در نشست نقد و بررسی دو کتاب درباره منش ملی مطرح شد:

جامعه ایران روبه‌روز پیچیده‌تر می‌شود

جامعه ایران روبه‌روز پیچیده‌تر می‌شود

نشست نقد و بررسی کتاب‌های «منش ملی: منظری روانی ـ اجتماعی» و «ره افسانه زدند: تبارشناسی آثار خلقیات‌نویسان ایرانی در پنجاه سال اخیر» که از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است، با حضور دکتر مقصود فراست‌خواه، دکتر ابراهیم توفیق، دکتر محمدرضا جوادی یگانه به همراه دکتر آرمین امیر، نویسنده کتاب«ره افسانه زدند»، ۱۲ دی ۱۳۹۶ به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در شهر کتاب بهشتی برگزار شد.

در ابتدای این برنامه دکتر محمدرضا جوادی یگانه، به موضوع منش ملی، به عنوان موضوعی مهم و دیرپا، اشاره کرد و گفت: پرسش اینکه «ما ایرانی‌ها چگونه‌ایم؟» هنوز موضوعی دیرپاست و ما همچنان در حال تحقیق درباره این موضوع هستیم. در واقع از آن هنگام که عباس‎میرزا در پی شکست در جنگ‎های ایران و روس دریافت که سامان نوینی در غرب شکل گرفته، همواره جامعه ایرانی در جست‎وجوی پاسخ به این پرسش بوده که «چه باید کرد؟».

جوادی یگانه با اشاره به اینکه کتاب‌هایی که درباره خلقیات ایرانیان و به ویژه خلقیات منفی ایرانیان نوشته شده، جزو پرفروش‌ترین آثار در ایران است گفت: تاکنون به این پرسش که «ما ایرانی‌ها چگونه‌ایم؟» پاسخ‌های متعددی داده شده است. یکی از انواع این پاسخها همان «خودزنی» است. درواقع فرض برخی محققان این است که ما برای رفع عقب‌ماندگی، باید خود را بشناسیم زیرا آنچه باعث عقب‌ماندگی ما شده رفتارها و منش ماست. البته برخی از آثاری که در این زمینه تدوین شده مبنای علمی ندارد اما این آثار یک مبنا دارد و آن اینکه این کتابها بسیار خوانده شده‌اند و مردم چیزی در آنها دیده‌اند که می بینند و می‌خوانند. وی افزود: ما متاسفانه، داده روشنی برای پاسخ به برخی مسائل نداریم.


وی با اشاره به برخی از آثاری که در زمینه خلقیات ایرانیان نوشته شده، گفت پاسخ به این پرسش که ایرانی‌ها چگونه‌اند؟ پاسخ درستی نبوده اما کسانی که ایران را دیده‌اند و درباره آن نوشته‌اند، ابتدا در برخورد با ایران و ایرانی متعجب، بعداً متنفر و سپس عاشق شده‌اند. وی تأکید کرد باید پژوهش در این زمینه را با آزمون و خطا طی کرد. جوادی یگانه با بیان اینکه شیوه تجربی برای پاسخ دادن به این سوال، جواب نمی‌دهد تأکید کرد باید از روش‌های شکست‌خورده فعلی دوری کرد. وی مطالعه و تحقیق در این زمینه را نیازمند انبوهی از «داده» دانست و افزود: تحقیق در این زمینه فرایندی پیچیده است. باید با کاوش شخصیت ایرانی ببینیم آیا چیزی به اسم منش ایرانی داریم یا نه؟

دکتر آرمین امیر، نویسنده کتاب «ره افسانه زدند» نیز در این جلسه درباره مجموعه کتاب‌های منش ملی توضیح داد و گفت: در این مجموعه سعی کرده‌ایم به سوال اینکه ما در ایران چگونه ویژگی‌هایی داریم پاسخ دهیم. لذا به سراغ کتاب‌هایی هم رفته‌ایم که با استقبال خوبی روبه‌رو بوده‌اند نه صرف اینکه پرفروش بودن ملاک باشد. نکته مهم آن است که مردمی که کتابی را خوانده‌اند و با آن همزادپنداری کرده‌اند این می‌‌تواند شاخص مهمی باشد.

نویسنده کتاب «ره افسانه زندند» در ادامه صحبت‌هایش به روش شرق‌شناسی ادوارد سعید اشاره کرد و از بهره گرفتن از این مکتب در کتابش گفت: ادوارد سعید در شرق‌شناسی در واقع یک نگاه را می‌سازد؛ نگاهی که غربی‌ها از انسان شرقی درست کرده‌اند و آن اینکه این شرقی نمی‌تواند کار گروهی انجام دهد، توسعه یافته نیست و در اداره امور کشور خود ناتوان است لذا نیازمند قدرت غربی برای اداره کشور خود است.


دکتر امیر ادامه داد باید سوال کرد که چرا آمادگی برچسب منفی در دیگر کشورها وجود ندارد اما در ایران وجود دارد؟ امیر به جریان دروغ شرکت فولکس واگن آلمان در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد و گفت زمانی که این دروغ در سال ۲۰۱۵ فاش شد کسی نگفت که آلمانی‌ها دروغگو هستند از قضا برعکس، ما آلمانی‌ها را صادق می‌دانیم اما اگر این اتفاق در ایران می‌افتاد احتمالاً تحلیلهای داشتیم از اینکه ایرانی‌ها دروغگو هستند. دکتر امیر پرسش از منش ملی را یک مسئله جهانی دانست و گفت این پرسش‌ها برای همه کشورهاست. به‌عنوان مثال چطور آمریکاییها ترامپ را انتخاب کردند؟ ملت‌هایی که می‌خواهند خود را توسعه بدهند و پیشرفت کنند دنبال مشکل نرسیدن به توسعه و پیشرفت هستند.

امیر افزود: ادوارد سعید تلاش می‌کند نشان دهد که آنچه که به انسان شرقی نسبت داده می‌شود با واقعیت شرق نسبتی ندارد؛ سعید تلاش می‌کند نشان دهد غرب کجاست و غربی کیست؟ غربی که از یک تلاطمی درآمده، از قرون وسطا، تفتیش، رنسانس و روشنگری درآمده تلاش میکند که دیگری پیدا کند که بگوید من این نیستم: شهوت‌رانی که عقل جمعی ندارد، درست فکر نمیکند، از منافع زودگذر نمی تواند بگذرد، دروغگوست، دارای ذهن فلسفی غیر انتزاعی است، اما در مقابل، انسان غربی اهل سامان، کار جمعی و دقیق است. سعید نشان می‌دهد که این نوع شرق‌شناسی، پروژه‌ای سیاسی است که در قالب گفتمانی به نام گفتمان شرق شناسی مطرح می شود. امیر افزود: البته انتقاداتی به شرق‌شناسی سعید نیز وارد است، اینکه برخلاف آنچه خود توصیه می‌کند، اسیر این یکپارچگی گفتمانی شده لذا از گفتمان ضد شرق‌شناسی سخن به میان می‌آید و نیز گفتمان شرق‌شناسی بین الاذهانی؛ بدین معنا که نه شرق و نه غرب خوبند بلکه آنها از یکدیگر چیزهایی را وام گرفته‌اند. امیر افزود: منش ملی چیزی است که ارزش و قابلیت مطالعه دارد.  

در ادامه این نشست دکتر مقصود فراستخواه از موضوع منش ملی به عنوان یک «کردار کنجکاوانه» در ایران یاد کرد و گفت شاید یکی از دلایل پرداختن به موضوع منش و خلقیات ایرانیان، دوست داشتن ایران است؛ انسان ایرانی می‌خواهد زندگی کند و میل به ماندن در این مردم زیاد است؛ بخشی از زیر پوست جامعه می‌خواهد خودش را نقادی کند؛ می‌خواهد خودش را با دنیا مقایسه کند.

 نویسنده کتاب «ما ایرانیان» افزود: خودتأملیِ و خودشناسی، ناشی از روح زندگی در این سرزمین است. انسان ایرانی نمی‌خواهد خودزنی کند و خودشیفتگی داشته باشد بلکه می‌خواهد زندگی کنند؛ مهم آن است که ما باید به این موضوع، ذات‌باورانه نگاه کنیم.


فراستخواه پرداختن به موضوع منش را یک علم دانست و گفت باید کلیت این علم را در نظر گرفت و به فرایندهای بحث و تعادل و تضارب آرا پرداخت. انسان ایرانی همچنان درباره خود صحبت می کند چون به وضعیت اطمینان نرسیده است؛ آنچه مهم است اینکه مجموعه این فضای گفتمانی بیش از آنکه خودزنی باشد میل به موفقیت در ایران است. این کردار گفتمانی هنوز به سکوت نرسیده است.

 دکتر فراستخواه تأکید کرد که موضوع پژوهش درباره منش ملی باید در قالب یک برنامه پژوهشی ملی پیگیری شود تا به سطح مطلوب برسد. همچنین باید با فاصله معرفتی به خود و به موضوع به بحث درباره موضوع منش ملی بپردازیم تا به طور موثق درباره خودمان بتوانیم صحبت کنیم. او تأکید کرد که برای پرداختن به این موضوع، به «دادگان ملی» و به اطلاعات بزرگ و دانش بزرگ در حوزه خصیصه‌ها و ویژگی‌ها نیاز است. فراستخواه مجموعه آثار تولیدشده درباره منش ملی را باعث آگاهی دادن به محققان دانست و گفت: مؤسسات مستقل پژوهشی و حرفه‌ای باید به این کار بپردازند و باید شبکه محققان در این حوزه ایجاد شود.

فراستخواه با بیان اینکه بحث خلقیات ایرانیان به مسئله ایران ارتباط دارد افزود: ما با شکست پروژه در مدیریت مواجهیم. با شکست پروژههای ملی مواجهیم. چه بسا که یک پروژه، پنج برابر زمان تعریف شده آن طول کشیده است. برخی از این شکست‌ها به فرهنگ و خصیصه ایرانی و رفتار و فرهنگ ایرانی ارتباط دارد؛ به فرهنگ سازمانی و فرهنگ حرفه‌ای مرتبط است.

دکتر فراستخواه تأکید کرد: اینکه تا چه اندازه ما خطرپذیریم با انجام کارهای پژوهشی دقیق‌تر می‌شود، نشان داد. همچنین نظم‌پذیری و یا فساد در پروژه‌ها را تنها از طریق انجام پژوهش‌های دقیق می‌توان نشان داد. در هر حال آنچه مهم است بررسی فساد در ایران و شناخت برخی از آنها به روحیات و خلقیات ایرانیان مربوط است وی با بیان اینکه نقد مستمر یکدیگر منجر به شناخت روحیات و خلقیات می شود، تاکید کرد که در فضای میانی باید حقیقت را جستحو کرد. فراستخواه افزود من به این نتیجه رسیده‌ام که هیچ‌انگاری در ایران در حال رشد است؛ احساس می‌کنم هیچ‌انگاری به شکل‌های مختلف در حال رشد است و این نکته مهمی است زیرا رفتارهای اقتضائی را دامن می‌زند و اگر به شکل یک مُد و الگوی شخصیتی درآید میتواند محل بررسی باشد و ارزش مطالعه داشته باشد.


دکتر فراستخواه با بیان اینکه جامعه ایران روبه‌روز به لحاظ محیط فرهنگی پیچیده‌تر می‌شود، گفت: محیط فرهنگی جامعه ایران اکنون به وضعیت بحرانی رسیده است و ما درباره آن داریم حرف می‌زنیم؛ آنچه در این بحث مهم است توسعه این موضوع است. باید فضای اجتماعی را برای بحث درباره فرهنگ و منش و خلقیات ایرانی آماده کرد، باید ظرفیت‌سازی تولید رسانه را محقق کرد و شبکه نخبگان را در این خصوص شکل داد. ما به تنوع تحقیقات در این زمینه نیازمندیم. ما به یک برنامه پژوهشی بالغ نیازمندیم. باید مسئله گشایی کرد و نسبت به توسعه روش‌شناسی تلاش نمود. باید نقشه دانش این بحث را شکل دهیم. ما به اطلس دانش خلقیات ایرانی نیاز داریم تا این موضوع بررسی، نقادی و بازنمایی شود. ما به یک متا دانش در این زمینه نیازمندیم.

 در ادامه این بحث دکتر فراستخواه افزود: موضوع منش ملی، خود یک متغیر مستقل است.منش ملی از کردارهای نخبگان ناشی می شود، باید به شکل هستی‌شناسی با آن برخورد کرد این امری ساخته‌شدنی است. با تغییراتی در برخی رفتارهای نخبگان و رهبران می‌شود تغییر را در مردم دید و راه‌های تازه‌ای برای زیست مردم باز کرد. وی با این حال تأکید کرد که در ایران بیشتر نقدها نقد دولت بوده است تا نقد مردم. نیاز داریم به نقد خودمان و به نقد مردم و مناسبات زندگی روزمره و الگوهای رفتاری نیز بپردازیم.

در ادامه این نشست، دکتر ابراهیم توفیق، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با نقد این موضوع که پُرفروش بودن آثار در حوزه خلقیات ایرانیان، معیاری برای محک گذاشتن آنها نیست، گفت در شرایط فعلی ایران، برنامه ملی پژوهشی یک توهم است. در ایران، علم در ساختار نهادی اتفاقی می‌افتد و به دیدگاه‌ها و منافع و قضاوتی که براساس پیش‌ذهنیت داریم، ربط دارد؛ توفیق با بیان اینکه به نظر من پروژه ملی در ایران شکست خورده است گفت تاکنون نه پرسش منتسکیو و نه پرسش عباس میرزا در خصوص اینکه ایرانی چه کسی است؟ پاسخ نگرفته است؛ وضعیت ایران همچنان در وضعیت خویشاوندی و قبیله‌ای است؛ عقلانیت لازم برای توسعه پروژه های ملی شکل نگرفته است؛ فرد مسئول عقلانی برای توسعه پروژه ها شکل نگرفته و ما هر بار که با لحظه شکست مواجه شده‌ایم به این مسئله پرداخته‌ایم که انسان ایرانی کیست و خلقیات و منش ملی چیست؟


دکتر توفیق با بیان اینکه بسیار سخت است که بگوییم در ایران با جماعت‌ها روبرو هستیم. پیچیدگی جامعه ایرانی را با منش ملی نمی‌توان شناخت، افزود: از زمان شکل‌گیری دولت- ملت در ایران چیزی حدود ۱۰۰ سال می‌گذرد. منش ملی می‌خواهد جمعیت را آنگونه تربیت کنند که بتواند توسعه یابد. باید مهندسی اجتماعی را امکان‌پذیر کند، باید در وجود انسان دستکاری کند تا رفع مشکل توسعه کند. ما چنین دستگاهی از علم را اواخر دهه ۳۰ در حال شکل دادن بودیم. قبل از آن بحث مهندسی سرزمین مطرح بود و بحث دست بردن در آدمها نیست. زمانی که بحث توسعه مطرح می شود نیاز به دانش اجتماعی شکل میگیرد، مطالعه ریز و دقیق وضعیت اجتماعی لازم می شود، شناخت آدم ها لازم است و نیاز به توضیح دارد. منش ملی وقتی نمی‌تواند خود را توضیح دهد به خلقیات‌نویسی درمی افتد. توفیق گفت ساختاری در قدرت و دولت وجود دارد که وضعیت گمن‌شافت را بازتولید می کند.


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید