مسعود عالمی نیسی در نشست «جمعیت، مهاجرت و امنیت فرهنگی» عنوان کرد:

حضور مفهوم تراز مهاجرت در لایه سیاستگذاری کشور کمرنگ است

حضور مفهوم تراز مهاجرت در لایه سیاستگذاری کشور کمرنگ است

مسعود عالمی نیسی گفت: در قوانین و سیاست‌های مربوط به تعیین جمعیت هم، مدیریت مهاجرت صرفاً به برنامه‌ریزی و طرح سازوکارهای مناسب احاله شده است. مفهوم تراز مهاجرت که از کسب آمارهای کلی مهاجرت، اعم از داخلی و خارجی به دست می‌آید، ازجمله مفاهیمی است که در لایه علمی به آن پرداخته می‌شود اما در لایه سیاست‌گذاری حضور آن کمرنگ است.

اولین نشست از پیش‌نشست‌های همایش ملی امنیت فرهنگی باعنوان «جمعیت، مهاجرت و امنیت فرهنگی»، یکشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۱ با حضور مسعود عالمی نیسی (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس موسسه تحقیقات جمعیت کشور)، حسین تدین (پژوهشگر امنیت فرهنگی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) و محمود مشفق (عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، با دبیری شهلا پورکاظمی (عضو هیأت علمی دانشگاه تهران) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در ابتدای این برنامه محمود مشفق درباره رابطه مهاجرت و امنیت اجتماعی فرهنگی به ایراد سخن پرداخت و اذعان کرد: بحث رابطه مهاجرت و امنیت اجتماعی از زوایای مختلفی مورد توجه قرار می‌گیرد و از اهمیت زیادی برخوردار است. مهاجرت می‌تواند در برخی از جنبه‌ها با امنیت ارتباط پیدا کند ازجمله اگر میزان و تعداد مهاجران بالا باشد، با ایجاد تراکم جمعیتی و متعاقباً ایجاد رقابت در منابع محدود، منجربه بروز رفتارهای پرخاشگرانه می‌شود. همچنین اگر بار کیفی مهاجران پایین باشد، یعنی اندوخته‌های فرهنگی و اجتماعی و سرمایه انسانی آن‌ها اندک باشد، ارتباط ناهمگونی با جامعه مقصد برقرار می‌کنند که این خود میزان امنیت را کاهش می‌دهد. هم‌چنین علل مهاجرت، مکانیزم‌های مهاجرت، ساختار نهادهای اجتماعی و سیاست‌های رسمی دولت در ارتباط با مهاجرت، هریک به نحوی در افزایش یا کاهش امنیت اثرگذار هستند.

به‌طورکلی وقتی به رابطه مهاجرت و امنیت نگاه می‌کنیم، یک رابطه متقابل و دوسویه بین آن‌ها وجود دارد. یکی از متغیرهای دخیل در بروز مهاجرت‌ها، دلایل امنیتی اعم از امینت سیاسی، اقتصادی و ... است. بحث امنیت اقتصادی به موضوعاتی چون بیکاری و یا سطح نازل درآمد معیشتی برمی‌گردد. از طرف دیگر، مهاجرت هم می‌تواند با برهم زدن ترکیب جمعیتی منطقه مقصد، ایجاد تراکم جمعیتی و رقابت بر سر منابع محدود، تأثیرات امنیتی داشته باشد.


او درباره چشم‌اندازهای نظری موجود پیرامون نوع رابطه مهاجرت و امنیت افزود: عده‌ای از افراد معتقدند که مهاجران کامروایی معوق دارند و درنهایت با جامعه مقصد، همگون و همنوا می‌شوند. عده‌ای دیگر، معتقدند مهاجران از یک پایگاه اجتماعی ضعیف هستند و همان پایگاه را در جامعه مقصد حفظ می‌کنند که باعث نگاه بیگانه‌پنداری نسبت به آن‌ها می‌شود. دیدگاه‌های دیگری هم در این خصوص وجود دارد که بسیار متنوع هستند. به همین دلیل، ما نمی‌توانیم نظریه واحدی در رابطه بین مهاجرت و امنیت پیدا کنیم.

عضو هیأت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به مقاله خود در زمینه مهاجرت داخلی، گفت: در مطالعه‌ای که در سال ۹۰ انجام دادم، مهاجرت را به دو دسته آسیب‌زا و غیر آسیب‌زا تقسیم کردم. مهاجرت‌هایی که با مشخصه‌هایی چون بیکاری، سطح سواد پایین و ... بود، در گروه آسیب‌زا قرار گرفتند. نتیجه پژوهش نشان داد، ۱۶٪ مهاجرت‌های کشور، آسیب‌زا و ۸۴٪ غیرآسیب‌زا هستند و استان‌هایی چون تهران، البرز، خراسان رضوی، آذربایجان غربی، در مرتبه اول مهاجرت‌‌های آسیب‌زا و استان‌هایی چون قم، ایلام و ... در مرتبه پایین قرار دارند. مطابق این پژوهش، بین مهاجرت و امنیت، نوعی همگونی وجود دارد. به این صورت که استان‌هایی مثل تهران و البرز که درصد بالایی از مهاجرت‌های آسیب‌زا را داشتند، درصد امنیت کمتر است و استان‌هایی که مهاجرت‌های آسیب‌زا کمتر است، ضریب ناامنی محیطی هم پایین‌تر است. لذا اولین گام در مدیریت جرائم و آسیب‌های اجتماعی، شناسایی کانون تجمع مهاجرت‌های آسیب‌زا، کنترل و مدیریت آن‌هاست. در این خصوص لازم است مکانیسم‌های همنواسازی، انطباق و ادغام اجتماعی، از طریق توانمندسازی، مشارکت و هویت‌بخشی و افزایش سرمایه اجتماعی، صورت گیرد.

در بخش بعدی برنامه، مسعود عالمی نیسی سناریوی سالمندی جمعیت آینده ایران را تنها یکی از سناریوها دانست و در این باره اظهار داشت: حرکت به سمت سالمندی، تنها یکی از سناریوهاست که می‌تواند با تلاش‌ها و اجرای سیاست‌هایی چون رفع ناباروری، کاهش سقط جنین و ...، احتمال آن کاهش یابد. اما به هرحال در نظام سیاست‌گذاری کشور، سیاست‌گذاران سعی می‌کنند خود را برای همه سناریوها آماده کنند. ازجمله عواملی که می‌تواند منجربه بهبود وضعیت پیری در آینده شود و ریسک آن را کاهش دهد، جذب مهاجر مناسب در زمان مناسب خود، به‌ویژه در زمان دوره باروری است که متأسفانه فضای داخلی کشور، خیلی به این موضوع توجه ندارد. در قوانین و سیاست‌های مربوط به تعیین جمعیت هم، مدیریت مهاجرت صرفاً به برنامه‌ریزی و طرح سازوکارهای مناسب احاله شده است. مفهوم تراز مهاجرت که از کسب آمارهای کلی مهاجرت، اعم از داخلی و خارجی به دست می‌آید، ازجمله مفاهیمی است که در لایه علمی به آن پرداخته می‌شود اما در لایه سیاست‌گذاری حضور آن کمرنگ است.


در ادامه دکتر رستم‌علی‌زاده با استناد به منابع معتبر جهانی، توصیفی از وضعیت مهاجران داخل به خارج و بالعکس ارائه و خاطرنشان کرد: مطابق منابع جهانی ازجمله بانک جهانی، سازمان ملل و سازمان بین‌المللی مهاجرت، جمعیت مهاجران ایرانی خارج از کشور در سال ۱۹۹۰، ۸۲۰ هزار نفر بوده که این رقم در سال ۲۰۲۰، ۱ میلیون و ۸۷۰ هزار نفر بوده است. طبق اعلام شورای عالی ایرانیان خارج از کشور در سال ۲۰۲۰، ۴ میلیون و ۴۰ هزار نفر ایرانی در خارج از کشور داریم که نشان‌دهنده رشد افزایشی سیر مهاجرت به خارج بوده است. از طرف دیگر، طبق آمار سرشماری سال ۱۳۹۵، کل مهاجرانی که طی ۵ سال گذشته به ایران وارد شده‌اند، ۱۱۰ هزار نفر بوده که ۷۰ هزار نفر از افغانستان، ۶ هزار نفر از عراق و مابقی از کشورهایی چون امارات، پاکستان و ... بوده است. هم‌چنین، تعداد دانشجویان ایرانی خارج کشور در سال ۲۰۰۳، ۱۹ هزار نفر بوده که این رقم در سال، ۲۰۱۹، ۶۰ هزار نفر شده است. ازسوی دیگر، تعداد دانشجویان خارجی در ایران در سال ۱۳۹۹، ۴۴ هزار و ۳۵۰ نفر بوده است که این یعنی، فضایی برای جذب دانشجو در ایران وجود دارد. با استناد به این آمارها می‌توان گفت، تعداد مهاجرت به خارج کشور، همواره بالاتر از مهاجرت به داخل است که این نشان می‌دهد خالص یا تراز مهاجرتی در کشور (در بعد کمی آن)، منفی است.

او با اشاره به وضعیت مطالعات درخصوص مهاجرت اضافه کرد: غالب مطالعات انجام‌شده درخصوص مهاجرت، درباره مهاجرت به خارج از کشور بوده و مطالعات بسیار کمی درخصوص مهاجران خارجی یا مهاجرت به داخل، در ایران وجود دارد. ما درخصوص مهاجرت به داخل کشور، با خلأ مطالعاتی و فقر دانشی روبرو هستیم. معدود مطالعاتی هم بر روی بازگشت نخبگان ایران، متمرکز شده است.

رستم‌علی‌زاده با بیان اینکه وارد گفتمان مهاجرپذیری به مفهوم مترقی آن نشده‌ایم، برخی از پیشنهادات سیاستی خود را ارائه کرد که تمرکز بر سیاست‌های جذب منطقه‌ای دانشجویان بین‌المللی، استفاده از پتانسیل مهاجران ایرانی خارج از کشور یا همان سیاست مهاجرت برگشتی برای نخبگان و کارآفرینان و سیاست‌های پذیرش و ادغام مهاجران و پناهندگان، ازجمله آن‌ها بود.


عالمی نیسی در تکمیل سخنان رستم‌علی‌زاده گفت: نکته اول که باید بر آن تأکید کرد، مفهوم تراز مهاجرت و سیاست‌گذاری بر آن است. در مهاجرین عادی، تفاوت مهاجرین به داخل وخارج از کشور خیلی بالاست اما این تفاوت در حوزه مهاجرت دانشجویان کم است. نفس این تفاوت راهنمایی است برای ما که ظرفیت پذیرش دانشجو و پرداختن به حوزه مهاجرت از این مسیر را داریم. در حوزه دانشجویی، ظرفیتی وجود دارد ازجمله اینکه تعداد دانشگاه‌های ما زیاد است و کیفیت آن‌ها آنطور که گفته می‌شود، بد نیست. مشکل اصلی ما تنها در نحوه معرفی‌کردن دانشگاه‌هایمان است.

نکته بعدی این است که مهاجرپذیری ما با مهاجرپذیری کشورهایی چون انگلیس، فرانسه و آلمان فرق می‌کند. مهاجرانی که آن‌ها می‌پذیرند، از فرهنگ‌های متفاوت است که بابت جامعه‌پذیری آن‌ها، هزینه‌های زیادی را پرداخت می‌کنند. اما مهاجران ما اغلب از کشورهای منطقه هستند که نیازی نیست برای جامعه‌پذیری آن‌ها، هزینه‌ای پرداخت کنیم. تنها مسأله، مسأله کیفیت مهاجران است. چون ما سیاستی در این خصوص نداشته‌ایم، مهاجران با هر تحصیلات و هر مهارتی وارد کشور شده‌اند. در این خصوص ما نیازمند سیاست فیلترکردن و کیفی‌سازی مهاجرین هستیم. به‌طورکلی ما باید از یک طرف با دانشگاه‌های خود و ایجاد زیرساخت‌های لازم در آن‌ها، ایجاد جاذبه کنیم و از سوی دیگر، به مهاجرین داخلی امکان تحرک اجتماعی دهیم.

حسین تدین سومین سخنران این نشست، درباره دایاسپوراها و نقش آن‌ها به مثابه فرصت و تهدید برای امنیت فرهنگی، به ایراد سخن پرداخت و با ارائه تعریفی از امنیت فرهنگی و دایاسپوارها گفت: هرکشور، حکومت و یا قومی، ارزش‌هایی برای خود تعریف می‌کند که امنیت فرهنگی یعنی حفاظت و پاسداشت این ارزش‌ها در برابر تهدیدات داخلی و خارجی. مطابق تعریف مؤسسه بین‌المللی برای مهاجرت، دیاسپوراها عبارتند از اعضای جوامع قومی و ملی که وطن خود را ترک کرده‌اند اما ارتباطات خود را با آنجا قطع نکرده باشند. باید گفت به همان اندازه که تبیین علمی مفهوم دایاسپورا و موشکافی مصادیق عینی آن می‌تواند به توسعه جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایران در عصر جهانی‌شدن خدمت کند، غفلت از آن نیز می‌تواند زمینه‌ساز تحمیل آسیب‌های جدی در عرصه سیاستگذاری و مدیریت کلان کشور باشد.


او با اشاره به فهم ضرورت توجه بیشتر به دایاسپورا در عصر حاضر، ادامه داد: دایاسپوراها در دوران حاضر در حال شکل‌دهی جوامع، هویت‌ها و ارتباطات تازه‎ای در جغرافیایی متفاوت با وطن خود هستند. این پدیده در خلق یک شبکه فرهنگی و اجتماعی نوین جهانی اثرگذار بوده است. به طوری که برخی ادعا کرده‌اند در حال حاضر «دایاسپوراها به عنوان کارگزاران دائمی‌کردن منازعات یا ارائه‌دهندۀ راه‌هایي برای حل‌وفصل مناقشات یا به عنوان نیروهای تسهیل‌گر توسعۀ ملی یا حمایت‌گران جبهۀ لیبرال-دمکراسی در حال معرفی و مطالعه هستند». به‌طورکلی مسائل مربوط به دایاسپورا را می‌بایست در سه مقولۀ کلی پیشینه و تعلق خاطر نسبت به سرزمین مادری (هویت)، زندگی در کشور میزبان (حق تشکیل انجمن و تجمع) و رابطۀ بین کشور میزبان و سرزمین مادری (خصمانه یا دوستانه)، مورد توجه قرار داد. باید یادآور شد دایاسپوراها متناسب با شرایط مختلفی که در آن به سر می‌برند بسیج می‌شوند نه فارغ از آن. پژوهش‌های صورت گرفته نشان می‌دهند که اقدامات سیاسی این پاره‌های جمعیتی خارج از وطن، طیف وسیعی را شامل می‌شوند و اینطور نیست که همه این اقدامات ماهیت سازنده‌ای داشته باشند. مثلا دایاسپوراهای بحران‌زاد به عنوان اصلی‌ترین نمونه از گروه‌هایی که به اجبار وطن خود را ترک کرده‌اند، تأثیر تخریبی غیرقابل انکاری بر صلح و ثبات بین‌المللی داشته‌اند. دایاسپورای ایرلندی -آمریکایی یکی از برجسته‌ترین نمونه‌ها در این زمینه است. چون برای حدود یک و نیم قرن، به یکی از چالش‌های اصلی امنیت ملی دولت بریتانیا و حتی قاره اروپا تبدیل شده بود.

این پژوهشگر امنیت فرهنگی درباره نقش مثبت دایاسپوراها یادآور شد: گروهی بر این باورند که نقش سازنده دایاسپوراها در تقویت صلح و امنیت کمتر مورد توجه قرار گرفته و دلیل آن را بیش از هرچیز، غلبه دیدگاه گروه‌هایی از پژوهشگران می‌دانند که دایاسپوراها را بخشی از مشکل تصور می‌کنند تا راه‌حل. واقعیت دیگر این است که از لحاظ کمّی، نمونه‌های نقش‌آفرینی منفی این جوامع بیشتر از موارد مثبت آن‌ها نیست اما نکتۀ مهم اینجاست که تأثیرات مخربي که این نقش‌آفرینی‌ها بر صلح و ثبات جهانی داشته‌اند، بسیار بیشتر از تأثیرات مثبت و سازنده به چشم می‌آیند.

تدین در پایان تأکید کرد: با توجه به اهمیت موضوع دایاسپورا، بایستی به دو گزاره اصلی توجه کنیم؛ نخست اینکه ما باید درک خود را در قبال پدیده دایاسپورا و پیچیدگی‌های آن تقویت و گسست‌های علمی و عملی در این زمینه را مرتفع کنیم. اینکه هنوز حتی بخش قابل توجهی از دانشگاهیان ما شناخت مناسبی از دایاسپورا و تأثیر آنها بر کشور مادری ندارند، باید به یک دغدغه برای همه تبدیل شود. گزاره دوم اینکه دایاسپوراها از ظرفیت‌های غیرقابل انکاری برای خدمت یا خیانت به جوامع برخوردار هستند. درواقع چگونگی جهت‌گیری فکری و عملی آنها تا حدود زیادی ریشه در چگونگی تعامل با این بازیگران نوظهور دارد.


گزارش از: فریبا رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید