هوش فرهنگی و راهبردهای بیانی در مناسبات بینالملل
نشست تخصصی با عنوان«هوش فرهنگی و راهبردهای بیانی در مناسبــات بینالملل» روز ۱۷ آذر با حضور دکتر رضا افهمـی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و جمـعی از پژوهشگران فعال در این عرصه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
افهمی در ابتدای نشست ضمن اشاره به اینکه مقوله هوش فرهنگی در هنر کمتر مورد توجه قرار گرفته است افزود: این مبحث بینرشتهای درصدد آن است که علاوه بر رویکردهای فرهنگی و منابع فرهنگی موجود، چه عوامل دیگری در بیان فرهنگی موثر در مناسبات بینالملل دخیل هستند.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به نگارش مقالهای در سال ۲۰۰۴، دربارة نیاز به هوش فرهنگی گفت: اولین بار مبحث هوش فرهنگی، در دانشکدههای مدیریت مطرح شده است. وی تصریح کرد: اروپا برای توسعه اقتصادی خود مدام با ممالک دیگر سر و کار داشت و مدیرانی خبره را بدین منظور به کار میگرفت اما در نهایت تنها به دلیل اینکه این مدیران، بدنه فرهنگی جامعه دوم را نمیشناختند به توفیق نمیرسید.
وی ادامه داد: در دانشکدههای مهم کشورهای اروپایی، رشتهای برای مدیرانی که میخواهند در این کشورها فعالیت کنند به مدت دو سال در نظر گرفته شده و مباحثی در آن وجود دارد از جمله اینکه: در آن کشور چه چیزی مورد احترام است و چه رفتاری باید مورد توجه باشد. این مقوله خیلی زود به سایر حوزهها مانند؛ تجارت، آموزش، حکومتداری و مدیریت فرهنگی کشیده شد.
افهمی هوش فرهنگی را چنین تعریف کرد:«توانايي فرد در تطابق مؤثر و كارا با موقعيتهای جديد فرهنگی، داشتن مهارت و انعطاف در درك فرهنگ و پذيرش بيشتر آن و توانايی در برقراري ارتباط فكري و عاطفي و رفتاري هنگام تعامل با افرادي از فرهنگهای ديگر و موفقيت افراد در توانايی سازگاری و انطباق با فرهنگی ديگر». عضو هیت علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه به ابعاد هوش فرهنگی اشاره کرد و در توضیح آنها اظهار داشت: این ابعاد عبارتند از: ۱) بعد فراشناختی: میزان آگاهی فرد از تعامل بینفرهنگی- توانایی پرسش از خود درباره پنداشتهای فرهنگی، دارا بودن استراتژیهای ذهنی درباره تعامل با محیط بینفرهنگی. ۲) بعد شناختی: میزان دانش پیرامون دیگر فرهنگ سطح دانش فرهنگی فرد و دستیابی به مفاهیم فرهنگی و تفاوت فرهنگی. و ۳) بعد انگیزشی: میزان توجه و تماس به عمل در یک فرهنگ دیگر- میزان تمایل به درک تفاوتهای فرهنگی و میزان مشارکت در فعالیتهای بینفرهنگی. وی در ادامه قابلیت کنش در فعالیتهای کلامی و غیرکلامی میان فرهنگی- توانایی رفتار صحیح در موقعیتهای بینفرهنگی- میزان به فعالیت در آوردن دانش فراشناختی و شناختی در موقعیت را، از مشخصههای بعد رفتاری هوش فرهنگی دانست.
افهمی در ادامه با اشاره به اینکه امروزه هوش فرهنگی یک پدیده سنجیده شده است تصریح کرد: سنجش به صورت خوداظهاری (بازتاب خودکارآمدی)، سنجش مبتنی بر مخبر (بیانگر هوش فرهنگی رفتاری) و سنجش مبتنی بر عملکرد (نشانگر پیشینه قابلیتهای هوش فرهنگی فرد)، از جمله راههای سنجش هوش فرهنگی به شمار میآید.
افهمی در ادامه با اشاره به اینکه ثمرات تربیت افراد با هوش فرهنگی بالا افزود: افراد در این شرایط توانایی بسیار زیادی دارند که بین فرهنگهای مختلف رابطه برقرار کنند؛ به شیوههای فرهنگهای مختلف بیندیشند و عمل کنند. وی در ادامه گفت: تمام هوش فرهنگی برای دستیابی به این است که هم دانش افراد را در این حوزه و هم انگیزه افراد ارتقا یابد و هم اینکه مهارتهای رفتاری آنها بیشتر شود. وی در ادامه با بیان اینکه این موضوع به خصوص در جوامع چند فرهنگی دارای اهمیت است افزود: آموزش هوش فرهنگی در این کشورها به طور خاص از مهدکودکها شروع شده است. وی گفت: همچنین برای افرادی که بیشتر از سن ۱۵ سال دارند، در صورت نیاز دورههای مهارتی تشکیل میشود ولی به طور کلی روی آن نسل به طور جدی حساب نمیشود.
وی در ادامه بحث خود به آموزشهای چند فرهنگی پرداخت و آن را اساساً یکی از موارد مهم در دورههای اخیر دانست. وی افزود: چگونگی معرفی فرهنگ و پیرایش جنبههای فرهنگی آن برای نمایش به مردم مسئله حائز اهمیتی است.