نقش هنرهای تعاملی در رفع معضلات اجتماعی
نشست تخصصی با موضوع «نقش هنرهای تعاملی در رفع معضلات اجتماعی» روز یکشنبه ۷ آبان از ساعت ۱۰ تا ۱۲ با حضور دکتر زهرا رهبرنیا دانشیار دانشگاه الزهرا و جمعی از علاقمندان این حوزه، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
دکتر زهرا رهبرنیا عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در مقدمه این نشست گفت: هنر از همان آغازین روزهای تمدن بشر پیوندی نزدیک با زندگی انسان ها داشته و از مهمترین ابزارهای ارتباطی میان انسان ها با یکدیگر همچنین میان انسان با پیرامونش بوده است. این پیوند و قرابت امروزه موجب ورود گسترده هنر به عرصه های مختلف زندگی شده و وجهی از ارتباطات را در گستره وسیع خود تحت تاثیر قرار داده است تا جایی که اکنون ورود به مسایل فرهنگی و اجتماعی بدون امکانات برگرفته از دنیای هنر غیرممکن می نماید.
وی در خصوص خاستگاه هنر با ذکر این نکته که هنر از دیرینه ترین و موثرترین پدیده های زندگی فردی و اجتماعی بوده است اظهار داشت: هیچ بعدی از زندگی فردی و اجتماعی را نمی توان یافت که هنر به نوعی در آن نقش نداشته و در شکل دهی فرهنگی جامعه ورود نیافته باشد. رهبرنیا هنر را در وجه رسانهایاش امری اجتماعی خواند که کارکرد انتقال میراث فرهنگی اجتماعی و ارزشهای جوامع را نیز بر عهده دارند و از این رو شناخت توانمندی های انواع آنها متناسب با هر دوره بسیار مهم است.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا ضمن اشاره به اینکه حوزه هنر دارای بسترهایی است که به فراخور هر دوره زمانی گسترش پیدا میکند عوامل مهم موثر در پیدایی یک شکل از هنر را برشمرد و اظهار داشت: هنرمندی که هنر راخلق می کند، نوع اثر هنری و همچنین دوره زمانی که هنر در آن شکل می گیرد از عوامل اصلی موثر در ظهور انواع هنرها هستند.
وی در ادامه افزود: یکی از انواع هنرها در دوره معاصر، «هنر تعاملی» است که یکی از ممیزات اصلی آن تعامل است؛ تعامل هنرمند با مخاطب، تعامل هنرمند با هنرمند همکار و تعامل هنرمند با ماشین از جمله این تعامل ها هستند. او تاکید کرد وجعه تعاملی این هنرها با «مخاطب» بسیار برجسته است و در جلسه حاضر معنای عام «هنر تعاملی» با تاکید بر مخاطب محوری مورد نظر است.
رهبرنیا در ادامه به روند پیدایش هنرهای تعاملی در ایران و جهان پرداخت و اشاره کرد: هنر تعاملی رسما در سایر کشورهای جهان بیش از سه دهه است که پا به عرصه رسمی هنرها نهاده است. در ایران اما حدود یک دهه و نیم اخیر است که برخی از انواع این هنر بروز و ظهور یافته و البته در مقایسه با سایر کشورها بسیار محدود است.
وی یکی از دلایل این مساله را یکی تفرد حاکم بر فضای اجتماعی ایران برشمرد و نیز اشاره کرد که در ایران به واسطه ویژگی های فرهنگی مردم، مواجهه با حوزههای ناشناخته در عرصه های گوناگون به سختی صورت می گیرد. کارگروهی از مهمترین ویژگی هنرهای تعاملی است و به عقیده برخی از صاحبنظران در جامعه کنونی در دوران مدرن، روحیه حاکم فردگرایی سبب عدم توفیق افراد در انجام کارگروهی شده است.
رهبرنیا افزود از ویژگی های مهم هنرهای تعاملی، اجتماعی بودن آن است بنابر این طبیعتا محیطهای شهری محمل خوبی برای شکل گیری هنرهای تعاملی و بروز و ظهور تعاملات اجتماعی متکی بر این هنر قوی چند رسانهای است. وی اظهار داشت: از ممیرات هنر تعاملی آن است که
این هنر از گالری خروج کرده به میان مخاطبان آمده و در حالیکه مخاطبان خاص خود را دارد، در عین حال مخاطبان عام را هم پوشش می دهد و از این نظر است که می تواند در حل مسایل و معضلات اجتماعی مساعدت کرده و فرهنگ جامعه را تحت تاثیر قرار دهد.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا اظهار داشت هنرهای تعاملی در واقع بر شکلهای گذشته هنر غلبه میکند. در انواع هنرها در گذشته مخاطب هنر منفعل بوده است اما اکنون و در دنیای مدرن، با کمحوصلگی و حضور اندک مخاطب در صحنه نمایش هنر و گالری ها، هنرهای تعاملی مورد استقبال قرار گرفته و این هنر پررنگ شده است، به طوری که اکنون می توان گفت هنر تعاملی می تواند در خارج از گالری ها و در میان آنها، حال افراد جامعه را دگرگون کند.
رهبرنیا با بیان اینکه به دلیل نوپا بودن این هنر در ایران نمی توانیم موارد متعدد موفقی از آن را ببینیم تصریح کرد: مشکلات زیادی که در این حوزه وجود دارد سبب این ضعف شده است. وی تصور اشتباه لزوم بازگشت مالی در هنر تعاملی و به طور کلی حوزه فرهنگ و هنر، نیاز به فنآوریهای لازم در اجراها را ضروری دانست و عدم حمایتهای علمی و مالی لازم برای توسعه این هنر را از مشکلات آن برشمرد.
رهبرنیا برای نمونه ضمن اشاره به یک نمونه از اجرای هنر تعاملی با موضوع رفع مشکل اجتماعی «خشونت» در موزه هنرهای معاصر گفت: عوامل متعددی موجب شده بود تا این اجرا تاثیرگذاری لازم را نداشته باشد از جمله فضای کوچک و ویدیویی که با کیفیت نامطلوب نمایش داده میشد؛ در حالیکه نمایشگردان در میان مخاطبانی که تماشاگر صحنههای خشونتآمیز به نمایش درآمده قرار داشت و هنرمند مترصد کسب بازخورد تماشاگران در مواجهه با خشونت به نمایش درآمده بود.
وی در ادامه افزود در این نمونه میتوان به کاستیهایی اشاره کرد از جمله اینکه در چنین اجرایی فقط بحث دیدن نیست بلکه عوامل متعددی باید به درستی گرد هم آید تا مقصود هنرمند را در کاهش خشونت و کاستن از آسیب های اجتماعی محقق بشود. به عنوان مثال در اثر مذکور پخش ویدیوبی با کیفیت نامطلوب مانع از برانگیختگی احساسات فرد می شد بنابر این شرایطی برای اینکه فرد خود را در فضا غوطهور ببیند و به آن واکنش نشان دهد رخ نمی داد در حالیکه در هنرهای تعاملی باید مخاطب خود را در فضا دیده و پیام را کامل دریافت کند. رهبرنیا افزود: در نمونههای موفق چنین اجراهایی از هنر تعاملی با استفاده از تکنولوژی پیشرفته صحنه ها طوری نشان داده می شود که حداکثر تاثیرگذاری را دارد.
رهبرنیا ضمن اشاره به کارکردهای هنرهای تعاملی در حل معضلات اجتماعی به تجربیات جهانی اشاره کرد و گفت: در سایر کشورها از این شیوه برای حل مشکلات بهداشت جسم و روان، حوزه پزشکی و پرستاری استفاده شده که نتایج خوبی هم داشته است به طوری که به استناد تحقیقات علمی و متقن انجام شده در این باره درصد زیادی از افراد شرایط بهتری را در حوزههای مذکور به دست آورده اند. وی ضمن اشاره به وضعیت هنرهای تعاملی ضعیف و کمرنگ در ایران به لزوم ایجاد زیرساختهای مناسب انواع هنرهای موثر در امور اجتماعی از جمله هنرهای تعاملی اشاره کرد و گفت: امید که با طرح این مساله اذهان افراد معطوف به ضرورت پرداختن به این مهم شود و بتوان به رفع آسیبهای اجتماعی از طریق هنرهای موثری چون هنر تعاملی کمک کرد. وی تاکید کرد: هنرهای تعاملی بحث نو و گستردهای است و به تبیین درست در جامعه هنری و عموم مردم نیاز دارد تا بدین طریق شناخت و آگاهی های لازم کسب شده و موانع گسترش آن در ایران مشخص و برطرف شود. وی افزود با استفاده از تجربیات سایر کشورها در زمینه هنرهای تعاملی میتوان بخشی از موانع مذکور را برطرف نمود .
در پایان مقرر شد بررسی سایر مباحث موضوع نشست در جلسات آتی دنبال شود.