لاسول: برای درک پدیده فساد باید با محیط فرهنگی پدیدآورنده آن در تعامل باشیم
هارولد لاسول، استاد علوم سیاسی و صاحبنظر علم ارتباطات، در دیباچهای که بر کتاب «مسئله فساد» اثر سیدحسین العطاس، نگاشتهاند بر این نظرند که پدید فساد را تنها در صورتی میتوان درک کرد که آشکارا به آن محیط فرهنگی که در آن پدیدار شده، مرتبط و به شکل پیوسته با آن در تعامل باشیم.
متن کامل دیباچه هارولد لاسول بر کتاب «مسئله فساد» به این شرح است:
تعداد اندکی از رسالات موجز میتوانند از این طرحِ نمونه در مورد مسئلۀ فساد، بههنگامتر باشند. در سالهای اخیر، تأکید نامتناسبی بر ابعاد فناوری، علمی و اقتصادیِ تغییر اجتماعی شده است و بررسیهای ناکافی در مورد بسیاری از سایر ویژگیهای ارزش- نهادی که از فرایندهای موجود تفکیکناپذیرند، شده است. یکی از این وجوهِ نادیده گرفته شده، فساد است؛ پدیدۀ پیچیده و فراگیری که برای مثال از مجرمیت و سایر الگوهای بسیار مرتبط، اما متمایز رفتار سازمانیافته و غیر سازمانیافته، متفاوت است.
پروفسور العطاس بسیاری از فرضیههایی را که برای بررسی بخشی از فساد مطرح شده بودند -که اغلب در طول سالهای تغییر از جامعۀ «سنتی» مشاهده شده- کاهش داده است. وی که از نزدیک محققی آگاه و شریک در جزئیات بسیاری از فرهنگها، بهخصوص فرهنگهای آسیای جنوبی و شرقی است، برای مثال به تدریج تأثیر فرضی «هدیه» به عنوان یک روش فرهنگیِ سنتی که تأثیر بسترساز آن تحت فرهنگ معاصر، موجب افزایش فساد است را به چالش کشیده است. وی با موفقیت شاهد یکی از رایجترین پیامدهای ذکر شدهای بود که اغلب برای توجیه سیاستهای تحمل از سوی افرادی عنوان شده است که بر موافقتهای رسمی و خصوصی در اقدامات مفسدانه تأثیرگذار هستند. پروفسور العطاس با توضیحی آشکار، تمایزات در تعریف و انواع دادههای تاریخی و معاصری را بیان کرده است که باید پیش از اعتماد به پیشنهاد، تحلیل شوند.
این تحلیل میانهرو، پژوهشگرانه و زیرکانه، مقدمهای است برای آنچه که امیدوارم تلاش علمی، پژوهشگرانه و مبتنی بر سیاست جدیدی باشد که بتواند درک ما از فساد را به آن سطح برساند که در مطالعۀ تعدادی از دیگر جلوههای اجتماعی به دست آمده است. این رویکرد به شکل چشمگیری مناسب است، چراکه کاملاً زمینهای است. پروفسور العطاس بیهیچ تردید بیان میکند که پدیدۀ مورد نظر را تنها در صورتی میتوان درک کرد که آشکارا به آن محیط فرهنگی که در آن پدیدار شده، مرتبط و به شکل پیوسته با آن در تعامل باشد.
تنها سطحیترین ذهنیات میتوانند با این تفکر قانع شود که «افراد فاسد» همچون «فقرا» همواره با ما هستند و با بررسی شکل و بزرگی فساد در هر ملت یا محل خاص نمیتوان چیز جدیدی فرا گرفت. برعکس، ابعاد چشمگیر تنها زمانی آشکار میشوند که این امکان وجود داشته باشد که گروه مرتبطی از عواملِ موجود در مکان و زمانی معین را شناسایی کرده و وزن نسبی آنها در تحریک یا جلوگیری از فساد را ثابت کرد.
بدون تأکید بیشتر بر اهمیتِ موضوع یا درمان آن، بهتر است با افرادی همصدا شوم که در این بحث، سرآغازی تازه برای درک و مشارکت در کنترل مشروط یکی از سرکشترین شاخصههای زندگی عمومی و فردیِ دیروز یا امروز، در هر جایی از جامعۀ بشری، خواهند دید.
هارولد دی. لاسول
استاد حقوق و علوم سیاسی
نیوهیون، کنتیکت، امریکا