هنر و معماری در سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران
دومین جلسه نشست تخصصي «هنر و معماری در سند چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران» روز سهشنبه ۳ بهمن از ساعت ۱۴تا ۱۶ با حضور دکتر محمدجواد مهدوینژاد، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و جمعی از علاقمندان این حوزه، در اتاق جلسات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
پیرو مباحث مطرح شده در جلسه اول که در ضمن آن، تعریفی از کلیات سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران ارائه و به مطالعه جایگاه ایران در میان کشورهای رقیب پرداخته شد؛ مهدوینژاد در این نشست با اشاره به اهداف فرهنگی و هنری تحقق یافته، درباره چالشهای موجود در این حوزه مطالبی را عرضه داشت. مشروح مهمترین مباحث مطرح شده به شرح ذیل در اختیار علاقمندان قرار میگیرد.
به عنوان یک الزام، برای تحقق پیشبینیهای انجام شده در حوزه هنر و معماری در سند چشمانداز بیست سالهی جمهوری اسلامی ایران؛ نیازمند برنامه ریزی منسجم و هوشمندانه هستیم. توجه به دو نکته مهم موثر در عدم تحقق جدی سند چشمانداز ضروری است. نکته اول عدم کاربست بیانات آیت الله خامنهای در سال ۱۳۶۳ و سیاستگذاری اجرایی معطوف به آن است مبنی بر اینکه بدانیم فعالان حوزههای هنر، کیستند و چه کارهایی انجام میدهند؟ و اینکه نقش مقامات و مسئولان دولتی چیست؟ این تقاضای مقام رهبری از سال ۱۳۶۳ مطرح بوده اما پس از گذشت سه دهه مد نظر جدی قرار نگرفته است. نکته دوم نیز تغییر چندباره جهتگیری برنامههای کلان ۵ ساله است گرچه یک مسیر واحد مشخص را نیز در درون تعقیب میکرد که همان خط توسعه اقتصادی همزمان با حفظ ارزشهای ایرانی-اسلامی و فرهنگی-بومی بود. بنابر این اهداف پیش رو به طور کلی روشن است امّا اینکه چهکسی باید چهکاری را برای تحقق اهداف انجام دهد هنوز معلوم نیست زیرا مبنای تحقق این سند، برنامه ۵ ساله به عنوان برنامه میانمدّت و نیز برنامه یک ساله به عنوان برنامه کوتاهمدّت است و مساله این است که مبنای اجرایی این دو برنامه که موجب تحقّق سند می شوند مشخص نشده است. با اینحال و با توجه به نگاهی که اکنون مجلس و دیوان محاسبات به موضوع تحقق سند دارند و گزارشی که مبنی بر میزان تحقّق یا تخلّف برنامه 5 ساله میدهند، میتوان امیدوار بود که این برنامهریزیها برای تحقق سند به نتیجه برسد.
•مسائل بنیادین تحقق سند چشمانداز در حوزه هنر
از منظر سند، برای تحقق چشمانداز حوزه هنر باید دو موضوع چالشبرانگیز را مدنظر داشت:
1-تعالی هنر
2-اقتصاد هنر
این دو مساله را در هر برنامه پیشنهادی باید در نظر آورد و چگونگی پاسخ به آن را توضیح داد. از سوی دیگر نظارت بر برنامه های پیشنهادی نیز اهمیت بسیار دارد. اکنون حدود دو سال است که در این مسیر، نظارت هایی انجام میشود به این ترتیب که مبتنی بر آمارها و عدم سرآمد شدن در منطقه به ضعیفترین مدیران اجرایی تذکّر داده می شود تا بر روی برنامه¬ متمرکز عمل کنند. امّا واقعیت این است که چگونگی تحقق سند به طور کلان، هنوز سازماندهی نشده است. در یک مقایسه باید گفت که کشورهای موفق در تحقق سند چشم انداز خود، همانند انگلیس و ایالات متحده، بر اساس شاخصهایی معین و طی فراخوان، مدیران به همکاری دعوت میشوند و بر اساس شرح خدمات مورد نیاز که برای آن فراخوان داده شده، برنامههایی دریافت میشود که مشخص میکند کدام مدیر میتواند با میزان بودجه تعیین شده، خدمات موردنظر را انجام دهد. این روش سبب میشود تا کارآمدترین مدیران برای عملیاتی شدن یک برنامه انتخاب و به کار گرفته شوند.
•چالش اصلی سند چشم انداز: تعریف واحد از چیستی هنر، و نگاه مختار جمهوری اسلامی
هشت معیار برای برنامهها بر سند چشمانداز ۲۰ ساله ایران حاکم است که عبارتند از: 1. ارزشها و آرمانهای چشم انداز 2. اسلام و انقلاب اسلامی 3. دیپلماسی در اقتصاد هنر 4. سرآمدی در میان رقبای منطقه 5. هویت فرهنگی-هنری کشور 6. الگوی اسلامی-ایرانیِ پیشرفت 7. مشارکت عمومی 8. روش¬های علمی.
در حوزه هنر باید گفت درنظر آوری این هشت معیار ما را با چالش اساسی هنر سنّتی و هنر مدرن روبرو می کند و اینکه تعریف ما از هنر مدرن است یا هنر سنتی. این چالش تنها می تواند از طریق اقدامات تخصّصی از بین رفته و تعریف ما از هنر مشخص شود. اقدامات تخصّصیای که باید در وزارتخانههای تخصّصی صورت گیرد و البته اقدامات عمومی هم در ادامه ضرورت مییابد که در وزارتخانههای دیگر باید صورت پذیرد.
بنابر این چالش اصلی برای تحقق سند، نگاه مختار جمهوری اسلامی ایران به هنر است. نگاه مختار بدان معنا که از نظر جمهوری اسلامی ایران، هنر اسلامی چیست؟ در سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران با این چالش روبهرو بودهایم که ترویج هنر و معماریِ ایرانی-اسلامی، چگونه است و اساسا هنر اسلامی چیست؟ به این سؤال بسیار مهم هنوز پاسخ روشنی داده نشده زیرا هنر اسلامی با هنر مقدّس، هنر با محتوای دینی، هنر در بازهای زمانی از جهان اسلام، هنر عربی که ریشه آن از سرزمینی باشد که اسلام از آن آمده است و یا هنر هندسی که تجرید در آن حاکم باشد، مترداف دانسته شده است. با کمی نگاه محافظهکارانه، هنری که دارای رویکرد عرفانی-توحیدی و مورد تأیید جمهوریاسلامی باشد هنر اسلامی دانسته می¬شود. اینکه تفسیر ما از هنرهای مورد تأیید نظام چه باشد، خیلی مهم است، چون تأکید روی هنر اسلامی است و این محل اختلاف است، پس اگر معیارهای مشخصی نداشته باشیم برای اینکه این هنر اسلامی هست یا خیر؟ و هرکسی به زعم خود آن را تفسیر کند، ممکن است عملیاتی شدن این هدف، به یک مشکل جدّی تبدیل گردد و خیلی از آثاری که هنر اسلامی محسوب میشوند، مورد حمایت قرار نگیرند و یا بالعکس.
در نخستین سالیان پس از پیروزی انقلاب، نگرش افراد به هنر اسلامی محدودتر بود و اغلب مدیران ارشد، فقط هنرهای تزئینی را هنر اسلامی میدانستند. اکنون در سند چشمانداز، هنر به سه گروه تقسیم شده است:
1-هنرهای زیبا ، 2-هنرهای کاربردی و 3-هنرهای تزئینی.
مساله مهم دیگر پس از این تعریف، اصطلاحات پیرامونی در حوزه هنر بود که در نگاه مختار جمهوری اسلامی ایران قرار داشت، در سند چشمانداز آمده و در برنامه پنج ساله نیز تکرار میشد و برای مدیران در پروسه نشر هنر ایرانی-اسلامی اهمیت مییافت. برای نمونه: مسجد در قلب شهر اسلامی، شهر ایرانی-اسلامی، هنرهای مبتنی بر مسجد، همچنین مخاطبمحوری، اصالت و هنرهای اصیل و ایرانی، هویّت بومی و آموزش هدفمند؛ اینها اصطلاحاتی بود که مدیران در اغلب بیانات خود در این خصوص بر آنها تأکید می¬کردند.
در این سند، همچنین هنر به عنوان رسانه انقلاب اسلامی موضوعیت دارد، مثل هنر سینما که به همین دلیل از اوایل انقلاب خیلی مورد حمایت قرار میگرفته است. گرایش به محتوا در هنر و فرم در برابر معنا که گرایش تفسیرگرانه هنر با محتوای دینی است نیز در این سند دیده میشود. همچنین به هنر عمومی در برابر هنر اشرافی توجه شده و اغلب برنامههای حمایتی کشور هم در بر همین نکات استوار شدهاند. همچنین نقش ایجابی هنر در جهان اسلام از دیگر بخشهای خیلی مهم چشم انداز هنر در این سند است؛ این که ما باید بتوانیم در جهان اسلام آثار هنری قابل قبولی را متمرکز بر نقش ایجابی آن، تولید کنیم.
•سند چشمانداز و تعاملهای جهانی در رقابت با کشورهای هدف
با کشورهای همسایه میتوان به راحتی تعامل و نیز رقابت کرد. خیلی از مشخصهها، ویژگیهای کشورهای رقابت کننده در حوزه هنر است که باید آنها را دانست، هنرمندان باید با آنها آشنا شوند، برای نمونه اگر هنرمندان، تحوّلات سیاسی کشورها را رصد کنند و به آنها اشراف بیابند، میتوانند آثار هنریای تولید بکنند که در کشورهای همسایه بازار داشته باشد.
در مطالعه گرایشهای کلان کشورهای هدف، پنج مساله برای رقابت ما با آنها مشخص شد: اوّل، مساله ملّیگرایی است. گرایشهای عربی، پانعربیسم و عربیسم که خیلی مهم و تأثیرگذار است. این کشورها بر اساس این گرایشهای ملیگرایانه، آثار هنری زیادی را خریداری میکنند و حتی آثار زیادی را هم سفارش میدهند.
سپس بحث توسعه در تعامل با غرب است که در این کشورها تعریف شده و این چالش ما در رقابت با آنها است تا ما بتوانیم با آنها رقابت کنیم. همچنین بحث چیستی هنر است؛ کشورهای رقیب هدف، هنر را به معنای هنر تفریحی و هنری که از جنس لذتبردن است خیلی باور دارند، هنر را به عنوان اثر تفریحی میدانند و این از مسائل قابل توجه در این حوزه است. موضوع دیگر، بحث چالش اقتصاد هنر است؛ اقتصاد هنر در این کشورها هم چالش مهمی است. بخش بزرگی از بازار هنر این کشورها را غربیها در اختیار دارند، آنها هنرمندان طراز اول خود را دعوت میکنند که بیایند و آثار خود را در این بازازها به فروش گذارند. با توجه به این مقدمات، سه موضوع را باید در کشورهای همسایه که هدف رقابت ما هستند باید درک کرد تا بتوان با آنها رقابت کرد: 1- ملیگرایی، 2- جهانی شدن و 3-بیداری اسلامی و بهار عربی.
•زمینه مساعد رقابت منطقهای، مقدمه برای رقابت جهانی
کشورهای اسلامی به خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس، بهترین موقعیت برای هنرمندان ایرانی هستند. کشورهای همسایهی ما، بخشی از تاریخ ما و نیز ایران فرهنگی هستند که به خوبی می توان با آنها رقابت کرد.
اکنون کشورهای خلیج فارس جمعیت جوان و روبه رشد سریعی دارند و به زودی جمعیتی نزدیک به دو برابر ما خواهند داشت. در آینده نزدیک جمعیت کشورهای حاشیه خلیج فارس به ۸۰ میلیون نفر میرسد؛ عراق هم اگر همینگونه پیش برود جمعیتش از ما بیشتر خواهد شد؛ در حالیکه جمعیت کشور ما به ۹۰میلیون نفر خواهد رسید، تقریباً جمعیت کشورهای حاشیه خلیج با ما برابر میشود و جمعیت عراق هم از ما بیشتر میشود. این یک خبر بد برای تعامل ایران در منطقه و رقابت با کشورهای هدف است زیرا یکی از شاخصهای اصلی توسعه، رشد جمعیت جوانی است که آموزش دیده باشند. در عین حال این شرایط یک فرصت است تا ما جمعیتمان را به آنها برسانیم و به آنها آموزش بدهیم و آماده رقابت در بازار جهانی بشویم. اکنون نسل جدید و جوان و هنرمندان بینالمللی که در ایران بیش از ۱۰۰ نفرند، که بسیار کم بوده و اساساً با آمار سایر فعالان جوان بازار اقتصاد هنر جهان، قابل مقایسه نیست.
همچنین مقایسههایی در سایر موضوعات با سایر کشورهای منطقه نشانگر حقایقی است:
1-ارتباطات جهانی: در فرایند جهانیشدن و ارتباطات بینالمللی از کشورهای دیگر عقبتریم که بر بازار هنری ما اثر گذاشته است.
2-پتانسیل گردشگری: رتبه ایران در پتانسیل فعّال گردشگری حلال، ۱۴ است. در حالیکه گردشگری حلال بسیار مورد نیاز کشور ما است. در حالیکه مالزی ۸۱ درصد سود گردشگری حلال دارد، سهم ایران ۶۳درصد است؛ یعنی ما حدود ۲۰درصد در سود گردشگری حلال از مالزی عقبتر هستیم.
3-مقاصد گردشگری: در بحث آثارها و مقاصد، در مورد تعداد آثار ثبت شده که به عنوان مقاصد است، ما از کشورهای پیرامون خودمان بسیار بالاتر هستیم.
4-مهاجرت: طبق آمار جمعیت مهاجر از ایران در سال جاری به ۲۰۰هزار نفر رسیده است. اما در عین حال؛ کشورهای دیگر در بحث مهاجرت خیلی از ایران بالاتر هستند و رتبهی اول در این زمینه را روسیه دارد.
5-اقتصاد: در اقتصاد جهانی از میان ۲۰۰ کشور، رتبه ایران بین ۳۸ الی ۴۲ است.
•الزامات هدفگذاری در ارتقای جایگاه هنر ایران در سند چشمانداز
با الهام از هنر، بر اساس چشمانداز آینده ایران، باید در منطقه کشور اوّل باشیم، پس کل 5 میلیارد دلار را باید استیفا کنیم و در سه گروه ذیل اهدافی را دنبال نماییم:
1- حوزه هنرهای زیبا: در این حوزه، باید تعالی هنر و توسعه هنری متعالی، برای نسلهای آینده هدف باشد.
2- حوزه هنرهای کاربردی: در این حوزه، بحث توسعه کشور و ابزارهای تبلیغاتی آن را باید دنبال کرد.
3- حوزه هنرهای تزئینی: در این حوزه باید بحث اقتصاد هنر مطرح شده و به جد پیگیری شود.
بر این اساس در هرم هنر، در چشم انداز آینده باید هنرهای زیبا کمتر از بقیه حوزهها مورد توجه قرار گیرد، امّا الان این هرم برعکس است و در نتیجه باید گفت آموزشهای ما در جهت عکس این هرم بوده است. آموزش عالی باید همسو با این هرم باید به نحوی فعّالیت کند که تعداد کمتری نقاش پرورش داده شوند و تعداد بیشتری جذب هنر گرافیک گردند. R&D هنر باید به ۵ درصد برسد، به نحوی که ۵ درصد از بودجه کشور به هنر اختصاص یابد. اکنون ظاهراً دولت، ۲ درصد بودجه کشور را برای هنر هزینه میکند اما چیزی که در واقعیت تخصیص می بابد ۲/۰ درصد است. به این ترتیب سهمی که از در واقعیت از بودجه دولت به جمعیت خلاق داده میشود ۲/۰ درصد است. اگر هدف آن است که کشور ایران در همین رتبه و جایگاه جهانی خود که هست باقی بماند و منابع انسانی آن از دست نرود، باید به فکر طبقه خلاق باشد زیرا این طبقه است که قادر خواهد بود حافظ این جایگاه باشد. تنها طریق توسعه و پیشرفت، حفاظت از طبقه خلاق است.