در نشست «مسأله اعتماد در ایران امروز»تاکید شد:

مبارزه با فساد عامل مهم بازسازی اعتماد است

مبارزه با فساد عامل مهم بازسازی اعتماد است

نشست علمی «مسأله اعتماد در ایران امروز» چهارشنبه ۱۷ مرداد ۹۷ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در این نشست، دکتر محمدسعید ذکایی و دکتر آرمین  امیر، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به همراه دکتر یاسر باقری، پژوهشگر مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، و امیر خراسانی، پژوهشگر اجتماعی، درباره ابعاد مسأله اعتماد و بررسی امکان‌های بازسازی اعتماد اجتماعی در ایران امروز سخنرانی کردند.

در ابتدای این نشست، دکتر آرمین امیر، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به تعریف اعتماد عمومی گفت: همه ما از اعتماد مردم به دولت برداشت مشترکی داریم یعنی مردم کاری را که دولت می خواهد، انجام دهند.

این که امروز به توافق برسیم افزایش سرمایۀ اجتماعی حکومت و اعتماد مردم به حکومت می‌تواند گره‌‌گشای فروبستگی کنونی وضعیت ایران باشد، این توافق و توصیه به‌منزلۀ حقیقت تلقی می‌شود. اما من وضعیتِ شکنندۀ سرمایه اجتماعی حکومت نزد مردم در ایران را اتفاقاً بیشتر فرصت تلقی می‌کنم تا تهدید، چون جهت‌گیری کلان حکومت در تمام سال‌های پس از جنگ را در جهت صحیحی برآورد نمی‌کنم . بنابراین، اگر تعبیر ساده‌شده‌ای را که از سرمایه اجتماعی حکومت نزد مردم داریم به کار بندیم، و بالا بودن این سرمایه را بدین معنی بگیریم که مردم بیش از پیش با دولت‌ها همدلی کرده و برنامه‌های بالادستی را بدون چالش‌افکنی اجرا می‌کنند، معتقدم همان بهتر که این گونه نباشد، تا وقتی که حکومت در سیاست‌هایش بازاندیشی کند.


اگر ما به این توافق برسیم که در این برهه خاص در جایی قرار گرفته ایم که به تعبیر من در افزایش سرمایه اجتماعی دولت مشارکت کنیم نه به این معنا که به خیابان برویم. استدلال من است که پس از جنگ تاکنون جهتگیری دولتها و عملکرد آنها خلاف صلاح و خواست اکثریت مردم و خلاف آرمانهای انقلاب ۵۷ بوده لذا همراهی مردم با این دولت و مداخلات آن به معنای کلی، ضرر زننده است. انقلاب با خود مشروعیت می آورد. انقلاب اسلامی وجه دینی هم داشته، لذا مشروعیت بیشتری آورده و کمک کرده تا برهه های مهمی را مثل جنگ پشت سر بگذاریم. افزایش سرمایه اجتماعی دولت، امروز به حل مشکلات کمک نمی کند. مردم باید زودتر از این جلو اقدامات توسعه ای می ایستادند. این تنشی که در سرمایه اجتماعی دولت اتفاق افتاده است  را باید حفظ نمود و به مسیر صحیح هدایت کرد. ما بعد از جنگ برای پروژه های توسعه حدود ۱۰ میلیون نفر جابه جایی داشته ایم. مردم با این وضعیت کنار آمدند و ما مخالفتهای عمده ای ندیدیم. اما شورشهای غیرسیاسی در دیماه اولین واکنش جدی مردم بود.

دولتها با این مداخلات بزرگ چیزی برای مردم به ارمغان نیاورده‌اند که ما به دنبال افزایش اعتماد مردم به دولت باشیم. سیاستمداران ما هنوز در افسون و توهم آن توسعه بزرگ هستند و اگر برنامه ششم را بخوانید هنوز هم چنین برنامه هایی را دارند؛ مانند طرح بزرگ واگذاری اراضی با سطح شیب دار و واگذار کردن منابع طبیعی برای استحصال بودجه.

