وضعیت اجتماعی موسیقی در ایران پژوهش میشود
این طرح از این پیش فرض حرکت میکند که تحولات اخیر حوزه موسیقی در ایران به دلیل گرهخوردن آن با حوزه اقتصاد، به نوعی به کالاییشدن موسیقی و «واپسروی شنیدن» در میان مخاطبان آن در جامعه انجامیده و بهتدریج امکان هرگونه خودآیینی را از عمل و گفتمانهای حاضر در این حوزه، سلب کرده است. به طوری که اگر از زمان مشروطه تا اواسط سالهای هشتاد، حوزه موسیقی شاهد بحثها و جدلهای درون حوزهای بود، در تحولات اخیر این حوزه، از طریق یکسانسازی و تحمیل ارزشهایی خارج از حوزه موسیقی بر فعالیتهای این حوزه، دامنه عمل و گفتمانهای موسیقیدانان از یکسو محدودتر و تنگتر و از سوی دیگر در قالبهای از پیش تعیینشده و یکسان (مانند جشنواره، مسابقه و ...) عرضه میشود.
این پژوهش، از یک سو به شیوۀ بوردیویی بر جایگاههای درون میدان موسیقی متمرکز میشود تا رابطۀ آنها با یکدیگر را تحلیل کند. سارا اباذری، پژوهشگر این طرح، از طریق سیری تاریخی(از انتهای دهۀ 60 تاکنون) و با رجوع به بستر اجتماعی و سیاسی به تحلیل آثار موسیقی و پیوند دیالکتیکی آنها با این بستر و نیز مرور بحثهای طرحشده میپردازد تا نشان دهد مقولاتی مانند سنتی و پاپ و اصیل و مدرن و کلاسیک و تلفیقی و... چگونه به برچسبهای رایج بدل شدند؟ اینها به لحاظ فرمی به چه چیزی ارجاع میدهند؟ چگونه در پیوند دیالکتیکی بستر تاریخی و اجتماعی متولد یا متحول شدند؟ و چگونه این رابطۀ دیالکتیکی به تغییر مقولات و ساختن ذائقۀ مخاطب از طریق نامگذاری و برچسب زنی و رقابت در متن و حاشیه منجر شده است؟
ارائۀ تصویری اجمالی از میدان موسیقی ایرانی در دورۀ معاصر و ارائه تصویری کلی از میدان موسیقی ایران در سالیان پس از انقلاب با توجه به جایگاههای متنازع درون آن از اهداف این پژوهش است.
همچنین مرور و نقد جامعهشناختیِ بحثها و تئوریپردازیها دربارۀ گفتمانها و فعالیتهای موسیقی در ایران پس از انقلاب و تبیین بافت اجتماعی و سیاسی موثر بر فضای موسیقی از طریق تحلیل سیاستهای فرهنگی رسمی و بازتاب شان در فضای موسیقی از دیگر اهداف اجرای این تحقیق است.
تحلیل تاثیر زمینههای فوق بر بافت درونی آثار و الگوها و کلیشههای فرمی شکلگرفته از این رهگذر و در نهایت (بر مبنای نتایج همۀ مراحل فوق) تحلیلی از چرایی سکون و جمود گفتمان و فعالیت موسیقی ایران نیز هدفهای دیگر این پژوهش است.