در چهارمین میزگرد مواجهه سینمای ایران با مسائل و بحران‌های زیست‌محیطی مطرح شد:

از قالب‌های نمادین و بصری در ساده‌سازی مسائل زیست‌محیطی استفاده شود

از قالب‌های نمادین و بصری در ساده‌سازی مسائل زیست‌محیطی استفاده شود

چهارمین جلسه از سلسله نشست‌های مواجهه سینمای ایران با مسائل و بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی کشور با محوریت نقد و تحلیل سینما بر اساس مسائل و چالش‌های زیست‌محیطی تحت عنوان «سینمای مستند ایران و چالش‌‌های زیست‌محیطی» با حضور رامتین شهبازی (مدیر گروه گرایش سینمای دانشگاه سوره)، دکتر فرزاد غلامی (پژوهشگر حوزه ارتباطات زیست‌محیطی) و محمود رحمانی (کارگردان مستند زیست‌محیطی «مادرم بلوط»)، به دبیری دکتر عبدالله بیچرانلو (عضو هیئت علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران)، سه‌شنبه ۸ بهمن ۹۸ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در بخش اول این برنامه، فرزاد غلامی از دریچه ارتباطات زیست‌محیطی به موضوع نگریست و با مروری کوتاه بر تاریخچه بروز مسائل محیط‌زیستی، اذعان کرد: ریشه مباحث محیط‌زیست در علوم‌اجتماعی، مربوط به دوران مدرنیته و بحران مدرنیته است؛ به این معنا که در قالب مدرنیته بود که به انسان این اجازه داده شد که طبیعت را برای اهداف اقتصادی خود تسخیر کند. از این‌رو ابعاد اجتماعی محیط‌زیست همانند بقیه رشته‌ها، نادیده گرفته شد. به گونه‌ای که امروزه احزاب محیط‌زیست ادعا دارند که تخریب محیط‌زیست طی ۲۵۰ سال گذشته، به اندازه کل تاریخ بشر است. از همین‌رو از دهه ۱۹۷۰ ایرادات رویکردهای توسعه مشخص شد که یکی از آن‌ها، نادیده‌گرفتن محیط‌زیست بود. به همین دلیل مفهوم توسعه پایدار شکل گرفت که تمرکز آن بر محیط‌زیست است و رویکردهای توسعه را ملزم می‌کند تا مسائل محیط‌زیست را هم موردتوجه قرار دهند. به‌گونه‌ای که امروز در وضعیتی هستیم که در علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی به طور خاص، محیط‌زیست به همان اندازه علوم طبیعی تبدیل به مسأله شده است. در حوزه ارتباطات نیز مسائل محیط‌زیست مورد توجه قرار گرفته و در قالب مسائلی ازجمله مسئولیت اجتماعی، تفکر طرفداری از محیط‌زیست، تغییرات اقلیمی و محیط‌زیست‌گرایی منجربه شکل‌گیری حوزه جدیدی شده است که تحت عنوان ارتباطات محیط‌زیست شناخته می‌شود. به‌طورکلی سخن گفتن یا انتقال اطلاعات راجع‌به محیط‌زیست را می‌توانیم ارتباطات زیست‌محیطی بدانیم.

غلامی در ادامه با بیان اینکه اگر بخواهیم به دنبال تعاریف باشیم، گرفتار آن‌ها خواهیم شد، درباره حوزه‌هایی که ارتباطات زیست‌محیطی روی آن کار می‌کند، افزود: اولین مورد، «روزنامه‌نگاری محیط‌زیست» است که به ما می‌گوید که روزنامه‌نگاری چه مولفه‌ها و شاخص‌هایی می‌تواند داشته باشد که روزنامه‌نگاری مبتنی بر محیط‌زیست باشد. ارتباطات ریسک، رتوریک زیست‌محیطی، بازنمایی طبیعت در رسانه‌ها اعم از تبلیغات، سینما و عرصه‌های مختلف از دیگر حوزه‌های ارتباطات زیست‌محیطی هستند.

پژوهشگر حوزه ارتباطات زیست‌محیطی با انتقال بحث از حوزه نظری و با پیچیده‌خواندن شرایط جامعه ایران در مسائل زیست‌محیطی اظهار داشت: ایران ازحیث شاخص‌های محیط‌زیست، خیلی در وضعیت خوبی قرار ندارد و در این زمینه با شرایط پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم. به این دلیل که جامعه با مشکلات اقتصادی مواجه است و از طرف دیگر با مسائل محیط‌زیست نیز در ارتباط است. در مسیر توجه به محیط‌زیست در قالب توسعه پایدار، از یک طرف جامعه نیاز به رشد اقتصادی دارد و از طرف دیگر با مسائل محیط‌زیستی مواجه است. پیدا کردن نسبت و تعادل بین این دو مفهوم بسیار مورد توجه است. هم‌چنین باید گفت آگاهی‌های زیست‌محیطی افراد جامعه بسیار پایین است. قطعاً در این زمینه یکی از فاکتورهای تأثیرگذار، چارچوب‌بندی پیام‌هایی‌ست که رسانه‌ها برای ما انجام می‌دهند.


غلامی اشاره‌ای نیز به تفاوت میان مسائل محیط‌زیستی در ایران و در دنیا داشت و در این زمینه خاطرنشان کرد: در غرب زمانی مسائل محیط‌زیستی مورد توجه قرار گرفتند که نیازهای ثانویه آن‌ها تأمین شده بود، یعنی به رشد و توسعه اقتصادی رسیده بودند و بعد متوجه شدند که محیط‌زیست را نادیده گرفته‌اند ولی در جامعه ما محیط‌زیست، همانطور که مرحوم دکتر قانعی‌راد گفته بودند، کنشگری برای رفع نیازهای اولیه است. یعنی یک آگاهی زیست‌محیطی نیست. اگر هم به محیط‌زیست توجه شده در پیوند با رفع نیازهای اولیه بوده است. به عبارت دیگر هم محیط‌زیست را تخریب کردیم و هم به توسعه اقتصادی نرسیدیم. اما شرایط به گونه‌ای پیش رفته که محیط‌زیست درحال تبدیل به اولویت است. به طورمثال در سال 96، مستندهای انتخاباتی دونفر از کاندیدهای ریاست‌جمهوری با مسائل محیط‌زیستی شروع شد. از طرف دیگر، به‌گونه‌ای که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند، مسائل محیط‌زیستی به اولویت‌های افکارعمومی نیز تبدیل شده است.   

فرزاد غلامی در پایان با بیان اینکه عوامل مختلفی در ساخت یک مسأله محیط‌زیستی تأثیرگذار هستند، توجه رسانه‌ها به مسائل محیط‌زیستی و نیز استفاده از قالب‌های نمادین و بصری را مهم‌تر از بقیه موارد دانست و گفت: استفاده از قالب‌های نمادین و بصری در ساده‌سازی مسائل محیط‌زیستی برای جامعه می‌تواند موردتوجه قرار گیرد. چراکه مسائل محیط‌زیستی، مسائل پیچیده‌ای هستند و بخش بزرگی از جامعه درگیر آن نمی‌شوند مگر اینکه بتوان توجه رسانه‌ها و استفاده از قالب‌های بصری و نمادین را داشته باشیم. راه‌حل ایجاد علاقه و تغییر در رفتارهای محیط‌زیستی، چارچوب‌بندی مناسب پیام‌هاست. یعنی اگر دائماً به شکل عقلانی پیام‌ها تولید و مسائل محیط‌زیستی را گوشزد کنیم، امکان تغییر رفتار کمتر از حالتی‌ست که ما بتوانیم متناسب با شرایط جامعه پیام را بسته‌بندی یا چارچوب‌بندی کنیم.  


در بخش بعدی این برنامه رامتین شهبازی به سوالی مبنی بر اینکه کدام یک از سینمای مستند یا سینمای داستان‌گو برای بیان مسائل زیست‌محیطی مناسب‌تر است، پاسخ داد: هم‌ می‌توان یک پاسخ سلیقه‌ای به آن داد، یعنی اینکه علائق ما به چه سمت و سویی می‌رود و چه چیزهایی را نشان می‌دهد، و هم می‌توان یک پاسخ از منظر مخاطب‌شناسی داد و بحث را علمی‌تر کرد. اگر بخواهیم گستره مخاطب را درنظر بگیریم، طبیعی‌ست که سینمای داستانی می‌تواند در این موضوع ورود پیدا کند و در قالب روایت‌های داستانی قاطبه بیشتری از مردم را بتواند به خود جلب کند. اما بحث‌های علمی‌ای وجود دارد که تبدیل‌شدن این بحث‌ها به زمینه‌های دراماتیک، نیازمند یکسری پژوهش‌های پسین است. یعنی این چارچوب‌های نظری دراماتیزه شود و توسط عده‌ای دگیر نیز مورد استفاده قرار گیرد ولی تصور می‌کنم سینمای مستند می‌تواند بی‌واسطه‌تر با این چارچوب‌های نظری ارتباط برقرار کند. هرکدام از این‌ها مزیت‌هایی نسبت به دیگری دارد. سینمای داستانی مخاطب گسترده‌تری دارد ولی نیاز به دراماتیزه‌شدن دارد. طبیعی‌ست که در مباحث هستی‌شناسی، شاید سینمای مستند بتواند گام موثرتری بردارد کمااینکه این کار را نیز کرده است.

محمود رحمانی سخنران سوم این برنامه، با بیان اینکه باید دید چگونه می‌توان حساسیت‌های عموم را نسبت به مسائل زیست‌محیطی برانگیخت گفت: بنده نه تنها در مستند مادرم بلوط، بلکه در مدار صفر درجه و یا حتی در ملف گند، سعی کردم که در پس‌زمینه فیلم، به تخریبی که در زیست انسانی می‌شود، اشاره کنم.


او با اشاره به مسأله سدسازی به‌عنوان مهم‌ترین تخریب زیست‌محیطی در ایران ادامه داد: متأسفانه بخش زیادی از آسیب‌هایی که در محیط‌زیست ما اتفاق افتاده، مسأله سدسازی است که ساخت و سازی بی رویه و بدون درنظرگرفتن مسائل زیست‌محیطی بوده است. من سعی کردم که در فیلم مادرم بلوط با پژوهش گسترده‌ای که در آن دوره یعنی سال ۸۷ روی این موضوع داشتم، به این بحران اشاره کنم. به طور موردی درمورد سد کارون ۳ نزدیک به ۵۰۰۰ هکتار از جنگل‌های سرسبز بلوط که عمر آن‌ها بیش از ۲۵۰ یا حتی ۳۰۰ سال است، از بین رفته و نابود شده‌اند. این فیلم مثل یک واکسنی بود که تلاش داشتم با آن، مخاطبان را آگاه کنم. سوال این است که چه نوع فیلمی می‎‌تواند روی مخاطب اثر بگذارد؟ با توجه به نقش مخاطب باید دانست که مخاطب کیست؟ ما سه دسته مخاطب داریم که باید ببینیم از طریق سینمای مستند چه فیلمی برای هر گروه می‌توانیم بسازیم. اساساً تنها چیزی که داریم، مردم هستند چراکه بقیه مسیرها بنابه شرایط کشور بسته هستند و لذا تنها امید و تلاشمان باید روی عموم مردم باشد که از طریق سینمای مستند می‌توان این مسیر را دنبال کرد و در سینمای داستانی به مراتب بیشتر اما سینمای داستانی ما به یک امر مبتذل تبدیل شده که مخاطبان خود را به یک میلیون نفر تقلیل داده، جمعیتی که صرفاً برای سرگرمی به سینما می‌روند.


گزارش از: فریبا رضایی



از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید