میراث فرهنگی ناملموس در اسناد جهانی مالکیت فکری و کنوانسیون برن با تاکید بر موسیقی

میراث فرهنگی ناملموس در اسناد جهانی مالکیت فکری و کنوانسیون برن با تاکید بر موسیقی

مطلب پیش رو حاصل نشستی است که به منظور ارائه مهم‏ترین یافته‌های پژوهش در تاریخ ۱۳۹۶/۷/۲۴ در محل پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شده است.

بهروز وجدانی، پژوهشگر حوزه مردم‏شناسی و هنرهای سنتی، عضو هیئت علمی پژوهشی سازمان میراث فرهنگی و عضو هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی، مؤلف و مترجم مدرس در زمینه موسیقی سنتی و نواحی ایران است که کتاب‌های «فرهنگ موسیقی ایرانی»، «فرهنگ جامع موسیقی ایرانی»، «سازشناسی موسیقی ایرانی» و« موسیقی ایرانی و هویت» از جمله آثار تألیفی او است. وی دستی هم در ترجمه آثار در زمینه موسیقی دارد که یکی از مهم‏ترین آنها «فرهنگ تفسیری موسیقی» است، «موسیقی و ساز در سرزمین‏های اسلامی» و «خودآموز موسیقی» نیز از دیگر ترجمه‌های او است.

علاوه بر این بهروز وجدانی مسئولیت‌هایی را نیز در حوزه مالکیت معنوی آثار برعهده داشته و فعالیت‌هایی را انجام داده است. او عضو کمیته ملی موسیقی یونسکو وکمیته ملی فولکلور، دانش سنتی و منابع ژنتیکی است. علاوه بر آن با شرکت در اجلاس یونسکو در ژاپن، هند، فرانسه و اجلاس سازمان جهانی مالکیت فکری در ژنو سوییس، سخنرانی‏هایی در بحث مالکیت فکری و میراث فرهنگی ناملموس ارائه کرده است. وی در آخرین پژوهش خود با نام «میراث فرهنگی ناملموس در اسناد سازمان جهانی مالکیت فکری و کنوانسیون برن» به مطالعه در چگونگی وضعیت هنر موسیقی در این موضوع پرداخته است. در این پژوهش که به سفارش پژوهشکده هنر پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات انجام پذیرفته و خاتمه یافته است، مسائل مهم و عمده در فرایند پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت با تمرکز بر حفظ حقوق مالکیت معنوی آثار موسیقی مطالعه شده است.

مشروح مطالبی که در نشست مذکور مطرح شد در ادامه آورده شده است.

حوزه میراث فرهنگی به تعریف جهانی آن، به دو حوزه تقسیم می‌شود میراث فرهنگی مادی که شامل محوطه‏ ها، آثارها، بناها، اشیای فرهنگی تاریخی و میراث‏های طبیعی و تاریخی است. این مواریث در محدوده میراث فرهنگی مادی است که خود از قدمت بسیار زیادتری در جهان برخوردار است؛ چنانکه در تشکیلات یونسکو نیز بخش بسیار بزرگ قدیمی به نام بخش میراث فرهنگی مادی یا Physical وجود دارد.


پرداختن به امور میراث فرهنگی غیرمادی یا ناملموس مسئله ‏ای هست که نه تنها در کشور ما بلکه در کل جهان در مقایسه با مطالعه میراث فرهنگی مادی از سابقه کمتری برخوردار است، به عبارتی دیرتر به آنها پرداخته شده است. موسیقی در تمام تقسیم‌بندی‏هایی که در اسناد و مدارک یونسکو و حتی سازمان جهانی مالکیت فکری وجود دارد، در همین بخش میراث فرهنگی ناملموس جای می‌گیرد. هچنین بحث کپی‏رایت، دانش سنتی و فولکلور هم در همین حوزه طبقه‌بندی می‌شود.

اکنون سازمانی به نام سازمان جهانی مالکیت فکری وجود دارد که حدود بیست و دو کنوانسیون و معاهده را مدیریت می‌کند. در پژوهش «میراث فرهنگی ناملموس در اسناد سازمان جهانی مالکیت فکری و کنوانسیون برن» به یکی از این معاهدات یعنی کنوانسیون برن به صورت کلّی پرداخته شده که بر مسئله کپی‏رایت تمرکز دارد.

مطالعه جایگاه هنر موسیقی اکنون ما در مواجهه با این کنوانسیون به نتایجی رسید که توجه بدان‌ها بسیار مهم است. نباید موسیقی را فقط به عنوان یک هنر در زندگی دید. موسیقی عنصری فرهنگی است که در تمام طول تاریخ و در تمام نقاط جغرافیایی ایران وجود دارد. آثار موسیقی ایران در دو زمان قبل از اسلام و پس از اسلام مطرح است. در مورد قبل از اسلام منابع صوتی و تصویری وجود ندارد و اندک منابع تنها تعدادی از تصاویر مربوط به ابزار موسیقی است که مثلاً در طاق بستان و یا در دوره صفویه، در چهل ستون اصفهان به صورت نقاشی و کنده‏ کاری و نقش برجسته وجود دارد و نشان می‏دهد که از چند هزار سال پیش تا اکنون موسیقی، بخشی از فرهنگ این مردم بوده است اما بیشتر مطالعه در موضوع موسیقی متکی بر مستندات صوتی و تصویری است که از دوران قدیم چیزی برجای نیست. منابع موجود متعلق به دوره قاجار به این سو است. لذا ما فقط می ‏توانیم ردپای موسیقی را در دیوان‏های اشعار و در کتاب‏های تاریخی، ادبی، جغرافیایی و سفرنامه ‏ها که عمدتاً خارجی‏ها نوشته‌اند که آن نیز زیاد فنّی و دقیق نیست پیدا کنیم. البته همین منابع نیز به ما یادآوری می‌کند که موسیقی، همیشه یک بخش بسیار مهم از فرهنگ و هنر ایران، بوده است.

موسیقی در دوران معاصر نقش فعال‌تر و بیشتری در زندگی ما پیدا کرده است، در همه مراحل سنّی و علمی و تخصصی مردم ایران از صبح تا شب موسیقی حضور دارد و این گریزناپذیر است. برخی خیال می‌کنند که وقتی راجع به هنر موسیقی صحبت می‌شود مسئله فقط ابزار موسیقی است. باید توجه کرد که بخشی از موسیقی به همراه ابزار موسیقی ارائه می‌شود و بخش دیگر آن به صورت صوت ، آوا و کلام. در طول تاریخ ایران شعر و موسیقی در کنار هم بوده‌اند، می‌شود گفت که یکی از ویژگی‌های موسیقی ایرانی، همگنی و همدلی شعر و موسیقی است. بیشتر شاعران بزرگ ما مثل مولوی، حافظ، سعدی و نظامی عملاً هم از موسیقی اطّلاع داشتند. حالا سوال این است که اکنون با این پیشینه از هنر موسیقی ما چه موضعی با موسیقی داشته باشیم؟ توجه کنیم که بزرگان ایرانی هستند که الگوی میراث فرهنگی آسیا و جهان اسلام‌اند مثل فارابی و ابوعلی سینا و... ما چطور می‌توانیم بپذیریم که موسیقی که امثال فارابی و ابوعلی سینا به آن اشتغال داشته‌اند نامقبول است؟ معروف‏ترین کتاب فارابی، «موسیقی کبیر» است که به زبان عربی است که البته زبان مسلّط بر جهان اسلام بوده است. در ایران فقط شادروان دکتر مهدی برکشی بخش‌هایی از آن را ترجمه کردند آن هم از روی ترجمه فرانسوی آن که از عربی به فرانسه و از فرانسه به فارسی برگردانده شده است. این اثر نشان می‌دهد در عصر فارابی موسیقی چه جایگاه والایی داشته است. بعد از آن هم ابوعلی‌سینا به موسیقی پرداخته و البته در بیشتر آثار این دانشمند به موسیقی پرداخته شده که نشان می‌دهد این مرد بزرگ نه تنها اهل پزشکی نبوده، بلکه حجت‏الحق ابوعلی سینا بهترین آثار و تجزیه و تحلیل‏ها و نقدهای موسیقایی زمان خود را ارائه کرده که دستمایه کار پژوهشگران است.

گریزی می‌زنم از آن زمان به اکنون، از دوره قاجار به این سو نغمه های موسیقی را ثبت و ضبط شده داریم. مطالعه این آثار برجا مانده نشان می‏ دهد که موسیقی همیشه هویت‏ساز و فرهنگ‏ساز بوده و بخشی از هویت ملّی، منطقه ‏ای ما و قومی ما را تشکیل می‏ داده است. به استناد این جایگاه، موسیقی هنر مهمی در جامعه ما محسوب می‏ شود بنابر این مساله حفظ حقوق دست‏اندرکاران آن نیز مهم است. کپی رایت بر خلاف تصور فقط مربوط به نشر و ترجمه نیست و حیطه گسترده‏ای دارد. متاسفانه مخالفت با رعایت کپی رایت با دلیل تبعات مادّی که دارد معمولاً مخالفت می‏ شود اما توجه نمی‏شود که کپی رایت به تمام مسائل فرهنگی و هنری بسط می یابد و همه را تحت تأثیر قرار می‏دهد.


اکنون ایران عضو کنوانسیون جهانی کپی رایت نیست و در کنوانسیون برن عضویت ندارد ولی ما بهترین قانون ملی را داریم که در آذر ماه ۱۳۸۴ به نام قانون حمایت از مؤلفان، مصنفان و هنرمندان به تصویب رسیده و هنوز به قوّت خود باقی است. چند سال پیش خوشبختانه در کارگروهی در همین پژوهشگاه که من هم حضور داشتم، یک لایحه نوشته شد به نام «لایحه جامع حقوق مالکیت فکری» که البته تا این لحظه اجرایی نشده است. در این لایحه، تمام مسائل قانون سال ۱۳۸۴ توسط بهترین حقوقدانان و کارشناسان فرهنگی کشور به روزرسانی شده است که اگر زمانی مصوّب بشود راه را برای درک بیشتر ما از مفاد کنوانسیون برن و پذیرفتن این کنوانسیون جهانی باز می‌کند چون ما هنوز مقداری با ترس به مفاد کنوانسیون برن و کنوانسیون رم نگاه می ‏کنیم در حالی که دقیقاً اگر کپی‏رایت در حوزه موسیقی اجرا بشود ، صد در صد به نفع موسیقی و مجریان پرتلاش و صادق و بدون پناه این مملکت است.

همین روزها می‏ بینیم در فضای مجازی، صحبت سر این است که یکی از ترانه‏ سازهای معروف ایران در خارج از کشور شکایت کرده که سه نفر از خواننده ‏های نامی ایران آثار من را بدون اجازه اجرا کردند و خوشبختانه این دادگاه به نفع ترانه‌سرا برای آن آقایانی که آگاهانه و یا غیر‏آگاهانه از آن اثر و تلاش فکری آن ترانه‏ سرا سوءاستفاده کردند حکم دو سال حبس تعزیری صادر کرده است. این علامت بسیار خوبی برای داخل کشور است ما بالاخره بایستی به بخش موسیقی کشور سر و سامان بدهیم و به خصوص مسائل کپی ‏رایت و حقوق مالکیت فکری را رعایت کنیم و کاری کنیم که تلاشگران و آفرینندگان ما در عرصه موسیقی بدون ترس و بدون واهمه از لو رفتن آثارشان از داخل استودیوها بتوانند به آفرینش فکری بپردازند و این ترس را نداشته باشند که دیگران قبل از اینکه خود آنها بتوانند از آثار مادی یک اثر بهره ‏مند بشوند، آثار را پخش کنند. برای بخش جهانی هم بسیار علامت خوبی است چون قرار است ما یک روزی عضو کنوانسیون برن شویم که ظاهراً داریم می‌شویم. کنوانسیون دیگری هم هست به نام کنوانسیون رم که آن هم به تولیدکنندگان، ناشران و ضبط‏ کنندگان آثار موسیقی مربوط می‏ شود، عضویت در این کنوانسون هم به بعد از عضویت ما در کنوانسیون برن موکول.

می‏ شود، عضویت در این دو کنوانسیون راه را برای عضویت در سازمان جهانی تجارت هموار می‏ کند. ممکن است برخی تعجب کنند که من با چه جسارتی می‏ گویم که موسیقی حتّی به عضویت ما در سازمان جهانی تجارت ربط دارد؟ در همین پژوهش که به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شده ثابت کرده‏ ام که ما بدون اینکه عضو کنوانسیون‏های برن و رم بشویم می‌توانیم عضو سازمان جهانی تجارت بشویم ولی بایستی مفاد ماهوی سازمان جهانی تجارت را بپذیریم. حالا کدام آدم عاقل می‏ پذیرد که ما بدون اینکه عضو این کنوانسیون‏ها بشویم و از مزایای عضویت هم استفاده بکنیم ولی اگر عضو نشویم ضمن اینکه راه ما ناهموار می‏ شود برای عضویت در سازمان جهانی تجارت، تمام مفاد کنوانسیون‏های برن و رم را بدون اینکه از مزایای عضویت آن دو کنوانسیون بهره‏ مند بشویم باید اجرا کنیم خب کدام عقل سلیمی این موضوع را قبول می‏ کند؟ چون عضویت در هر کنوانسیونی برای هر کشور ممکن است معایبی هم داشته باشد ولی مزایای بسیاری هم دارد که برای برخورداری از آنها کشورها عضویت در این کنوانسیون ها را می ‏پذیرند. در ۲۲ کنوانسیون سازمان جهانی مالکیت فکری، در بخش اصلی‌ که به مالکیت صنعتی مربوط می‌شود ما زیاد مشکلی نداریم چون ما در بیشتر این معاهدات و کنوانسیون‏های مربوط به صنعت که تقریباً ۱۶ تا هستند عضو هستیم، در کنوانسیون اصلی آن هم عضو هستیم که کنوانسیون پاریس است. ولی ما در هیچکدام از این ۶ کنوانسیونی که مربوط به فرهنگ و هنر می‏شوند-۶ تا از ۲۲ تا- عضو نیستیم. یکی از آنها کنوانسیون برن و یکی کنوانسیون رم است. کنوانسیون ژنو و کنوانسیون‏های کپی‏ رایت هستند که در هیچ‏کدام آنها متاسفانه ما عضو نیستیم و این برای کشوری که داعیۀ پرچمداری فرهنگ و هنر را در جهان در عرصه تاریخی و جغرافیایی دارد خوب نیست خیلی از کشورهایی که اعتقادی هم آنچنان به فرهنگ و هنر و ادب و تمدن ندارند و از پیشینه ‏ای هم برخوردار نیستند، عضو این مجامع هستند ولی ما عضو نیستیم. درست است که عضویت در کنوانسیون برن برای مسئله نشر و کتاب و ترجمه ممکن است معضلاتی هم داشته باشد که البته آن هم در گذشت زمان قابل حل است اما این عضویت‏ها برای کشوری مثل ما که این همه هنرهای متنوع و رنگارنگ دارد صد در صد به نفع کشور و به نفع اعتلای این هنرها و به نفع آرامش فکری آفرینندگان و خلاقان آن است. ولی الان با توجه به گسترش فضای تکنولوژی، صوتی و تصویری که باز هم مهم نیست که ما خوشمان بیاید یا بدمان بیاید، دنیا به سمتی پیش می‏ رود که روز به روز و ساعت به ساعت می‏ توانیم از تکنولوژی به نفع خودمان و به نفع پیشبرد مقاصدمان استفاده کنیم. در این پژوهش بیان شده است که بی‏‏ علاقگی به اجرای مفاد کپی ‏رایت ریشه فرهنگی تاریخی دارد، از گذشته‏ ها و از دوره قاجاریه به این طرف وجود دارد. از همان زمان که صفحات سنگی و لوحه ‏های اصوات و انواع و اقسام کاست و سی دی و ... به وجود آمد، بیشتر مردم اصلاً خیال نمی‌کردند که کسانی که تولید‏کننده اینها هستند تلاش کردند، زحمتی کشیدند و قرار است از مزایای مادی این آثار هم استفاده کنند. مردم بدون توجّه و بدون اینکه بدانند چکار می‌کنند آثار را کپی می‌کنند و این کار به حدی رسیده که در خیلی از حوزه‏ ها به ویژه موسیقی کسی رغبت خلاقیت تراوشات و خلاقیت‏ها و افکارش نمی‌کند.

باید توجه داشت که هر اثر هنری دو بهره‌مندی دارد یک بهره مادی دارد و دیگری بهره معنوی. مشکلات بهره معنوی گوناگون است. در بهره معنوی یک اثر مثلاْ شاهنامه فردوسی اگر بنا است چاپ شود مولف مشخص است و در اصطلاح جهانی در قلمرو عمومی (Public Domain ) قرار دارد و هرکسی می ‏تواند آن را چاپ کند ولی در بُعد مادی قضیه است که ما الان مشکل داریم. در این بُعد کسی می ‏رود با یک ناشر قرارداد امضا می‌کند و می‏ گوید من دیوان حافظ را با نقاشی و خط و طرح خود ارائه می‏ کنم. ناشر هم با صرف سرمایه بسیار زیاد یک شاهنامه ویژه یا یک دیوان حافظ ویژه منتشر می ‏کند که کسی حق ندارد آن را کپی کند و این کار خلاف کپی رایت است. این حقوق مادی باید رعایت بشود و حقوق معنوی هم که البته جای خودش را دارد.

در کپی ‏رایت یک مسئله به نام مسئله زمان وجود دارد که خیلی راهگشا است. در کپی رایت ۱۳۸۴ ایران، صحبت ۵۰ سال است. در انگلستان هم بنا شده روی ۷۰ سال تکیه کنند ولی معمولاً ۳۰ و ۵۰ و ۷۰ سال است. حالا اگر بحث کپی رایت در مورد آثار گذشته باشد که دیگر آن تولیدکنندگان وجود خارجی ندارند حتی ورثه آنها هم از بین رفتند، مسئله زیادی ندارد، مثلاً می‌شود گفت آثار علی اکبر شیدا و عارف قزوینی را در موسیقی ما که مربوط به دوران قاجاریه می‌شود دائماً خوانندگان مختلف در این هفتاد، هشتاد سال گذشته با ساز و آواز اجرا کردند ولی همیشه ذکر می‌شود که این اثر از عارف قزوینی و از شیدای اصفهانی است، این بلامانع است ولی اگر هنرمندی یک اجرای ویژه‏ ای از اینها کرد، فرد دیگری اجازه ندارد همین اجرای ویژه را دوباره به نام خود اجرا کند مگر اینکه آن را تغییر و یا تنظیم جدید کند چون درست است که آن افراد زنده نیستند ولی این تنظیم جدید نبایستی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد چون آن فرد تنظیم کننده یا در مرحله‏ بعد آن ناشر و آن استودیوی ضبط، هزینه صرف کردند این کارها در اثر ناآگاهی به مفاد کپی‏ رایت و کنوانسیون‏های برن و رم انجام شده و مسئله‏ ساز شده است. در چند سال گذشته می‏ بینیم که برخی خیال می‏ کنند که خواننده هم می‏ تواند شکایت و اقامه دعوا نماید گرچه ما در هیچ‏کدام از این دو کنوانسیون برن و رم عضو نیستیم اما اگر خواسته باشیم آنها را جدی بگیریم در یک اثر موسیقی فقط و فقط آهنگساز و سپس ترانه ‏سرا و سپس تنظیم کننده آهنگ، صاحب حقوق هستند. مجری یک پولی گرفته در یک زمان و اثری را اجرا کرده است و کارش پایان یافته است. یعنی خواننده در موسیقی صاحب اثر نیست.صاحب اثر آهنگساز است و سپس ترانه‏ سرا، اگر ترانه‏ سرا وجود داشته باشد، البته اگر شعر حافظ و سعدی و...باشد که دیگر از این بابت مشکلی وجود ندارد.

این عدم آگاهی باعث سوءاستفاده می‏ شود . مسئله بسیار مهمی که در حوزه اجرای کپی‏ رایت موسیقی وجود دارد این است که ما هنوز یک آرشیو صوتی، تصویری، علمی و تخصصی به روز موسیقی نداریم. مراکز مختلف مثل تالار وحدت، صدا و سیما و موزه موسیقی، نیز مجموعه‏ داران و علاقه‏ مندان خصوصی، آرشیو دارند ولی مادامی که ما آرشیو کلّی ملی، نداشته باشیم پرونده افراد قابل بررسی نخواهد بود. علاوه بر این اگر پرونده ‏ای هم تشکیل بشود و آرشیوی هم وجود داشته باشد ،چون مسئله تخصصی است باید به مرجع تخصصی ارجاع داده بشود که در موسیقی تخصص داشته باشد.

در پژوهشی که درباره آن صحبت می‏ کنیم، هشت سازمان و وزارتخانه و نهاد دولتی معرفی شده که در حوزه میراث فرهنگی ناملموس، کپی ‏رایت و موسیقی فعالیت کرده و گزارش‏هایشان را هم در عرصه‏ های ملی و بین ‏المللی داده ‏اند. در این اسناد مشخص شده است که کپی رایت فقط در حوزه چاپ و نشر و ترجمه نیست، مربوط به حوزه‏ های مختلف فرهنگی، هنری و ادبی است که خود در یک دایره بزرگ‏تر به نام میراث فرهنگی ناملموس قرار می‌گیرد که متولی جهانی‌اش یونسکو است و در عین حال سازمان جهانی مالکیت فکری هم در عرصه دیگری به موازات و همکاری یونسکو حفظ منافع مادی آفرینشگران را هماهنگ و پیگیری می‏ کند.

موسیقی یکی از معدود هنرهای ایرانی هست که هم در حوزه فولکلور و هم در حوزه دانش سنتی که دو حلقه متقاطع با عناصر فرهنگی مشترک هستند جای می‏ گیرد و در درون یک حلقه بزرگ‏تر به نام میراث فرهنگی ناملموس تعریف می‏ شود که خود بخشی از میراث فرهنگی اقوام ملل و بخشی از هویت ملّی و قومی و منطقه ‏ای است اگر در حوزه فرهنگ و ادب و هنر خواسته باشیم آسیب‏ شناسی علمی بکنیم و به رفع موانع و مشکلات آن اهتمام ورزیم باید بفهمیم که تمام عناصر فرهنگی تشکیل دهنده میراث فرهنگی ناملموس به هم مرتبطند.

میراث فرهنگی ناملموس موسیقی، رقص، آیین‏ها،جشن‏ها،سوگ‏ها،سوگواری‏ها،ادبیات شفاهی مثل ضرب‏المثل و ترانه و چیستان و لالایی و ... را در برمی‏ گیرد . همچنین تمام اعتقادات و باورها چه به صورت زمینی چه ماورائی و کهکشانی، همه اینها در همین حوزه جای می‏ گیرند. یعنی تمام جشن‏های ما، سرورهای ما،سوگ‏های ما ، چه در حوزه ملّی چه در حوزه مذهبی همه در این میراث فرهنگی ناملموس جای دارند.

وقتی به آثار میراث فرهنگی ناملموس در عرصه جهانی که متولی آن یونسکو است دقّت می‏ کنیم، می‏ بینیم که بیشترین آثار ثبت شده در میراث فرهنگی ناملموس در ابعاد جهانی مربوط به موسیقی است. در کشور خود ما هم علی‏رغم مشکلات زیادی که موسیقی در حوزه اجرا دارد ، از ۱۱ اثر ثبت شده جمهوری اسلامی ایران در میراث فرهنگی ناملموس که خود یک رکورد منطقه ‏ای هم هست،سه مورد آنها عملا به موسیقی ربط دارد. پنج، شش مورد هم غیرمستقیم به موسیقی ربط دارد. موارد مشابه جهانی هم نشان می ‏دهد که موسیقی چقدر در فرهنگ‏سازی و تمدن‏سازی و هویّت‏سازی جهانی در طی تاریخ نقش داشته و دارد.

در گذشته جهان و در ایران نیز انجام یک هنر جزء عبادات بوده و افرادی بودند که نسل به نسل، سینه به سینه، از استادی به شاگردی، آثار هنر را به ‏مثابه یک عنصر میراث فرهنگی و هویّتی منتقل می‏ کردند و این انتقال را نه تنها وظیفه خود بلکه عبادت می ‏دانستند. در موارد میراث ناملموس هم همین بوده است به نحوی که شما نمی ‏توانید بفهمید که این لالایی مثلا در چه زمانی و توسط چه فردی ساخته شده و چطور انتقال پیدا کرده است. در آن زمان بحث کپی ‏رایت نه در ایران و نه در جهان مطرح نبوده است. بنابر این از ویژگی‏های فولکلور و موسیقی به عنوان میراث فرهنگی ناملموس همین است که اگرچه پدیدآورنده مشخص و معیّنی در روز اول داشته ولی در طی تاریخ و در طول استمرار محو شده است.

واقعیت امر اینجاست که بسیاری از نغمات به فتوای آثار مکتوب تا هزاران سال به گذشته می‏ رود. درست است که ما آثار مضبوط نداریم که بگوییم این نوا همان نوای ۱۲۰۰ سال پیش است ولی در کتاب‏های فارابی و ابوعلی سینا و صفی‏ الدین ارموی و عبدالقادر مراغه ‏ای و امثال اینها که شاخص‏ترین موسیقیدانان ایرانی هستند، این اسامی بسیار زیادی دیده می‏ شود. اما نُتی باقی نمانده یا نغمه ضبط شده‏ ای نمانده است. بنابر این اصلاً مسائل حفظ حقوق مادی و معنوی در هیچ حوزه‌ای مطرح نبوده است چه در حوزه خوراک و پوشاک و یا در دیگر عناصر تشکیل‏دهنده میراث فرهنگی ناملموس.

در خاتمه باید گفت گرچه قانون ملی ۱۳۸۴ وجود دارد و مجری آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است ولی تا زمانی که چند وزارتخانه و سازمان و نهاد دیگر راه را در حوزه ‏های ماورای موسیقی مثل میراث فرهنگی ناملموس هموار نکنند و فضا را آماده نسازند، آن قانون قابل اجرا نخواهد بود. صدا و سیما، وزارت دادگستری، سازمان ثبت اسناد و مدارک، سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری که متولی اصلی حوزه میراث فرهنگی ناملموس است و نیز خانه موسیقی، از مهم‏ترین نهادهای مرتبط هستند که هرکدام به نوبه خود باید راه را هموار کنند تا بتوان کپی‏ رایت را در ابعاد مختلف فرهنگی هنری توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محقق کرد. در بُعد جهانی نیز در حالی‏که ایران جزء بنیانگذاران کنوانسیون تنوع فرهنگی در یونسکو بوده است باید گفت توسعه فرهنگی کشور ایران در جهان و ارتقاء جایگاه هویت فرهنگی و هویت ملی و بین ‏المللی در جهان از تبعات مشخص پیوستن به کنوانسیون‏های مورد بحث در این باره است.

تجربه ملی و بین ‏المللی نشان می‏ دهد که پیوستن ایران به نظام حقوقی جهانی برای رعایت حق مالکیت معنوی آثار و نیز آثار هنری ممکن و شدنی است اگر بنا باشد کار مثبت بکنیم باید مثبت و امیدوارانه فکر کنیم، ضمن آنکه تجارب ملی و جهانی را نیز مد نظر قرار دهیم.




از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید