سنت های نظری ارتباطات؛از معرفت تا مفهوم
نخستین نشست از سلسله نشستهای فلسفه ارتباطات با عنوان «سنتهای نظری ارتباطات؛ از معرفت تا مفهوم» روز دوشنبه ۱۷ مهر با حضور دکتر سید محمدعلی غمامی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر غمامی هدف از برگزاری این نشست را دستیابی به اطلس معرفتی نظریه ارتباطات ذکر کرد و گفت: در تحلیلهای ارتباطی، با یک مشکل جدی مواجه هستیم و آن، کلیشه ذهنی است. در تحلیلهای ارتباطی همیشه از یک سری از کلیشه ها استفاده می شود که این موضوع باعث سطحی و بخشی شدن تحلیلها می گردد؛ بدین معنی که بخشی از یک پدیده درک می شود. اگر بخواهیم ارتباطات را تحلیل کنیم، به این صورت می توان بیان کرد: فرستنده، گیرنده، پیام و وسیله. این یک تحلیل ارتباطی است. ولی سوال اینجاست که آیا غیر از این شیوه تحلیل، یعنی فرستنده، گیرنده و پیام، الگوهای تحلیلی دیگری هم وجود دارد یا خیر؟ بنابراین بحث این نشست، سنتهای نظری ارتباطات است که چگونه مفاهیم تحلیلی ایجاد می شوند و چه معرفتهایی پشت این شیوه های تحلیلی وجود دارد.
برای این منظور، منابعی که در این حوزه وجود دارد، باید مرور شود. شاید کلاسیک ترین منبعی که در این زمینه منتشر شده، کتاب «آلفرد جی اسمیت» با عنوان «ارتباطات و فرهنگ» است. در این کتاب، اشاره شده که غیر از الگوی فرستنده، گیرنده و پیام، دو الگوی دیگر نیز وجود دارد: الگوی ریاضیدانان و الگوی نشانه شناسان ارتباطات. کتاب مهم دیگری که در این حوزه نگارش شده، کتاب «جیمز دبلیو کری» با عنوان «ارتباطات و فرهنگ» است که عنوان آن درست ترجمه نشده است. در این کتاب نیز دو رویکرد مهم یعنی رویکرد انتقالی و رویکرد آیینی مطرح شده است.
در ادامه غمامی گفت: کتاب دیگری که یکی از مهمترین منابع ارتباطات است، کتابی است که در آن، سنتهای نظری ارتباطات استخراج شده است. این کتاب، از چند بخش تشکیل شده است. بخش اول، تاریخ و زمینه های شکل گیری نظریه های ارتباطات را در قالب ۱ مقاله توضیح داده که یکی از این مقاله ها، مقاله «جیمز کری» است. اما مقاله اصلی کتاب در بخش دوم گنجانده شده است. در این مقاله، «رابرت کریگ»، هفت سنت نظری ارتباطات را استخراج کرده است. سنتهای نظری، مجموعه ای از نظریه های مبتنی بر یک سری از مبانی فلسفی هستند. از داخل این سنتهای نظری، یک سری مفاهیم متفاوت استخراج می شود.
غمامی با اشاره به هفت سنت ارتباطی، افزود: رابرت کریگ، هفت سنت ارتباطی را استخراج می کند:
۱. سنت اجتماعی – روانشناختی: که به دنبال تکنیکهای روانشناختی برای تأثیر بر رفتار مخاطبان است؛ همانگونه که در پیامهای بازرگانی و سخنرانی ها دیده می شود. از فیلسوفان و محققان این سنت، می توان به «هربرت مید» و «جان دیویی» اشاره کرد. از نظریه های مرتبط با این سنت نیز، می توان نظریات تأثیر و نظریه کنش متقابل را نام برد.
۲. سنت سایبرنتیک: که تکنیکی برای کنترل ارسال اطلاعات در ابرسیستمهای جستجوگر است که برخلاف سنت روانشناختی به افراد کاری ندارد. در این سنت، یک سیستم بزرگ طراحی میشود تا افراد در آن تبادل اطلاعات انجام دهند و سیستم، خود تحلیلگر و پایشگر اطلاعات است؛ مانند موتور جستجوی گوگل. محققان این سنت، «نیکلاس لومان» و «نوربرت وینر» هستند. نظریه مرتبط با آن نیز، نظریه ریاضی ارتباطات است.
۳. سنت سخنوری: که از تکنیکهای اقناع برای تغییر قضاوتهای اجتماعی استفاده میکند. این سنت، ریشه در رویکردهای فلسفی گذشته دارد و در این زمان، یکی از سنتهای ارتباطی مهم است. از فیلسوفان این سنت، میتوان افلاطون و ارسطو را نام برد. نظریه های «سخنوری» و «روایت» از نظریه های مرتبط با این سنت است.
۴. سنت اجتماعی- فرهنگی: که یکی از مهمترین سنتهای تحلیل پدیدههای اجتماعی بهشمار میرود و هدفش رفع تضاد و کاهش بینظمی در جامعه است. «جیمز کری» نیز نظریه آیینی خود را از این سنت گرفته است. برای مثال، در خیلی از پدیدههای اجتماعی، پیامی منتقل نمیشود بلکه حقیقتی آشکار میشود و نظمی صورت میگیرد مانند آیینهای عزاداری در محرم، مراسم پیاده روی اربعین و یا مراسم حج. فیلسوف این سنت، «دورکیم» است و نظریه آیینی و نظریه گافمن از نظریه های مرتبط با این سنت هستند.
۵. سنت نشانهشناختی: که هدفش رمزگشایی از نشانههای پیرامون به منظور رفع شکاف میان فهم دیدگاههای ذهنی است. در اطراف ما تعداد زیادی نشانه وجود دارد و از نظر این سنت، این نشانه ها معنادار هستند و روی ما تأثیر می گذارند. «جان لاک» و «فردینان دسوسور» از فیلسوفان شناخته شده این سنت هستند و از نظریه های مرتبط با آن نیز، می توان به نظریه زبانشناسی و نظریه دریافت اشاره کرد.
۶. سنت پدیدارشناختی: که مهمترین سنت ارتباطی بهشمار میرود و هدفش ایجاد روابط اصیل انسانی است. این سنت بیشتر در شناخت پدیدههایی بکار میرود که زندگی در آنها ساری و جاری است و روابط اصیل انسانی وجود دارد. فیلسوفان این سنت، «ادموند هوسرل» و «مارتین بوبر» هستند. نظریه های «شوتس» و «تونیس» از نظریه های مرتبط با این سنت هستند.
۷. سنت انتقادی: که به تحلیل عاملان تحریف ارتباطات می پردازد و یکی از سنتهایی است که نمی توان آن را با دوگانه فرستنده و گیرنده تفسیر کرد و اینکه چگونه می توان در برابر این تحریف مقاومت کرد، بحث سنت انتقادی است. از فیلسوفان و محققان این سنت، می توان به «آدورنو» و «هورکهایمر» اشاره کرد و نظریه های مرتبط با آن نیز، نظریه آدورنو و هابرماس است.
غمامی در ادامه سخنانش گفت: زمانی که هفت سنت ارتباطی وجود دارد، هفت شیوه مفهوم پردازی نیز وجود دارد.
اولین شیوه مفهوم پردازی، فرستنده–گیرنده است. مفهوم فرستنده–گیرنده مربوط به سنت اجتماعی–روانشناختی است.
دومین شیوه مفهوم پردازی، بازیگر–بازیگر است که به کنشگر–کنشگر نیز ترجمه شده است. این اصطلاح، بازتاب تحلیلی متفاوتی دارد. برخلاف شیوه فرستنده–گیرنده، که فرستنده کسی است که پیام را ارسال می کند؛ در شیوه مفهومی بازیگر–بازیگر بیان میکنیم که طرف اول ارتباط در زمینی بازی می کند و باید قواعد این بازی را رعایت کند و هدف این است که داستانی پرداخته شود و افراد در آن بازی، یک نوع تعامل با یکدیگر داشته باشند. بدین معنی که بازیگری می کنند تا به هدفی برسند. در این شیوه مفهومی، ارسال پیام هیچ اهمیتی ندارد. مفهوم بازیگر-بازیگر مربوط به سنت اجتماعی–روانشناختی و سنت نشانه شناختی است.
سومین شیوه، خود-دیگری است. در این شیوه نیز مفهوم فرستنده-گیرنده وجود ندارد. دیگری، کسی است که ما او را نمی شناسیم و می خواهیم با او آشنا شویم. هدف این شیوه، تأثیر بر گیرنده و یا بازی کردن نیست بلکه فهم دیگری است. این مفهوم مربوط به سنت پدیدارشناختی است.
چهارمین شیوه مفهوم پردازی، منبع-مقصد است. در این شیوه، انسان مورد ملاحظه نیست. این شیوه بیشتر رویکرد ماشینی و کنترل دارد. این مفهوم مربوط به سنت سایبرنتیک است.
وی گفت: در این مقاله، رابرت کریگ غیر از آنکه اطلس معرفتی نظریه ارتباطات را در قالب هفت سنت استخراج می کند، در عین حال، هدف مهم دیگری نیز دارد و آن، این است که بین این سنتها ارتباط و گفتگو برقرار کند. یعنی اینکه، ارتباطات بیشتر به عنوان یک حوزه عملی و کاربردی باشد. رویکرد کریگ این است که به جای اینکه این سنتها را ترکیب و وراد یک التقاط عقیم کند، آن رویکردها را تنوع مولد کرده که آن هم از طریق ماتریس گفتگوی-دیالکتیکی رشتهای به وجود می آید.
در پایان، دکتر سید محمدعلی غمامی با جمع بندی و نتیجه گیری سخنانش، بیان کرد: در این مقاله، رابرت کریگ، هفت سنت نظری ارتباطات را در کنار هم قرار داده و بیان می کند که:
۱- هرکدام از سنتها، چه تعریفی از ارتباطات دارند؟
۲- مسئله ارتباطات در هر سنت چيست؟
۳- مضامين فراگفتمانی هر سنت چیست؟
۴- چه باوري در ميان عامه مردم، اين نظريه را باورپذير و قانع کننده ميکند؟
۵- چگونه نظریه با توسل به اين باور عمومی می تواند ديگر نظريهها را به چالش بکشاند و خود را متمايز سازد؟
رابرت کریگ، این پنج سوال اصلی را از همه سنتهای ارتباطی می پرسد و در نهایت، یک یک این سنتها را به گفتگوی یکدیگر می نشاند و در نهایت توضیح می دهد که این سنتها چگونه و در چه موضوعاتی با همدیگر گفتگو کنند تا هم به شیوه های توصیف بهتری دست پیدا کنند و هم به شیوه های تجویز و تولید بهتری برسند.