شهر ایرانی اسلامی و چگونگی تحقق آن
نشست تخصصی «شهر ایرانی اسلامی» روز ۱۸ مهر از ساعت ۱۴ تا ۱۶ با حضور دکتر محمدرضا پورجعفر، استاد تمام دانشگاه تربیت مدرس، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
موضوع جلسه شهر اسلامی و چگونگی تحقق آن است که در این باره به اختصار بحث خواهد شد. برای مقدمه و نخست، باید به تعریف شهر اسلامی پرداخت. در دوران معاصر نقد هایی از عنوان شهر اسلامی ( که آیا این عنوان درست است یا نه؟) و تعاریفی از شهر اسلامی مطرح شده است. برخی تعبیر شهر اسلامی را اساسا متعلق به مستشرقین میدانند و آن را گونهای فرافکنی موضوع و جداسازی شهر اسلامی از دیگر شهرها میشمرند. عدهای نیز اصولاً به وجود چنین چیزی اعتقاد ندارند و بسیاری هم صرف وجود مسجد و بکارگیری طاق، قوس، گنبد، مناره، گلدسته و تزیینات هندسی و به اصطلاح اسلامی در معماری ابنیه و جداره های میادین و خیابان ها را مضمون این تعبیر میشمارند.
عده ای هم بر این باورند که در ایران، مسئولان توجه و علاقه چندانی به موضوع شهر اسلامی نشان نمیدهند و دلیل آن این است که آن پیشرفت و اقدامی که به صورت عملی برای ایجاد شهر اسلامی مؤثر باشد مشاهده نمیشود. برای توضیح باید گفت اگر به صدر اسلام بازگردیم ملاحظه میکنیم که مسجد النبی نه گنبد داشت، نه گلدسته و نه مناره. این مسجد با این هدف برپا گردید که مسلمانان در آن جا جمع شوند، راه رستگاری را پیش گیرند و تعاملاتی نیز داشته باشند. این فضا بدین ترتیب مهیا و آرام آرام اقداماتی درباره معماری آن، چنانکه در توان بود انجام شد اما توجه کنیم که رسول اکرم (ص) هرگز خطاب به سلمان نفرمود اکنون که قصد ساخت مسجد داریم به مدائن برو که در آنجا استادکاران ماهری هستند و طاق کسری را برپا نموده اند؛ آنها را به مدینه فرا بخوان تا بهترین مسجد را بنا نمائیم. ایشان در حد توان و امکانات موجود مسجدالنبی را بناکردند. بنابر این شهر اسلامی فقط به این نشانهها شناخته نمیشود.
اگر به تهران نظری بیندازیم میبینیم که تهران سرشار از مسجد و مناره است، اما آیا مصداق یک شهر اسلامی است؟ و اگر نیست، اشکال از کجاست؟ برخی بر این باورند که مفهوم شهر اسلامی مربوط به گذشته و تاریخ است که تاریخ مصرف آن گذشته و منقضی شده است. اما حقیقت این است که تاریخ جریان دارد، فرهنگ پیشینهای دارد و البته هنوز هم در حال شکلگرفتن است. شهرها تجلی تاریخ، فرهنگ و بیانگر تمدن هستند، نمیتوان آنها را تمام شده فرض کرد. شهر در ابتدا معلول بود و در ادامه علت شد.
سبک شهرسازی و معماری مدرن غربی، تقریباً، از اواخر قاجار وارد ایران شد و تأثیراتی کلی و اساسی بر معماری ایران گذاشت و آن را از حالت درونزایی به برونزایی متحول کرد. حال باید مزایا و معایب این تأثیرپذیری سنجش شده و امکان دستیابی به شهر مدرن بررسی شود. باید دید شهر سنتی چه تعریفی دارد؟ تعریف شهر مدرن چیست؟ در نظام آموزشی آشنایی با مدرنیته و فهم صحیح و دقیق آن از ابتدا با مشکلاتی مواجه بوده و منبع شناخت این حوزه هم برخی منابع نامتقن نظیر مطالب کتابهای دوره ابتدایی در آغاز دوره پهلوی بود. توجه به آموزههای دبستانی آن دوران بسیار حائز اهمیت است. ادعای دستیابی به تمدن بزرگ و دوران مدرن تصور مردم را به این صورت شکل داد که اگر جامعه مدرن و شیک و آنچه در غرب است، باشد، آسایش، اشتغال و توسعه فراهم میشود.
ادبیات و تعریف گروهی دیگر نیز منجر به ظهور مفاهیمی نظیر از خود بیگانگی، غیر تاریخیگرایی، پشتکردن به سنت و ارتباط ضعیف انسانی به عنوان مظاهر مدرنیته و مدنیت در عالم مدرن و نمود آن در شهر مدرن شد. چنین عواملی باعث شد تا به تدریج برخی به شهر سنتی یا شرقی یا ایرانی-اسلامی بیندیشند و آرامش و سلامت را از ویژگیهای آن بشمارند. نکته اینجاست که در زمان کنونی، بسیاری از همین افراد که از گذشته تعاریف دوستداشتنی و نیکو در سر دارند و حسرت زندگی در محلات قدیمی، همسایههای باصفا، محیطهای سنتی و برادری و صمیمیت گذشته را می خورند. اما برخی از همین اشخاص، اگر قصد ملک و خانه ای در تهران را داشته باشند به سراغ مناطق مدرنتر در مناطق شمال شهر میروند. البته در جنوب شهر نیز برخی مناطق نظیر اطراف خیابان تهران همچنان استثنا و دلخواه برخی خریداران با ویژگی های مذهبی است. این رویکرد نشان از امری متناقض است و در بحث شهر ایرانی اسلامی باید به آن توجه شود تا بتوانیم بر این تناقض فائق آئیم.
باید درک صحیحی از مزایا و معضلات شهر مدرن و همچنین محاسن و معایب شهر سنتی به دست آوریم چراکه اسلام هیچ مغایرتی با پیشرفت، علم و مدنیت ندارد و همواره به «خیر الامور اوسطها»، به میانهروی و اعتدال در امور توصیه شده است. برخی بر این تصورند که برای تحقق شهر مطلوب و متجلی از دین مبین اسلام هیچ ایده و چشماندازی وجود ندارد که البته نگاهی بدبینانه و غیرواقعگرایانه است. می توان در طرحهای جامع و تفصیلی شهرها، موضوعات اساسی نشات گرفته از آئین اسلامی را لحاظ نمود. همانطور که میتوان مشاهده کرد بسیاری از معضلات شهری امروز ناشی از همین فقدان چشمانداز و واقعبینی است. طراحی شهر باید مشابه با صدر اسلام بر اساس مصالح فیزیکی و انسانی و امکانات فضا صورت پذیرد. در همین راستا بایسته است که نیازهای زندگی پیچیده امروزی در کنار نظام ارزشی و شرعی-اسلامی مورد توجه قرار گیرد و پاسخ مناسب آنها پیدا شود. این وظیفه هنرمندان، معماران و طراحان شهری (با همکاری روحانیون متخصص است.
بر اساس اظهارات همکار محترم، جناب آقای دکتر براتی: شرع هم معلول و هم علت فرهنگ است. برای توضیح باید اشاره کرد که منظور اسلام از احکام شریعت، ایجاد عرصهای برای انسان است تا در جهت کمال گام بردارد و اعتلای محیط شهر را به دنبال داشته باشد. این همان فرهنگسازی مطلوب و آرمانی است. به قول دهخدا اگر غایت تمدن، حصول فرهنگ و مدنیت و دورشدن از توحش و دستیابی به اخلاق عالیه انسانی است، غایت شرع نیز زمینهسازی برای به کمال رسیدن انسان است. از نظر مکتب اسلام این مهم زمانی تحقق مییابد که این فضا ایجاد شود و محیطی همراه تعادل و اعتدال فراهم باشد. فرهنگ به تعبیری رویدادهای برآمده از نظام ارزشهای مورد باور و عمل جامعه است که خود در ادامه میتواند تولید کننده فرهنگ و ارزشها هم باشد، پس شرع هم معلول و هم علت فرهنگ است.
برای فهم شهر اسلامی و نحوه شاخصسازی آن باید انواع شهرهای اسلامی را شناخت. همچنین دریافت که میزان و چگونگی بهرهگیری از آموزههای اسلام در شهر آرمانی–اسلامی چگونه است؟
دین مبین اسلام در بین جوامع شهری و در میان شهرهایی مثل مکه و مدینه نخست بهوسیله وحی و از طریق پیامبر(ص) اشاعه گردید. در این دین بزرگ، آیات و احادیث بسیاری برای شهر و شهر نشینی و زندگی مطلوب انسان ارائه شده است و علاوه بر آن اقدامات پیامبر در شهر مکه و مدینه نیز دلیلی بر این مدعاست. این بهخودیخود موجب گردید که هر کجا و در هر شهری که مردم به اسلام گرویدند از اسلام و آنچه اتفاق افتاده بود آموزههایی برگیرند و به تدریج بافت شهرها متاثر از اسلام تغییر یابد و این شهرها به مرور زمان به عنوان شهرهای اسلامی مشهور شوند که برخی هم آن ها را شهرهای دوره اسلامی می نامند.
در دهههای اخیر مقالات و مطالب فراوانی پیرامون شهر اسلامی منتشر شده است. این پژوهشها را میتوان به دو یا بهطور تفصیلیتر چهار دسته تقسیم نمود. دو دسته اول شامل نظراتی هستند که شهر اسلامی را بر اساس نمادهای شهرهای مسلماننشین موجود تعریف و تبیین میکنند (بازار، مناره ، مسجد، گلدسته و غیره)؛ و دستهای هم که شهر اسلامی را به طور آرمانی و چنانچه در تصورشان بدان شکل دادهاند تعریف میکنند؛ شهری سراسر عدل با نقشهای کامل و بیعیب و نقص –مدینه فاضله یا به قول غربیها اتوپیا. در تقسیم بندی تفصیلیتر، باید به نظراتی اشاره کرد که اساساً تحقق چنین ایدهای را دور از ذهن و ناشدنی میدانند و معتقدند که شهر باید همان باشد که پیشتر در یونان یا در ایران دوره ساسانی ساخته شده بود و نیاز مردم را مرتفع میساخت. اما دسته چهارم نظرات، آنهایی است که معتقدند باید سعی و تلاش نمود تا حد امکان به غایتهای مورد نظر و مطلوب شهر ایرانی اسلامی دست یافت یا نزدیک شد.
در واقع با استناد به میراث تاریخی و کشف ظرائف مکنون گذشته و بهرهگیری از انسانشناسی دنیای مدرن و دانش روز که مغایرتی با فضای تعاملی و اجتماعی دینی نداشته باشد میتوان به طرحی از شهر مطلوب دست یافت. در این راستا شاید نتوان به شهر اتوپیایی یا مدینه فاضله و بهشت برین گروه سوم دست یافت اما میتوان در آن راستا حرکت نمود و فضایی بهینهتر و شایستهتر برای رسیدن ساکنین به رستگاری و آرامش فراهم نمود. مهم آن است که والیان امر از تنگنای واژهها، سختگیریهای بیهوده و بایدها و نبایدهای غیر ضروری بپرهیزند و راه را برای تحقق این امر هموار سازند.
نزاع بر سر عنوان شهر مسلمانان یا شهر دوره اسلامی یا موارد دیگر از این جمله است. مفهوم و معنای اصلی واژهها در جملات، پاراگرافها، متنها و چه بسا در حیطههای جغرافیایی گوناگون متغییر است. واژهها قراردادی و ساخته و پرداختة فرهنگها هستند. انتخاب واژه باید متناسب با فرهنگ هر دیار باشد. در بحث شهر ایرانی اسلامی برخی معتقد به تأکید بر وجه اسلامی و برخی بر جنبه ایرانی هستند. با توجه به سابقه ایران پیش از اسلام و تأثیرات ارزشمند اسلام بر فرهنگ، باید به هر دو سویه امر توجه شود.
انواع شهر اسلامی
در این مبحث ضمن دستهبندی شهرهای اسلامی موجود، به شهرهایی که حاصل تلقی و تجلی برداشت اقوام گوناگون مسلمان از اسلام در فرهنگ ایشان است، پرداخته میشود. در هر شهر و دیاری که مردم اقوام گوناگون به اسلام گرویدند آن شهر از آموزههای این دین بزرگ متاثر گردید. در طول تاریخ و پیش از ابلاغ دین اسلام، اهالی هر سکونتگاهی برای خود نوعی از فرهنگ شهرنشینی و شهرسازی را داشتند. آنان اعتقادات، باورها و آموزههای اسلامی را با فرهنگهای پیشین شهر و دیار خود آمیختند. بدین صورت بافت شهرهایی که اکثر شهروندان آن مسلمان شده بودند به مرور زمان متأثر از آیین والای اسلام گردید. اسلام نیز فرهنگها و آیینهای گذشته هر تمدنی را که با آیین اسلام مغایرت نداشت و موجب رستگاری انسان میگردید ارج می نهاد. بدین ترتیب آمیزهای از فرهنگ بومی و آموزههای اسلامی برای شهر و شهروندان هر دیار به تدریج موجبات نوعی هویتبخشی جدید را فراهم نمود.
به مرور زمان شهرهای مسلماننشین به عنوان شهرهای اسلامی مشهور و شناخته شدند. بنابراین شهرهای مسلماننشین را میتوان به شهرهایی همچون شهرهای ایرانی اسلامی، هندی اسلامی، ترکی اسلامی، عربی اسلامی و غیره تقسیم بندی نمود. به طور کلی شاید بتوان انواع شهر اسلامی را به ۴ دسته تقسیم کرد. البته لازم به توضیح است که ردیف اول جدول مذکور خود می تواند شامل انواع و اقسام گوناگونی باشد.
برای هر یک از شهرهای مسلمانان نیز میتوان زیرمجموعههایی در هر یک از عرصههای اقلیمی یک کشور بر اساس قومیتهای گوناگون شهرهای اسلامی مانند شهرهای: لری- ایرانی- اسلامی، کردی- ایرانی- اسلامی، ترکی- ایرانی- اسلامی، عربی- ایرانی- اسلامی و ... قائل شد. ترکیبهای سهقسمتی به این دلیل است که هویت شهر و شهروندان متأثر از آئین سه فرهنگ است. به بیانی دیگر بافتهای شهری هر یک از اقوام فوق ضمن تأثیر از دو نوع خردهفرهنگهای ویژه پیشین خود، بعدها نیز متأثر از آئین والای اسلام گردیده است. پس آنچه در این مبحث و یا در اکثر متون دیگر، اصطلاحا به عنوان شهر اسلامی ذکر شده و میشود؛ در اصل همان شهر مسلمانان است که میتواند نامی ترکیبی از فرهنگهای گوناگون و اسلام داشته باشد. دشوار بتوان شهری یافت که کاملا مبتنی بر دین اسلام برنامهریزی، طراحی، مدیریت و اجرا شده باشد. پس شهری را میتوان شهر اسلامی قلمداد نمود که فقط بر اساس خواستههای دین مبین اسلام برنامهریزی، طراحی، مدیریت و اجرا شده باشد. به همین ترتیب می توان واژگان دیگری نیز به عنوان شهر امت اسلامی و یا شهر آرمانی اسلامی داشته باشیم.
از سوی دیگر، شهر امت اسلامی، شهری برای امت اسلامی را میتوان به مثابه پایتخت اسلام دانست که باید به ویژگیهای تمام افرادی که بدانجا میآیند یا ساکناند توجه شود. چنین شهری بعد جهانی دارد و وحدتآفرینی از مهمترین غایات آن است. چنانکه پیشتر اشاره شد، شهر آرمانی اسلامی، شهری بهشتگونه است که ایدهآل و در عین حال رسیدن به آن بسیار دشوار است. به قول سهراب سپهری: کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ/ کار ما شاید این است / که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
از سوی دیگر، در ارتباط با موضوع شهر اسلامی نظریهپردازان را میتوان به دوگروه موافق و مخالف تقسیم نمود. البته درون هر یک از دو گروه نیز اختلافنظرهایی وجود دارد. در این جا به دو دسته از نظریهپردازان موافق و پنج دسته از نظریه پردازان مخالف شهر اسلامی اشاره میشود.
اما صرفنظر از نظرات موافقان و مخالفان میتوان به نمونههایی از شهرهای ایرانی – اسلامی با برخورداری از مهمترین ممیزه شهر اسلامی یعنی محله که فضاهای مکث شهری را در بر میگیرد، برشمرد:
شیراز. در این شهر عناصر اصلی مرکز شهر را مسجد، راسته بازارهای مختلف، مدرسه و محلهها تشکیل میداده است از جمله محلات: اسحاق بیگ - بازار مرغ، بال کفت- درب شاهزاده- درب مسجد- سرباغ- سر دزک- سنگ سیاه- لب آب- میدان شاه قدیم و محله یهودیها.
زواره. در این شهر نیز محلههای متعددی وجود داشته از جمله: پای درخت، سامع الدین، میران، باغبازان، کوشک، پشت مشهد، دشت، بازیارها، شوگاه، بز قوچ، کفرود و محله بنجیره.
نائین. در شهر نائین مرکز هر یک از محلههای متعدد، مجموعهای از عناصر مسجد، بقعه، حسینیه، و میدانچه قرار گرفته است. محله های نائین عبارتند از: چهلدختران، پنجاهه، المسجد، نوگابا، کلوان، سنگ و محله سرای نو.
ساختار محله بندی متکی بر ریشههای اجتماعی و سلسله مراتب فضایی، بسیار منسجم و کارآمد بوده است. محلهها از بارزترین ویژگیهای شهرهای ایرانی- اسلامی و به طور خاص بافت قدیم سه شهر شیراز، نائین و زواره است. از عناصر مهم و مشترک در این بافتها بازار است که بهطور مؤثر، روابط کالبدی-اجتماعی را تقویت و انسجام و پویایی شهر را افزون مینموده است. باید توجه کرد که با مطالعه عناصر مشترک در این محلهها، و همچنین درک تمایزهای بافتهای مختلف، میتوان به الگوهای کلی شهری دست یافت.
بر اساس چنین مطالعههایی ممیزات شهر اسلامی شناسایی شده که مختصرا عبارتاند از اینکه : در شهرهای اسلامی، مراکز شهری را مسجد جامع و بازار و فضاهای شهری وابسته به آن تشکیل داده است. محلات مسکونی در پیکر اصلی شهر، دور از مرکز شهر قرار داشته است. شهر اسلامی در گذشتهای نه چندان دور، دارای حصار و دروازه بوده است. قلعه دفاعی شهر به حصار شهر متصل ولی قبرستانهای شهر در بیرون از حصار قرار داشتهاند. بازارهای روستایی که محل خرید و فروش دام و محصولات کشاورزی بوده، بیرون از حصار و نزدیک دروازههای شهر قرار داشته است.
همچنین برای تبیین اصول طراحی شهر ایرانی اسلامی و برآورد کلیات شکل و محتوای چنین شهری، مراجعه به متون اسلامی به ویژه آیات قرآن و منابع حدیث بسیار راهگشا است. اگرچه برخی بر این باورند که چیزی در قرآن در مورد شهر و یا بهتر بگوییم شهر اسلامی ذکر نگردیده لیکن با قدری تدبر در قرآن کریم در مییابیم که نه تنها این کتاب حکمت خود دارای فرهنگی از واژههای مربوط به رشتههای شهرسازی است؛ بلکه بسیاری از مفاهیم، ایدهها و کانسپتهایی که در دوران معاصر توسط نظریهپردازان غربی به آنها پرداخته شده است حدود ۱۴۰۰ سال پیش در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. به عنوان مثال در ارتباط با شهر طیب و یا شهر ایمن، آیاتی در قرآن کریم آمده که میتواند سر منشأ تئوریهای شهر پاک و موضوع امنیت و سرمایههای اجتماعی باشند. مایة تأسف است که نظریهپردازان غیرمسلمان با توجه به همین مضامین و اهتمام به کاربردی کردن آنها بر ما پیشیگرفته و اینک ما باید به ایشان رجوع کنیم. برای نمونه کلیدواژگان آیات قرآنی در خصوص شهر و شهرسازی چنیناند:
«مدینه»؛ به معنای مطلق شهر، ۱۴ بار در قرآن کریم آمده است. «بلد»؛ به معنی قطعهای از زمین آباد و به معنای فراوانی جمعیت نیز با تعابیری مثل بلد طیب، حی، آمن و امین نیز در قرآن توصیف شده است. «قریه»؛ که یکی از کانونهای جمعیتی و معماری شهر اسلامی به شمار میرود و هم به روستا و هم به شهر اطلاق میشد اما بار معنایی روستا در آن بیشتر است نیز در قرآن ذکر شده است. «رستاق»؛ به مجموعهای از روستاها و یا بخشهای واقع در حومه شهرها گفته میشود که از نظر فرهنگی و اجتماعی فقیر و کم بهره اند که به آن نیز در قرآن اشاره شده است. «کوره»؛ به معنی مجتمع زیستی در منطقه با معماری و ساختار بنایی خاص. و نیز «مدائن»؛جمع مدینه، به معنای کلانشهری که دارای مجموعهای از شهرکها و آبادیها است.
با تکیه بر آیات قرآن اوصاف و ملاکهایی برای تعریف و ساختن شهر به معنای قریه مطلوب اسلامی وجود دارد. که در آیات و روایات اسلامی قابل مطالعه است از جمله آنکه: امام علی (ع) فرموده است که تا چهل خانه از چهار طرف همسایه به شمار می آیند. َاز امام صادق (ع) نقل شده است که خوش همسایگی شهرها را آباد و عمرها ِرا زیاد می کند.
همچنین از امام علی (ع) نقل است که خانه را شرافتی است. شرافت خانه به وسعت حیاط (قسمت جلوی خانه) و همنشینان خوب است و خانه را برکتی است، برکت خانه جایگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است.
از احادیث موجود در باره شهر و شهرنشینی میتوان برخی از مفاهیم این حوزه از جمله مفهوم محله را در شهر اسلامی استنباط کرد. از جمله امام علی (ع)فرمودهاند: «حریم المسجد اربعون ذرعا و الجوار اربعون دارا من اربعه جوانبها»: حریم مسجد چهل ذراع است و تا چهل خانه از چهار طرف همسایه مسجد به شمار میآیند. و نیز رسول اکرم (ص) فرمودهاند: «حد همسایگی خانه ۴۰ خانه [به اطراف] است که از هر طرف تا ۴۰ خانه جزء همسایه به حساب می آید».
شاخص سازی برای شهر اسلامی
شاخص در حوزه معماری و شهرسازی عبارت است از ابزار عینی یا مفهومی (انتزاعی) که برای اندازهگیری و ارزیابی وضع موجود معماری بناها، شهر و شهرسازی، محاسبه و مقایسه موقعیتها و مکانهای مختلف شهر و بناهای آن و نیز به عنوان محکی برای پیشبینی آینده شهر و محاسبه میان وضعیت موجود تا وضعیت مطلوب اسلامی به کار میرود. به کمک شاخص میتوان حدود اسلامیبودن شهرهای کشورهای مسلمان را در دوران گذشته مشخص نمود و پیشبینیها و مدلهای متعالی را برای آینده در راستای نیل به شهری اسلامی فراهم کرد. به طور کلی شاخص عبارت است از ابزاری عینی یا مفهومی که میتوان با آن و یا بر اساس آن، طرح های شهری موجود و پیشنهادی را از نظر اسلامی بودن محک زد و بر اساس آن ها راهکارهای اجرایی برای بهبود وضع موجود (بهسازی) و برنامهریزی و طراحی شهرهای جدید (نوسازی) مطرح کرد.
این شاخصها بر دو نوع کمی و کیفی اند. شاخصهای کمی، مادی و عینی و کاملا ملموس هستند و قابلیت استفاده مستقیم در امور شهرسازی را داراند. پس در نگاه نخست باید به دنبال شاخصهای کمی عددمند بود. به وسیله این گونه شاخصها می توان شرایط مطلوب در وضع موجود را بررسی و آینده را پیش بینی نمود. (مانند ذراع در شریعت مقدس اسلام که حدودا ۵۰ سانتی متر است). از سوی دیگر، در برخی موارد محتاج و نیازمند تعیین شاخص برای تشخیص و بررسی امور کیفی هستیم که لازم است با کنکاشی در تمدن اسلامی و مصداق های موجود و معتبر میتوان مقدار کمی آن امور را استنباط و بازآفرینی نمود. نکته مهم این است که گذاری از کیفیت به کمیت رخ دهد. برای تحقق امور کیفی مثل تقوا، عفت، احسان و سایر فضائل اخلاقی در بخش های گوناگون مجتمع های زیستی و به خصوص شهر لازم است مقدار کمی تدارک دیده شود . برای مثال می توان به عدم احداث در و پنجره در سمت قبله به دلیل کراهت نماز به طرف درب باز اشاره کرد. البته برخی صاحب نظران به شاخصهای توصیفی هم که آن را نه کمی و نه کیفی می دانند اشاره کردهاند. در این ارتباط علاقه مندان می توانند به کتاب حجت الاسلام والمسلمین قربانی در مورد شاخص سازی مراجعه نمایند.
الگوی محله پیشنهادی مستخرج از احادیث
برای محله اسلامی بر اساس احادیث شریف پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) الگویی به عنوان نمونه برای محله ایرانی-اسلامی تهیه و ترسیم شده است الگوی پیشنهادی با در نظر گرفتن تراکم و سطوح مطلوب برای دیگر کاربریها، برای حداکثر ۴۰۰۰ نفر برنامه ریزی شده است. لازم به توضیح است که فضایی شهری به عنوان میدان مرکزی محله در جلوی مسجد برای فعالیتهای گوناگون پیشنهاد شده است. بسیاری از کاربریهای مورد نیاز محله به خصوص پارکینگ در حد کافی در اطراف این فضا پیشنهاد می شود. فاصله دورترین نقطه محله تا مسجد حدود ۴۰ خانه بر اساس حدیث امیرالمومنین (ع): «حَریمُ الْمَسْجِدِ اَرْبَعُونَ ذِراعاً وَ الْجِوارُ اَرْبَعُونَ داراً مِنْ اَرْبَعَةِ جَوانِبِها» در جلد سوم وسائل الشیعه(الشیخ الحر العاملی، ۱۳۷۶ ق، ص ۴۸۴) و در بحارالانوار(مجلسي ۱۳۶۲ ق) که حدود ۴۰۰تا ۵۰۰ متر( هر خانه به عرض ۱۰ تا ۱۵ متر) برآورد و پیشنهاد می گردد.
جهت خانهها با توجه به عدم اشراف و مزاحمت و آفتابگیری و وزش باد با تراکم ساختمانی (F.A.R) حداکثر ۱۲۰% در نظر گرفته شده است. حداقل ۴ قطعه فضای سبز دارای مکانهایی آرام برای نشستن سالمندان و... به عنوان باغچه محله و ۸ فضای بازی نیز در میان بخش مسکونی، بدون مزاحمت ترافیک سواره پیشنهاد گردیده است. پیاده راهها و معابری برای تردد با دوچرخه (ترجیحا به صورت باغ راه) با حداقل ترافیک سواره جهت دسترسی به مرکز محله و فضاهای سبز نیز توصیه می شود.
الگوی پیشنهادی برای محله ایرانی اسلامی
در خاتمه باید متذکر شد که شاید دستیابی به شهر آرمانی بهشت گونه غیرممکن جلوه کند لیکن تلاش در راستای رسیدن به فضای بهتر وظیفه ما است.
در برنامه ریزی، طراحی، اجرا و مدیریت شهر اسلامی باید اصول دین، احکام و احادیث، بر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های ما حاکم باشند. همچنین در شاخصسازی باید به نیازهای حلال برای جامعه اسلامی و گوهر خدادی عقل (عقل جمعی اکثریت علماء و اهل اندیشه) توجه نمود. هر گونه تصمیمی در برنامهریزی، طراحی و مدیریت شهری باید با موازین و اصول احکام هماهنگ باشد. چنانچه در طول بحث نیز بیان گردید، به طور کلی می توان از برخی آیات و احادیث و احکام به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در موضوع های گوناگون شهرسازی از طریق استخراج متون پایه، مفهومگیری و سپس مفهوم سازی برای رسیدن به شاخصها در بناگذاردن الگوی شهر اسلامی بهره جست. در این زمینه پیشنهاد این است که برای دستیابی به نتیجه مطلوب و نهایی می توان به عقل جمعی و همچنین روشهای اجتهادی توسل جست. چه نیکو خواهد بود اگر مجتهدین در چنین زمینه های تخصصی ورود نمایند و حوزههای علمیه نیز رهنمودهای خود را در این باره ارائه نمایند.
لازم به توضیح است که الگوی نظری و کاربردی پیشنهادی صرفاً کلیاتی را مد نظر داشته است و مسلماً برای هر اقلیم از نظر آب و هوایی، فرهنگی و اکولوژیکی، باید شناخت کافی حاصل، و در حد توان و تخصص روز، قوتها و ضعفها مشخص، فرصتها و تهدیدها معین، و سپس به طراحی تفصیلی و جزییات پرداخته شود. در نهایت همه کارها و اقدامات ما باید برای رضای خداوند، آسایش، امنیت و رستگاری بندگان او باشد نه برای منفعتهای فردی و گروهی خاص.