دومین گردهمایی اسفار مجازی؛ ارتباطات صدرایی
دومین گردهمایی «اسفار مجازي؛ ارتباطات صدرایی» روز دوشنبه 16 شهریور 94 با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا و حجتالاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتداي این گردهمايي، علیرضا دباغ، دبیر همایش گفت: کلید این همایش از سال ۹۳ به مناسبت روز ارتباطات زده شد. زمانی که میخواستیم این نشست را برگزار کنیم، دو مطلب را مورد توجه قرار دادیم. نکته اول، عدم نظریهپردازی در حوزه ارتباطات در ایران و دوم، بحث چالشهای عصر نوین ارتباطات بود.
وی در ادامه افزود: ما به این نتیجه رسیدیم که در حوزه نظریهپردازی کمتر کوشش کردهایم و از این امر غفلت شده است. بسیاری از نظریهها در حوزههای مختلف از اندیشه ملاصدرا بهره گرفتهاند و از آنجایی که ارتباطات یک علم میانرشتهای است، میتواند از فلسفه کمک بگیرد؛ به همین دلیل، اسفار مجازی به عنوان نام همایش انتخاب شد.
در ادامه، دكتر حسن خجسته، رئيس پژوهشكده ارتباطات پژوهشگاه و رئيس اين گردهمايي، گفت: هدف برگزاری این نشست، پرداختن به فضای مجازی براساس فلسفه ملاصدرا است. ما معتقدیم اگر قرار باشد حرف نو بزنیم، باید چارچوبهای جدیدی را مطرح کنیم. در همایش پیشین که در ۲۸ اردیبهشت ماه برگزار شد، کلید بحث زده شد. اما اگر ما بخواهیم کرسی این رشته را در دانشگاهها تعریف کنیم، ابتدا باید چارچوب تفکر صدرایی را شناسایی کنیم و این اندیشه را با ارتباطات مدرن و فضای مجازی پیوند بزنیم.
رئیس پژوهشکده ارتباطات افزود: همچنین بر این باوریم که ویژگیهای مخاطب را براساس رویکرد ملاصدرا میتوان شناسایی کرد. به نظر من، ارتباطات صدرایی راهی برای خروج از حد و مرز فضای مجازی است.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا با اشاره به موضوع گردهمایی، گفت: ابتدا فرض را بر این گرفتم که مسئله زیستجهان در حوزه صدرایی را بررسی کنم؛ اما از آنجایی که قرار است موضوع «ارتباطات صدرایی» را به عنوان یک کرسی نظریهپردازی در دانش ارتباطات مطرح کنیم، تصمیم گرفتم به موضوع علم ارتباطات از دید ملاصدرا بپردازم. به همین دلیل ابتدا باید مشخص شود که ارتباطات به عنوان یک علم چه نسبتی با فلسفه و حکمت اسلامی دارد.
وی با طرح این پرسش که علوم به طور کلی و علم ارتباطات به طور خاص، چه نسبتی با فلسفه دارد یا میتواند داشته باشد، گفت: درخصوص ارتباط علم با فلسفه، رویکردهای متفاوتی وجود دارد و در دهههای مختلف، در بیان این رویکردها تحولاتی رخ داده است. در نگاه کلاسیک پوزیتیویستی به علم، به سوی این ارتباط رفتن پسندیده نیست و علم وقتی علم میشود که از فلسفه دور شود و فلسفهزدایی کند. هویت علم مستقل است. اگر یک ارتباط ساختاری درونی بین علم و سایر حوزههای معرفتی ایجاد شود، علم آسیب میبیند و چهره جهانی علم برای شناخت حقیقت، خدشهدار میشود.
متأسفانه در نظام عمومی علم هنوز رویکرد پوزیتیویستی غالب است و در نظام آموزشی، ما هنوز گرفتار این رویکرد از علم هستیم و به دنبال آزمون و خطا میرویم. به تعبیری علم در کتابهای درسی، با همان تعریفهای آزمون و خطای مرسوم ارائه شده است و عملاً نیز واژه علم را در کتابهای درسی بیشتر برای علوم طبیعی به کار میبریم تا علوم انسانی.
وی افزود: اگر ارتباطات اینگونه تعریفی داشته باشد، آسیبی جدی است که به این حوزه وارد شده است، اما تعریف علم امروزه اینگونه باقی نمانده و دچار تحولات دیگری شده است. علم در رویکرد جدید، مستقل از حوزههای معرفتی دیگر نیست.
پارسانیا با اشاره به اینکه آیا کار علوم اجتماعی فقط تبیین است یا نقادی و تفسیر، گفت: هر علمی میتواند به تفسیر و نقادی حوزههای دیگر بپردازد و امروزه علوم مستقل بیمعنا است.
وی در ادامه تصریح کرد: این وابستگی، جدی است و نظریههای اجتماعی وامدار موسسان خود هستند. رویکردهای آنها نیز وامدار عقبههای فلسفیشان است. بر این اساس، حکمت اسلامی به طور عام و حکمت صدرایی به طور خاص، تأثیرهای فراوانی در حوزههای مختلف این دانش خواهد داشت. یکی از این مبادی که تأثیرگذار است، رویکردی است که حمکت صدرایی به اصل هستی دارد. نگاه توحیدی که ملاصدرا به عالَم و آدم و بعد، هستی اجتماعی و هستی معنا دارد، به طور یقین به دو صورت در حوزه علوم ارتباطات اثر میگذارد. اول در مواجه با نظریههای دیگر است؛ یعنی نظریههایی که شکل گرفته و این نظریهها بدون این مبادی هستیشناختی نیست و کسی که با نگاه صدرایی به عالَم نگاه میکند، یک رویکرد انتقادی مبنایی نسبت به آن نظریهها خواهد داشت. بخش دیگر، در مسیری است که راه را برای تکوین نظریه جدید، هموار میکند؛ یعنی نقد و ارزیابی. نقدهایی که به حوزه یک نظریه وارد میشود گاهی بنایی است و گاهی مبنایی.
وی با اشاره به بحث معنا در انسانشناسی ملاصدرا گفت: در این حوزه و مرتبط با بحث معنا، سوالهایی وجود دارند که در بحث انسانشناختی تأثیرگذارند. سوالهایی مانند معنا چیست؟ هستی فرهنگ چگونه است؟ و ربط و رابط چیست؟ در مباحث انسانشناختی ملاصدرا و تعریفی که وی راجع به انسان و نحوه ارتباطی که انسان با هستیهای معنایی دارد و معانی مجرد برزخی و یا معانی عقلی، قدرت اختیار و تنوع ابعاد وجودی انسان و همچنین در مواجه با نوع نظریههایی که در قلمرو علوم اجتماعی و حوزه ارتباطات است، هیچ کدام از این موضوعها، بیموضع نیستند و به طور کامل تأثیرگذارند. آیا چیزی به اسم عقلانیت ارتباطی داریم و این عقلانیت در ارتباطات شکل میگیرد؟ آیا مخاطب توده است؟ آیا ارتباط بین انسانها ممکن است؟ آیا واحدهای ارتباطی، درونفرهنگی هستند؟ همه این مباحث، مسائلی هستند که بین نظریههای مختلف محل بحث و گفتگو است.
دکتر پارسانیا در ادامه گفت: حوزه دیگری از هستیشناسی این است که در نظریه صدرا، تنها بحث ارتباطات انسانی نیست، بلکه ارتباطات انسان با محیط، زمین و آسمان نیز وجود دارد. ملاصدرا در هستی اجتماعی، جهانی که انسان در آن زندگی میکند را متأثر از زبان عمومی، زبان علمی، مواجه انسان با عالَم و نحوه مواجه عالَم با انسان میداند.
وی با اشاره به مباحث معرفتشناختی ملاصدرا، تاکید کرد: بخش دیگری از اندیشههای ملاصدرا که در علم و دانش تأثیرگذار است، مباحث معرفتشناختی اوست؛ همانجا که علم و یا ابزارهای معرفت را تعریف میکند. آیا علم همان دانش آزمونپذیر است؟ مرز بین دانش و علم کجاست؟ آیا عقل ابزار است یا منبع نیز هست؟ آیا عقل، مخلوق انسانی است یا خالق انسان و جهان است؟ این سوالها، بخشی از بحثهای معرفتشناختی ملاصدرا است که میتواند در تدوین نظریههای علمی و به طور خاص، نظریههای ارتباطات تأثیرگذار باشد.
پس مبادی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی روشی را پیش روی میگذارند و این روش اگر موضوع معرفت شود، روششناسی حکمت صدرایی میشود که چه تعریفی را برای علم ارتباطات دارد. آیا علم ارتباطات باید تنها رویکرد تبیینی داشته باشد یا مباحث تجویزی و انتقادی نیز باید به ارتباطات وارد شوند؟
رویکرد انتقادی صدرایی با مرجعیت بخشیدن به عقل عملی، عقل قدسی و نقد و با حفظ خیلی از این مسائل است که چنین گذارههایی را وارد دانش میکند. یعنی تمام مباحث فقهی ارتباطات، بخشی از علم است و نه بخشی از فرهنگ. بنابراین، روشی که حکمت صدرایی برای علم ارتباطات و علوم اجتماعی میآورد، روشی مخصوص به خود ملاصدرا است.
پارسانیا در پایان سخنانش تاکید کرد: در وضعیت کنونی، دانشهایی مانند فرهنگ، علوم فرهنگی، علوم ارتباطات و بخشهایی از علوم اجتماعی تقریباً هویت سایر علوم را تعیین میکنند و نقش متافیزیک را برای جهان امروز ایفا میکنند. علم ارتباطات جای علوم حقیقی را گرفته است؛ بدین معنی که ارتباطات حقیقتساز، معرفتساز و علمساز است و نظریهها به سوی این مسأله، پیش میروند. حال آنکه در رویکرد صدرایی که ملاصدرا در این جهت با حکمت مشاء و حکمت اشراق مشترک است، دانشهای ارتباطی جایگاه خود را دارند. دانشهای ارتباطی، دانشهای توزیع معرفت در حوزه فرهنگ، زندگی و حیات هستند و دانش ارتباطات تولید علم نمیکند بلکه میتواند توزیع علم و جهل کند. دانش ارتباطات، دانش بسط معانی در عرصه حیات است.
در ادامه این نشست، حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، در بخش گفتگو و هماندیشی استادان گفت: ارتباطات یک دانش خنثی نیست و از مبانی خاصی بهره میبرد. ارتباطات علمی میانرشتهای و مصرفکننده است. علاوه بر این، مبانی تأثیرگذار ارتباطات را نباید فقط در حکمت صدرایی جستجو کرد، بلکه باید در علوم صدرایی و اسلامی در پی آنها بود. میتوان ارتباطات اسلامی را تعریف کرد، اما به طور قطع این تعریف پسامدرن نیست، چون باید نگاه رئالیستی به ارتباطات داشته باشیم. با این تفسیر میتوان دانش ارتباطات را به دو نوع سکولار یا اسلامی تقسیم کرد.
خسروپناه در ادامه گفت: ارتباطات با مباحث زبانشناسی پیوند محکمی دارد. علما مباحث زبانشناسی را در ذیل بحث الفاظ، علم اصول، طرح کردهاند. مسئله در فلسفه اسلامی بحث ادراک و معرفت است، اما از معنا صحبتی نشده. اگر بخواهیم بحث ارتباطات را به ملاصدرا نسبت دهیم، تحمیل بر آرای ایشان است، چون ایشان چیزی به نام فلسفه ارتباطات ندارند، ولی مبانی هستیشناسی ملاصدرا میتواند در علم ارتباطات کاربردی باشد.
وی با اشاره به اسفار اربعه ملاصدرا و ارتباط آن با علوم ارتباطات، گفت: ملاصدرا هم مانند سایر عرفا چهار سفر عرفانی را پذیرفته است. بحث ارتباطات در دنیای امروز، سفر چهارم است. اگر بخواهیم علم ارتباطات صدرایی تولید کنیم باید علم ارتباطات را با اسفار اربعه تطبیق دهیم؛ یعنی رابطه انسان با خدا، خدا با خلق و همچنین خلق با خلق را در این علوم جستجو کنیم. اگر علوم ارتباطات بخواهد با اسفار اربعه ارتباط داشته باشد باید در مسیر سفر چهارم یعنی رابطه انسان با انسان و غیر انسان قرار گیرد.
دکتر خسروپناه ضمن بیان ضرورت مطالعه حکمت صدرایی و به ویژه حکمت نوصدرایی و ارتباط آن با علم ارتباطات، گفت: در حکمت صدرایی مباحث خداشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی مطرح میشود و ما باید رابطه این مباحث را با علم ارتباطات مشخص کنیم. حکمت صدرایی با توجه به موضوع اسفار و همچنین مباحث چهارگانهای که بیان شد، تأثیر جدیای بر این حوزه دانشی دارند.