نظریۀ انتخاب عقلانی
نظریهٔ انتخاب عقلانی[3] رویکردی علمی-اجتماعی است که پدیدههای اجتماعی را برحسب تصمیمات آگاهانهای که افراد با توجه به علاقه و منفعتشان میگیرند، تبیین میکند.
یکی از مفروضات کلیدی این نظریه مفهوم کنشگر هدفمند[4] است. نظریهپردازان انتخاب عقلانی کنشگران اجتماعی را بهمثابهٔ موجودات متمایزی مجسم میکنند که از رشته اعمال جایگزین برایشان و نیز پیامدهای احتمالی آنها آگاهی دارند. اینگونه درک میشود که این کنشگران ترجیحات معیّنی دارند (بهعنوان مثال، خواستهها، اهداف) که در یک نظم سلسلهمراتبی سازماندهی شده است؛ بهطور مثال، کنشگر بین دو جایگزین الف و ب، هم میتواند الف را به ب ترجیح دهد و هم میتواند ب را به الف ترجیح دهد یا اصلاً انتخاب نکند. عاملان اجتماعی در کنشهایشان بهدنبال دستیابی به اهدف آنی سازگار با ترجیحاتشان هستند. بهعبارت دیگر، کنشهای عاملان اجتماعی ارادی است و ترجیحات کنشگر را منعکس میکند.
بیشینهٔ فایده[5] فرض کلیدی دیگری است که ارتباط نزدیکی با ایدهٔ کنشگر هدفمند دارد. ترجیحات کنشگر نمایانگر تابع فایده است که یک ارزش عددی را به هرکدام از جایگزینهای احتمالی برای کنشگر یا تصمیمگیرنده تخصیص میدهد. فرض بیشینهسازی مطلوبیت به این موضوع اشاره دارد که انتخابها یا تصمیمات کنشگر بهمنظور بهحداکثررساندن تابع ریاضیاتی است.
بخش مهمی از فرآیند انتخاب وجود محدودیتهاست.[6] عاملان اجتماعی در تلاش برای دستیابی به اهدافشان، اغلب بر اساس اطلاعاتی عمل میکنند که از طریق زمینههای نهادی معیّنی بهدست میآورند. این اطلاعات و محیط مجموعه کنشهای موجود محتمل را محدود میکند. بهطور ساده، رابطهٔ میان ترجیحات و محدودیتها رابطهٔ بین وسیله و هدف است. ازآنجاییکه افراد نمیتوانند به هرچیزی که میخواهند دست پیدا کنند، باید هم در بین ترجیحات و هم در بین وسایل ممکن رسیدن بدانها، دست به انتخاب بزنند.
فرض عقلانیت نتیجهٔ منطقی این اصول موضوعه است. وقتی نظریهپردازان انتخاب عقلانی از رفتار عقلانی صحبت میکنند، منظورشان این است که کنشگران ترجیحاتشان را بههمراه محدودیتهایی که مواجه میشوند درنظر میگیرند و تلاش میکنند عملکردهای فایدهمندیشان را بهبود بخشند.
نظریهٔ انتخاب عقلانی چندین مزیت برای پژوهشگران دارد. اگرچه اختلافهایی در کاربردهای تجربی وجود دارد، نظریهٔ انتخاب عقلانی یک نظریهٔ عام وحدتبخش برای پژوهشگران است. محققان بهوضوح عناصر و اجزای نظریه را میشناسند و میدانند چگونه باید دست به تحلیل بزنند. این موضوع توضیح میدهد چرا نظریهٔ انتخاب عقلانی که مدتزمانی طولانی، پارادایم مسلط در علم اقتصاد بوده است، در دهههای اخیر در رشتههایی مانند علومسیاسی و جامعهشناسی رواج پیدا کرده است.
از نگاه برخی دیگر از پژوهشگران، نظریهٔ انتخاب عقلانی دارای مشکلاتی جدی است. منتقدان مفروضات رفتاری این نظریه را بسیار غیرواقعی میدانند. آنها معتقدند مفروضدانستن اینکه افراد اساساً در پی بیشینهکردن فایده هستند، نادیدهگرفتن نقش هدایتگری اهداف دیگر برای عاملان اجتماعی است. افراد پیش از آنکه برخی چیزها را به حداکثر برسانند، اغلب درگیر کنشهای عاطفی، ارزشی و بر اساس عادت هستند. از اینرو، عقلانیت ابزاری نمیتواند شرح کاملی از کنش اجتماعی را فراهم کند.
همچنین، منتقدان ادعا میکنند رویکرد انتخاب عقلانی بیشتر پیچیدگیهای جهان واقع را با کنارگذاشتن هرچیزی که در این مدل جای نمیگیرد، سرکوب میکند. پژوهشگرانی که رویکرد استقرایی و تجربی را بهکار میگیرند، منتقد تقلیل پدیدههای اجتماعی به برونداد و برآیند کنشهای منفعتخواهانهٔ کنشگران هستند. آنها معتقدند چنین تحلیلی بسیاری از جزئیات زمینهای و تاریخی غنی که با دقت زیاد گردآوری کردهاند، حذف میکند.
جریان دیگری از نقدها به مفهوم ترجیحات حمله میکند. درحالیکه نظریهپردازان انتخاب عقلانی ادعا میکنند عاملان اجتماعی با نیت دستیابی به اهدافی که با ترجیحاتشان سازگار است، دست به عمل میزنند، این موضوع نمیتواند تبیین کند چرا کنشگران در وهلهٔ نخست چنین ترجیحاتی دارند.
همچنین نگاه کنید به: روششناسی قومنگارانه؛ نظریه.
منابع برای مطالعهٔ بیشتر:
Elster, Jon, ed. (1986). Rational Choice, Oxford, England: Blackwell
Friedman, Jeffrey, ed. 1996. The Rational Choice Controversy: Economic Models of Politics Reconsidered, New Haven, CT: Yale University Press
[1] Rational Choice Theory
[2] Basak Kus
[3] RCT
[4] purposeful actor
[5] Utility maximization
[6] constraints.