دکتر امیر متذکر شد که اگر همچنان خواستار افزایش اعتماد اجتماعی به دولت باشیم، دولت همچنان به اقدامات این چنینی خود ادامه می‌دهد. امیر با اشاره به دو اتفاق مهم در یکسال اخیر، یعنی اعتراضات دی ۹۶ و اعتصاب کامیون‌داران، این اتفاقات را مثبت تلقی نمود و آن را فرصتی برای دولت دانست. وی افزود: الان بعد از ۴۰ سال، کلمه انقلاب، دیگر مانند قبل، به انقلاب مشروعیت نمی‌دهد؛ انقلاب اکنون نیاز به دستاورد دارد. کلمه انقلاب تا جایی مشروعیت می‌بخشد، اما از جایی به بعد کارآمدی انقلاب و عملکرد آن است که به آن مشروعیت می‌بخشد.

امیر، مقاومت فرودستان در مقابل اصلاحاتی که به قصد اشتغال و عمران در بودجه پیش بینی شده بود، را دیگر فرصت پیامد اعتراضات مردم دانست و گفت: مقاومت مردم دربرابر افزایش قیمت نان و بنزین، اولین اعتراض طبقه فرودست در مقابل دولتِ حامی فرودستان است. این اعتراضها، به صدا درآمدن زنگ خطر سیاست‌های نئولیبرالی است که وجه مشترک دولتها و مجالس بعد از جنگ بوده است.


به زعم دکتر امیر، بازشدن گوش حکومت به شنیدن صدای بی‌صداهای رسانه، از دیگر فرصت‌های پیامد اعتراضات مردمی است. در این اعتراضات، کسانی که در رسانه‌های نوین قدرت ندارند در این اعترضات خودشان را نشان می‌دهند. در شرایط فعلی دولت این فرصت را دارد تا این صداها را بشوند. همچنین این اعتراضات، منجر به عیان شدن بازندگان فرایند توسعه برای حکومت شده است.

دکتر امیر با اشاره افزایش تورم  و نیز افزایش قیمت مسکن در طی ۳۰ سال اخیر، این سوال را تکرار کرد که چرا مردم باید با دولتها و مجالسی که اینچنین برنامه‌هایی را تصویب و اجرا کنند همدلی و همراهی کنند. به باور این جامعه‌شناس، در چنین شرایطی بهتر آن است که تنش سرمایه اجتماعی در برابر دولت بایستد تا مانع تکرار چنین برنامه‌هایی شود. دکتر امیر به اعتصاب کامیون‌داران اشاره کرد و گفت: این اعتصاب، نخستین اعتصاب و اعتراض صنفی ِسراسری در انقلاب ایران بوده است که می‌تواند دستاوردهای خوبی برای آرمان‌های انقلاب داشته باشد. وی با اشاره اقداماتی دیگری که دولتها در ۳۰ سال اخیر انجام داده‌اند نظیر تشکل‌زدایی از اعتراضات کارگری در ممنوعیت اعتصابات و تظاهرات کارگری(مصوب سال ۷۲ مجلس)، موقتی‌سازی مشاغل و قراردادها، تعیین حداقل نرخ دستمزد در کمیته‌ای که دولت و کارفرما تصمیم‌گیرنده هستند و تشکل‌های کارگری حضور ندارند، خارج‌کردن کارگاه‌های کوچک از شمول قانون کار، تغییر تعریف کارآموزی و حذف کارآموزی اجباری فارغ‌التحصیلان، و برخوردهای پلیسی مکرر با اعتراضات کارگری، تصریح کرد در این شرایط چگونه می‌توانم به عنوان یک جامعه‌شناس توصیه کنم که مردم باید با دولت همدلی و همراهی کنند. برعکس معتقدم این اعتراضات، ایستادگی در برابر مجالس و دولت‌هایی است که قوانینی تصویب می‌کنند که بخش زیادی از مردم بازندگان این قوانین هستند.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان سخنان گفت: بی‌اعتمادی مردم به دولت در این مقطع تاریخی می‌تواند دو کارکرد داشته باشد: یکی آنکه مهاری است بر بلندپروازی‌های توسعه‌ای بی‌نتیجة مجالس و دولت‌هایی که در سه دهه اخیر، به نسبت سرمایه مادی و محیطی زیستی که مستهلک کرده‌اند، نتایج قابل انتظاری را به وجود نیاورده‌اند. دوم آنکه تکانه‌ای است برای تغییر نگاه دولت به توسعه و نقش حمایت‌گری‌اش.

امیر انسداد سیاسی رامانع اصلاح وضعیت‌های ناهنجار دانست و گفت: باید مردم را به سیاست ایرانبرگردانیم. مردم بخشی از سیاست‌اند که فعالند و باید با دولت همراهی کنند.همچنانکه از لحظه اول تدوین قانون اساسی در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد.

در ادامه این نشست، دکتر یاسر باقری، با اشاره به افول جدی شعارهای انقلاب و عدول از قانون اساسی و کاهش خدمات اجتماعی، گفت: حق اعتراض به این مسائل وجود دارد.

وی به نقد نتیجه بحث دکتر پرداخت و افزود: معتقدم پیامد اعتراضات مردم، بازنگری در سیاست‌های دولت اتفاق نمی‌افتد. ما قبلا نیز شاهد اعتراضها  مثلا نسبت به خصوصی‌سازی بوده‌ایم؛ اعتراض در سطح کشور شکل گرفت اما عقب‌نشینی در دولت اتفاق نیفتاد.

به اعتقاد این جامعه‌شناس، این اعتراضها، اشکال ضد توسعه‌ای دولت را بیشتر می‌کند. دکتر باقری هشدار داد که اگر اعتراضهای نهادی دچار مشکل شود شکلی از پوپولیسم شکل خواهد گرفت.


وی تصریح کرد: دولت در چنین شرایطی به دنبال پاسخهای زودبازده با هدف راضی‌کردن مردم اما به قیمت فدا کردن آینده کشور است. ما مدام در حال فروش دارایی خود هستیم. این یعنی از آیندگان فروختن. در حالی که نیامدیم شکل قراردادها را تغییر دهیم.

این پژوهشگر مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی افزود: دکترین مشخصی در مقابل جریان خصوصی سازی نداریم؛ بلکه فقط غر می زنیم. انتقاد می‌کنیم و بدیل جدی نداریم. ما بعد از حذف چپ مدرن در ایران بدیلی در برابر راست مدرن نداریم. فقط سیاستها را پر هزینه می‌کنیم. با هدف رضایت بخشی از مردم، در جاهای بی ربط سد و پتروشیمی می زنیم؛ هزینه‌های اقتصادی از بودجه عمومی صرف می‌کنیم. در چنین شرایطی، دولت بی دفاع می‌شود و دست به سیاستهایی می زند که به نفع مردم نیست.

دکتر باقری تصریح کرد اگر این اعتماد به دولت فرو بریزد اعتمادهای درون گروهی جای آن را می‌گیرد که در آن منافع بخشی جایگزین منافع ملی می‌شود. وقتی اعتماد به دولت وجود نداشته باشد، افراد اجتماع، مالیات نمی دهند وقتی احساس فساد وجود دارد، به هر شکلی فرار مالیاتی رخ می دهد. هزینه های دولت برای کارهای اجتماعی بالا می رود و دست دولت خالی می شود.

باقری هشدار داد که با هدر رفت جدی منابع روبه‌روییم و بخشهای خیرخواه دولت نیز توان پیشبرد اهداف خود را ندارند. در شرایط فعلی تشویش و اضطراب بسیار دشواری که مردم در آن به سر می برند ناشی از بی اعتمادی جدی به وضع کنونی است.

وی با اشاره به نظرسنجی ها نیز گفت: تصور من آن است که وضعیت «امید به بهبود اوضاع» دچار فرسایش شده است. چشم‌انداز رفاهی و اقتصادی مردم با ناامیدی مواجه شده. این ناامیدی توجیه کننده جریانات ۹۶ است. این پژوهشگر تاکید کرد که اعتماد به خودی خود موثر در این جریانات نیست آنچه عامل اصلی است، ناامیدی است.

باقری با توضیح اینکه در دام اجتماعی گرفتار شده‌ایم و در این شرایط، منافع کوتاه مدت بر بلند مدت ترجیح داده می شود، تصریح کرد رهایی از این دام اجتماعی آسان نیست.

وی مبارزه با فساد را عامل مهمی در اعتمادسازی دانست و افزود: این نقطه، نقطه مهمی است؛ زدن فساد و فاسدان هرچند در کوتاه مدت به اقتصاد ضربه خواهد زد اما در درازمدت، می‌تواند موثر باشد. مجلس بایددر کنار وضعیت قانونگذاری، وضعیت نظارتی خود را بیش از پیش تقویت کند در این شرایط می توان امید داشت که اتفاق خوبی بیفتد. هرچند در نقش قوه قضائیه در مبارزه با فساد تردیدی نیست.


در بخش دوم این نشست، ابتدا امیر خراسانی، پژوهشگر اجتماعی، به مطالب دو سخنران قبلی اشاره کرد و گفت: فرض هر دو سخنران این است که باید دولت قوی داشته باشیم و بر این عقیده‌اند

سوال من این که دولت حق توزیع منابع را از کجا می آورد؟ در لحظه ای هستیم که گویی نوعی از سیاست پایان یافته و اصرار داریم که نوع جدیدی از سیاست شروع نشود. وی با یکی دانستن سیاست اصلاح‌طلبان و اصولگریان، این نوع از سیاست را تمام‌شده دانست و گفت: متاسفانه اصرار عجیبی داریم که مقر دیگری برای شکل جدیدی از سیاست، که ممکن است وجود داشته باشد، نبینیم. ترس از وضعیت موجود باعث شده که مدام فکر کنیم که اوضاع بدتر از این نشود. اما مساله اصلی این است که این شکل از سیاست کی قرار است خود، موضوع بحث قرار گیرد. این پژوهشگر اجتماعی، اعتراضات دیماه 96 به بعد را نقادی به این وضع از سیاست خواند که دهه‌هاست آن را تحمل می‌کنیم.

خراسانی در ادامه، به توضیح این نوع از سیاست پرداخت و تمرکزگرایی را شاخص این نوع سیاست تلقی کرد. وی خصوصی‌سازی، خلعیت از قوای محلی و خلعیت از سازوکارهایی که به طور عادی باعث می‌شود که جامعه پویا باشد، را از عوامل این تمرکزگرایی بیان کرد و افزود: طی دهه‌های گذشته، سه مکانیزم کشاورزی، بازارهای محلی (یا خرده بورژوازی محلی) و شرایط زادگاهی به‌رغم حملات متعدد مانند اصلاحات ارضی توانسته به نحوی زمینه بقای خود را فراهم کند و افق آینده را باز نگه دارد. اما بعد از جنگ تحمیلی، شاهد حمله مرکز، یعنی جایی که تمرکزیافتگی را داریم، به این سه مکانیزم هستیم.

خراسانی به شراکت بخشی از مردم با طبقه حاکم در ابتدای دهه ۷۰ اشاره کرد و افزود: در این دهه، سرمایه‌های بزرگی که در دهه ۶۰ وجود نداشت، به تدریج شکل گرفت و نیروهایش را از دل این مردم یارگیری کرد. بنابراین مردمی شکل گرفتند که توان مشارکت با حاکمیت را پیدا کردند در مقابل مردمی که این توان و سرمایه لازم را نداشتند. این نوع سیاست، ربطی به اصولگرا و اصلاح‌طلب ندارد. در این نوع سیاست، هم کرباسچی نقش‌آفرین است و هم قالیباف.

خراسانی این وضعیت را محل تردید و نقادی دانست و به طرح این پرسش پرداخت که در این شرایط، چطور می‌توانیم به وضعیت دیگری فکر کنیم؟! آیا اساساً امکان فکرکردن به هر شکل دیگری از سیاست وجود دارد؟ وی با استناد به استعاره بازگشت به طبیعت، افزود: اگر ما هر شکل بدیلی از سیاست را در نظر بگیریم، به طبیعت باز می‌گردد. ما باید اختیارات اصلی را به ولایات برگردانیم. در شرایط فعلی، مرکز پیرامون را فدرالیزم می‌خواند، توسعه پیرامون را توسعه محلی خطاب می‌کند، قوم‌گرایی می‌خواند، مساله این است که ما نیازمند تامل جدی روی مفهوم جمهور و رئیس جمهور هستیم. در این میان باید به سیاست مردمی و نقش مردم در سیاست فکر کرد. این پژوهشگر اجتماعی، مهمترین مساله در شرایط فعلی را بازاندیشی در رابطه مرکز و پیرامون دانست.

در ادامه این نشست، دکتر محمدسعید ذکایی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به اینکه سخنرانان قبلی، از منظر اقتصاد سیاسی بیشتر به نقد موضوع پرداختند و وضعیت فعلی، رابطه دولت- ملت و عدالت توزیعی را دستمایه نقد قرار دادند، تصریح کرد که من از موضع فرهنگی  و اقتصاد فرهنگ به مساله می‌پردازم. وی با استناد به یافته‌های پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور و نیز پیمایش ارزشها و نگرش‌های ایرانیان، روایتی از شرایط اعتماد گروه سنی جوانتر ارائه داد و تاکید کرد که از نگاه جوانان، امکان انتقاد وجود ندارد و بسیاری از مردم جامعه غیرقابل اعتمادند.


دکتر ذکایی بحث خود را به حوزه جوانان معطوف کرد و گفت: اهمیت برش جوانی از دو حیث است: یکی از منظر اینکه ترسیمی از وضعیت آینده است و نوعی آینده‌نگاری است و دوم اینکه جوانان کسانی هستند که به منابع زیادی دسترسی ندارند و هنوز در فرایند شهروندشدن هستند.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: وجه ممیزه نسل جوان ما واگرایی است؛ واگرایی در حوزه عواطف، اخلاق، سیاست، اجتماع و فرهنگ.  جوان امروز خود را در وضعیت انفعال و تعلیق عاطفی ارتباطی اجتماعی قرار داده و جایگزین‌هایی برای خود فراهم کرده. تلاش جوان امروز برای پیشگامی در شبکه‌های اجتماعی، تروماتیک کردن زندگی روزمره، نق زدن، فرارکردن از واقعیت، روزمره‌سازی، تعلیق و پناه بردن به یک مخدر مجازی، نتیجه این واگرایی است.

وی همچنین به ویژگی جوانان در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ اشاره کرد و گفت: جوان دهه ۶۰ تعبیری نوستالژیک از این دهه دارد. جوان دهه ۷۰ تحول‌خواه است و دغدغه اشتغال دارد. جوان دهه ۸۰ نیز جوان ناراضی از جامعه، ماجراجو و آزمون‌گر است.  طی سه چهار دهه اخیر نگاه به جوانان همواره نگاهی آمرانه، سوژه‌محور، نگاهی غیرمشارکت‌جو بوده است. ما جز خانه و خیابان عرصه دیگری برای جوان تعریف نکرده‌ایم. دوره تحصیل و دانشگاه نیز برای جوان بیشتر حکم قالب را داشته است تا ظرف. در محیط دانشگاه بیشتر به دنبال پُرکردن فضای زندگی بوده‌ایم تا روان‌سازی بروکراسی و شایسته‌سالاری.

این صاحبنظر حوزه مطالعات فرهنگی، «پیش‌بینی ناپذیری» را نیز دغدغه مهم جوان امروز ایرانی بیان کرد و افزود: بازنمایی از جوانان گرفتار کلیشه‌هایی است که منجر به بحران شده است. در حالی که باید از قطبی‌سازی رسانه‌ای پرهیز کرد و حضور جوانان را در اجتماع و در عرصه‌های مختلف، دستمایه هراس اخلاقی قرار نداد. باید فارغ از تنوعات سلیقه‌ای به بازسازی حافظه‌ای که از جوانان داریم، بپردازیم. ذکایی نگاه تنگ‌نظرانه و ایده‌آلیستی در حوزه دین و ارزش‌های دینی را آسیب موجود در این حوزه دانست و افزود: هنوز از سختگیری در حوزه دین دست نکشیده‌ایم.


عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، از عواطف و انرژی عاطفی جوانان به عنوان مقوله مهمی که در بازسازی اخلاقی جامعه می‌توان از آن استفاده کرد، یاد نمود و گفت: چنانچه رفتار، هنجار، کارکرد و باور را در مدیریت سیاسی و فرهنگی جامعه همسو و همراه کنیم، خیلی از تنش‌های موجود کاسته خواهد شد. وی با رد این موضوع که همه مشکلات اعتماد در جامعه، برآمده از مشکلات ساختاری و قدرت اقتصادی و ثروت است، تاکید کرد که جوانان نیز می‌توانند به مثابه کاتالیزوری در دامن‌زدن به بی‌اعتمادی در جامعه و تسری آن به گروه‌های بزرگ‌تر جامعه عمل کنند، بنابراین ضروری است که از منظر فرهنگی به جوانان توجه کرد. حس واگرایی و انفعال جوانان غیر از آنکه خود جوانان را رنج می‌دهد، جامعه بزرگتر را نیز با افول و فرسایش و ازهم‌پاشیدگی سرمایه اجتماعی اعتماد مواجه می‌کند.




از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید