سبک زندگی طبقات بالای جامعه ایران چگونه است؟

سبک زندگی طبقات بالای جامعه ایران چگونه است؟

«طبقه، فرهنگ و سبک زندگی در ایران (مورد مطالعه: فرهنگ و سبک زندگی «طبقه بالای» جامعه)» نوشته خیام عزیزی‌مهر، عنوان پژوهشی انجام‌شده در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با نسخه الکترونیکی است که بر روی سایت پژوهشگاه قرار گرفته است.

این پژوهش با انتخاب طبقه بالا به‌عنوان جامعه هدف خود، مدعی است نوعی ناشناختگی پیرامون طبقه بالا و فرهنگ طبقاتی در ایران وجود دارد. به عبارت دیگر، معتقد است با وجود بحث‌ها و حدس‌وگمان‌های مختلف، شناخت از «طبقه» بالای ایرانی و فرهنگ و سبک زندگی آن ناچیز، محدود و مبتنی بر شواهد غیرتجربی است و خلأ پژوهش تجربی در این زمینه وجود دارد.

پژوهشگر با باور به اینکه شناسایی فرهنگ طبقاتی به‌طور اعم و فرهنگ طبقه بالا به‌طور خاص، گام مهمی در راستای شناخت بهتر وضعیت فرهنگی اجتماعی جامعه به‌شمار می‌رود، تلاش می‌کند به این سوالات پاسخ دهد که طبقه بالا از چه کسانی، و به عبارتی از چه لایه‌هایی، تشکیل شده است؟ اعضای طبقه بالا چه معنایی از کنش‌های فرهنگی خود دارد و چگونه این معناها را با دیگران مبادله می‌کند؟ آیا می‌توان از یک نوع احساس مشترک و آگاهی جمعی بین افراد این طبقه صحبت کرد؟ افراد طبقه بالا برای هویت بخشی به خود از چه نمادها و معیارهایی استفاده می‌کنند؟ عناصر تمایزگذار طبقه بالا از دیگر طبقات کدام‌اند و افراد چگونه آن‌ها را به نمایش می‌گذارند؟ نحوه گذران اوقات فراغت (مهم‌ترین تفریحات و سرگرمی‌های) این طبقه کدام‌اند؟ آیا می‌توان از نوع خاصی ذائقۀ فرهنگی و اجتماعی در «لایه‌های بالایی» جامعۀ ایران سخن گفت؟

جامعه آماری این افراد را اعضای طبقه بالای شهری تهران تشکیل می‌دهند. در این پژوهش، طبقه با معیار اقتصادی شامل ترکیبی از شغل، میزان درآمد، منطقة محل سکونت، نوع مالکیت و متراژ واحد مسکونی، و نوع ماشین تعریف شده است. به‌عبارتی طبقه بالا در این مطالعه، شامل کسانی می‌شود که در مناطق، به اصطلاح بالا شهر، زندگی می‌کنند؛ دارای ماشین‌های خارجی با قیمت بالا؛ خانه‌های مسکونی بالای ۲۰۰ متر و درآمدهای ماهیانه چند ده میلیونی و در مواردی بالای ۱۰۰ میلیون هستند.


پژوهشگر مطابق یافته‌های پژوهش، اعلام می‌دارد که تفاوت‌های مختلفی بین اعضای طبقه بالا وجود دارد و نمی‌توان از یک سبک زندگی خاص درمیان آن‌ها صحبت کرد. به استناد یافته‌های این پژوهش، درهم‌تنیدگی سبک‌های مختلف و آمیختگی گرایش‌های مختلف در طبقه بالا، اجازه یک گونه‌شناسی که تمام جزئیات زندگی آن‌ها را در برگیرد، نمی‌دهد. مطابق این یافته‌ها، تنها دو لایه برمبنای سبک زندگی از هم قابل تفکیک هستند؛ کسانی که میل به مصرف لوکس‌ترین‌ها دارند و در طرف دیگر، کسانی که متمایل به یک زندگی متوسط هستند.

هم‌چنین مطابق این یافته‌ها، در ارتباط با مصرف کالاهای فرهنگی نیز، دو روند اصلی در میان اعضای طبقه بالا قابل شناسایی است؛ از یک طرف مصرف و سواد بسیار پایین کالاهای فرهنگی (برای نمونه میزان پایین رفتن به سینما، داشتن اطلاعات پیرامون فیلم‌سازان، نویسندگان، نقاشان و ...، بازدید بسیار کم از موزه‌ها، مطالعة پایین، عدم آشنایی زیاد با سازهای موسیقی و ...) در میان این طبقه مشهود است. از طرف دیگر یک نوع درهم‌آمیختگی در مصرف کالاهای فرهنگی نیز در میان آنان وجود دارد. یعنی در مواردی که از کالاهای فرهنگی استفاده می‌کنند، از یک سبک، جهت‌گیری یا هارمونی مشخصی در مصرف، پیروی نمی‌کنند.

پژوهشگر مدعی است در طبقه بالای جامعه تلاش زیادی می‌شود از کالاها نوعی ضرورت‌زدایی و کارکرد اصلی آن‌ها به فراموشی سپرده شود.

مشاهده نسخه الکترونیکی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید