کنکاشی در نسبت نظام آموزش رسمی صنایع‌دستی با صنایع خلاق

کنکاشی در نسبت نظام آموزش رسمی صنایع‌دستی با صنایع خلاق

نشست «کنکاشی در نسبت نظام آموزش رسمی صنایع‌دستی با صنایع خلاق» دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، با حضور مهین سهرابی (عضو هیأت‌علمی دانشگاه الزهرا) و مریم فروغی‌نیا (عضو هیأت‌علمی دانشگاه هنر شیراز) به صورت مجازی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

مهین سهرابی سخنران اول این برنامه ضمن اشاره به آموزش‌های رسمی و غیررسمی صنایع دستی در ایران، درباره ضرورت‌های این آموزش، خاطرنشان کرد: ما درحال حاضر در حوزه آموزش صنایع دستی، یک آموزش رسمی در سطح دانشگاهی و حتی قبل از دانشگاه داریم و یک آموزش غیررسمی که از طریق تشکیلات و نهادها و موسسات خصوصی انجام می‌شود. اساساً در بحث آموزش‌های رسمی که در دو مقطه کارشناسی و کارشناسی ارشد سال‌ها در جریان است، هم دانشگاه‌های قدیمی و هم دانشگاه‌های جدید تمایل به ایجاد و ارتقای این رشته دارند. اما آموزش در این حوزه ضرورت‌هایی دارد. یک نکته اساسی و اولیه برای آموزش صنایع دستی، تسهیل نگرش است؛ باید تسهیل نگرش ما نسبت به خود صنایع دستی و آموزش آن و همینطور ارتقای نگرش موجود صورت گیرد. در سطح کلان و سیاستگذاری‌ها و نیز سرمایه‌گذاری‌های کلان، اگر فکر کنیم که صنایع دستی برای ما یک ضرورت است و از صنایع دستی سود و بهره زیادی خواهیم برد، قطعاً اوضاع ما تغییر خواهد کرد. در این زمینه انجام پژوهش‌هایی می‌تواند در تسهیل یا ارتقای نگرش به ما کمک کند. چراکه صنایع دستی دارای ابعاد متفاوتی‌ست و نیاز است که پژوهش‌هایی انجام شود. درست است که ما در مقاطع تحصیلات تکمیلی پژوهش‌هایی داریم اما لازم است که برای برنامه‌ریزی و به شکل خاص، پژوهش‌هایی در این خصوص انجام شود. هم‌چنین نباید از جنبه‌های تربیتی غافل شویم، چون ما فقط به دانش نیاز نداریم و باید برنامه‌های آموزشی با این پتانسیل‌ها سازگار باشد. تدوین برنامه‌های آموزشی متناسب با موقعیت کنونی صنایع دستی در ایران و جهان، رفتن به سوی برنامه‌های نوین آموزشی و تولید محتوای مناسب (حضوری، مجازی و ترکیبی)، انجام هدفگذاری دقیق، تأمین زیرساخت‌های مناسب آموزش، توجه و تمرکز بر آموزش از مقاطع پایین‌تر، توسعه و ارتقا مدرسین (علمی و تجربی)، تأمین منابع درسی مناسب و از همه مهم‌تر، تربیت کارآفرین، ازجمله دیگر ضرورت‌های مهم آموزش در حوزه صنایع دستی‌ست.


عضو هیأت‌علمی دانشگاه الزهرا به تمایزات بین آموزش‌های سنتی و رسمی دانشگاهی اشاره و پیشرفت در این حوزه را منوط به سیاستگذاری‌های مناسب دانست و اظهار داشت: بین آموزش‌های سنتی و رسمی دانشگاهی تمایاتی از حیث هدف، مدرس، برنامه آموزشی، روش آموزشی، حوزه کار جغرافیایی، نگرش و بنیان‌های فکری، جنسیت و سن هنرآموزان و نحوه گزینش آن‌ها وجود دارد. ما در زمینه صنایع دستی باید ببینیم کجا هستیم، به کجا باید برسیم و چگونه باید به آن جایگاه دلخواه برسیم. لذا لازم است که یک سیاستگذاری مناسب داشته باشیم و راهبردهایی را به این سمت ببریم. اساساً در زمینه برنامه‌های راهبردی آموزش رسمی و بومی صنایع دستی، برنامه جامع و کاملی وجود ندارد و اکثراً موردی، مقطعی و یا منطقه‌ای هستند. در این زمینه لازم است که اقدامات سیاستگذارانه آموزش صنایع دستی، همسو با تحولات جهانی باشد.  اقداماتی از قبیل برگزاری شهرهای خلاق، شهر جهانی صنایع دستی، نمایشگاه‌های بین‌المللی و مسابقات و جشنواره‌های داخلی و خارجی انجام شده ولی کافی نیستند به‌خصوص در حوزه آموزش صنایع دستی. شرط اساسی این است که در نگرش و افق فکری نسبت به صنایع دستی تغییر و تحول ایجاد کنیم تا بتوانیم با استفاده از پتانسیل‌های صنایع دستی، وارد عرصه صنایع خلاق شویم. آشنایی و اگاهی از الگوهای نو و موفق، برقراری روابط آموزشی و پژوهشی با مراکز خارجی، اجرای برنامه‌های مشارکتی و چندسازمانی داخلی و خارجی، ازجمله مواردی هستند که با کمک آن‌ها می‌توان به سمت تحول در این نگرش رفت.

در بخش بعدی این برنامه مریم فروغی‌نیا به بحث درباره نقاط قوت و ضعف مباحث آموزشی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد صنایع دستی در ابعاد دانش، مهارت و نگرش پرداخت و عنوان کرد: دانشجویان در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، دانش و مهارت‌هایی کسب می‌کنند که در این میان می‌توان به آشنایی نسبی با شاخه‌ای تخصصی از صنایع دستی، تقویت دانش عمومی هنر، ارتق یروش‌های مطالعه و پژوهش در هنر، تنوع تجارب کارگاهی، مهارت نسبی در طراحی‌های اصیل، ایجاد علاقه و آمادگی نسبی برای اشتغال در حوزه‌های مختلف صنایع دستی و ... اشاره کرد اما در این خصوص نقاط ضعفی وجود دارد ازجمله اینکه در دوره کارشناسی، هیچ درس خاصی در حوزه اقتصاد وجود ندارد و دانشجویان آموزش‌های لازم را با زیرساخت‌های مالی و تجاری کسب نمی‌کنند و لذا دچار کمبود دانش اقتصادی و تجاری هستند. هم‌چنین اصول کارآفرینی و کسب‌وکار آموزش داده نمی‌شود و به لحاظ واحدهای کارورزی، کمبود وجود دارد. به لحاظ نگرشی هم به پرورش توانایی‌های فردی کم‌توجهی می‌شود و به همین دلیل، شاهد کم‌توانی برای ورود به بازار کار هستیم.


عضو هیأت‌علمی دانشگاه هنر شیراز، تناسب میان آموزش‌های رسمی دانشگاهی را با چهار گروه از توانایی‌های فردی، عمومی، شغلی و اقتصادی و مدیریتی از نظر گذراند و در پایان با ارائه پیشنهادات کاربردی خود، تأکید کرد: در هدف‌گذاری برنامه‌های درسی آموزش عالی رشته صنایع دستی، بر تربیت متخصصین خلاق و توانمند در عرصه اقتصاد و اشتغال موثر در این حوزه، تأکید شود. لازم است که رشته صنایع دستی از مقطع کارشناسی به صورت گرایشی ارائه گردد و هر دانشگاه متناسب با پتانسیل‌های بومی و نیازهای جامعه به ارائه گرایش‌های تخصصی در این رشته بپردازد. هم‌چنین ضروری‌ست که دروس کارشناسی ارشد در ادامه و پیوسته با گرایش‌های تخصصی دوره کارشناسی باشد تا امکان تحصیلات تکمیلی دانشجویان در گرایش مقطع قبلی، فراهم گردد. آموزش توانایی‌های شغلی و اقتصادی و مدیریتی متناسب با هر گرایش از مقطع کارشناسی و توجه به نیازسنجی و سلیقه‌یابی در برنامه‌ها و آشنایی با فرهنگ‌های فرامرزی، ازجمله پیشنهادات دیگری بود که فروغی‌نیا به آن اشاره کرد.


گزارش از: فریبا رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید