در جلسه نقد کتاب «تحول نامگذاری کودکان» مطرح شد:

«نامگذاری کودکان» یک دماسنج مهم فرهنگی است

«نامگذاری کودکان» یک دماسنج مهم فرهنگی است

کتاب «تحول نام‌گذاری كودكان تهرانی؛۱۳۹۴- ۱۳۷۵» اثر پژوهشی عباس عبدی، با حضور دکتر سیدحسین سراج‌زاده، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران و اسدالله پارسامهر، مدیرکل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور و مولف کتاب فرهنگ نام و نام‌گزینی، دوشنبه ۱۱ دی ۹۶ در اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی ایران نقد و بررسی شد.

به گزارش مهر، در ابتدای این نشست، عباس عبدی پژوهشگر اثر گفت: تحقیقاتی که معمولاً من انجام می‌دهم، دو بخش دارد؛ بعضی‌ها را از لحاظ حرفه‌ای انجام می‌دهم، ولی بعضی‌ها را هم برای دل خودم و به خاطر اینکه موضوعاتی است که خودم در مورد آنها حساسیت دارم و پیگیر آنها هستم، انجام می‌دهم که در مورد این پژوهش‌ها هم، چندان در بند مسائل مالی مربوط به آن نیستم. پژوهش اخیر هم از همین گروه دوم است.

وی با بیان اینکه فکر می‌کنم «نام‌گذاری» یک دماسنج مهم فرهنگی است، به پژوهشی که سال‌ها پیش در همین رابطه انجام داده بود و در کتابی با عنوان «صدایی که شنیده نشد» منتشر شده است، اشاره کرد و گفت: آن مطالعه مربوط به نام‌گذاری کودکان تهرانی از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۵ بوده است و مطالعه اخیر هم مربوط به دوره ۲۰ ساله بعد از آن.

سه گرایش فرهنگی که نام‌گذاری کودکان ایرانی از آنها تبعیت می‌کنند

این پژوهشگر مسائل اجتماعی با طرح سؤالاتی از این دست که چرا نام‌گذاری  را یک تحول فرهنگی می‌دانیم و چه انگیزه‌هایی موجب انتخاب برخی اسامی برای کودکان تازه متولد شده، می‌شود؟ تأکید کرد: ما به صورت صد درصد نمی‌توانیم پی ببریم به دلایل نام‌گذاری کودکان از سوی والدینشان. به عنوان مثال، خود من وقتی از مادرم پرسیدم چرا اسم عباس را برای من انتخاب کردی، گفت که در این مورد خوابی دیده‌ام. به هر حال معیارها بر نام‌گذاری‌ها متنوع است و تقریباً از یک روش تفهمّی سخت و پیچیده تبعیت می‌کند.

وی ادامه داد: ما وقتی جامعه آماری‌مان را در چنین تغییراتی گسترش می‌دهیم، می‌توانیم به جای این روش تفهمّی، از روش‌های پوزیتیویستی استفاده کنیم. مثلاً کسی که نامش محمد است، کمابیش معنای مشخصی از علت این نام‌گذاری‌ به ذهن متبادر می‌شود، همانطور که وقتی نام کودکی را کوروش می‌گذارند. ما در این تحقیق، نام پدر و مادرکودک و اینکه حتماً متولد تهران و منطقه مربوطه بوده باشد را استخراج کرده‌ایم.

عبدی در ادامه با اشاره به سه گونه فرهنگی در جامعه ایران که نام‌گذاری‌ کودکان، تقریباً از آنها تبعیت می‌کند، گفت: یکی از این فرهنگ‌ها، فرهنگ اسلامی است که البته خود زیرمجموعه‌هایی دارد که در آن، تفاوت در نام‌گذاری‌ کودکی که نامش حسین انتخاب شده، با کودکی که نام غلامحسین برایش انتخاب شده، قابل فهم و تحلیل است؛ در واقع می‌توان همین فرهنگ اسلامی نامگذاری را به دو گونه اسامی اسلامی سنتی و اسامی ملی ـ اسلامی تقسیم‌بندی کرد.

این پژوهشگر ادامه داد: فرهنگ دیگری که نام‌گذاری‌ از آن تبعیت می‌کند، گرایش ملی است که مشخصاً اسامی موجود در شاهنامه از آن جمله است. البته اخیراً ازاین حوزه هم فراتر رفته و نام‌های زرتشتی و سایر نام‌های دیگر به آن اضافه شده است. فرهنگ سوم هم فرهنگ نام‌گذاری‌ غربی است که البته به دلیل محدودیت‌هایی که سازمان ثبت احوال به صورت قانونی در این زمینه قائل است، این اسامی زیاد نیست. هرچند فراوانی آن در میان نام‌های دختران، بیشتر است. وی اضافه کرد: البته یک گرایش دیگر هم به نسبت سه گرایش اصلی مذکور در نام‌گذاری‌ کودکان وجود دارد که می‌توان آن را در قیاس با آنها، یک نوع نام‌گذاری‌ خنثی نامید که اسامی مانند پروانه، سمیرا و نادر در این شمار می‌گنجند.

عبدی در ادامه گفت: آنچه تحول این اسامی را نشان می‌دهد، این است که ازسال‌های ۴۰ و ۴۵، اسامی اسلامی در نام‌گذاری‌ها  اوج می‌گیرد و  نقطه اوج آن هم به سال‌های۶۳ و ۶۴ می‌رسد که براساس آمار استخراج شده، در آن مقطع ۸۵ درصد اسامی کودکان تهرانی، اسامی اسلامی بوده است.


«ابوذر» و «سمیه» چگونه جای خود را به «امیرعلی» و«نازنین زهرا» دادند؟ 

وی به نام‌گذاری‌ کودکان در مقطع بعد از انقلاب اشاره کرد و  یادآور شد:در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فراوانی نام‌هایی که متناسب با فضای آن دوره بود، از قبیل ابوذر، مقداد و سمیه در فاصله کوتاه به حدود ۱۸ درصد رسید. البته درکنار آنها، اسامی جدید مذهبی مانند طاها و احسان را هم شاهد بودیم. بعد از سال‌های۶۳ و ۶۴، شاهد نوعی اُفت در استفاده از این قبیل‌ نام‌ها (نام‌هایی که گویای وضعیت خروش و انقلاب است)،بودیم که این روند تا سال‌های ۷۵ و ۷۶ ادامه یافت و تقریباً در این زمان، گرایش اسلامی به نام‌گذاری‌ها کم رنگ شد.

این پژوهشگر ادامه داد: بعد از سال‌های ۷۶ و تا حدود سال ۸۸، روند کاهشی استفاده از اسامی اسلامی در نام‌گذاری‌ها متوقف شد و بلکه تا حدودی هم این روند، افزایشی شد. اما از سال ۸۸ به بعد، شاهد کاهش بسیار شدید در استفاده از اسامی اسلامی و مذهبی برای نام‌گذاری‌ کودکان تهرانی بودیم. البته در همین مقطع، نوعی گرایش به استفاده از اسامی ترکیبی مانند امیرعلی، نازنین زهرا و نازنین رقیه آغاز شد؛ این در حالی بود که تا پیش از آن، اسامی ترکیبی بسیار کم‌تعداد بود.

عبدی گفت: پژوهش اخیر و تحلیل آن نشان می‌دهد که نام‌گذاری‌ پسرها ازپارامتری که حامل فرهنگ گذشته است، تبعیت می‌کند. به این معنا که پدر و مادرها سعی می‌کردند تاریخ گذشته خودشان را در نام‌گذاری‌ فرزندان پسر خود نشان دهند؛ در حالیکه در مورد نام‌گذاری‌  دخترها، شاهد نوعی نگاه به آینده در والدین هستیم. ضمن اینکه اسامی پسرها مذهبی‌تر از اسامی دخترها بوده، اگرچه تنوع اسامی مذهبی در نام‌گذاری‌ فرزندان دختر، بیشتر بوده است.

وی ضمن اشاره به تأثیرات مسائل فرهنگی در انتخاب نام برای کودکان، این تأثیرات را مصداقی دانست و گفت: به عنوان مثال بعد از پخش سریال «ستایش» این نام در مقطعی کوتاه به میان چند نام اول پرتکرار در تهران رسید و البته بعد از مدتی هم، این موج فروکش کرد.

این پژوهشگر مسائل اجتماعی همچنین هسته‌ی مرکزی فرهنگ‌ساز را نام‌گذاری‌ کودکان در کل کشور، شهر تهران و منطقه غرب پایتخت عنوان کرد و یادآور شد: روند تحول نام‌گذاری‌ در میان خرده‌فرهنگ‌ها از جمله کردها، ترک‌ها و شمالی‌ها بسیار پویاست؛ بخصوص در زمینه نام‌گذاری‌ فرزندان دختر.

عبدی یکی از نکات قابل تأمل پژوهش‌ خود را وجود نام‌هایی با ریشه‌های عبری در نام‌گذاری‌های کودکان تهرانی ذکر کرد و گفت: این گرایش در میان برخی  از والدین آشکارا به چشم می‌خورد که تلاش می‌کنند تا ریشه‌هایی عبری حتی برای نام‌های اسلامی و مذهبی مانند علی، بیابند و از جایگزین آنها برای ثبت آن در شناسنامه کودکانشان استفاده کنند. اگرچه بخشی از این مسئله به مسائل زیبایی‌شناسی اسامی عبری هم برمی‌گردد.

نام‌هایی مانند «زلفعلی» و «کلبعلی» ارتباطی به خرده‌فرهنگ‌های قومی ندارد

در ادامه این جلسه سید حسین سراج‌زاده عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی و رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در سخنانی ضمن اشاره به اهمیت موضوع نام‌گذاری‌ کودکان، نام‌ها را نشانه‌هایی بسیار گویا در زمینه بازنمایی علایق، گرایش‌ها وهویت‌های هر جامعه‌ای توصیف کرد و انتخاب این موضوع را برای این جامعه پژوهش،انتخابی بسیار مهم ذکر کرد و گفت: تحقیق حاضر با توجه به تحقیق قبلی که هر دو توسط آقای عباس عبدی انجام شده‌اند، یک مقطع ۵۰ ساله یعنی نیم قرن را مورد بررسی قرار داده که شاخص خوبی است برای کسانی که تحولات فرهنگی جامعه را دنبال می‌کنند.

وی افزود: ما باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که ایران هم یک پیشینه تاریخی و تمدنی ملی دارد، هم یک پیشینه تاریخی و تمدنی اسلامی و هم اینکه در حدود یکصد سال اخیر، مواجهه‌ای جدی و مؤثر با تمدن غربی داشته است. ایرادی که بنده به پژوهش قبلی ایشان (کتاب «صدایی که شنیده نشد») وارد کردم، به کتاب اخیر ایشان هم وارد است که مربوط به همان تقسیم‌بندی سه‌گانه اسامی در نام‌گذاری‌ها است. البته به عقیده من، ادامه روش و تحلیل قبلی در کتاب حاضر، از حیث پراتیک و عملی، تصمیم درستی بوده است، چرا که ارزش مقایسه‌پذیر بودن نتایج هر دو پژوهش را برای پژوهشگران میسر می‌کنیم.

عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی ضمن ارائه پیشنهادهایی از قبیل افزودن فهرستی از انواع اسامی دسته‌بندی شده در هر کدام از سه گرایش مورد بحث در کتاب «تحول نام‌گذاری‌ کودکان تهران» به این کتاب، تأکید کرد: در بخش‌هایی از کتاب که پژوهشگر به نام‌های خرده‌فرهنگ‌ها می‌پردازد، به نظر می‌رسد از سر سهل‌انگاری مفهومی به عنوان خرده‌فرهنگ قومی هم جعل شده است و در همین رابطه اسامی مانند زلفعلی و کلبعلی را به عنوان مثال در این رابطه ذکر کرده است، در حالی که مفهوم خرده‌فرهنگ با این موضوعات متفاوت است؛ خرده‌فرهنگ‌ها، فرهنگ‌هایی هستند که دردرون فرهنگ عام جامعه فعال هستند.

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در عین حال یکی از نقاط قوت کتاب یاد شده را ارائه اطلاعات حوزه‌های ثبت‌احوال عنوان کرد و گفت: این مسئله امکان تحلیل‌های طبقاتی را در جایی مانند تهران که مشخصاً وضعیت طبقاتی آن، از الگوی شمال ـ جنوب تبعیت می‌کند، امکان‌پذیر کرده است.

سراج‌زاده گفت: در مورد اینکه شروع نقطه تغییرات در نام‌گذاری‌ها، غرب تهران است، من چندان با این تحلیل همسو نیستم و این مسئله نیازمند کاوش‌های تحقیقاتی بیشتری است. البته من با این تعبیر که در این پژوهش، نام زنان در جامعه ایران همواره بازنمایی امور زیبایی‌شناختی مردم ایران عنوان شده است، موافقم.

وی در عین حال بر لزوم انجام پژوهش‌های مبتنی بر پرسشنامه برای تحلیل علل استفاده از اسامی در نام‌گذاری‌ها توسط والدین تأکید کرد.


چهار مدل نام‌گذاری‌ در میان ایرانیان به روایت مدیرکل اسناد هویتی سازمان ثبت‌ احوال کشور

در ادامه این نشست اسدالله پارسامهر مدیرکل اسناد هویتی سازمان ثبت‌ احوال کشور و مؤلف کتاب «فرهنگ نام و نام‌نویسی» ضمن تمجید از تلاش عباس عبدی درانجام پژوهش اخیر، به بیان مقدمه‌ای در خصوص ریشه‌های اسامی مختلف برای استفاده به عنوان نام کودکان پرداخت و یادآور شد: متأسفانه ما در زمینه نام‌گذاری‌ کودکان و تحلیل آن، با فقر تحقیقاتی و نبود پژوهش‌هایی از این دست مواجهیم.

وی در ادامه به علل و ریشه‌های ازدیاد استفاده از نام‌هایی مانند مهدی در اوایل دوران پیروزی انقلاب، علی در سالی که به نام حضرت علی ‌(ع) نام‌گذاری‌ شد و ابوالفضل در سال‌هایی که حسین رضازاده وزنه‌بردار مطرح کشورمان مدال‌آوری می‌کرد، اشاره کرد و مدل نام‌گذاری‌ ایرانیان را تابعی از چهار سطح دینی و مذهبی، ایرانی و ملی، قومی و منطقه‌ای و غربی دانست.

پارسامهر گفت: در حال حاضر نام‌های ملی و مذهبی مانند محمد و فاطمه دربالاترین سطوح نام‌گذاری‌ قرار دارند، اگرچه روند نام‌گذاری‌ این اسامی در سال‌های اخیر کمتر شده است. در رتبه بعدی هم نام‌های ایرانی و ملی قرار دارند. همچنین درکنار استفاده از اسامی قومی و منطقه‌ای و همچنین غربی برای نام‌گذاری‌ها، الگوهای دیگری هم در این خصوص مورد استفاده قرار گرفته که از آن جمله، می‌توان به استفاده از نام گل‌ها، گیاهان و موجودات طبیعت، اجرام آسمانی و نام‌های توصیفی، اشاره کرد.

از ۱۳ هزار عنوان نام در سال ۴۳ به ۹۰۰۰ عنوان نام رسیده‌ایم! 

وی با اشاره به اینکه در سال ۱۳۴۳ حدود ۱۳ هزار عنوان نام در نام‌گذاری‌ کودکان در کشورمان مورد استفاده قرار می‌گرفتند، تأکید کرد: در حال حاضر ما با یک فقر واژگانی روبروشده‌ایم و حدود ۹۰۰۰ عنوان نام برای نام‌گذاری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

این مقام مسئول در سازمان ثبت احوال گفت: به علاوه ما امروز نوعی گرایش به استفاده از نام‌های تمایزطلبانه و اصطلاحاً برندی را هم شاهد هستیم که متأسفانه در این کتاب به این‌گونه نام‌ها اشاره‌ای نشده است.

پارسامهر در خصوص الزام به استفاده از لفظ «سید» یا «سادات» برای کودکانی که پدر یا جد آنها سید بوده است، گفت: مطابق بند ۵ ماده ۲۰ قانون ثبت‌احوال مصوب سال ۱۳۱۹، هر کودکی که اجداد او سید بوده‌اند، الزاماً می‌بایست این عنوان برای او هم در شناسنامه قید شود؛ برای فرزندان پسر پیشوند «سید» و برای فرزندان دختر پیشوند «سیده» و پسوند «سادات» یا «السادات». در هفت استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، گلستان، مازندران، کهگیلویه و بویراحمد، اردبیل و گیلان، این استفاده بسیار رایج و متداول است.

وی در خصوص وضعیت ثبت نام‌های غربی در شناسنامه‌ها هم گفت: مطابق قانون منع به کارگیری کلمات و اسامی بیگانه مصوب مجلس شورای اسلامی، ما از سال ۱۳۸۱ کمیته مشورتی نام را در سازمان ثبت‌ احوال تشکیل داده‌ایم که اعضای این کمیته‌ها، غربی بودن یا نبودن نام‌ها را برای ما مشخص می‌کنند و ما هم آن را به اداراتمان ابلاغ می‌کنیم.

به رغم نسبت پایین موالید دختر به پسر، بیش از نیمی از نام‌ها از ۱۳۰۴ تاکنون مربوط به دختران است

مدیرکل اسناد هویتی سازمان ثبت‌ احوال کشور با ارائه آماری گفت: از سال۱۳۰۴ تاکنون تعداد ۴۲۰ هزار عنوان نام برای ایرانیان ثبت شده که از این تعداد، ۲۲۰ هزار عنوان نام‌های دخترانه و ۲۰۰ هزار عنوان هم نام‌های پسرانه است؛ این در حالی است که تعداد موالید دختر کمتر از پسر بوده است. در عین حال ما عددی در حدود ۴۰۰ هزار نام خانوادگی داریم که گنجینه‌ای منحصر به فرد است که در سازمان ثبت احوال موجود است و امکان تحقیق در این زمینه هم برای پژوهشگران است. وی با اشاره به گرایشی که مدتی است برای تغییر نام‌خانوادگی با زمینه‌های فرهنگی مختلف آغاز شده، پیش‌بینی کرد: این گرایش بیشتر هم بشود.

پارسامهر در پایان سخنانش تأکید کرد: مطابق قانون، استفاده از واژه‌هایی که از حوزه دینی و مذهبی شامل نام‌های قرآنی و مشتقات آنها، نام‌های ائمه، صحابه و تابعی وارد می‌شوند، منعی ندارد و آنچه هم که از فرهنگ عبری، وارد فرهنگ اسلامی شده، با رعایت مواد قانونی، پذیرفته شده است؛ واژه‌هایی که با ثبت آنها مخالفت می‌شود، یا مشخصاً واژه‌ای غربی است یا تیرگی ریشه‌ای، معنایی و یا آوایی دارد.

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید