وجه تعاملی هنر تعزیه و کارکرد اجتماعی آن
نشست تخصصی «وجوه تعاملی هنر تعزیه و کارکردهای اجتماعی آن»، با همکاری انجمن علمی هنر اسلامی روز چهارشنبه ۲۵ بهمن از ساعت ۱۰ تا ۱۲ با حضور دکتر زهرا رهبرنیا، دانشیار دانشگاه الزهرا و جمعی از علاقمندان این حوزه، در اتاق جلسات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در این جلسه که در ادامه سلسله جلسات پیشین با محوریت هنر تعاملی، به کارکردهای فرهنگی-اجتماعی این هنرها پرداخته بود، بر اهمیت کارکرد فرهنگی «تعامل»، به ویژه تعامل هنرمند با مخاطب که از ممیزات اصلی این هنر است، تاکید شد. دکتر رهبرنیا، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، در مباحث خود به کارکرد موثر زبان و بیان در هنرهای جدیداشاره کرد و بررسی مصادیق آنها در هنر معاصر ایران را ضروری دانست. وی گفت شناسایی بستر رشد این هنرها، با تاکید بر تقویت نقش اجتماعی فرهنگی آنها در رفع مسائل چالش برانگیز اجتماعی و فرهنگی، ضرورت امروز جامعه هنری است. همچنین افزود: با توجه به اینکه هنرهای تعاملی، عرصهای نو و گسترده است، نیازمند تبیین صحیح در جامعه هنری و نیز عموم مردم است تا با شناخت و آگاهی لازم، موانع گسترش آن در ایران مشخص و برطرف شود.
از آنجا که در دو جلسه پیشین این سلسله نشست، نقش هنرهای تعاملی در رفع معضلات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته بود، در این جلسه، به یکی از هنرهای سنتی ایران، نمایش «تعزیه» پرداخته شد و وجوه تعاملی آن مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست، ضمن اشاره به نقش تعاملی مخاطب به عنوان یک کنشگر در اجرای نمایش تعزیه، به امکانسنجی این هنر به منزله نوعی پرفورمنس تعاملی پرداخته شد و چگونگی تعامل تماشاگر با اجراکنندگان در تعزیه و مشارکت مخاطبان در اجرای تعزیه به مثابه نوعی اجرای هنری که در مشابهت با هنر «پرفورمنس» در عرصه هنرهای جدید است، مورد بحث قرار گرفت. مهمترین مباحث مطروحه در این جلسه، در ذیل از نظر میگذرد:
عضو هیات علمی دانشکده هنر دانشگاه الزهرا، نخست ضمن تصریح بر اینکه تعزیه، تصویرگر مفهوم واقعه کربلا است و متن، آخرین عنصری افزوده شده به آن است، اظهار داشت: مولفان متون تعزیه ناشناسند و اگر از کسی نام برده میشود، گردآورنده و یا مصحح نسخهها است. اجراکنندگان تعزیه، فقط راویانی هستند که با خواندن از روی متن، تلاش دارند بر فاصلهگذاری بین بازیگر و نقش تاکید کنند و به شخصیتی تبدیل نشوند که نقشش بازی میشود؛ تمهیدی که با استفاده از ماسک، در تئاتر مغرب زمین به کار برده میشود.
رهبرنیا با ذکر پیشینه مطالعاتی در خصوص هنر تعزیه پرداخت و گفت: هنر تعزیه از جنبههای مختلفی توسط پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی در کتابها و مقالات مورد بررسی قرار گرفته است. در میان پژوهشگران ایرانی جابر عناصری، علی بلوکباشی و عنایت شهیدی و بسیاری دیگر نوشتهاند اما تقریباً همگی از دیدگاه اعتقادی و سنتی به این نمایش آیینی نگاه کرده و یا در جزییات به مطالعه نمادها و نشانهها، دستگاههای موسیقی، رنگها، گونههای ادبی و مسائلی از این دست پرداختهاند. برخی متخصصان تئاتر نیز به تشابهات و یا تفاوتهای تئاتر ارسطویی با اجرای تعزیه توجه نشان دادهاند.
رهبرنیا ضمن اشاره به مبحث تکوین شبیهخوانی و تعزیهخوانی، چنین اظهار داشت: نصرالله فلسفی در کتاب «زندگانی شاه عباس اول»، یعقوب آژند در کتاب «نمایش در دوره صفوی»، جلال ستاری در کتاب «زمینه اجتماعی تعزیه و تئاتر در ایران»، محمدعلی سلطانی در کتاب «طریقت صفویه» و بسیاری از سفرنامهنویسان خارجی به ویژه ویلیام فرانکلین انگلیسی، برآنند که تکوین شبیهخوانی و تعزیهخوانی در دوران صفویه صورت گرفته و توسعه و عمومیشدن آن در دوران کریمخان زند در شیراز رخ داده و همه این شواهد را صادق همایونی در سال ۱۳۷۷ در کتاب ارزشمند «شیراز خاستگاه تعزیه» در کنار هم آورده است.
رهبرنیا در ادامه ضمن اشاره به اینکه بخشی از كتاب نمايشنامههای كيش زروان، درباره اشتراكات «تعزیه» و «شبیه» است و در آن توضيحاتی ارايه شده چنین اظهار داشت: نمایش ایرانی تعزیه (تعزیت)، همیشه دو نام داشته است؛ یکی تعزیه و دیگر شبیه (تشبیه). وی با تصریح بر اینکه با کمی تامل و دقت در معنای لغوی این دو نام در خواهیم یافت که این دو نام واژه هیچگونه ترادف و قرابتی ندارند، تعزیه را به معنای تسلی دادن، تسلیت گفتن، مصیب دیدهای را صبر و شکیبایی دادن و دلجویی کردن دانست و نیز «شبیه» به معنی چیزی را به چیزی مثل و مانند کردن تلقی میشود. وی نتیجه گرفت که همین مطلب به خوبی مشخص میسازد که عکس آنچه متداول است، به بسیاری از شبیهها را در واقع نمیتوان تعزیه نامید زیرا شبیهخوانی به اجرای مذهبی گفته میشود که لزوماً سوگواری و عزاداری نیست. وی افزود: در تعزیه، نمادها و نشانههای فراوانی به کار رفته که بیشک پیش از آنکه خواستگاهی اسلامی داشته باشند، ریشهای ایرانی و پذیرفته شده در فرهنگ اسلامی شیعی دارند و جدا کردن آنها از تعزیه امری غیر ممکن و حتی محال است. نمادهایی که به دو گونه «نمادها و نشانههای رمزی و غیر قابل رویت» و «نمادها و نشانههای ظاهری و بیرونی» به کار رفته است.
وی در ادامه گفت: هنر تعزیه با یگانهساختن هنر عامیانه روستایی و شهری، ثروتمند و فقر، فرهیخته و ساده، تماشاگر و بازیگر، هر یک را شریک و غنابخش دیگری میسازد. این هنر به عنوان هنری آیینی- مذهبی و بومی، از عناصر بصری، شنیداری و ارتباطی استفاده میکند که کارکرد عاطفی داشته و کنش ترغیبی آن به سمت عواطف و احساسات مخاطب است. به علاوه در تعزیه مکان و زمان در هم میریزد به طریقی که مخاطبان تعزیه هم در محل تعزیه حضور دارند و هم در صحرای کربلا و همزمان در حال و گذشتهای درهم آمیخته، به سر میبرند.
رهبرنیا هنر سنتی- آیینی تعزیه را هنری تعاملی دانست که برای بیان رخدادی دینی و تاریخی، با استفاده از موسیقی، نور، لباس و دیگر عناصر نمایشی و ادبی، برای انتقال مفهوم قابل درک به عامه مردم اجرا میشود؛ در حالیکه تماشاگران با حضور و بیان احساسات خود با این نمایش همراهی کرده و در اجرای آن به نحوی مشارکت میکنند.
رهبرنیا با اشاره به اینکه اجرای تعزیه در هر منطقه در عین داشتن کلیت مشابه، تفاوتهایی با اجرای تعزیه در مناطق دیگر دارد تصریح کرد: این مسئله ناشی از تعاملات فرهنگی است. برخلاف تعزیههایی که به صورت برنامهریزی شده و مشابه تئاترهای غربی در شهرهای بزرگ و در مکانهای مشخص با طراحی لباس و صحنه انجام میشود و از اصول تعزیه اصیل و سنتی که ارتباط مستقیم و تعامل با مخاطب و از بین بردن فاصله با آنها بوده، جدا شده است؛ نمایشهای تعزیه در شهرهای کوچک و روستایی هنوز دست نخورده باقی مانده و در ارتباطگیری با مخاطب و حفظ وجه تعاملی آن، موفق عمل میکند. رهبرنیا قوت وجه تعاملی در آیینهای سنتی اجرای تعزیه را در آن دانست که در اجراهایی اینچنین، مرز زمانی و مکانی وجود ندارد و میتواند در هر زمان و هر مکان و با هر تعداد تماشاگر با بازه زمانی که به تعامل میان اجراکنندگان و مخاطبان وابسته است، اجرا شود.
رهبرنیا گفت: در اجرای هنر تعزیه در شهرهای کوچک و با شیوه سنتی، متن نمایش ثابت نیست و بنا به موقعیت و فضا و تماشاگران تغییر میکند. میتواند کوتاه یا بلند باشد و یا بخشهایی از آن بنا بر اقتضای شرایط حذف شود که این امر خود، از دیگر ویژگیهای تعاملی هنر تعزیه برشمرده میشود. همچنین بداههسازی یا بداههخوانی از وجوه مهم تعاملی و بسیار رایج در هنر تعزیه است به نحوی که به عنوان مثال، تعزیهخوانها بر اساس شرایط مجلس و عکسالعملهای مخاطب، گاهی فیالبداهه چند بیت خارج از متن اشعار تعزیه اضافه کرده و میخوانند.
رهبرنیا با تاکید بر اینکه بازیگران هنر تعزیه، ضمن آنکه در تعامل با مخاطب، هیچگاه اندیشه خود را به بر آنان تحمیل نمیکنند اما در طول نمایش، ارتباط نزدیکی هم با تماشاگران دارند، اظهار داشت: تاکید بر این رابطه میان مخاطب و اجراکننده حتی در نقالی ایرانی نیز سابقه دارد آنجا که با وجود آگاهی از پایان محتوم قصه، نقال در نقل آن دخالت کرده و در وقایع مجلسی که در حال روایت است، تغییر ایجاد میکند.
رهبرنیا در خاتمه گفت: مطالعه ابعاد و ویژگیهای هنر تعزیه، نشان می دهد که این هنر از توانمندی ذاتی و اولیهای برای تعامل عمیق با مخاطبان و تماشاگران خود برخوردار است. مخاطبان تعزیه میتوانند تا جایی در اجرای این هنر مشارکت داشته باشند که بازیگران و اجراکنندگان، متناسب با نحوه این مشارکت، اجرای خود را در همراهی با تماشاگران، دستخوش تغییر سازند. بدیهی است که این امکان در هنر تعزیه میتواند بستر مطالعات عمیقی گردد که روزآمدی هنرتعزیه را به مثابه هنری کنشگر و تعاملی موجب شود به نحوی که بازنمای مفاهیم و رخدادهای فرهنگی و اجتماعی روز، در تقارن و تشابهی با واقعه کربلا و حوادث پیرامونی آن، البته به مدد و با همیاری تعامل موثر تماشاگران گردد. تلاش در این زمینه، هنر تعزیه را به نحو موثری برای رفع مسائل فرهنگی و اجتماعی روز جامعه کارآمد ساخته و آن را همزمان با برخورداری از وجه آیینی و سنتی، به هنری کنشگر برای بیان دغدغههای فرهنگی امروز جهان، تبدیل میسازد.