«ره افسانه زدند: تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر» راه خود را به بازار نشر گشود + مقدمه کتاب

«ره افسانه زدند: تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر» راه خود را به بازار نشر گشود + مقدمه کتاب

 رساله دکتری آرمین امیر که موفق به کسب عنوان اثر شایسته تقدیر هشتمین جشنواره بین‌المللی فارابی شد و نیز عنوان پژوهش برتر چهارمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال ۱۳۹۴ را از آن خود کرده است، این بار خود را به بازار کتاب رسانده تا اقبالش را در میان خوانندگان عمومی نیز محک زند.

کتاب «ره افسانه زدند: تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر» که به قلم آرمین امیر به نگارش درآمده و حمایت و چاپ آن را پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برعهده داشته است، نمونه‌ای پژوهشی و بدیع در حوزه نقد رویکرد خلقیات‌نویسان ایرانی است که اغلب صفاتی منفی را به ایرانیان نسبت داده‌اند و آثارشان گاه بدون پشتوانه نظری و علمی بارهاوبارها برای مخاطبانی که تشنه دانستن حقیقت و گریز از بن‌بست‌های اخلاقی جامعه ایران هستند، تجدید چاپ شده است.

امیر، مقدمه کتاب خود را با این بحث آغاز می‌کند که در سرآغاز عصر مدرن، کتاب نامه‌های ایرانی منتسکیو، باب جدیدی در کاوش روح ایرانی گشود. اگرچه قبل و بعد از آن سفرنامه‌هایی از اروپاییان منتشر شده بود،‌ تحقیقات نظام‌مند درباره ویژگی‌های منش ملی ایرانیان تنها به پس از انتشار اثر نمادین این فیلسوف بزرگ عصر روشنگری بازمی‌گردد.

وی در پی شناخت تلاش‌های اندیشمندان و صاحب‌نظران ایرانی در عرصه خلقیات ایرانی می‌نویسد: طبیعتاً ایرانیان همچون ملت‌ها و گروه‌های دیگر از دیرباز به ویژگی‌های خویش اندیشیده‌اند و نمونه‌های بسیاری می‌توان در تاریخ یافت اما نقطه عطف این تلاش‌ها حدود سال ۱۳۴۵ و انتشار دو کار تأثیرگذار بود؛‌ اولی کتاب «خلقیات ما ایرانیان» اثر محمدعلی جمال‌زاده و دومی «سازگاری ایرانی» نوشته مهدی بازرگان که به‌عنوان فصل الحاقی کتاب «روح ملت‌ها»ی آندره زیگفرید چاپ شد. وجه مشترک هر دو نوشته نسبت‌دادن برخی صفات مثبت و منفی به ساکنان ایران‌زمین و قائل‌شدن به سهمی برای خلقیات منفی در توسعه‌نیافتن ایران است.

جمال‌زاده نگاهی آسیب‌شناختی به خلقیات ایرانیان دارد و تعبیر راه‌یافتن فساد را به‌کار می‌برد و معتقد است فساد، مانع سعادت و ترقی است و قسمتی از امور ما نیز به فساد آلوده شده است. به کلام وی، «ملاحظه می‌کنید که از رفع فساد سخن نمی‌رانم. علت آن است که فساد را در میان خودمان مرض مزمن بسیار قدیمی تشخیص داده‌ام که قرن‌های متمادی است در اثر استعداد سیاسی و مذهبی و خرافات و موهومات اجدادی و نیاکانی بر وجود ما استیلا یافته است و مانند هر مرض کهنه تا به اسباب و علل واقعی آن دست نیابیم، محال است که از عهده علاج آن برآییم و چنین کاری کار امروز و فردا نیست و مقدمات عریض و طویل مفصل لازم دارد ... امید است این همه بیانات دلخراش مارا متنبه سازد و دیده انصاف ما را بگشاید و به ما بهتر بفهماند مریض و علیل و بیماریم و احتیاج مبرم و حیاتی به مداوا و معالجه داریم» (جمال‌زاده، ۱۳۷۱: ۶).

بنا به ادعا نویسنده کتاب، بازرگان نیز به تأسی از زیگفرید، نظام معاش و طریقه ارتزاق را مهم‌ترین عامل تربیتی و سازنده خصال و روح شخص یا ملت می‌داند و بر این اساس صفات بردباری، شلختگی، وارهایی، نوسان زیاد، زمین‌گیری و تک‌زیستی را به زندگی و شخصیت ایرانی نسبت می‌دهد و آثار بعدی این صفات را چنین برمی شمرد: سازگاری، روح مذهبی، تفرقه اجتماعی و حادشدن مسئله امنیت، تباین شهر و ده در ایجاد حکومت ملی و نهایتاً شعار «زود و زور». نوآوری بازرگان در جمع‌کردن ویژگی‌های ایرانی در دو اصطلاح «سازگاری ایرانی» و شعار «زود و زور» است که کار او را فراتر از صرف برشمردن خلقیات می‌کند. وی کوشیده است ویژگی‌های منش ملی ما را زیر چتری به نام سازگاری و سعار زود و زور جمع کند و به آن‌ها وحدت بخشد. بنابراین کنکاش در منش ملی ایرانی از دیرباز مورد توجه ایرانیان و غیرایرانیان بوده است. با این حال چیستی این ویژگی‌ها هنوز هم مورد توجه است و تازگی خود را حفظ کرده است. تعداد کتاب‌‌هایی که در سال‌های اخیر در این حوزه چاپ شده است و اقبال به آنها مثلاً «پیرامون خودمداری ایرانیان» (قاضی‌مرادی، ۱۳۸۹ الف)، «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» و (جامعه‌شناسی خودکامگی) (رضاقلی، ۱۳۷۷، ۱۳۸۹) و «جامعه‌شناسی خودمانی» (نراقی، ۱۳۸۶) نشان می‌دهد منش ملی ایرانی هنوز برای محققان مسئله جذابی است.


غرب: دیگری مهم‌تر،‌ موفق‌تر و اخلاقی‌تر

از همین رهگذر کتاب ره افسانه زدند، با بهره‌گیری از چارچوب مفهومی و روش ادوارد سعید در کتاب شرق‌شناسی، به تبارشناسی مهم‌ترین متون چاپ‌شده درباره منش ایرانیان در ۵۰ سال اخیر پرداخته است. به گمان نگارنده، با انتشار خلقیات ما ایرانیان توسط جمال‌زاده، نوعی از اندیشیدن ایرانیان درباره خویش گسترش یافت. این‌گونه اندیشیدن بیشتر عبارت بود از دیدن خودمان در آینه برداشت‌های دیگری «مهم‌تر» و «موفق»‌تر و «اخلاقی‌»‌تر از ما: غرب. در سایه مقایسه دائمی خود با غرب و توفیق نیافتن در رسیدن به توفیقات او،‌ نکته‌ای ذهن برخی محققان و نویسندگان را به خود مشغول کرده است که شاید ریشه مشکل در خودمان باشد. شاید ما به‌گونه‌ای هستیم و ویژگی‌هایمان با توسعه ناهمخوان است.

منش ملی؛ مفاهیم و نظریه‌ها

نویسنده در نخستین فصل از کتاب خود، به مفهوم منش ملی می‌پردازد تا از رهگذر آن مسیری برای گشودن دریچه انتقادی خود به مسئله خلقیات‌نویسی در ایران بیابد. او در این فصل با جمع‌بندی آرای متعددی که در حوزه منش ملی حضور دارند و جمع‌بندی نظری، ذهن مخاطب خود را به سوی این پرسش هدایت می‌کند که «متون راجع به منش ملی ایرانیان، چه تصویری از شخصیت، روحیات، باورها و رفتارهای ما ارائه کرده‌اند و این تصاویر چگونه با واقعیت پیوند داده شده است؟» (صفحه، ۲۷)

در جست‌وجوی یافتن پاسخ، نویسنده به سراغ راهبردهای متفاوتی می‌رود که مولفان مختلف برای کشف تصاویر منش ملی ایرانیان اتخاذ کرده‌اند. این راهبردها طیف متنوعی از استدلال قیاسی تا انواع متفاوت تجربه‌گرایی را شامل می‌شوند. تلاش امیر بر آن بوده که هم امکان استخراج ویژگی‌های منش ملی را از راهبرد مورد نظر و هم میزان پایبندی مولف به مفروضات و راهبردهای خودش را بیازماید. به‌عنوان مثال، اگر مولفی ایرانیان را راستگو یا دروغگو می‌خواند، آنچه مورد پژوهش بوده این است که کشف شود، فرآیندی که طی کرده است او را به راستگو یا دروغگو خواندن ایرانیان مجاز کرده است یا خیر. بنابراین امیر، تصویر معیاری که تصویرهای دیگر را با آن محک بزند، نساخته و نپذیرفته است و اساساً وجود چنین تصویری که منطبق بر واقعیت باشد برای او محل سوال است، چون همه تصاویر را نوعی نمونه آرمانی می‌داند.

نویسنده با اتخاذ رویکرد شرق‌شناسی ادوارد سعید و ابداع اصطلاح خودشرق‌شناسی، در پی انتخاب نمونه‌ای مناسب برمی‌آمده که مشتمل است بر:

  • متونی که در افکار عمومی یا در میان صاحب‌نظران و شخصیت‌های دانشگاهی با اقبال مواجه شده است.
  • متونی که بر سایر متون منش ملی ایرانیان تاثیرگذار بوده است.
  • متونی که در دو دسته فوق نمی گنجد ولی در طول پژوهش به دلیل ارجاع زیاد به آنها یا تأثیرگذاری‌شان، جزء نمونه قرار گرفت. این انتخاب تدریجی نمونه‌ها در تحقیق کیفی، مسئله‌ای متداول است و حتی می‌توان آن را یکی از اصول کلی حاکم بر نمونه‌گیری در تحقیقات کیفی دانست (فلیک، ۱۳۸۸: ۱۳۸-۱۴۴).

بنابراین نویسنده به آثار نه مولفی که حوزه خلقیات و منش ایرانی را مورد مطالعه قرار داده‌اند رجوع و از حسن نراقی، علی‌محمد ایزدی، حسن قاضی‌مرادی،‌ محمود سریع‌القلم، علی رضاقلی، علی شریعتی، جلال آل‌احمد، مهدی بازرگان و محمدعلی جمال‌زاده یاد می‌کند و در هر فصل به نقد و بررسی آثار آنها می‌پردازد.

خلقیات‌نویسان ایرانی در بوته نقد

حسن نراقی

نخستین نویسنده‌ای که امیر به بررسی آثار او در زمینه خلقیات ایرانی دست می‌زند، حسن نراقی است. امیر بر این باور است که به دلایل قانع‌کننده‌ای می‌توان نراقی را در زمره اصحاب خودشرق‌شناسی قرار داد. او برای نسبت‌دادن ویژگی‌‌های منش ملی که به ایرانیان نسبت می‌دهد نیز به ویژگی‌هایی که شرق‌شناسی متعارف از انسان شرقی تصویر می‌کند نزدیک است. نراقی برای اقناع مخاطب از راهبردهای شرق‌شناسی متعارف به‌کرات استفاده می‌کند. علاوه بر این که مهم‌ترین منابع فهم نراقی از منش ملی ایرانیان، مشاهدات شخصی اوست که به اشتباه خود را مجاز می‌داند تا آن را به همه ایرانیان تعمیم دهد. همچنین او برای انتقال ویژگی‌های منش ملی ایرانیان چهار راهبرد را در پیش گرفته است: استفاده از مثال‌های روزمره، بیش‌تعمیم ضرب‌المثل‌ها و مثال‌های تاریخی، ارجاع به گفته‌های دیگران و بدیهی دانستن این ویژگی‌ها در ایرانیان. پرتکرارترین راهبرد نراقی برای اقناع مخاطب، فراگیری و اغراق نوع اول بوده است. او بیشتر توسط این دو راهبرد است که فاجعه‌باربودن وضع مملکت را به ویژگی‌های ایرانیان نسبت می‌دهد.

علی‌محمد ایزدی

از نگاه نویسنده کتاب ره افسانه زدند، علی‌محمد ایزدی خلقیات‌نویس دیگری است که نظر وی درباره ویژگی‌های ملی ایرانیان، عاری از نقص نیست. ایزدی مهم‌‌ترین مفروض خود را درخصوص خلقیات ایرانیان و رابطه آن با عقب‌ماندگی‌مان، از قرآن گرفته است اما می‌کوشد، استدلال علمی را نیز پشتوانه آن کند. ارجاعات ایزدی مجموعاً تصویری منفی‌تر از تصویر جمال‌زاده ارائه کرده، سعدی و آل‌احمد را تحریف کرده و از کنار خط فکری متنی که از مطهری نقل کرده گذشته است. با توجه به محتوای ارجاعات ایزدی و اینکه صرفاً خطی را دنبال کرده است که ایرانیان را شبیه شرقی‌ها در شرق‌شناسی متعارف تصویر می‌‌کند، می‌توان جمال‌زاده را مهم‌ترین ارجاع ایزدی دانست. تصاویری که جمال‌زاده عمدتاً به نقل از سفرنامه‌نویسان دوره صفویه و قاجار از منش ملی ایرانیان ارائه کرده است، بدون بازبینی یا بازاندیشی ایزدی در کتاب وی جریان یافته و از او به نراقی منتقل شده است. همان‌طور که ایزدی به اصل سفرنامه‌ها مراجعه و کلامی به نقل‌قول‌های جمال‌زاده اضافه نکرده نراقی هم چیزی به تصویرهای ایزدی اضافه نکرده است.

حسن قاضی مرادی

«پیرامون خودمداری ایرانیان» به‌عنوان نخستین و معروف‌ترین کتاب حسن قاضی‌مرادی است که در بوته نقد امیر قرار گرفته است؛ کتابی که حول شناخت و قضاوت ما به‌عنوان شرقی‌های تحت استبدادی شکل می‌گیرد که هگل توصیف کرده بود. نویسنده بر این باور است که راهبرد قاضی‌مرادی در نظریه‌پردازی و تصویرسازی‌هایش بیش‌تعمیم نوع اول است. قاضی‌مرادی غالباً از متون مکتوب به زندگی واقعی بیش‌تعمیم می‌دهد؛ یعنی آنچه در متون گفته شده است، همان عقیده ایرانیان و جاری در زندگی واقعی آن‌ها می‌داند و البته در انتخاب نیز گزینشی و سلیقه‌ای عمل می‌کند؛ متون او ابداً به‌شیوه‌ای انتخاب نمی‌شود که معرف تمام ادبیات ایران باشند. همچنین در داخل یک متن نیز، مثل متون سعدی، انتخاب‌‌های قاضی‌مرادی سوگیرانه و در جهت انتقال تصاویری که در ذهن دارد به مخاطب است.

محمود سریع‌القلم

نویسنده در بخش نقد مطالعات محمود سریع‌القلم مدعی است او نه‌تنها به‌عنوان یک پژوهشگر آزاد حوزه علوم انسانی بلکه به‌عنوان استاد تمام این حوزه ظاهراً راهی متفاوت با دیگر پژوهشگران آزاد را در پیش گرفته است. وی علاوه بر استنتاج منش ملی ایرانیان از فرهنگ عشیره‌ای ما، به روشی قیاسی، یافته‌های خود را با انجام پژوهش میدانی با ابزار پرسشنامه محک می‌زند و با این روش تجربی نیز به تأیید یافته‌های روش قیاسی می رسد که البته فاقد اعتبار و بیشتر تصاویر ذهنی مولف را القا کرده است تا اینکه برای یافتن ویژگی‌های منش ملی ما به واقعیت رجوع کرده باشد. بنابراین تصاویر سریع‌القلم از ویژگی‌های منش ملی ما نیز به تعبیری خودشرق‌شناسانه است، زیرا به تعابیر شرق‌شناسان متعارف از شرقیان نزدیک است، بدون مراجعه به واقعیت ارائه شده‌اند و سرشار از به‌کارگیری راهبردهایی چون ثبوت و استمرار در منش ملی ماست.

علی‌ رضاقلی

علی رضاقلی که کتاب‌ جامعه‌شناسی نخبه‌کشی او وی را چهره‌ای پرآوازه در آسیب‌شناسی خلقیات ایرانیان کرده است نیز از دایره نقد امیر، خارج نیست. به زعم نویسنده، رویکرد رضاقلی به فرهنگ ایرانی، رویکردی ایستا و یکپارچه‌ساز است. او در اثرش هیچ استدلالی در پیوند دادن ویژگی‌های منش ملی که به ایرانیان نسبت داده است با واقعیت زندگی ایرانیان‌ ندارد. از سوی دیگر، راه تغییر را عهم بر فرهنگ ایرانی بسته است. موارد بیش‌تعمیم نوع دوم یکپارچه‌سازی، ثبوت، و استمرار در جامعه‌شناسی نخبه‌کشی بارزند اما در جامعه‌شناسی خودکامگی، راهبرد اصلی رضاقلی بیش‌تعمیم نوع اول است. او در جامعه‌شناسی خودکامگی، تقریباً تمام گزاره‌هایی را که درباره وضعیت ایران اظهار می‌کند و از جمله آن‌ها ویژگی‌های منش ملی ایرانیان است که از یکی از داستان‌های شاهنامه فرودوسی استنباط می‌کند. وی سپس این استنباط را از ادبیات به جامعه و از جامعه هزار سال پیش به تمام هزارسال بعد و به امروز بیش‌تعمیم می‌دهد.

محمدعلی جمال‌زاده

نویسنده کتاب ره افسانه زدند، جمال‌زاده را شاهراه انتقال تصاویر منش ملی از سفرنامه‌نویسان عصر صفویه و قاجار به مولفان منش ملی امروز می‌داند و باور دارد که تصاویر کتاب خلقیات ما ایرانیان به ایزدی راه می‌یابد و از طریق او به نراقی می‌رسد. علاوه بر این، جمال‌زاده منبع الهام سریع‌القلم برای پیگری آکادمیک رابطه شخصیت و توسعه است اما سریع‌القلم اسیر جذابیت ایده نقش ویژگی‌های منفی ایرانیان در توسعه‌نیافتگی ما می‌شود و مطالعاتش خصلت بی‌طرفی را از دست می‌دهد. امیر متذکر می‌شود که از بین نه مولفی که بررسی کرده است، نراقی، ایزدی، قاضی‌مرادی، سریع‌القلم، رضاقلی و جمال‌زاده را در شمار اصحاب گفتمان خودشرق‌شناسی قرار می‌گیرند.    

در پایان نیز نویسنده یادآور می‌شود که اگرچه خودشرق‌شناسی خوانش غالب‌شده بر حوزه تشریح منش ملی ایرانیان در عرصه عمومی ایران در ۲۰ سال اخیر است، اما تنها خوانش موجود نیست؛‌ و قبل‌تر هم تنها خوانش موجود از رابطه ما و دیگری نبوده است، بنابراین وی به‌‌عنوان موخره در همین راستا نگاهی نیز به آثار شریعتی، ‌آل‌احمد و بازرگان دارد. 

کتاب ره افسانه زدند: تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر،‌ به‌تازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و به قلم آرمین امیر منتشر شده است. این اثر که در مجموعه‌ای تحت عنوان شخصیت و منش ملی به دبیری محمدرضا جوادی یگانه به زیور طبع آراسته شده به بهای ۳۰۰ هزار ریال در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید