نقش هنرهای تعاملی در رفع معضلات اجتماعی (جلسه دوم)

نقش هنرهای تعاملی در رفع معضلات اجتماعی (جلسه دوم)

دومین جلسه از نشست‌های تخصصی با عنوان «نقش هنرهای تعاملی در رفع معضلات اجتماعی»، روز یکشنبه ۵ آذر در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با حضور دکتر زهرا رهبرنیا دانشیار دانشگاه الزهرا و جمعی از علاقمندان و پژوهشگران برگزار شد.

در این جلسه رهبرنیا، بر توانمندی هنرهای تعاملی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای اجتماعی معاصر برای تاثیرگذاری بر مسایل و مشکلات موجود تاکید کرد. وی با بیان جایگاه اجتماعی هنر اشاره کرد که جهان معاصر، سبب ظهور انواعی از هنر از جمله هنرهای تعاملی شده و این گونه بیان هنری با بهره برداری از دانش های بین رشته‌ای، به دلیل کارکردهای اجتماعی آن به تثبیت رسیده است.

رهبرنیا گفت: مدتها است که هنر از گالری‌ها به درآمده و هنر محض و والا به هنر با کارکرد اجتماعی تغییر یافته، زیرا چندین دهه است که زمینۀ رشد دانش بین‌رشته‌ای در جوامع فراهم آمده و هنر نیز در تعامل نظری با دانش‌های بین رشته‌ای قرار گرفته است. وی افزود وجوه بین رشته‌ای هنرها ممکن است در اشتراک مضمون یا قالب ارائه هنر، با دیگر حوزه‌های علمی، فنی و ... باشند یا این هنرها در زمان و مکان مشترک با دیگر رویداد‌ها تحقق یابد. اکنون هنرهای اجتماعی در فعالیتی بین‌رشته‌ای، به طور عملی، با دانش‌های تکنولوژیک همراه شده و نوع بیان و قالب هنری جدیدی را شکل داده‌اند که هنرهای تعاملی یکی از انواع آن است. وی افزود: هنرهای تعاملی در زمانی که کامپیوتر و تکنولوژی‌های وابسته به آن کاربرد عملی‌تری پیدا کردند، توسعه بیشتری یافت. البته امروزه می‌توان گفت که تکنولوژی حتی بر هنرهای تعاملی معاصر غلبه نیز کرده است.

اهداف اجتماعی هنر و دانش‌های میان‌رشته‌ای

دانشیار دانشگاه الزهرا با اشاره به اهمیت مضامین اجتماعی در برخی هنرهای جدید و ارتباط آنها با دانش‌های میان‌رشته‌ای اظهار داشت: فعالیت‌های علمی میان رشته‌ای، زمانی معنا پیدا می‌کنند که هدف، شناخت و فهم علمی و دقیق پدیده یا مسئله‌ای پیچیده یا ناشناخته باشد که از ظرفیت و دانش یک رشته و یا تخصص خارج است. دانش‌های میان رشته‌ای، به تناسب نیازهای جدید و تخصص‌های نوظهور، از مرزهای سنتی موجود در میان رشته‌های دانشگاهی یا مکاتب فکری گذر می‌کنند و به ترکیب جدیدی می‌رسند. معمولا در دوران معاصر و در انواع جدید هنر، اهداف اجتماعی بسیاری مدنظر است. این اهداف، متکی بر دانش‌های میان رشته‌ای و در قالب‌های هنری شکل می‌گیرند و محقق می‌شوند. در چنین وضعی، تلفیقی از دانش، روش و تجارب دو یا چند حوزه علمی، هنری و تخصصی برای شناخت و حل یک مساله پیچیده و یا معضل اجتماعی چند وجهی بکار گرفته می‌شود و برخی از اهداف اجتماعی توسط هنر محقق میشود.

رهبرنیا در خصوص زمینه‌های میان‌رشته‌ای هنرهای تعاملی گفت: زمینه‌های بین‌رشته‌ای نظری که هنرها در تعامل با آنها قرار گرفته، ممکن است مرتیط با گستره علوم انسانی از جمله فلسفه، جامعه‌شناسی، انسان شناسی و ... باشد. این  اشتراک زمینه‌ها،  امکان تحقق وجه عمومی و اجتماعی هنر را در عرصۀ مضمون فراهم می‌کنند.


هنر تعاملی، نتیجه تقابل با مدرنیسم در هنر 

رهبرنیا در فلسفه شکل گیری و ظهور هنر تعاملی با اتکا بر اهداف اجتماعی هنر گقت: در اواخر دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، هنرهای جدید از مرزهای مفهوم سنتی هنر پا فراتر نهادند و با رویکردی آزاد به مواد و فرم‌های هنری، به کنکاش در رسانه‌های مختلف پرداختند تا جایی که فرم‌های هنری بسیار جدیدی پدید آمد؛ با این‌حال هیچکس پیش بینی نمی‌کرد که حدود چند دهه بعد، بیشتر نحله‌های هنری با تکیه بر مولفه «تعامل» شکل بگیرند.

وی افزود: روش‌های جایگزین در تقابل با مدرنیسم از دهه پنجاه و به ویژه دهه شصت میلادی آغاز و به روندی تاثیرگذار در جهان هنر تبدیل شد. هم‌سو با این تغییرات، هنرمندان زیادی با نفی ناب‌گرایی مدرنیسم، به تلفیق رسانه‌ها و ایجاد آثار میان‌رسانه‌ای روی آوردند.

برخی از هنرمندان جدید، در تقابل با فاصله‌گذاری مدرنیسم، فلسفه وجودی فضاهای سفید و بی روح گالری‌ها را به چالش کشیدند و تلاش کردند تا مخاطب را از حالت منفعل خارج کرده و وی را به یک کنشگر در تعامل تبدیل سازند. این هنرمندان بر آن بودند تا آثاری ایجاد کنند که مفهوم تعامل را در ذات خود دارا باشد. چنین هنرهایی، نه، فقط بینایی مخاطب بلکه حواس گوناگون او را  همچون لامسه، بویایی، چشایی را به خدمت می‌گیرند تا نقش او را در فهم و حتی خلق اثر هنری، منحصر‌به‌فرد سازند.

رهبرنیا با اشاره به نخستین تغییرات پدید آمده در این باره گفت: ابتدا تغییر مکان نمایشگاه‌ها، با خروج از فضای مسقف و بسته و ورود آثار هنری به طبیعت و فضاهای اجتماعی اتفاق افتاد؛ سپس این فضاهای واقعی با فضاهای مجازی جایگزین شدند و امکانات بیشتری برای ظهور هنرهای جدید با استفاده از دانش های بینارشته‌ای متکی بر فناوری فراهم آمد. رهبرنیا افزود: این تحول، یکی از اهداف مهم پیدایش و شکل‌گیری مدل جدیدی از ارتباط اثر هنری با گروه کثیری از مخاطبان بود. اکنون شکل معاصر نمایشگاه‌های هنری، تغییر اساسی یافته و تعاملی بودن آن به مثابه رویدادی منحصر به فرد، به واسطه دخالت مخاطب در نتیجۀ اثر هنری است و این بدین معنی است که هنر تعاملی در کلیتی ثابت نمی‌گنجد.  رهبرنیا گفت: هنر تعاملی نه تنها کلیتی حاصل از ساختار ثابت نیست، بلکه حضور مخاطب و تغییرات پیش‌بینی نشده توسط او، ساختار اثر را کاملا بی‌ثبات کرده و اثر را به رویدادی وابسته به بیرون از خود اثر هنری، یعنی رویدادی وابسته به کنش مخاطب مبدل می‌سازد. رهبرنیا اظهار داشت: هنر تعاملی مانند یک رویداد، شکل می‌گیرد که در آن، هنرمند تمام کننده اثر نیست و کامل‌شدن در هنر تعاملی، نیازمند کار و کنش بازدید‌کنندگانی است که فعالیت‌های تعاملی آنان منجر به تولد یک رویداد-اثر هنری می‌شود.

وی افزود: دستاورد این روش، پوشش دادن تعداد زیادتری از مخاطبان، بالا بردن کیفیت مضمون و محتوا، امکان تعامل بیشتر و سهولت دسترسی به آثار هنری است. در نتیجه این فرایند هنری در هنرهای جدید و تعاملی، هنرمندان آن با پیام‌رسانی و تاثیرگذاری بر فضاهای عمومی، محیطی و یا بستر وب، حضور در مکان‌های نمایشگاهی بی‌نیاز می‌شوند و بر فاصله‌های جغرافیایی و مرزهای فرهنگی فائق می‌گردند.

الگوی پست‌مدرن ابعاد اجتماعی در هنر تعاملی

رهبرنیا با توضیح مختصر الگوی پست مدرن در هنر معاصر اظهار داشت: می‌توان هنر معاصر که بر الگوی پست مدرن مبتنی است را از ابعادی به عنوان هنری اجتماعی، میان رشته‌ای و مسئله‌محور تعریف کرد؛ به ویژه اینکه هنر معاصر این دوران، هیچ مشخصه قطعی ندارد، جز اینکه به نمایش در می‌آید تا با روش‌هایی متمایز از دوره مدرن، مخاطبان را متاثر کند و به کنش تشویق نماید. در پست مدرنیسم، آرمان استقلال هنری و جدایی هنر از دنیا (ویژگی مدرنیسم) نفی می‌شود و ضرورت وجود پیوندهای ضروری بین هنر و قلمرو اجتماعی و سیاسی مطرح می‌گردد. وی تاکید کرد: هنر در نظر فیلسوفان پست مدرن، پدیده‌ای فرهنگی یا اجتماعی است، به‌طوری که تعیین و تشخیص هنر، هنر فاخر یا هنر عامه‌پسند و ویژگی‌های آنها، متکی بر وجود مجموعه‌ای از ویژگی‌های ثابت و همه فهم در دست ساخته‌ای خاص نیست. هنر متکی بر آگاهی‌های تاریخی و فرهنگی خاص، یعنی قراردادها، سنت‌ها و ارزش‌های آن فرهنگ است و درک اینکه این ویژگی‌ها کی و چگونه به کار می‌روند. این استاد دانشگاه افزود: پست مدرن آزاد است که نه فقط از تصاویر و پدیده‌های گذشته بهره گیرد بلکه قادر است با ترکیب آنها در متنی جدید‌، مفهوم آنها را نیز به طور اساسی تغییر دهد. به همین دلیل است که آن قدر و منزلتی که در گذشته به هنرمند و اثر داده می‌شد، در این عصر دیگر مورد تاکید قرار نمی‌گیرد و بر محتوا و تاثیر آن، بیش از زیبایی‌شناختی‌اش ارج نهاده می‌شود.

رهبرنیا ادامه داد: همه این گفتگوها و تحلیل‌ها، تعاریف و نظریه‌ها، خبر از پیشرفت مطالعه و نظریه‌پردازی در زمینه هنرهای تعاملی معاصر می‌دهد که بخاطر برد قوی و پویایی این گونه از بیان هنری، علیرغم مقاومت های موجود همچنان رو به گسترش است. هر روز تکنولوژی و شیوه‌ای تازه سر بر می آورد، موسسه و گروهی جدید تاسیس می‌شود و به جمع علاقمندان و فعالان این حوزه اضافه می‌گردد.


جایگاه هنرهای تعاملی، در مراکز علمی و آموزش دانشگاهی جهان

رهبرنیا اظهار داشت امروزه گسترش فزاینده مراکز تحقیقاتی و آموزشی مربوط به هنرهای تعاملی و سرمایه گذاری‌ها برای توسعه آن، حاکی از قدرت و ضرورت این گونه هنری است. وی از میان موسسات و مراکز آموزشی متعدد در این حوزه، به «مدرسه هنر منچستر» یکی از مدارس با سابقه دانشگاه متروپولیتن اشاره کرد  که در آن «رشته کارشناسی هنرهای تعاملی» تدریس می‌گردد.

استاد دانشگاه الزهرا افزود: طراحان و برنامه‌ریزان درسی این رشته معتقدند که نگرش برنامه درسی هنرهای تعاملی در این دانشگاه با رویکردهای سنتی و پیشین در تقابل است. به باور آنها کارشناسی هنرهای تعاملی، رشته‌ای پویا، همچنین میان‌رشته‌ای و ایده‌پرور است که تمرین، تجربه و تحقیق، محورهای یادگیری آن را تشکیل می‌دهند. در این رشته، تمامی تلاش محیط، یادگیری بر پایه فراهم‌سازی تعاملاتی میان دانشجو، ایده، دانشگاه، شهر و ... آن است؛ و نیز  فراهم‌آوری شرایط خلاقانه‌ای را دنبال می‌کند که بتوان در سایه آن از طریق طیف متنوعی از فرآیندها، شبکه‌ها و تکنولوژی،  به تولید و گسترش ایده‌ها پرداخت.

رهبرنیا افزود: در نتیجه گسترش علمی هنرهای تعاملی اکنون این هنرها جلوه‌های متفاوتی دارند؛ مانند معماری تعاملی، فیلم تعاملی و داستان‌سرایی تعاملی و ... وی گفت: قصه‌ گویی در حوزۀ هنر و ادب امروزه به رشتۀ دانشگاهی تبدیل شده و در جشنواره های بین المللی مطرح میشود و در دانشگاه‌های معتبر جهان، هنرهای تعاملی با گرایش‌های مختلفی در حیطة قصه‌گویی، تئاتر، موسیقی و ... تدریس می‌شود. وی افزود: باید در نظر داشت که معمولا هنرهای تعاملی در نوعی اشتراک با ادبیات، دارای روایت هستند و قصه یا داستانی را پی می‌گیرند.

هنر تعاملی، هنر پر هزینه

استاد دانشگاه الزهرا اذعان کرد که هنرهای تعاملی به دلیل ماهیت بین‌رشته‌ای و اجرای گروهی و نیاز به همراهی مخاطبین، هنرهای گران و پرهزینه‌ای هستند و از همین رو مراکز علمی، آموزشی دنیا از این نوع هنرها حمایت و به گسترش آن کمک می‌کنند. البته در مواردی نیز مراکز تجاری از هنرهای تعاملی برای تبلیغ محصولات تجاری کمک می‌گیرند و از این رو حامی مالی آنها می‌گردند. رهبرنیا افزود با این حال اهمیت، ضرورت و برد فوق العاده‌ای در هنرهای تعاملی وجود دارد که ما را مجاب می‌کند در زمینه این هنرها سرمایه‌گذاری کنیم به ویژه آنکه هنر تعاملی به عنوان یکی از هنرهای اجتماعی می‌تواند راهگشای حل مسایل و آسیب‌های اجتماعی نیز باشد.

D-TOWER ، اثر هنری تعاملی 

دکتر رهبرنیا با اشاره به اهمیت بعد اجتماعی هنرهای تعاملی گفت: هنرهای تعاملی به شدت با محیط شهری در پیوند قرار دارند زیرا ضرورت تعامل با افراد جامعه در محیط‌های شهری پاسخ داده می‌شود. وی گفت: مردم بخشی از زمان خود را در منظر شهری و محیط‌های ساخته شده با فضاهای معمارانه، صرف می‌کنند. جاهایی که هویت اجتماع را شکل بخشیده و فرهنگ را گسترش و انتقال می‌دهند. از این طریق، قواعد تعامل اجتماعی شکل می‌گیرد و بازتولید می‌شود. رهبرنیا افزود در چنین شرایطی، ورود تکنولوژی‌های مبتنی بر کامپیوتر به محیط‌های فیزیکی نوعی از تعامل اجتماعی را میان مردم برانگیزد و می‌تواند با بهره‌مندی از نوعی هنر تعاملی، مخاطبان را با یک موضوع درگیر کند.

رهبرنیا ضمن معرفی نمونه‌ای از آثار معماری تعاملی در محیط شهری اظهار کرد: در دسامبر ۱۹۹۷، شهرداری شهر «دوتینچم» هلند از هنرمندان دعوت به عمل آورد که برج هایی را با الهام از تم آتش، آب، هوا و زمین برای محوطه دروازه‌های قدیمی شهر طراحی کنند. وی افزود سرانجام پروژه تعاملی D-TOWER ، شکل گرفت؛ برجی که محمل گسترده‌ای شد تا در آن شهروندان شهر دوتینچم هلند در سال ۱۹۹۸، ابراز احساسات درونی‌شان را مشاهده کنند و نیز تغییرات آن را با سایر شهروندان به اشتراک ‌گذارند. رهبرنیا گفت: شهروندان با مشارکت در پرکردن یک پرسشنامه در وب‌سایتی برای ثبت و نمایش احساس جاری شهروندان، داوطلبانه احساسات درونی روزانه‌شان را عنوان می‌کنند و در نهایت به شیوه‌ای بصری در محمل معماری شهری، هر شب شاهد احساس جاری در شهر خود هستند. سه قسمت اصلی اساس این پروژه را تشکیل می‌دهد: اول، وب سایتی که ورود به آن برای همه مردم آزاد است. دوم، بخشی در این وب‌سایت که دارای پرسشنامه‌ است و فقط برخی شهروندان که دارای رمز عبور  باشند اجازه دسترسی به آن را دارند و سوم، سازه برج. رهبرنیا افزود که این برج به طور مستقیم و از طریق اینترنت با وب‌سایتی که اشاره شد در ارتباط است و ساکنان شهر دوتینچم می‌توانند به پرسشنامه‌ای که دربرگیرنده سوالاتی در مورد احساس شخصی‌‌شان است پاسخ دهند. رهبرنیا ادامه داد: در این پروژه به هر یک از چهار احساس شادی، عشق، تنفر و ترس، یک رنگ به ترتیب: آبی، قرمز، سبز و زرد نسبت داده شده است. بر اساس برنامه طراحی شده، هر کدام از این احساسات که بر سه احساس دیگر غالب شود، رنگ برج را تعیین  کرده و برج با آن رنگ نورپردازی می‌شود.


رهبرنیا گفت در ادامه این روند، شهروندان متاثر از دریافت این پیام برج، دوباره نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند و این چرخه مدام ادامه می‌یابد. در چنین روندی، علاوه بر اینکه شهروندان از «احساس جاری» ثبت‌شده توسط اکثریت شهروندان شهر مطلع می‌شوند، در تعاملی که از طریق نتایج چنین ثبت و نمایشی، بار دیگر با شهروندان برقرار می شود نیز «احساس جاری شهر» تغییر می‌کند که می‌تواند احساسی بهتر یا بدتر باشد.

استاد دانشگاه الزهرا در خصوص این پروژه گفت: در این اثر تعاملی، فهم مخاطب همواره در افق معنایی ذهن او صورت می‌پذیرد و با توجه به شرایط فرهنگی،اجتماعی و تاریخی خود به کشف زمینه‌های معنایی اثر اقدام می‌کند. بخشی از این دانش به شکل یادآوری خاطرات و احساسات در روابط جمعی رخ می‌دهد؛ درواقع جنبه کاربردی این اثر در زمینه اجتماعی آن، یعنی تجلی مادی احساس جاری شهر در قالب نور و رنگ، از شاخصه‌های مهمی بوده که مد نظر قرار گرفته است.  رهبرنیا افزود: سادگی تعامل شهروندان با پروژه تعاملی D-TOWER ، به گونه‌ای لحاظ شده که فرد تعامل‌کننده به خوبی از آنچه که رخ می‌دهد آگاه است و بر خلاف بیشتر آثار تعاملی که در آنها فرآیند تعامل فرد با اثر به خوبی روشن نیست و تنها خروجی و نتیجه تعامل برای فرد تعامل کننده به صورت دیداری و یا شنیداری قابل درک است، در این اثر، نتیجه و خروجی به صورت نور و رنگ، برای همه شهروندان- چه تعامل کنندگان و چه غیرتعامل کنندگان – قابل مشاهده است.

هنرهای تعاملی در ایران و دغدغه‌های اجتماعی معاصر           

دکتر رهبرنیا در ادامه مباحث اظهار داشت که در ایران نیز هنرهای تعاملی البته در سطحی بسیار محدود و معدود به عرصه مسائل اجتماعی ورود کرده‌اند که یکی از نمونه‌ آثار آن به بهانه «روند مبارزه با خشونت علیه کودکان» که یک مناسبت جهانی است شکل گرفت؛ موضوعی که در سطح جهان، علی‌رغم قوانین زیادی که در جوامع مختلف در باره آن وضع شده، همچنان از آسیب‌های اجتماعی مهم به شمار می‌رود.

 در این اثر، بزرگمهر حسین‌پور، طراح کاریکاتوریست معاصر در پرفورمنسی ۸ ساعته، پیام «خشونت علیه کودکان را متوقف کنید» را نه در قالب‌های هنری رایج پوستر یا نقاشی یا ... و نه به صورت درج یک پیام ساده در فضای مجازی بلکه در قالب شکلی از هنرهای جدید و تعاملی منتشر کرد. در این پرفورمنس از فالورهای صفحه شخصی هنرمند دعوت شد تا در ایجاد یک اثر تعاملی با مضمون عدم خشونت علیه کودکان مشارکت کنند. رهبرنیا افزود: اگرچه میزان مشارکت در شکل‌گیری این اثر، حداقلی بود مع‌الوصف به دلیل ویژگی‌های جذاب این نوع هنر، مردم مشارکت خوبی در آن داشتند. البته باید به عوامل دیگری از جمله مکان برگزاری، ارسال گزارش زنده همزمان از این برنامه در فضای مجازی و حضور چهره‌های هنری و سینمایی در آن نیز برای جلب مشارکت اشاره کرد. رهبرنیا افزود ضمن این اجرا که در آن برخی از اعضای خانواده‌های کودکان قربانی خشونت نیز حضور داشتند، نوعی مشارکت نمادین برای مقابله با کودک‌آزاری شکل گرفت و باید گفت گسترش هنرهایی که از این زمره مضامین را در شیوه و قالبی تعاملی عرضه می‌دارند، می‌تواند موجب کنترل و کاهش معضلات و نابهنجاری‌های اجتماعی گردد.


رهبرنیا با اشاره به نمونه مذکور افزود، با وجود محدودیت دامنۀ عمل مخاطب در ایجاد این اثر (که فقط کوبیدن یک میخ بر سطح تابلو بود)، اشتیاق زیادی برای حضور در این مکان و شکل‌گیری این نوع اثر هنری وجود داشت. رهبرنیا افزود البته در هنرهای تعاملی میزان مشارکت مخاطب با مدیر هنری اثر به هدف‌گذاری اولیه بستگی دارد، همچنین پیام ارائه شده به مخاطب در این نوع آثار، بنا بر اهداف طراح یا طراحان ممکن است متعدد و توسعه‌یافته، یا حداقلی و چکیده انگارانه باشد.

در خاتمه نیز اظهار شد فعالیت‌هایی از این زمره در جامعه هنری ایران، به مثابه آغازگری جریان هنر تعاملی در سطحی گسترده‌تر است که امیدواریم زمینه رشد و تقویت آن فراهم گردد.


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید