تن­ انگاره

 تن ­انگاره[1]  به ادراک فرد از شکل و اندازۀ بدنش اشاره دارد. این انگاره گاهی با واقعیت اندازۀ بدن شخص هماهنگ است ولی اغلب از واقعیت به‌دور است. زمانی که میان اندازۀ واقعی و پندارین بدن نوعی گسست وجود دارد، چه بسا رفتارهای تغذیه­ ای و رژیمی زیان ­آوری پدید آیند. فهم تن­ انگاره، آگاهی ما از علّت اصلی اختلالات مربوط به پرخوری و وسواس ناسالم به کنترل وزن را افزایش می‌دهد. این مشکلات اغلب و به ویژه برای دختران و زنان بسیار جدی­ اند.

معیارهای جذابیت در فرهنگ ایالات متحده تغییر کرده است. در دهه 1940 و 1950، زنان درشت و بلندقد و مردان موسیاه بیشترین جذابیت را داشتند. در دهه 1960 تغییر گرایش به سنخ­ های لاغرتر بدن به هنجار صنایع مُد و سرگرمی بدل شد. از آن تغییر گرایش به این سو، انگاره‌های فرهنگ عامیانه، پیوسته زنان لاغر یا غالباً زیاده لاغر را به ­مثابۀ معیار زیبایی نشان می­ دهند. برای مردان، نیروی عضلانی همچنان ویژگی جسمانی مسلط در زیبایی است. رواج مدل­ ها و شخصیت­ های جذاب مصرف ­کنندگان را وامی­دارد که خود را با این انگاره ­ها قیاس کنند. این افزایش تمرکز بر زنان بسیار لاغر بر تن­ انگاره دختران و زنان جوان تأثیر می­ گذارد.

تفاوت­ های جنسیتی در تن­ انگاره کانون توجه بسیاری از پژوهش­ های علوم اجتماعی است. این پژوهش ­ها پیوسته نشان می­ دهند زنان و دختران، بیش از مردان و پسران از تن ­انگاره ­های نامناسب و مشکلات مربوط به «تن­انگارۀ» نامناسب تأثیر می­ پذیرند. احتمال ابتلا به بی‌اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی در زنان بسیار بیشتر است. این دو اختلال بیماری­ هایی زیان ­آور و جان­گزایند که به دلیل رفتارهای رژیمی و تغذیه ­ای افراطی به دستگاه گوارشی و دستگاه عصبی مرکزی زنان آسیب جدی می ­زند. گرچه مردان و پسران نیز به اختلالات تغذیه­ای مبتلا می­­ شوند، آمارها نشان می­ دهد زنان و دختران بیشتر در معرض  این خطرند.

برخی از رفتارهای خطرناک مرتبط با اختلالات تغذیه عبارت ­اند از: استفراغ خودخواسته، استفادۀ مفرط از داروهای مسهل و کاهش اشتها، و گرسنگی‌دادن به خود. برخی از ورزه­ های تغذیه­ ای و رژیمی ناسالم نیز با افزایش وزن پیوند خورده ­اند. پرخوری (و زیاده­نوشی) و مصرف استروئید سبب افزایش حجم بدن فرد می­ شود. پرخوری به فربهی – یکی از علل اصلی بیماری در امریکای شمالی – می ­انجامد. مصرف استروئید با بیماری­ های بسیاری پیوند خورده است و در بین مردان ورزشکاری که مایلند حجم عضلات­ شان را زیاد کنند رواج دارد. پژوهش­ های علوم اجتماعی باید به راهکارهای متفاوت کنترل وزن از جمله مصرف غذا، مصرف دارو و عادات ورزشی توجه کند.

بازنمایی­ های رسانه­ ها از اشخاص زیبا همچنان مردان و زنان را متفاوت نشان می ­دهند. خاصه در مورد زنان و دختران، شاهد تقاضا برای زنانی لاغر با پستان­ های بزرگ و تقاضای کم برای زنانی بااضافه ­وزن­ هستیم. از سوی دیگر، در خصوص مردان گفتنی است انگاره ­های فرهنگ عامیانه از مردان اضافه­ وزن­ دار با مقاومت بسیار کمتری همراه است. مطالعات نشان می­دهد که زنان در صنعت سرگرمی باید کمری باریک، پستان­ های بزرگ، پوست و عضلات تقویت ­شده، موهای کاملاً آرایش­ شده و چهره­ ای با ویژگی­ های خاص پیدا کنند و در حفظ آنها بکوشند. این آرمان به شکلی گسترده در همۀ رسانه ­های فرهنگ عامیانه به چشم می­ خورد. زنانی که با این معیارها همخوانی نداشته باشند از نمایش­ های عمومی کنار گذاشته می­ شوند. با این حال، ممکن است مردان کوتاه‌قد و چاق باشند اما همچنان در تلویزیون و فیلم ­ها بدرخشند. اگرچه تبلیغات محصولات هنوز شدیداً بر مدل­ های مردانه ­ای که قدبلند، لاغر و عضلانی ­اند اتکا دارد، در تلویزیون و سینما  برای مردانی که با این انگاره ­ها مطابقت ندارند بیش از زنان نقش وجود دارد. این امر به افزایش بیش ­ازحد انگاره­ های عامّه ­­پسند از زنان لاغر منجر می ­شود.

انگاره ­های رسانه­ از زنان لاغر به همراه افزایش توجه به دغدغه ­های مربوط به بهداشت، وزن شمار زنانی را که فکر و ذکرشان لاغرشدن یا ماندن است افزایش داده است. زنان ممکن است در تلاش برای نیل به اندازۀ آرمانی بدن، بیش از حد ورزش ­کنند. زنی که از بی ­اشتهایی عصبی رنج می ­برد می ­تواند از رهگذر ورزش مفرط و کم­ خوری به اندازۀ بدنی زیاده­لاغر دست یابد. گرچه گرسنگی خودخواسته به لحاظ تاریخی نشانه ­ای مهم از بی ­اشتهایی عصبی است، مشاوران و پزشکان در حال حاضر به عادات ورزشی افراطی نیز توجه می­ کنند.

متخصصان و سازمان­ های سلامت نظیر «مراکز کنترل بیماری و پیشگیری از آن[2]» به دلیل دغدغه ­­ای که دربارۀ چاقی و بیماری­ های مرتبط با آن دارند به مشکل اضافه وزن امریکایی ­ها توجه خاصی دارند. مشکلات مرتبط با فربهی خاصه برای کودکان افزایش یافته است. منتقدانْ ایالات متحده را «فرهنگ افراط[3]» می­ خوانند، فرهنگی که که در آن وعده­ های غذایی پرحجم و دسترسی به غذاهای فوری و شیرینی ­ها آسان است و وقتی برای فعالیت جسمانی وجود ندارد. متخصصان در تلاش برای مبارزه با فربهی به ویژه در میان کودکان، تناسب اندام و ورزش را توصیه می ­کنند. عضویت در باشگاه­ های ورزشی، برنامه ­های ورزشی و رژیمی با خود کسب­ وکارهای پررونقی آورده است. برای زنانی که تن ­انگاره نامناسبی دارند در پشت نقاب سبک زندگی سالم تلاش­ مفرط برای لاغرشدن پنهان شده است. البته برای دیگران این رویکرد سلامت‌‌جویانه به زندگی تغییری فرخنده است و برای بهبود سلامت­شان لازم. جامعه باید به دلالت­ های متناقض وزن و ظاهر، خصوصاً انگاره ­های غیرواقع ­بینانه از زنان لاغر آن‌گونه که در فرهنگ عامیانه به نمایش درمی­ آید، توجه بیشتری معطوف دارد. این انگاره­های غیرواقع ­بینانه همراه با «فشار» اجتماعی برای فعال‌بودن و داشتن تناسب اندام در دل مشغولی زنان این کشور به رفتارهای تغذیه­ ای و رژیمیِ ناسالم دخیل هستند. زنان و دختران چه چاق و پرخور باشند چه شدیداً لاغر و استخوانی و ورزش ­زده دل مشغول تن­ انگاره ­شانند.

  در دیگر بخش ­های جهان معیارهای زیبایی مشابهی وجود دارد. گرچه میان فرهنگ­ ها در باب اینکه زنان و مردان چگونه زیبایی را به نمایش می­ گذارند تفاوت وجود دارد، لاغراندامی زنِ آرمانی بر فرهنگ­ های غربی و غیرغربی سایه افکنده است. کیفیت پوست، ویژگی ­های چهره­، بافت مو و شمایل کلی نیز براساس معیارهای فرهنگی زیبایی را تعیین می­ کنند. نظر به تنوع جهانی مردان و زنان، استانداردسازی این ویژگی­ های فردی مشکل آفرین است. زن مدل غربی نوعاً قدبلند و لاغر است و موهای صاف و پوست نرمی دارد. ویژگی­ های چهره با بینی کوچک و باریک و با لب­های پُر و دندان­ هایی سپید و صاف تناسب دارد. رنگ چشم نیز معمولاً آبی روشن یا سبز روشن است. در خصوص مردان گفتنی است که به ویژگی­ های خاص چهره توجّه کمتری شده است. مردانی بلندقد با موهای مشکی، دندان­ های سفید و عضلانی اما کماکان لاغر هنوز معیار جذابیت‌اند. انگارۀ غربی­ شدۀ جذابیت اکنون اساساً به انگاره­ای جهانی بدل شده است.

یکی از معیارهای جذابیت -براساس آرمان سفیدپوستان از زیبایی- منجر به مشکلاتی برای زنان و مردان متعلّق به هویت­ های نژادی/قومی دیگر شده است. تحقیقات نخستین به این نتیجه رسیده ­اند که زنان افریقایی-­امریکایی برخلاف زنان امریکایی سفیدپوست برای بدن زنانۀ بزرگتر ارزش قائلند. در تبیین این موضوع گفته می­ شود که فرهنگ سیاهان زنان درشت و اضافه­ وزن­ دار و سیاه‌پوست را ترجیح می­ دهد؛ بنابراین زنان سیاه‌پوست کمتر مستعد ابتلا به اختلالات تغذیه­ هستند. این نتیجه­ گیری چند مشکل دارد. نخست اینکه، حتی اگر این فرض را بپذیریم که فرهنگ افریقایی-­امریکایی در خصوص جذابیت با فرهنگ سفیدپوستان امریکایی فرقی بنیادین دارد، زنان سیاه‌پوست همچنان در معرض خطر تغذیه و رژیم ناسالم قرار دارند. چاقی به لحاظ آماری در میان امریکایی­ های سیاه‌پوست بالاتر از امریکایی­ های سفیدپوست است و از این رو سلامت مردان و زنان و کودکان سیاه‌پوست بیش از سفیدپوستان در خطر است. افزون بر این، نتیجه­ گیری برآمده از «تفاوت­ های فرهنگی» بحث مستمر در باب تفاوت­ های نژادی/قومی در زمینه تن ­انگاره را با مانع روبه­ رو می­ سازد.

پژوهش­ های علوم اجتماعی باید به بررسی تفاوت ­های نژادی/قومی در زمینۀ تن ­انگاره و کوشش ­های معطوف به تغییر یا حفظ ظاهر ادامه دهد. مثلاً باید در باب امریکایی‌های آسیایی ­تبار و لاتینی ­تبار و دیگر گروه ­ها پژوهش­ های بیشتری صورت گیرد تا تأثیر تصویر عامه‌پسندانه از  جذابیت بر تن انگاره روشن شود. سرانجام اینکه، نتایج آغازین دربارۀ امریکای سیاه‌پوست فشار فزاینده­ای را که زنان افریقایی-­امریکایی، و در یک کلام همۀ زنان، را وامی­دارد خود را به اندازه و شکل آرمانی بدن سفیدپوستان در آورند نادیده می­ گیرد. صاف‌کردن مو، سفیدکردن دندان، کشیدن پوست و جراحی­ های پلاستیک جملگی در جامعه­ ای وجود دارد که به ظاهر، بیش از آنچه باید و به دستاورد، کمتر از آنچه شاید بها می ­دهد.

 تن ­انگاره موضوع پیچیده ­ای است. گرفتاری­ های شخصی برآمده از خودانگاره­ای[4] ناسالم یا غیرواقع­ بینانه ممکن است  در زمینۀ سلامت روان و جسم دغدغه­ هایی جدی­ به بار آورد. با این حال، دغدغه بزرگ­ترْ مشکلِ اجتماعی فشارها و آرمان­ های چندجانبه ­ای است که رهاورد آن نوعی فرهنگ خودکم ­بینانه و کژکارکردی تن­انگاره است. علوم اجتماعی باید پژوهش­ های خود را بر فهم بهتر تفاوت­ های جنسیتی و نژادی در زمینۀ تن ­انگاره و کوشش­ های معطوف به کسب استاندارد فرهنگی زیبایی متمرکز کند. در پی این فهمِ بهتر کوشش ­های بهتری نیز در چاره ­جویی برای مشکلاتِ برآمده از تن­انگارۀ منفی و رفتارهای تغذیه ­ای و رژیمی ناسالم صورت می­ گیرد.

و نیز ببینید: اختلالات تغذیه، رسانۀ جمعی؛ رسانه­؛ فربهی؛ نظریۀ برساخت­ گرایی اجتماعی

بیشتر بخوانید

McCabe, Marita P. and Lina A. Ricciardelli. 2003.“Sociocultural Influences on Body Image and Body Changes among Adolescent Boys and Girls.” The Journa of Social Psychology 143:5–26

Poran, Maya A. 2006. “The Politics of Protection: Body Image, Social Pressures, and the Misrepresentation of Young Black Women.” Sex Roles 55:739–55

Thompson, Becky W. 1996. A Hunger So Wide and So Deep A Multiracial View of Women’s Eating Problems

 Minneapolis, MN: University of Minnesota Press

Wolf, Naomi. 2002. The Beauty Myth: How Images of Beau Are Used against Women. New York: William Morrow

    [1]. body image

[2]. Centers for Disease Control and Prevention     

[3]. culture of excess

 [4]. self-image      

برچسب ها
مطالب مرتبط
٠٦ ارديبهشت ١٣٩٩

رزومه دکتر زهرا عبدالله

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌پریش‌ها

١٧ دي ١٣٩٨

روان‌آزار

١٧ دي ١٣٩٨

رفاه

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید