«نسبت تئاتر با زندگی امروز در ایران»
گزارش نشست «نسبت تئاتر با زندگی امروز در ایران»
باحضور: نصرالله قادری
زمان برگزاری: 8 تیر 94
برگزار کننده: پژوهشکده هنر
قادري در اين نشست، اليناسيون فردي و اجتماعي را بحراني دانست كه در دنياي امروز تئاتر به چشم میخورد. اين پژوهشگر با اشاره به اينكه همواره از بحران هراس داريم و دائماً به وجه منفي آن توجه میكنيم، تصريح كرد: بحران همانطور كه نشانگر يك مانع، يك آسيب و ضايعه است؛ نشانگر فرصتی براي رشد يا افول هم است. وي در ادامه به ابعاد مختلف بحران تئاتر پرداخت و گفت: تئاتر ما در ابتدا دچار بحران شخصي است. وي اين بحران را وضعيتی دانست كه در آن هنرمند خود را آنچنان كه واقعيت دارد حس نمیكند. وي سپس خاطرنشان كرد: در اين بحران ما الينه شدهايم و همينطور اليناسيون فرهنگی و هنرمندان ما در جامعه طوری رفتار میكنند كه نسبت به ساير افراد متمايز و ديده شوند.
سردبير مجله نمايش، مهمترين بحران امروز دنياي تئاتر را بحران موجود در نهضت ترجمه دانست و اظهار داشت: از همان آغاز شكلگيری تئاتر، هنرمندان بسته به اينكه تئاتریهای تحصيل كرده فرانسه، آمريكا ، انگليس و ... باشند، سعي داشتند تا فرهنگ آن كشور را به ايران بياورند و از آن منظر تئاتر را ببينند. وي افزود: آنها مدعی هستند كه اساساً ما حق نظريهپردازی در دنياي تئاتر را نداريم، زيرا تئاتر ايراني نيست و از غرب آمده است و اينكه ما بايد همه اين مفاهيم را از غرب ترجمه كنيم.
نويسنده كتاب «زندگی در تئاتر» ضمن اشاره به اينكه فرهنگ ما فرهنگ متكلم وحده و نوچهپروری است تصريح كرد: فرهنگ جاری ايراني متاسفانه بر پايه ديالوگ نيست ولي ذات تئاتر، ديالوگ است؛ تئاتر فرهنگ ديالوگ و برابری است. وي در ادامه افزود: متاسفانه با همين فرهنگ وارد تئاتر شدهايم و هرگز هم حاضر به برقراری ديالوگ نيستيم كه كجاي تئاتر چنين چيزي میگويد.
قادري در ادامه گفت: پيش از اينكه علماي دين، سياستمداران و جامعهشناسان و فلاسفه، مخالفان تئاتر باشند كه هستند؛ اولين دسته مخالفان، خود تئاتریها هستند كه به لباس اهالی تئاتر درآمدهاند و سبب لطمه زدن به هنر تئاتر شدهاند. وي با بيان اينكه براي نابود كردن هر انديشهای بهترين فكر اين است كه از طريق همان انديشه وارد شده و آن را وارونه انجام داد، افزود: آنچه در تئاتر امروز ايران میبينيم وجود راستين تئاتر نيست آنچه هست صرفاً به اين معناست كه به ما هشدار بدهد كه واقعيت جوهری و ذاتی تئاتر اين نسيت و معنای تئاتر در وراي تئاتر قرار دارد و به وسيله خود تئاتر پنهان شده است زيرا تئاتر نيازمند تفسير، تحليل و تبيين است. وي سپس گفت: براي اينكه معنی راستين و باطنی اين هنر مقدس را بخواهيم ادراك كنيم، بايد جويای چيزی باشيم كه در ورای آن نشان داده میشود به همين دليل است كه در زندگي امروز همه نظريهپردازيم و همه آسيبشناس دنياي تئاتريم و همه تئاتر را تفسير میكنيم. وي در ادامه گفت: در اين زمينه، ماهيت و ذات تئاتر پنهان مانده زيرا بايد تئاتر ما را وادار به تفكر كند.
قادری در ادامه به آسيب تئاتر خصوصی اشاره كرد و گفت: تفكر اينكه پول معيار و ارزش همه چيز است وارد هنر تئاتر هم شده است و سبب شده تا افرادی تنها به صرف تمكن مالي و نه از روي تخصص و هنرآفرينی وارد اين حرفه شوند و بدين دليل در دنيای تئاتر، كمتر شاهد انديشمند واقعی بوديم. قادري گفت: در حقيقت اخلاق تئاتری ما از بين رفت و به تبع آن شاهد بحران آموزش در دانشگاهها، بحران رسانه و.... بوديم زيرا هنر سخت و دشوار تئاتر تبديل به هنر ارزاني شد كه فقط كافی است فرد توان مالی داشته باشد نه تخصص؛ و در نهايت ما انديشمند واقعی نداريم.
مدرس سینما و تئاتر، مخاطب را پارامتر اصلی در هنر تئاتر خواند و گفت: تئاتر تنها هنری است كه بدون مخاطب، نام هنر ندارد و مخاطب فعال و كنشگر در اين هنر، حائز اهميت است؛ امروزه انبوهی جمعيت مخاطب، آفت تئاتر ما شده است و در حاليكه تئاتر بايد مخاطب را طوری تربيت كند كه وادار به تفكر شود و آنچه امروزه در تئاتر ما ديده میشود اين است كه هنر تئاتر خيلی هم افراد را وادار به تفكر نمیكند. قادري با تاكيد بر اينكه اين اتفاق از همان ابتدا كه تئاتر از غرب وارد ايران شد با اين باور كه بايد سراپا غربي باشيم و گر نه عقب افتادهايم شروع شد و اين تفكر باعث شد كه نظام تئاتری كه وجود داشت، فرو بريزد و هنر تئاتر به جايی برگردد كه چه كار كنيم و چون عملاً هيچ انديشهای نداشت فلسفه، دين و جامعهشناسی هيچ كمكی به آن نمیكرد، وارد بحرانی شد كه آن را نمیشناخت و اين بحران ذات زندگي او شد و تنها راه را در اين ديد كه تمام انديشهها، تفكرات و انديشه سنتی را كاذب و نفی كند. ما با اين كار در حقيقت تئاتر گذشته و سنت را نفی كرديم.
قادري در پايان مجدداً بحران اصلي تئاتر امروز كشور را خود تئاتریها دانست و متذكر شد: نسبت تئاتر با زندگي امروز هيچ است. وي با اشاره به اينكه اگر امروز سالنهای اجرای تئاتر تعطيل هم بشود اتفاق خاصي در جامعه رخ نمیدهد، گفت: اين مساله ربطی به حاكميت نداشته است، تئاتر نتوانسته با مردم ارتباط داشته باشد و آن را به عنوان كالايی فرهنگي در سبد خانوار قرار دهد تا به آنها شيوه درست انديشيدن و ارتقاي دانايي آنها نسبت به مطالبات خود را آموزش دهد.
قادري در پايان گفت: تا وقتي ما تئاتریها به ذات تئاتر ايمان نياوريم و پول را معيار و ارزش ندانيم و باور به اين هنر و تقدس نداشته باشيم و رنج مقدس را نبريم، وضع همين طور خواهد بود و از بيرون كسی نمیتواند به ما كمك كند، مگر اينكه به خويشتن خويش برگرديم كه تئاتر چه بوده، چه توقعی دارد و چگونه در دنيا اتفاق و انديشه ايجاد كرده است تا بعد كمكم ديگران را به اين راه برگردانيم.