باید وارد دوران جدیدی از سیاستگذاری رسانه‌ای شویم

باید وارد دوران جدیدی از سیاستگذاری رسانه‌ای شویم

نشست نقد و بررسی کتاب «قدرت ارتباطات» اثر مانوئل کاستلز، با حضور دکتر هادی خانیکی، دکتر حسینعلی افخمی، دکتر مسعود کوثری و دکتر حسین بصیریان جهرمی، مترجم کتاب، سه‌شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

بخش مهم سخنان منتقدان به این شرح است:


دکتر خانیکی:

قدرت در شبکه‌ها به گونه‌ای است که راه را بر هر نوع مداخله‌ای از سوی قدرت سیاسی یا حتی جامعه مدنی بسته است.


من در حوزه ارتباطات به دو کار شهرت دارم. یکی پرداختن به رویکرد دکتر تهرانیان در ایران، دوم طرح اندیشه و مباحثی که کاستلز مطرح کرد. آمدن کاستلز در سال 1385 به ایران من را بر این بحث موکد کرد که او اندیشمندی است که متوقف نشده و خودش را محدود به چهارچوب های بسته در تفکر نکرده است.

 کاستلز متفکری است سیاسی که در جست‌وجوی آزادی و مبارزه با دیکتاتوری است. او از اسپانیا به فرانسه فرار می‌کند و مدت زیادی تحت تأثیر اندیشه‌های چپ به‌خصوص آلتوسر و مورن در فرانسه قرار می‌گیرد اما از عناصر موجود در جهان جدید هم تأثیر می‌پذیرد، به گونه ای که او را یکی از نظریه‌پردازان سیاسی در فضای ارتباطات می دانند. کاستلز چهارمین اندیشمند موثر در حوزه تحولات اجتماعی و ارتباطاتی است، او مفاهیمی مطرح می کند که نمی توان از کنارش گذشت. بسیاری، کاستلز را از دانشمندان پُراستناد می دانند.

کتاب قدرت ارتباطات مکمل سه‌گانه معروف کاستلز است و از این نظر مهم است که البته خود مترجم (دکتر بصیریان) هم در مقدمه کتاب به آن اشاره کرده است. ایشان هم در پژوهش‌های کارشناسی ارشد به این مسئله پرداخت و هم در رساله‌ی دکتری به دنبال این بود که آیا می‌توان برای مصرف رسانه‌های اجتماعی نوعی سیاست‌گذاری کرد؟ یا خود رسانه‌های اجتماعی اساسا سیاست‌گریز هستند و به عصیان علیه سیاست‌گذاری رسیده‌اند؟ یعنی قدرت در شبکه‌ها به گونه‌ای است که راه را بر هر نوع مداخله‌ای از سوی قدرت سیاسی یا حتی جامعه مدنی بسته است.

بحث محوری کاستلز در این کتاب،تحول در ارتباط بین فناوری و فرهنگ است.  او قدرت را یک ظرفیت رابطه‌ای تعریف می‌کند؛ یک مفهومی که ثابت نیست؛ یک مفهوم سیال که بین کنشگر و محیط او برقرار می‌شود. او این قدرت سیال را در چارچوب ظرفیت‌های رابطه‌ای تعریف می‌کند. او ابتدا به آنچه در فضای مجازی رخ می‌دهد خوشبین است اما بعدا دیدگاهش به این فضا انتقادی می‌شود. در واقع کاستلز براساس رابطه‌ها از ذات نامتغیر قدرت به مفهوم تغییرپذیر قدرت برمی‌گردد که این رابطه‌ها تبدیل ارتباطات عمودی به افقی است. به عبارتی ارتباطات متمرکز «از بالا به پایین» به موازی تبدیل می‌شود. در اینجاست که کنشگران، مخاطبان فعالی می‌شوند. با این حال من با آقای بصیریان در ترجمه مفهوم (Mass self-communication) به توافق نرسیدم؛ من از ارتباطات خودگزین استفاده کردم و آقای بصیریان از ارتباطات خودانگیز. مفهوم کنشگری در اینجا شکل می‌گیرد و این مفهوم همه را تحت تأثیر ناموازی ارتباطات قدرت قرار می‌دهد.

حرف اصلی کاستلز این است که قدرت ارتباطات سه جنبه دارد و چندبعدی ست. یکی اینکه قدرت، حول شبکه‌ها شکل می‌گیرد و شبکه‌، فرد، نهاد و سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شبکه‌ها همه حوزه‌های فعالیت انسانی را دربرمی‌گیرند. دوم اینکه شبکه‌های قدرت در حوزه‌های مختلف شبکه‌سازی هم می‌کنند. این شبکه‌ها ادغام نمی‌شوند بلکه به صورت مشارکتی و رقیب وارد می‌شوند. و سوم اینکه شبکه قدرت حول نهادهای سیاسی شکل می‌گیرد. درنتیجه سیاست نقش بنیادی در شبکه‌سازی قدرت دارد. سیاستگذاری در حوزه شبکه‌ها امری منعطف است. نکته مهم برای ما این است که فهم کاستلز به ما در فهم تغییرات در جهان و جامعه امروز کمک می‌کند. تغییراتی که شبکه ای شدن، منعطف شدن و چند ضلعی شدن را به دنبال دارد. ذهنیت کاستلز به خاطر حضور در سطوح مختلف شهری، برنامه ریزی و معماری است که ما را به اینجا می رساند که ربط شبکه ها و توسعه و همچنین ربط شبکه ها و انقلاب بعدی در ارتباطات را ببینیم. یکی از کارهای اخیر کاستلز در مورد شبکه‌ها و توسعه است. کار دیگر او در مورد شبکه ها و موبایل است که امیدوارم بزودی در ایران به فارسی ترجمه شود. دامنه مباحث کاستلز به گونه ای است که کاستلزخوانی فراتر از حوزه ارتباطات مطرح شده است.


دکتر مسعود کوثری:

 کاستلز در این کتاب مطرح می‌کند که آیا لازم است که ما وارد دوران جدیدی از سیاستگذاری بشویم یا نه؟


کاستلز از اندیشه گیدنز الهام گرفته است و قبل از کاستلز او درباره اینکه چگونه با مخاطبان محدود ارتباط برقرار کرده و محصول خود را با توجه به یک گروه خاص طراحی کنید را مطرح کرده بود.

امروزه جریان های رسانه ای مهم است، اینکه پیش بینی کنیم حرکت این جریان از کجا شروع می شود و به کجا می رود، مهم است. در این زمینه کتاب امپراتوری(نوشته آنتونیو نگری و مایکل هارت) بسیار خواندنی است، این کتاب توضیح می دهد که جریان ها چطور ساخته می شوند و جریان می یابند و پیدایش واکنش ها و جنبش ها در عصر معاصر را خوب توضیح داده است.

اما بحث قدرت که در کتاب قدرت ارتباطات کاستلز محور کتاب است یک نوع قدرت به توان دو است. ریشه و مفهوم قدرت در غرب بیشتر تعریف وبر است که تعریف رابطه ای است. خواهد یک عنصر قدرت است، فوکو معتقد بود قدرت یک ظرفیت مثبت برای جامعه است. رابطه ای بودن در ذات قدرت است. در حقیقت قدرت اساسا رابطه ای است. یک قدرت به توان دو داریم زیرا قدرت ذاتا رابطه ای است و در جامعه ای می‌افتد که جامعه رابطه ای است برای همین قدرت به توان دو می شود. مفهوم قدرت به توان دو مفهومی است که در ذات قدرت شبکه ای است و کاستلز خیلی به آن نپرداخته است.

در کتاب «قدرت ارتباطات» مباحث تازه ای مطرح می شود که با سایر کتاب های کاستلز متفاوت است. یکی از این مباحث تازه بحث mass self communication و مورد دیگر بحث سیاستگذاری است. کاستلز در این کتاب مطرح می کند که آیا لازم است که ما وارد دوران جدیدی از سیاستگذاری بشویم یا نه. پاسخ بنده به این سوال مثبت است. به دلیل اینکه همه شرایط موجود ما را به سیاست‌گذاری جدید رسانه وارد می‌کند. اینکه یک رسانه از کجا شروع می‌شود و به کجا می‌رود، مهم است. چنانکه در جامعه و جهان امروز هم با وضع گردش و حرکت پیام مواجه است.


دکتر حسینعلی افخمی:

کاستلز، ارتباط جمعی موجود در گذشته را زیر سؤال می‌برد


کتاب نقد ارتباطات بخشی از ادبیاتی است که در ۲۰ سال اخیر در ایران تولید شده است. قدرت، شبکه و ارتباطات هم جزو کلیدواژه های اصلی این کتاب هستند. کاستلز در این کتاب قدرت را با شبکه تلفیق می‌کند. مفهوم شبکه برای اولین بار توسط مردم شناسان مطرح شد ولی در علوم دیگر مثل ریاضی هم از این اصطلاح استفاده می شود.

برای قدرت پنج معنی می‌توان درنظر گرفت؛ در درجه اول همه دنبال قدرت مشروع هستند تا آن را به دست بیاورند و هر جا قدرت نامشروع ‌شود، مقاومت در مقابل آن صورت می‌گیرد.

قدرتی که در این بین وجود دارد و ما از گذشته تا به حال سرمایه سنگینی برای آن پرداخت کرده‌ایم، قدرت نفوذ و اقناع است که تکنیک آن در حوزه‌ی بلاغت بیشتر تدریس می‌شود. بعد به self communication می‌رسیم. در ارتباطاتی که ما از آن استفاده می‌کنیم تا چه حد از نفوذ استفاده می‌شود؟

 قدرت دیگری که در جهان معاصر وجود دارد و در کتاب فیلترهای خبری( نوشته ادوارداسن هرمن و نوام چامسکی) نیز بحث می‌شود «قدرت کارشناس» است. در اینجاست که فرد کارشناس نظری را مطرح می‌کند و ما به او ارجاع می‌دهیم.

قدرت دیگر از طریق پاداش دادن کسب می‌شود و این پاداش می‌تواند تعریف، تمجید و … باشد. و نهایتا «قدرت روز و اجبار» که بدترین و ملموس‌ترین قدرت از طریق زور و اجبار است و شکل‌های مختلفی دارد.


با در نظر گرفتن این مفاهیم قدرت باید ببینیم که کاستلز کدام قدرت را مطرح می‌کند، او در این کتاب مفهوم شبکه را مطرح می‌کند و این مربوط به امروز و دیروز نیست. گفته می‌شود اولین بار مردم‌شناس‌ها در حوزه اجتماعی شبکه را مطرح کرده‌اند. بنابراین در حوزه سیاست، ریاضیات و علوم کامپیوتری شبکه تعریف مخصوص خود را دارد و با این ابعادی که برای شبکه در نظر گرفته می‌شود، ما با ارتباطات و اطلاع‌رسانی سر و کار داریم.

 یکی از مشکلات ما در حوزه ارتباطات این است که دانش ارتباطات در کشور ما در جاهایی صفر و در جاهای دیگری خیلی جلو است. بحثی از ارتباطات که در کشور ما سال‌ها مرده است، ارتباطات گروهی است و در هیچ دانشگاهی در ایران تدریس نمی‌شود. این ارتباطات گروهی رابطه نزدیکی با مشارکت سیاسی، کار جمعی، سازمان‌ها و … دارد. عنوان ارتباطات گروهی مقداری درک ارتباطات را برای ما مشکل می‌کند اگرچه وقتی از ارتباطات صحبت می کنیم یک بُعد آن mass self-communication است.

من فکر نمی کنم منظور کاستلز از  mass self communicationخود انگیز یا خودگزین باشد. به عبارتی کاستلز می‌خواهد چیزی درباره ارتباطات جمعی بگوید. به عقیده من کاستلز با مطرح کردن این مفهوم می‌خواهد آن ارتباط جمعی موجود در گذشته را زیر سؤال ببرد. شاید عبارت «خودارتباطی جمعی» واژه تعبیر بهتری باشد برای mass self communication.


در حقیقت کاستلز به صورت جدی می‌خواهد بگوید که انواع مختلف ارتباطات فردی، میان فردی و … با تکنولوژی جدید وارد جای دیگری شده و بیشتر بر رسانه‌های اجتماعی تأکید می‌کند. او با طرح بحث سیاست و شبکه، جنبه‌های اجتماعی را از دیدگاه سیاسی می‌بیند. او شاید به دنبال است که افراد در فضای جمعی چگونه ارتباط برقرار می‌کنند؟ در واقع یک نوع ارتباطات جدید به ارتباطات قبلی اضافه می‌شود.

شاید بخشی از عدم درک صحیح ارتباط در گروه به جامعه‌شناسی و بخش دیگری به روان‌شناسی برگردد. شاید بخشی از آن به دلیل فقدان این ادبیات و جریان حاکم بر ذهن ما در حوزه تفسیر مفاهیم ارتباطی، یعنی جبرگرایی مک لوهان در حوزه ارتباطات است. به عبارتی بحث من این است که چرا ما در ایران کاستلز را بیشتر از دیگران می‌شناسیم و یکی از دلایل آن شاید این باشد که جریان حاکم بر ذهن ما جریان جبرگرایی مک لوهان است و چون کاستلز به مک لوهان نزدیک است، ما بیشتر با این دو ارتباط برقرار می‌کنیم. اگرچه ترجمه این کتاب افتخار بزرگی است و نشان می‌دهد دنیای آکادمیک دانشگاه‌های ایران پر از ادبیات جهانی است ولی ما به عنوان کسی که خواننده کتاب هستیم، نباید فکر کنیم این بحث به این کتاب محدود می‌شود یا آنچه در این کتاب آمده غیرقابل تغییر است.

یکی از ایرادهایی که به نظریه کاستلز گرفته می‌شود، درباره‌ انقلاب عربی است چون کاستلز در این زمینه نقش اینترنت را خیلی جدی گرفت و اصطلاح انقلاب اینترنتی را مطرح کرد. در حالی که ضریب نفوذ اینترنت در کشورهایی که انقلاب عربی رخ داد، در مقایسه با خیلی از کشورهای دیگر از جمله عربستان رقم پایینی بود. بنابراین باید به دنبال عاملی فراتر از فضای مجازی باشیم.


دکتر بصیریان جهرمی(مترجم):

کاستلز به دنبال واکاوی سیاستگذاری شبکه‌های ارتباطی است

این کتاب دارای پنج فصل است. فصل اول قدرت در جامعه شبکه ای، فصل دوم ارتباطات در عصر دیجیتال با تأکید بر کلیدواژه ارتباطات خودانگیز، فصل سوم به نام شبکه های ذهن قدرت است که رویکرد نوینی به پیوند میان ارتباطات و روانشناسی دارد، فصل چهارم تا پنجم هم به گونه ای در امتداد هم نوشته شده اند و شامل برنامه ریزی شبکه های ارتباطی و برنامه ریزی مجدد شبکه های ارتباطی می شود.

در فصل چهارم به نوعی واکاوی سیاستگذاری شبکه‌های ارتباطی را مطرح می کند و در ادامه سیاست‌های رسواسازی و بحران دموکراسی را مطرح می کند که برخی از کشورهای جهان در دهه های اخیر با آن روبه رو شده اند. در فصل پنجم هم جنبش های اجتماعی و سیاست های نافرمانی حوزه جدید را توضیح می دهد و سرآغازی برای تألیف کتاب دیگری به نام شبکه های خشم و امید می شود.

کاستلز در این اثر که آن را مهمترین اثر پژوهشی خود می‌داند، بر روی مفهوم قدرت و اصطلاح جدیدی با عنوان mass self communication که بنده «ارتباط‌جمعی خودانگیز» ترجمه کردم، تاکید دارد.

 این کتاب در چاپ اخیرش بیش از ۷۰۰ صفحه است و شاید هر یک از فصل‌های کتاب کاستلز زمانی طولانی بطلبد. تعریف واحدی که کاستلز از قدرت ارائه می‌دهد، مبنی بر سه کلید واژه اصلی است. در درجه اول قدرت را یک رابطه می‌داند. رابطه به این مفهوم که الاکلنگی است و یک کنشگر اجتماعی را به گونه‌ای ناهمسنگ قادر می‌سازد تا بر تصمیم سایر بازیگران و کنشگران اجتماعی تأثیر بگذارد.

فهم این گزاره از قدرت، این امکان را به ما می‌دهد که نگاه کاستلز را به قدرت و ارزشی که برای قدرت قائل می‌شود، متوجه شویم. درک این که کنشگران می توانند فردی، سازمانی، گروهی و … باشند، بسیار مهم است. نکته بعد ناهمسنگی در این تعریف است یعنی این که اگرچه قدرت در دست بعضی از کنشگران به صورت اثرگذارتر می‌تواند اعمال شود ولی همواره این پاد قدرت می‌تواند تأثیر متقابل و ناموزونی را در روند عمودی ایجاد کند.

در نظریه نظام جهانی که ریشه در تفکر مارکسیسم دارد، کاستلز خود را متعلق به این جریان می‌داند و شاید تا حدی بر این اساس مفاهیم بعدی خود را درباره فضای جریان‌ها، زمان بی زمان، فضای مکان ها که در کتاب های قبلی خود به آنها پرداخته بود، تشریح کرد.

در فصل دوم کاستلز با توجه به ویژگی‌هایی که عصر ارتباطات و دیجیتال برای ما متصور است مفاهیمی را مطرح می کند و نظر ما را به واژه (Mass self-communication)جلب می‌کند. این واژه را همان انقلابی می‌داند که در دهه اخیر ماحصل وب دو در دسترس همه کنشگران و کاربران فضای مجازی است. کاستلز تغییر در  فناوری را صورت‌بندی جدیدی از لحاظ تاریخی برشمرده که آن را جدای از  Mass communication

نمی‌داند ولی یک خود درگیراننده وارد کرده و بهترین ترجمه‌ای که توانستم برای آن درنظربگیرم ارتباط جمعی خودانگیز بود چراکه خود را درگیر می‌کند و خودتولیدی دارد و به لحاظ توزیع خودمان آن را مدیریت می‌کنیم که از لحاظ دریافت هم self  select است که برخی آن را ارتباطات خودگزین ترجمه کردند.


گزارش از: مصطفی اسدزاده

عکسها از: علی فیضی(پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) و عطنا


مطالب مرتبط
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید