باید به سینماگران یادآوری شود که خانواده محلی برای آرامش است

چهارمین نشست «باشگاه گفتگو» برگزار شد
باید به سینماگران یادآوری شود که خانواده محلی برای آرامش است

نشست روایت خانواده در سینما و ادبیات ایران (چهارمین نشست از سلسله نشست‌های «باشگاه گفتگو») ۱۹ خرداد ۱۴۰۰ به صورت مجازی برگزار شد.

در این نشست که با حضور محمد آقاسی (جامعه‌شناس و پژوهشگر)، عبدالله اسفندیاری (تهیه‌کننده سینما و از مدیران سابق بنیاد سینمایی فارابی) و بهاره شریفی (رمان‌نویس و برگزیده جایزه ادبی لیلی) به دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) به صورت برخط برگزار شد، سخنوران به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود در باب روایت خانواده در سینما و ادبیات ایران پرداختند. گزارش ایرنا  در این خصوص تقدیم می‌شود؛


تعریف سینمای ایران، سینمایی فردگرایانه است

محمد آقاسی (جامعه‌شناس و پژوهشگر) در ابتدای این جلسه با اشاره به شکاف های حال حاضر در جامعه ایران بیان کرد: شکاف های اجتماعی وجود دارند و مشکل زمانی است که آن را نبینیم؛ فاصله میان ملت و دولت و میان مردم با مردم یکی از مواردی است که در جامعه امروز با آن روبرو هستیم و بسیاری از مشکلات ما ناشی از این همین فاصله است؛ فاصله ای که میان سینما و علوم انسانی و علوم اجتماعی و از سوی دیگر بین سینما و ادبیات در ایران وجود دارد.

وی افزود: به نظر می رسد سینما خواسته یا ناخواسته،، خودآگاه یا ناخودآگاه، رابطه خود را با ادبیات و علوم اجتماعی قطع کرده است.


در جامعه شناسی تقسیم بندی های مختلفی داریم؛ آقای مایکل بورآوی (جامعه شناس آمریکایی) ۴ وظیفه برای جامعه شناسی قائل است: جامعه شناسی حرفه ای یا دانشگاهی؛ که در این قسمت بحث تئوریکی و نظری مطرح است اما جریان تولید علم در اینجا برجسته نیست. جامعه شناسیِ جامعه شناسی یا جامعه شناسی انتقادی. جامعه شناسی سیاستگذار به عنوان رابطه سیاستگذار با سینما و برنامه سازی (تمام وظیفه سینما تولید الگوی مطلوب نیست و یکی از وظایف آن است؛ این که خانواده مطلوب چه باید باشد چیزی است که سینما به عنوان یکی از وظایف خود می تواند به آن بپردازد) و جامعه شناسی مردم مدار که اغلب به شکل گیری ارزش ها و اهدافی منتهی می شود و حوزه ای است که در ایران و در دهه اخیر بسیار تقویت شده است.

وی ادامه داد: دو دسته بندی دیگر را هم بر این ۴ مورد می افزایم که عبارتند از جامعه شناسی غیردانشگاهی (نه به معنای غیرعلمی؛ شامل موسسات نظرسنجی و موسسات مطالعاتی) و جامعه شناسی عمومی (اصحاب رسانه که فارغ التحصیلان جامعه شناسی یا علاقمندان به آن هستند).

این جامعه شناس در ادامه توضیح داد: به نظر می رسد سینماگرانی که با حوزه جامعه‌شناسی آشنا هستند یا در این حوزه مطالعه و تحصیل داشته اند، مسیری موفق تر را پیموده اند.

وی با اشاره به کارنامه خسرو سینایی (کارگردان فقید مستندساز) و فیلم عروس آتش و تجربه ارتباط با وی در دوره دانشجویی، آشنایی با جامعه شناسی را برای سینماگر در دستیابی به یک فهم و زبان مشترک با جامعه شناس موثر دانست.


یکی از مشکلات مهم امروز ما این است که واحد خانواده برای سینمای ایران تعریف نشده است و تعریف در این سینما یک تعریف فردگرایانه است؛ مشکل این تعریف این است که خانواده به رغم تمامی تغییرات و دگرگونی ها و تهدیدات جزو یکی از موفق ترین نهادهای سده اخیر در جامعه ایران است و در چنین رویکردی اهمیت و جایگاه آن نادیده گرفته می شود.


آقاسی ادامه داد: نیاز است تا جلساتی بین سینماگران و پژوهشگران و جامعه شناسان برگزار شود تا در باب نتایج تحقیقات جامعه شناختی، دغدغه های جامعه‌شناسان و موضوعات برجسته در این حوزه ها صحبت شود شاید حتی درک و دریافتی مشترک برای بیان و مطرح ساختن این موضوعات شکل گیرد.


تصویر، امروز مقدم بر کلمه است و امروز زبان گفتگوی مردم سینما در معنای خاص و تصویر در معنای عام است. باید به این حوزه و اثرگذاری موثری که بر جامعه دارد توجه کرد.


سینما آیینه جامعه است

عبدالله اسفندیاری (تهیه‌کننده سینما و از مدیران سابق بنیاد سینمایی فارابی) سخنور بعدی این نشست بود که با اشاره به درگذشت علی مرادخانی (معاون هنری سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که روز گذشته در اثر ابتلا به کرونا درگذشت) گفت: پیش از توضیح مفهوم خانواده نیاز است تا خانه را تعریف کنیم؛ خانه جایی است که ما همیشه آنجا هستیم و می شود ما را در آنجا پیدا کرد.


خانه جاییست که مولد و هویت ما است و ریشه و جوانه ما در آنجا قرار دارد. جایی که به ما آرامش می بخشد و مسکن ماست و جایی مانند خانه به ما امنیت نمی دهد و مفهوم خانه بیش از یک مفهوم مادی، زمین و ساختمان است و شاید بیش از هرچیز تکه ای از قلب ما است... خانه و ما باهم چنان در هم در آمیخته شده ایم که تمیز ما از هم ممکن نیست؛ اهلیت ما در پاسخ به سوال که اهل کجایید، اشاره به خانه است.

وی افزود: وقتی ما به خانواده اشاره می کنیم، موضوع خانه ما هم در میان است؛ ما در سینما به همه این تحقیقات اجتماعی و یافته های آنها نیاز داریم چون سینما آیینه جامعه و آیینه آن چیزی است که در جامعه در جریان است.


یکی از مشکلات سینمای ما پس از انقلاب عدم وجود شخصیت های درست برای بازنمایی در سینما بود؛ چنان که بازنمایی هایی که صورت می گرفت حول تیپ هایی چون جاهل، روسپی و ... بود؛ در صورتی که سینما باید آنقدر واقع نما باشد که آدم ها و شخصیت ها بتوانند خودشان را در این سینما بازنمایی و پیدا کنند.

این تهیه کننده سینمایی ادامه داد: در فیلم معروفی چون اجاره نشین ها یک مادر (با بازی حمیده خیرآبادی) همه خانواده را جمع می کند؛ یا در فیلم هایی دیگر که زنی مدیر دارند که همه را دور هم جمع می کند و این زن غریبه نیست و در قدیم و امروز در همه جنبه های زندگی ما وجود داشته است. فیلم مادر از علی حاتمی یا قصه های مجید ساخته کیومرث پوراحمد جنسی از داستان هایی است که خانه و خانواده و زندگی ایرانی را بازتابی می کند و برای هر ایرانی باورپذیر است.


در مراحل بعد سینمای ایران به سراغ مطرح کردن جنسی از آسیب های اجتماعی رفت که شاید به نوعی شکلی از کندن زخم بودند، در صورتی که می توانستند در عین مطرح کردن این مشکلات و آسیب ها شکلی از مرهم برای جامعه باشند.

اسفندیاری تصریح کرد: آرامش در خانواده مهمترین اصل است و این موضوع باید به سینماگران یادآوری شود که خانواده محلی برای آرامش است؛ و این درگیری و جدال دائمی خانواده در سینما آن گونه که این روزها به تصویر کشیده می شود به جای اثرگذاری مثبت باعث خستگی روانی می گردد.


هنوز که هنوز است وقتی سریال قصه های مجید را می بینید لذت می برید؛ این تصویری از یک خانواده ایرانی است که همواره آرامش بخشی را به همراه دارد.


وی در ادامه به سیاست‌ها و خط مشی های بنیاد سینمایی فارابی در دوره متصدی گری خود اشاره کرد. به این که در این دوران فضای تعاملی بین سینماگران و مدیران وجود داشته است و اصول و خروجی ها نه در بخش نامه ها که در تعاملات دوستانه ممکن می شود.


مدیریت فرهنگی مانند باغبانی است؛ بر این اساس باید زمینه را آماده کرد، آدم ها را تحویل گرفت و با زبان خودشان با آنان رفتار کرد؛ باید تعامل داشت و با کارگردانان و فیلمسازان به شیوه خودشان ارتباط گرفت و به ایشان اجازه رشد داد و نه این که با بخشنامه و چهارچوب بندی به کارها شکل داد.


این مدیر فرهنگی سابق در بنیاد سینمایی فارابی تاکید کرد: اداره فرهنگ و هنر این گونه نیست که افراد را به خط و به صف کرد؛ این عرصه مانند سربازخانه نیست و صرفا در یک فضای تعاملی و گفت وگویی محقق و ممکن خواهد بود. فرهنگ قابل مهندسی کردن نیست و شکل رشد آن به صورت هدایت غیرمستقیم و نه دخالت مستقیم محقق می شود. 

شکل خانواده در ادبیات امروز یک پوستۀ ظاهری است

بهاره شریفی (رمان‌نویس و برگزیده جایزه ادبی لیلی) با اشاره به وضعیت داستان نویسی معاصر تصریح کرد: آنچه ما از خانواده ایرانی در داستان و ادبیات مطرح می کنیم یک پوسته و ظاهر از مادر خانواده، فرزند و ...است که بسیار هم قدیمی شده و همچنان هم در ادبیات ما این پوسته ظاهری وجود دارد.


این که در توضیح خانواده ای به روابط متقابل پرداخته شود، دست کم من به موردی برنخورده ام؛ یعنی داریم این شکل از مطرح کردن را که یک خانواده با مشکلات بیرونی و روابط بیرون از خانواده ارتباط پیدا کرده است اما این که روابط درونی به تصویر کشیده شود کمتر به آن برخورده ام.

وی افزود: در مورد بسیاری از موضوعات من به عنوان یک نویسنده نیاز دارم که به اطلاعات جامعه شناختی، حقوقی و ... دسترسی داشته باشم اما این دست داده ها به خصوص در مورد موضوعاتی که خیلی در جامعه مطرح نمی شوند (مانند رحم اجاره ای که دغدغه خود من برای نوشتن یک داستان بوده است) بسیار کم است.

وی با تایید این مطلب که در برخی از موارد خود نویسندگان هم دنبال نتایج و یافته های جامع شناختی و تحقیقاتی نمی روند تصریح کرد: جدای از کوتاهی برخی از نویسندگان، دسترسی ما به این اطلاعات و داده ها هم محدود است؛ به ویژه این محدودیت دسترسی برای کسانی مانند من که ساکن تهران نیستند نیاز به یک بازنگری جدی دارد.


اگرچه داستان های امروزی ما تغییر کرده است اما این تغییر عمیق نیست و ادبیات ما همچنان با شیوه های کلیشه ای جلو می رود؛ هنوز در این داستان ها نپذیرفته اند که زنان حضور فعال تری در جامعه دارند و نمی توانند مادری تمام وقت باشند؛ نباید دنبال این انکار باشیم و مشکلات خانواده را به تغییر نقش های جامعه و عدم مادری تمام مدت زنان نسبت دهیم.

شریفی تاکید کرد: باید چهارچوب ها را در ادبیات بشکنیم و بپذیریم که خانواده ای که در آن زن بیرون از خانه کار می کند، الگوی بدی نیست و می شود به آنان یک الگوی تازه داد.


ادبیات، داستان و قصه قدرت اثرگذاری بسیاری دارد و چون امروز دختران جوان ما (که در سن اثرپذیری از این جریان هستند) رمان می خوانند ودنبال این دست از داستان ها هستند، ما می توانیم از این پتانسیل برای اثرگذاری بیشتر در تربیت نسلی استفاده کنیم.






این نویسنده در انتها تاکید کرد: ضمن این که همه مشکلات ما در مورد فقدان پژوهش نیست و محدودیت ها و خط قرمزی که در مورد بیان برخی از موضوعات (روابط زناشویی، موضوعات بلوغ و رابطه با جنس مخالف و ...) وجود دارد، امکان آسیب شناسی و بیان مشکلات را از ما سلب می کند. 

ضمن این که خوانندگان ما هم هنوز به دنبال، دنبال کردن تصوری ایده آل و آرمانی از خانواده هستند و توقع تصویر یک خانواده مقدس را از من نویسنده دارند، درصورتی که خانواده لزوما محیطی ایدئال نیست وگرنه این همه آدم هایی که در جامعه با مشلات روحی و روانی می بینیم از دل خانواده هایی بیرون آمده اند که مشکل دار بوده اند و این شکسته کلیشه مقدس ماب بودن خانواده حتی به رغم فروش کمتر یک اثر ادبی، وظیفه و رسالت یک نویسنده است.



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید