نقد و بررسی نخستین کتاب ملی مد و لباس ایران (بخش دوم)

نقد و بررسی نخستین کتاب ملی مد و لباس ایران (بخش دوم)
  • ضرورت نگاه جدی به مقوله پژوهش در لباس و مد لباس

پس از تحلیل محتوا و ساختار دیباچه فرهنگی، بابایی در خاتمه اظهار داشت: در نگارش و انتشار نخستین کتاب ملی مد و لباس ایران، نشانه‌هایی از یک ایده اولیه دیده می‌شود اما کمرنگ است و به زحمت قابل رویت. ایده اولیه کتاب آن است که، از پایه‌گذاری طراحی لباس و خیاطی به شیوه نوین آغاز نموده و در نهایت به طرح مشکلات و معضلات بپردازد،و اینکه مشخصاً دغدغه‌ای درباره مد و پوشاک معاصر دارد. اما به دلیل مشکلاتی که طرح اولیه انجام این ایده داشته ،در عمل نتوانسته است تصویری منسجم از این دغدغه ارائه کند.

بابایی در قلب برخی نکات پیشنهادی گفت: تعدادی از بخش‌هایی که در قالب مقالات کوتاه در کتاب قرار گرفته‌اند می‌توانستند به عنوان تکه‌هایی از ساختار صحیح کتاب، در زمره نقاط کلیدی قرار گیرند. وی افزود: کتاب اطلس مد با توجه به چهارچوب مشخصی که بانک‌های اطلاعاتی دارند کمتر دستخوش این آشفتگی شده است اما دیباچه فرهنگی از فقر ساختاری و علمی رنج می برد که بخشی از آن ناشی از عدم نگاه جدی به مقوله پژوهش در لباس و مد لباس است و بخش دیگر رویکرد منجی مآبانه به موضوعاتی همچون لباس است که در آن افراد سعی دارند تمامی مشکلات این عرصه را یک‌جا حل و فصل کنند. 

بابایی ادامه داد: اقتضای عنوان کتاب این است که به تحولات پوشاک معاصر و نحوه تعامل آن با مد بپردازد و از ورود به موضوعاتی چون تاریخ پوشاک و یا آسیب‌شناسی بپرهیزد. زیرا عنوان به چیزی جز این اشاره نمی‌کند. هر یک از موضوعاتی که کتاب خواسته به آنها نگاهی بیفکند خود نیاز به یک یا چندین کتاب مجزا دارند. ساده‌ترین ساختاری که دیباچه کتاب می‌توانست داشته باشد، همان سیر تحولات پوشاک معاصر بود. همچنین می‌توانست از تقسیم‌بندی کتاب اطلس مد نیز برای دسته‌بندی مقولات مختلف استفاده نماید و طراحی و دوخت و ملزومات را در بخش‌های جداگانه مورد مطالعه قرار دهد تا کتاب به طور منسجم‌تر و مفیدتر در اختیار مخاطب قرار گیرد.

بابایی گفت: این کتاب فرصتی بود برای تدوین و انسجام‌بخشیدن به تاریخچه پوشاک معاصر، در حالی که به چندین یادداشت کوتاه بسنده شده است؛ اینکه روشن شود کشور ما در زمینه مد چه دورانی را پشت سر گذاشته است و اکنون در کجا قرار دارد نیازی مربوط به تمامی دست اندرکاران و مخاطبان کتاب است.

بابایی همچنین گفت: یکی از علل بروز پراکندگی در مطالب کتاب ‌ به دلیل نوع و شیوه گردآوری مطالب است. بر اساس اظهارات تولیدکنندگان اثر، طی فراخوانی تعدادی مطلب به دبیرخانه مربوطه ارسال شده و از بین آنها تعداد مشخصی انتخاب شده است. چنانچه بدین شیوه عمل شده باشد باید دانست که این شیوه گرد‌آوری برای هیچ‌کتابی صحیح نیست و یکی از دلایل نامتوازن بودن کتاب حاضر نیز همین است. هر کتابی باید چهارچوبی داشته باشد و از مساله‌ای شروع و به نتیجه‌ای ختم شود که با مقالات ارسالی به یک دبیر خانه نمی‌توان به این مهم دست یافت.

بابایی افزود: مطرح کردن عنوان «ملی» برای کتابی که به مقوله پوشاک پرداخته است انتظاراتی را به وجود آورده است که متناسب با محتوای ارائه شده نیست. سطح انتظاری که از این کتاب می رفت بسیار فراتر از آن چیزی است که مشاهده می‌شود. برای تدوین این کتاب نیاز به تشکیل یک گروه تحقیقاتی آگاه و مسلط به مقوله مد و لباس است که بتواند تمامی شاخه‌های مد در ایران را مورد بررسی دقیق قرار دهد. به عبارتی این کتاب یک فرصت استثنایی برای نگارش یک کتاب مرجع وزین بود که می‌توانست پاسخ به یک نیاز اساسی اقشار دست اندرکار در پژوهش و یا تولید و حتی مخاطب عام را در زمینه مد لباش تأمین نماید.

بابایی با ذکر این نکته که تاکنون اقدام جامعی در این زمینه انجام نشده گفت: بنیاد ملی مد و لباس می‌تواند به عنوان متولی امر، چنین حرکت‌هایی را ایجاد و رهبری و حمایت نماید. همه تالیفات برجسته ما تا کنون تنها به بررسی تاریخ پوشاک پرداخته و از دوره رضا‌شاه به بعد دیگر اطلاعاتی به ما نمی‌دهند. این تحقیقات هم معطوف به بعد از دوره قاجار به بعضی از نقاط عطف مثل سفر ناصرالدین شاه به اروپا و یا اصلاحات رضاخانی محدود می شود و اطلاعات جدیدی درباره تحولات پوشاک معاصر به مخاطب نمی‌دهد. بابایی گفت: پیش از انتشار چنین کتابی شاید انتظاری هم وجود نداشت اما وقتی کتاب با این مطرح شد، این توقع را نیز به وجود آورد که کتابی هم‌وزن عنوان آن، به مخاطبان عرضه شود. بابایی افزود: «ملی‌بودن» این کتاب بار مضاعفی را بر روی دوش آن گذاشته است  وانتظارات را در سطح کار ملی بالا برده است.


  • طراحی ایرانی لباس، برای اقوام گوناگون ایرانی

در ادامه جلسه، دکتر محمدعلی رجبی نیز به نکاتی اشاره داشت. وی در خصوص موضوع «طراحی لباس» و «مد لباس» گفت: با طرح موضوع لباس، «طراحی» به عنوان مساله اول مطرح می‌گردد. مساله «مد» پس از طراحی لباس موضوعیت می‌یابد بنابر این قبل از پرداختن به «مد لباس» باید به «طراحی لباس» توجه شود و برای بومی‌سازی و ملی‌سازی آن فعالیت‌ها نظام یابند.

وی در خصوص اهمیت طراحی لباس منطبق بر ویژگی‌های فرهنگی و غیرفرهنگی هر جامعه گفت: اندام انسانی باید با دقت تمام در طراحی لباس مبنا قرار گیرد. طراحی لباس برای انسان انجام می‌شود، اندام ایرانی با اندام روس و اندام آمریکایی و افریقایی متفاوت است و باید این را در طراحی اولیه مورد توجه قرارداد. گذشته از آن قومیت‌ها را باید در مساله طراحی لباس در آیران مد نظر قرار داد و در هر پیشنهادی این واقعیت مهم را لحاظ کرد. کارکرد لباس نیز باید به عنوان مهم‌ترین اصل در طراحی آن درنظر گرفته شود تا پاسخگوی صحیح مصرف‌کنندگان آن گردد. اینها اصولی است که در طراحی لباس اساسی و مهم است. علاوه بر این بحث زیبایی‌شناسی خاص ایرانی نیز مد نظر است که باید متناسب با اقتضائات روز نیز مورد توجه باشد.

رجبی گفت: بشر ذاتا تنوع طلب است و اینجا است که مساله مد و نو‌به‌نو شدن موضوعیت می‌یابد.  اکنون ما بر آنیم تا لباس خاص ایرانی طراحی کنیم که ملی باشد بدین معنا که با ایرانی امروز، با عملکردها و افکار و اعتقادات و با همه تعلقات ایرانی معاصر، متناسب باشد. تخصیص عنوان ملی به مد ایرانی از آنرو است که اصرار داریم در عین نوآوری هویت خود را هم داشته باشیم؛ هویتی که نه تنها به حوزه جغرافیایی کنونی بلکه به حوزه فرهنگی ایران بزرگ بازمی‌گردد.

عضو هیات علمی دانشگاه شاهد همچنین بر اهمیت توجه به عامل جغرافیا در تولید مد لباس ایرانی پرداخت و گفت: جغرافیا به معنی اقلیم طبیعی، در ایران بسیار متنوع است. باید توجه کرد که سنت تاریخی مناطق گوناگون و شرایط جغرافیایی متنوع آنها نیز باید در طراحی لباس مد نظر قرار گیرد، از این رو باید گفت نمی‌توان متصور شد که فقط یک نوع لباس ملی طراحی کنیم که برای همه ایرانیان قابل استفاده باشد. رجبی افزود: صحیح‌تر آن است که بگوییم در صدد ارائه یک فرم و طراحی واحد برای لباس ملی نیستیم بلکه می‌خواهیم معنایی از لباس را طرح‌اندازی کنیم که از نظر فرهنگی، زیبایی‌شناختی و کاربردی در ایران امروز و در تعامل با جهان قابل بهره‌برداری باشد.به این ترتیب می‌توان برای همه اقوام لباس‌هایی طراحی کرد که متناسب با شرایط خودشان باشد اما وقتی نگاه می‌کنیم در همه پوشاک متنوع آنها یک امرمشترک ببینیم و آن روح هویت و فرهنگ ایرانی است. وی افزود اینها اصولی است که در پژوهش‌هایی از این زمره می‌تواند مد نظر قرار گرفته و راهگشا باشد.



  • هنر- صنعت ملی پوشاک، برای تولید مد لباس ایرانی، مستلزم تولید دانش عمیق و بنیادین است.

یاسینی در خاتمه این نشست ضمن تقدیر از همه کسانی که در حوزه پوشاک ایرانی دغدغه‌های جدی دارند و به نحوی سعی دارند گرهی از این کار بگشایند گفت: سال‌ها است که هنر- صنعت مد در جهان، به طور علمی ساختارمند شده است. حیات  این صنعت نیز مرهون ساختار علمی حاکم بر آن است و از همین رو است که هرچیزی در جای خود و در حال انجام وظیفه و ماموریت ویژه خود است. اینجا است که باید گفت، پرداختن به پژوهش‌های بنیادین و اساسی که چیستی و چگونگی این هنر-صنعت را از لابلای تاریخ آن بنمایاند ضروری است، لازمه ورود به تولید مد لباس ایرانی، نخست شناخت مبنای نظری این صنعت و جامعه‌شناسی آن از یک سو و «پدیدار‌شناسی هنر-صنعت مد» از سوی دیگر است. همچنان که نمی‌توان بدون درک صحیحی از جامعه ایرانی و مختصات فرهنگی آن و نسبت آن با دنیای مد به تولید مد لباس ایرانی  پرداخت، «بدون پدیدارشناسی صنعت مد» نیز نمی‌توان نسخه بومی یا ملی برای «صنعت مد لباس در ایران» و یا «مد لباس ایرانی» ارائه کرد.

یاسینی در این باره گفت: اجزای ساختاری و نیز عناصر گوناگون موثر بر هنر- صنعت مد، در یک رابطه ارگانیک با یکدیگر قرار گرفته‌اند که پژوهش در خصوص آنها، گام نخست در ورود به موضوع صنعت مد است. نمی‌توان صنعت مد را بدون ساختار اقتصادی، فرهنگی و هنری آن درنظر گرفت و لازم است تا هرکدام  از این بخش‌ها مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرد تا زمینة رشد مدل بومی و ملی آن در ایران فراهم شود. یاسینی افزود: اولین و مهم‌ترین محورهای پژوهش‌ در هنر- صنعت مد لباس عبارتند از: مطالعه در اقتصاد صنعت مد لباس بر اساس«تشکیلات» آن، که عبارتند از: «تولید»، «توزیع»، «تبلیغ» و در نهایت «مصرف»؛ مطالعه در چگونگی ساختار آموزش‌های دانشگاهی متمرکز بر هنر- صنعت مد لباس؛ مطالعه در چگونگی تعامل «مد با فرهنگ و اجتماع»؛ شناخت چگونگی تولید و ترویج مطبوعات تخصصی مد و لباس و نیز شناخت آیین‌هایی که در صنعت مد لباس ایفای نقش می‌کنند و به ویژه تشخیص قابلیت‌های آنها در یک مدل بومی و فرهنگی منطبق بر جامعه ایران.

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید