این کتاب نشان داد میتوانیم خلاقیتهای نظری داشته باشیم
(گزارش و فیلم نشست)نشست نقد کتاب «جامعهشناسی راهپیمایی ۲۲ بهمن» یکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰، با حضور علی جعفری (نویسنده کتاب)، اردشیر انتظاری، عباس خورشیدینام و با دبیری رضا میثمی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدا علی جعفری مواجهه با یادداشت دکتر کچوئیان در روزنامه درباره راهپیمایی ۲۲ بهمن را، منشأ نگاه به این پدیده به عنوان یک موضوع قابل بررسی اجتماعی دانست و گفت: دکتر کچوئیان در یادداشت خود، راهپیمایی ۲۲ بهمن را تکرار انقلاب هرساله دانسته بودند. از آن زمان همواره به این موضوع به عنوان پدیده اجتماعی فکر میکردم تا اینکه سمیناری در سال ۹۳ برگزار کردیم که مشتمل بر تعدادی سخنرانی خوب و سرزنده در این خصوص بود. بعد از سمینار تلاش کردم همه آنها را ضمن تعهد به معنا، با دخل و تصرفاتی بازنویسی کنم.
او به چند نقطه قوت این کتاب اشاره و افزود: غیر از متن سخنرانی اول که اختصاص به دکتر کچوئیان دارد، سخنرانی دکتر فکوهی در مقایسه راهپیمایی ۲۲ بهمن و جشن ملی فرانسه، سخنان دکتر گیویان درخصوص راهپیمایی communityوار و societyوار، رویکرد انتقادی دکتر جوادی یگانه و موضوع مدیریت راهپیمایی و مصاحبه آخر با آقای زارع، رئیس ستاد دهه فجر انقلاب اسلامی ازجمله موراد مثبت و قابل توجه در این کتاب هستند.
در بخش بعدی، اردشیر انتظاری با اشاره به ذخیره غنی و متنوع انقلاب اسلامی، از عدم توجه به ذخایر و داشتههای خود انتقاد و تصریح کرد: فضای غالب علمی و معرفتی ما بهگونهایست که متأسفانه کمتر به داشتههای خود توجه میکنیم و تنها زمانی که کسی راجعبه آنها چیزی بگوید لب به سخن باز میکنیم که این نوعی بیماریست. انقلاب اسلامی هم خارج از این مقوله نیست. انقلاب اسلامی یک ذخیره بسیار غنی و بزرگ و متنوعی است که جا دارد به عنوان یک میدان، روی آن کار شود. آنچه که جامعهشناسی به آن نیاز دارد، فیلد برای مطالعه است. هر میدانی میتواند جذابیتهای خاص خود را داشته باشد. ما باید دائماً دنبال میدانهای نوینی باشیم که بتواند از منظر متفاوتی مناسبات اجتماعی را به ما نشان دهد و این میدان راهپیمایی ۲۲ بهمن، جذابیت زیادی دارد که میتواند فراهمکننده فیلد مطالعه باشد. بنابراین این کتاب، به جهت اهتمامی که درباره یکی از مهمترین ذخایر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه داشته، اهمیت بالایی دارد.
او در وصف نقاط قوت این کتاب، اضافه کرد: خیلی از اوقات، علوم اجتماعی متهم به سکولار و غربیشدن میشود ولی این کتاب نشان داد که همین علوم اجتماعی، کلی حرف برای گفتن دارد. این کتاب، مقدار زیادی تحلیل، تبیین و روایت از انقلاب دارد، روایتی که خارج از علوم اجتماعی وجود ندارد و این خیلی ارزنده است. بنابراین این کتاب نشان داد که ما میتوانیم تولیدکننده باشیم وخلاقیتهای نظری داشته باشیم. دراین کتاب اساتید، نکات ارزندهای را مطرح کردهاند که هرکدام میتواند سرفصل نظریهپردازیهای جدید باشد. به عبارت دیگر، یکی از رهاوردهای این کتاب این است که رویشهای علوم اجتماعی انقلابی و دینی در کشور فراوان هستند و این موارد حاصل برخورد انقلاب با معرفت، اندیشه و خردورزیست که این رویشها را به وجود آوردند.
انتظاری با بیان اینکه فقر جامعه در نبود امکان گفتگو است، مزیت دیگر این کتاب را فراهم کردن شرایط و بستر گفتگو میان جامعهشناسان با درجه تعلق متفاوت به انقلاب دانست که فرصتی را برای گفتگوی آنها فراهم کرده است.
عباس خورشیدینام سخنران بعدی این نشست، با استناد به دیدگاه کانت درباره انقلاب فرانسه و با اتخاذ رویکردی نقادانه به تحلیل محتوا و مطالب این کتاب پرداخت و خاطرنشان کرد: کانت در تأملی که درباره انقلاب فرانسه داشته، دو چشمانداز درونی و بیرونی را در نگاه به این انقلاب مطرح میکند. چشمانداز درونی از زوایای اتفاقات رخداده در فرآیند انقلاب به آن نگاه میکند و چشمانداز بیرونی، از زاویه یک ناظر بیرونی که درگیر فرآیند انقلاب نیست که از این منظر، انقلاب به خودی خود، منشأ شور و امید و الهامبخش یک حیات جمعی جدید است. مطابق این چشمانداز، اگر در فرآیند انقلاب اتفاقات ناخوشایندی هم افتاده باشد، برآیند بیرونی آن، یک گام مهم روبه جلو است. اما در نگاه درونی، انقلابیون متوجه تکهتکه بودن این بدن هستندکه به نوعی دچار عدم قطعیت است.
افراد مصاحبه کننده در این کتاب نیز، برخی دارای نگاه درونی و برخی با نگاه بیرونی به راهپیمایی ۲۲ بهمن نگریستهاند که هرکدام ویژگیهایی دارد. در نگاه بیرونی سه ویژگی وجود دارد؛ اینکه حضور مردم در راهپیمایی را یک حضور سیاسی واحد، یکپارچه و یک صدا میبینند که تیپ ایدهآل چنین نگاهی، دیدگاه دکتر کچوئیان است که در ابتدای کتاب آورده شده است. این یکپارچگی را به قدری زیاد میبینند که این راهپیمایی را به نوعی معادل خود انقلاب میدانند. ویژگی دوم نگاه بیرونی، فرض خودانگیخته بودن راهپیمایی بدون پیوند با سازماندهی و مدیریت است و ویژگی سوم، این ادعاست که این راهپیماییها به شکل سالانه، یک طرح تکاملی هستند که هرساله اجرا میشوند. ویژگی این گروه از صاحبنظران این است که برای ادعاهای کلان خود، کمتر مستند و شواهد ارائه میکنند و یک نگاه از بالا دارند. یکی انتقادی که نسبت به این رویکرد وجود دارد این است که نمیتوانند هیچ ارتباطی بین عظمت این آیینهای انقلابی و وضعیت بالفعل نظام سیاسی و واقعیت اجتماعی حاکم برقرار کنند. اینکه چطور علیرغم ناکارآمدیها، مردم به صحنه میآیند و چطور میتوان بین این دو ارتباط برقرار کرد، چیزی در این تحلیلها دیده نمیشود و عملاً خود این ارتباط، ترجمه به امر اسرارآمیز میشودکه این یک ایراد است. اینجا اتفاقاً جاییست که یک جامعهشناس باید پاسخ دهد که چطور آیینهای انقلابی به وضعیت بالفعل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند میخورد.
در نگاه درونی به راهپیمایی هم چند ویژگی وجود دارد ازجمله اینکه به جای توجه به یک بدن سیاسی واحد، بر تکثر شرکتکنندگان تأکید میکنند و کتقد هستند که انگیزههای متافوتی چون دیدن یک سلبریتی و ... از شرکت در راهپیمایی وجود دارد و مردم یکصدا و یک فکر نیستند که باید مراقب بود. چون ممکن است این مسأله آغاز یک روندی باشد که به تدریج گستردهتر شود و ارتباط بین وسیله و هدف از بین برود. ویژگی دیگر توجه به هردوی خودانگیختگی و مدیریت و سازماندهی در راهپیماییست یعنی راهپیمایی را ترکیبی از هردو میداند. اینکه این سازماندهی چگونه است، محل تأمل افرادیست که این نگاه را دارند. و اما ویژگی سوم، پدیده راهپیمایی را به عنوان پدیدهای که دچار تغییر و تحول در طول زمان است، بررسی میکند. پدیده ثابتی که تکرار میشود و یکی از شاخصهای مهم آن، بررسی قطعنامههاست. این رویکرد، رویکرد جامعهشناختیتریست. یعنی نگاهیست که مشاهده میکند و به دنبال حقایق و تعیین شاخصهاست.
این موضعگیریهای متفاوت نشان میدهد که ما نمیتوانیم ادعا کنیم که راهپیماییها، تکرار خود انقلاب هستند. در آستانه انقلاب که یک حفره تاریخی گشوده میشود، همه مردم در لحظه تعلیق قرار داشتند اما در راهپیماییهایی که در خود نظام جمهوری اسلامی برگزار میشود، این تعلیق وجود ندارد.نظام تثبیت شدهای وجود دارد و مردم دچار آن سرگشتگیها و عدم تعینهای اوان انقلاب نیستند. کنشگری مردم در راهپیماییهای سال ۵۷ بیشتر از راهپیماییهاییست که در یک نظام تثبیتشده صورت میگیرد. اگر این دو نگاه تحلیلی را مقایسه کنیم، خیلی از تفاوتها بهتر معنیدار میشوند و ما متوجه میشویم چه موضع و نسبتی با پدیده راهپیمایی داریم و همانطور که گفتم، نگاه جامعهشناختیتر، نگاه درونی است.
گزارش از: فریبا رضایی