«آینده دینداری در ایران با تاکید بر دهه پنجم انقلاب»(نشست دوم)/ ۱۳ آبان ۱۳۹۷/ برگزارکننده:حوزه وزارتی

دومین نشست «سه‌شنبه‌های گفت‌وگوی فرهنگی» در سطح وزیر با موضوع «آینده دینداری در ایران با تاکید بر دهه پنجم انقلاب»، یک‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد. آقایان مهدی علیزاده، علیرضا شجاعی‌زند، مصطفی تقوی، مهدی فیروزان، محسن حسام مظاهری، عبدالحسین خسروپناه، محمد فلاح‌زاده، دکتر کوهی و دکتر نواب از شرکت‌کنندگان در این نشست بودند.

اشاره: در هدف‌گذاری کلی برنامه تحول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوازدهم، مقوله «گسترش گفت‌وگوهای فرهنگی» مورد توجه قرار گرفته است. در مسائل ۹ گانه برنامه تحول وزارتخانه، از یک سو، بر مسئله «فقدان گفت‌وگوهای سازنده و فراگیر» تصریح شده و از سوی دیگر مسئله «نقش کمرنگ اهالی فرهنگ و هنر، صاحب‌نظران و مؤسسات و گروه‌های عرصه فرهنگ» مورد توجه قرار گرفته است. حاصل برآیند این دو مسئله، این سوال را پیش‌رو قرار داد که چگونه می‌توان گفت‌وگوهای فرهنگی را به مدد بهبود سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در عرصه فرهنگ و هنر فرا خواند؟

بر این اساس، طرح عملیاتی نخست در کلان برنامه گفتگوهای فرهنگی، با هدف «تقویت نقش‌ها، فعالیت‌ها و تصمیم‌های حاکمیتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از رهگذر گفت‌وگوهای فرهنگی» طراحی و وارد مرحله اجرا شده است. در این طرح، گفت‌وگوهایی در سه سطح تعریف شده است که سطح نخست آن، گفت‌و‌گوهای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با صاحبان فکر و اندیشه و تجربه است. عناوین موضوعات گفت‌و‌گوهای «سطح وزیر» در سال ۱۳۹۷، ماهیت مسئله‌شناسانه و آینده‌نگردارند.

دکتر سیدعباس صالحی در ابتدای این نشست، با بیان مقدمه‌ای درخصوص تصویر حال‌حاضر، فضای دینداری اجتماعی و نگاهی که نسبت به آینده آن داریم، بحث را آغاز و تصریح کرد: با توجه به مصاحبه نخبگانی اولیه صورت گرفته در این زمینه، پیرو جلسه قبل، دیدگاه‌ها و نقدهایی، هم در رابطه با روش و هم در رابطه با محتوا مطرح شد. به طور کلی ما می‌توانیم تصویرهایی را در حوزه‌های مختلف دینداری توسط پیمایش‌های صورت‌گرفته که بیشتر از طریق پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد انجام شده، داشته باشیم.

 وزیر ارشاد در ادامه به پاره‌ای از متغیرها از جمله در رابطه با «باورهای اعتقادی» مردم بر مبنای خود اظهاری در رابطه با خداباوری و معادباوری، «رفتارهای دینی»، «جدایی دین از سیاست» و «برخورد با ناهنجاری‌های دینی اخلاقی» که نشان دهنده وضع موجود دینداری بود، اشاره و در هر مورد، آمارهایی را ارائه کردند. سید عباس صالحی اظهار داشت: با استفاده از این پیمایش‌ها تا حدودی می‌توان تصویری از وضعیت موجود به دست آورد، هرچند که سرعت تحولات زیاد است به همین دلیل هم تلاش شده تا فاصله بین این پیمایش‌ها کاهش یابد. در حال حاضر نیز تلاش بر این است که موج جدید پیمایش‌ها در سال جاری آغاز شود.


در ذیل به مهم‌ترین موارد مطرح شده در این نشست اشاره می‌شود:

 ۱- مسئله ما انضمامی‌کردن دین در عرصه جامعه و در عرصه رفتارهای اجتماعی است؛ این مسأله یک مسأله تمدنی است که به این سادگی حل نخواهد شد بلکه باید اتفاق‌هایی در جهان بیفتد تا جریان دینداری تغییر کند. اما این مسأله معنایش این نیست که ما منفعل باشیم. چراکه استراتژی هایی وجود دارد و باید اقداماتی را انجام دهیم که این مسأله را حل کنیم تا بتوانیم دین را انضمامی کنیم. در این زمینه می‌توان به استراتژی‌های مختلفی اشاره کرد که هرکدام سویه‌های خاصی دارند از جمله: استراتژی موج سواری: که در آن باید ببینیم جوان به کدام سمت گرایش دارد. باید سوار موج آن‌ها شد و برای آن راهکار پیدا کنیم. استراتژی بمباران بصیرت‌ها: که در این زمینه می‌توان ویدئوهای یک دقیقه‌ای ساخت و در کل دنیا پخش کرد که در آن کار هنری و فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش ایفا کنند. استراتژی ترویج نصف دین: نصف دین ازدواج است لذا باید مقدمات ازدواج را فراهم و آن را تسهیل کنیم. استراتژی  مرغ همسایه غاز نیست: که در آن جوانان را باید از سبک زندگی غربی آگاه کرد تا مسحور چیزهایی که از فیلم‌های هالیوودی می‌بینند، نشوند. استراتژی بازخورد گیری  از اجرای سیاست‌ها: که باید دید سیاستی که اتخاذ می‌شود چه بازخوردی دارد کارآمد بوده است یا خیر.

۲- ادیان مانند انسان زمانی که احساس حمله به آن‌ها می‌شود، حالت دفاعی به خود می‌گیرند. به همین دلیل به بازسازی خود می‌پردازند. دلیل رشد شیعه و سنی از زمان صفویه هم این بود که در مقابل هم قرار گرفتند و به بازسازی خود پرداختند. در آینده دینداری با موضوعی روبه‌رو هستیم که این موضوع از جنس گذشته دینداری نیست؛ ادیان در مقابل خود یک دشمن قدرتمند نمی‌بینند که در واکنش با آن به بازسازی خود بپردازند. ما هیچ وقت مدرنیته را در حد دشمن دین ندیدیم اگر هم دیدیم در حد تئوری بوده؛ بنابراین هیچ وقت به مقابله با آن و بازسازی دین در مقابل آن نپرداختیم. آنچه که در حال حاضر اتفاق می‌افتد این است که دین در حاشیه مدرنیته قرار گرفته و همراه با تحولات آن، دچار تحول می‌شود. لذا باید به این مسأله در آینده پژوهی توجه کرد.

۳- امر پیچیده‌ای مثل دین را که ساحات متعدد درونی دارد و همچنین در شرایط حکومت دینی که خواسته یا ناخواسته وجوه دین و دین‌ورزی با شرایط بیرونی و بعضاً با منافع پیوند می‌خورد، نمی‌توان به خوداظهاری افراد اکتفا کرد و با گویه‌هایی که تقلیل‌یافته هستند، آن‌را در پیمایش سنجید. لذا باید در کنار کارهای پیمایشی، کارهای تجربی، کیفی و میدانی که به شدت مورد نیاز هستند را انجام داد.

 ۴- این پیمایش‌های صورت گرفته در مورد دیدگاه «آحاد مردم» هستند در حالی‌که «نهادهای دینی» در این همایش‌ها و دین‌سنجی‌ها مغفول مانده‌اند. خود این نهادها اعم از روحانیت، حوزه‌های علمیه و غیره در بحث آینده‌پژوهی دینی سهیم هستند. بنابراین به تصویر تغییرات نهاد دینی هم نیاز داریم. باید در کنار سنجش «دینداری دینداران»، سنجش «دینداری حاکمیت» را نیز داشته باشیم چراکه با دینداری ذیل حاکمیت دینی مواجه هستیم و این مسئله فرصت‌ها و نیز تنگناهایی را برای دینداران ایجاد کرده که اگر این فرصت ها و تنگناها را به رسمیت نشناسیم ممکن است این پیمایش‌ها منجر به سنجش درست و تصمیمات درست نشود.

۵- نکته مغفول در امر سیاستگذاری دینی، بی‌اعتنایی آگاهانه و یا ناآگاهانه به تکثر امر دینی و تکثر جریان‌های دینی است. به رسمیت شناختن الگوهای دینداری مختلف، باید در سیاست‌گذاری‌های رسمی نمود پیدا کند نه صرفاً در پژوهش‌ها و سپس آرشیو شدن آن‌ها.

۶- مداخله ها و تصدی‌گری‌های حاکمیت در امور دینی به نحوی سازنده نبوده و به جای تقویت خوداتکایی و استقلال جوامع میانی مذهبی، همه آن‌ها را به حاکمیت وابسته کرده و ناخواسته بدنه میانی مذهبی را تضعیف کرده است.

۷- ما در جامعه دچار یک پارادوکس هستیم. برای اینکه مردم همراه نظام شوند، همواره بر تقدس نظام تأکید می‌شود و از طرف دیگر نظام کشور ما نیز، همانند نظام‌های دیگر عیب‌هایی دارد، لذا تقدس دین زیر سوال می‌رود. لذا مردم به این نتیجه می‌رسند که نظام اسلامی است، نظام عیب دارد، پس اسلام عیب دارد. قاعده این است که دین به عنوان معیار باید بالای سر هر نظامی که مدعی دینداری است، قرار گیرد نه اینکه با آن یکی شود. لازمه این کار، آن است که یک استراتژی داشته باشیم و آن تفکیک دین از دینداران و معیار کردن دین برای ارزیابی دینداران است که نتیجه‌اش برای حفظ خود دین هم خواهد بود.

 ۸- گاهی ما مناسک را در دینداری آنقدر مهم تلقی می‌کنیم که گویا اگر کسی مناسک را انجام ندهد، دیندار نیست. مثل این جمله که «کسی که نماز نخواند کافر است». باید جایگاه مناسک در کل دین تصریح شود و ابعاد و جنبه‌های «اخلاقی» و «اعتقادی» دین باید وزن‌دهی شود و معلوم شود که چقدر مناسک می‌تواند در این زمینه مهم باشد.

 ۹- تکثرگرایی در دینداری را باید به رسمیت بشناسیم. نمی‌توان فقط یک وجه دینداری سنتی مناسک‌گرا را  معیار قرار داد. باید سیاست جذب حداکثری را داشته باشیم نه اینکه افراد را دفع کنیم. چراکه  هرکسی به نحوی باید از این ریسمان آویزان باشد. بنابراین نباید در تعریف دینداری تنگ‌نظری داشته باشیم.

 ۱۰- در مرحله اول باید بدانیم که دین را چگونه تعریف می‌کنیم ما انواع مختلفی از دین‌گرایی را داریم. وقتی می‌گوییم آینده دین در جامعه، باید بدانیم منظور بعد اعتقادی آن است، بعد ادراکی است یا بعد عمل‌گرایی و غیره. هم‌چنین اگر می‌خواهیم آینده را سنجش کنیم باید پیشران‌ها و عوامل شکل‌دهنده آینده را مد نظر داشته باشیم؛ هم در عرصه اجتماعی و هم در عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی و بین‌المللی. افزایش قدرت عامه در شهرها، روند رو به زیاد تکثر در اکثر عرصه‌ها، شبکه‌ای شدن جامعه، سرعت شهرنشینی، ظهور تنوعات مصرف و سبک زندگی، گسترش کالایی شدن در اغلب حوزه‌ها، تحول عمیق در ساختار خانواده و ارزش‌ها از جمله عوامل موثر و تعیین کننده در عرصه اجتماعی هستند. این موارد و موردهای دیگر در سایر حوزه‌ها، عواملی هستند که در بررسی آینده دینداری موثر هستند و باید مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرند.

 ۱۱-  بین این سوال که «دینداری‌ای که جامعه دارد چیست؟» و این سوال که «حکومت، چه نوع دینداری را باید دغدغه داشته باشد و حمایت کند؟» تفاوت وجود دارد. پاسخ این است که حکومت باید دینداری تمدنی را دغدغه خود بداند. یکی از مولفه‌ها و عوامل تحقق دینداری تمدنی، احترام به تکثرهاست. یعنی داشتن رفتار تساهل‎گونه در دینداری.

 ۱۲- دینداری و جامعه دینداری به دلیل زنده بودن، بسیار پویا است. همین باعث احیا شدن و بازتولید در اشکال جدید می‌شود. پس باید شروع کنیم به «حدس زدن» که اگر اتفاق‌هایی در این عرصه افتادند، چه باید کرد؟ بنابراین باید در این عرصه به شکل خلاقانه پیش رویم. چراکه ما به سمت انضمامی کردن دین حرکت می‌کنیم و این انضمامی کردن در هر دوره‌ای به شکل خاص خود اجرا می‌شود. وزارت نمی‌تواند جایی برای این استراتژی‌ها باشد، بلکه باید استراتژی‌ها را بشناسد، درک، حمایت و پشتیبانی نظری کند و در مرحله بعد این استراتژی‌ها از طریق «بدنه مردمی» پیش رود.

در پایان جلسه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از حاضرین خواست که متنی را به عنوان حاصل این مفاهمه و به‌عنوان یک پیش‌نویس اولیه در رابطه با اینکه «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه آینده دینداری اجتماعی چه کارهایی می‌تواند انجام دهد؟» برای نشست بعدی تهیه و ارائه کنند.


تهیه گزارش از: فریبا رضایی


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید