تعزیه و تعامل میان¬فرهنگی

تعزیه و تعامل میان¬فرهنگی

  

نشست تخصصی «تعزیه و تعامل میان­فرهنگی؛ مطالعه ابعاد برگزاری نمایش تعزیه در میدان امام حسین(ع) تهران» ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ با همکاری انجمن هنر اسلامی برگزار شد. این نشست با حضور دکتر زهرا رهبرنیا دانشیار دانشگاه الزهرا و مجتبی حیدری مدیر اجرایی پروژه تعزیه میدان امام حسین(ع) در مهر ۱۳۹۶ و عکاس مستند اجتماعی، در اتاق جلسات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای جلسه، دکتر رهبرنیا مقدماتی در باره هنر تعزیه و ویژگی‌‌های آن بیان کرد. وی چند سوال اساسی را مطرح کرد از جمله اینکه آیا تعزیه هنری تعاملی است؟ جایگاه و نقش اجتماعی تعزیه و اهمیت آن چیست؟ و آیا مسئولانِ امر به کارکردهای اجتماعی هنر تعزیه پرداخته‌اند؟ رهبرنیا سپس ضمن مروری بر تفاوت تعزیه و شبیه، نمادها و نشانه‌های تعزیه؛ با اشاره به نیازهای انسان امروز و ضرورت روزافزون روابط هنر تعاملی، به نقش مخاطب در تعزیه، رابطه بین تماشاگر و بازیگر، و مشارکت مخاطب در تعزیه پرداخت و ایجاد فرآیند زنده و پویا را مشخصه هنر تعاملی قلمداد نمود. وی با این توضیح که تعزیه نوعی روایت است، از ویژگی‌های تعزیه به عنوان یک هنر تعاملی سخن گفت.


حیدری سخنران دیگر جلسه، در تشریح ابعاد تعاملی هنر تعزیه، سخنان خود را با اشاره به برنامه‌ برگزار شده در ایام اربعین در میدان امام حسین(ع) تهران آغاز نمود. وی گفت این برنامه شامل دو بخش نمایشگاه و اجرای زنده تعزیه بود. در بخش اول، نمایشگاهی در دو حوزه داستان‌ها و روایات تصویری، و همچنین عزاداری و پیاده­روی زوار برگزار گردید. حیدری همچنین برخی تفاوت­های اجرای تعزیه در ایران و عراق را شرح داد. وی گفت: در حالی که پایه و محور اصلی تعزیه در ایران شعرخوانی و ادبیات است، در عراق، تمرکز اصلی بر تشابیه (که مبتنی بر بازیگری است) است. به این ترتیب، وجه نمایشی تعزیه در عراق بر وجه بیانی آن غالب است. به عبارت دیگر تعزیه در عراق بیشتر متکی بر موسیقی، بازی و صداپیشگی است. در تعزیه­های عراق، صداپیشه حضور دارد که به جای شخصیت‌ها صحبت می‌کند اما در ایران شخصیتی که تعزیه را اجرا می‌کند، به شعرخوانی نیز می‌پردازد.


حیدری ضمن اشاره به کاهش جذابیت تعزیه در ایران، یکی از دلایل این امر را فروگذاری نسبت به وجه تصویری و افراط در شعرخوانی برشمرد. به گفته وی، تجربه برگزاری تعزیه در میدان امام حسین(ع) در شب‌های متوالی، فرصت مناسبی برای مقایسه استقبال مخاطبین از دو سبک اجرا در ایران و عراق را فراهم آورد. وی افزود: در حالیکه تعزیه‌ گروه‌های ایرانی، مخاطبی بین ۵۰ تا ۶۰ نفر داشت، اجرای ۱۰ شب تعزیه توسط گروه عراقی، علیرغم فقدان مترجم در شب‌های اول و دوم، به حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر یا بیشتر در شب‌های آتی رسید. در واقع اختلاف زبان و عدم ارتباط کلامی با مخاطبین، به‌هیچ‌وجه مانعی در انتقال پیام و جذب مخاطب ایجاد نکرد. در یک تجربه مشابه، در ماه مبارک رمضان سال جاری در مشهد، در یک روز اجرا در حرم امام رضا(ع) با همان شرائط (فقدان مترجم)، شمار بالای ناظرین این تعزیه از توفیق اجرا حکایت داشت. به­علاوه آمادگی گروه برای اجرای اثری فی­البداهه با موضوع داعش (در واکنش به خبر حمله تروریستی داعش به مجلس در همان ایام) منحصربفرد و نمایانگر ظرفیت تعامل در این هنر بود.

در ادامه شرح اجرای گروه تشابیه سماوه (بزرگ‌ترین گروه تعزیه عراق با حدود ۴۰۰ شرکت­کننده) در عراق توسط حیدری بیان گردید. وی ضمن نمایش گزارشی تصویری از این برنامه گفت: محل اجرای تعزیه میدان حلّه از بزرگ­ترین میادین شهر سماوه است و تعزیه به صورت زنده از تلویزیون عراق پخش شده است. اجرای این تعزیه با موسیقی زنده همراه است (گروه موسیقی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر بوده و آلات موسیقی از تنوع بالایی برخوردار است و بر خلاف ایران به طبل و سنج محدود نمی­شود). صداپیشه‌ها خارج از صحنه حضور دارند و هم­زمان، هنرپیشه‌ها (که همگی مرد هستند) روی صحنه به اجرا می­پردازند. گروه تعزیه سماوه، پس از آغاز نمایش در سماوه، راهی شهرهای مختلف عراق شده و به اجرا تعزیه می‌پردازند. فعالیت گروه­های تعزیه در عراق عمدتاً پس از سقوط رژیم بعث آغاز شده است. از آنجا که گروه تعزیه با شتر و تجهیزات زیادی سفر می­کنند، به کربلا نمی‌روند بلکه پس از رسیدن به مقصد، به شهرهای خود باز می‌گردند. نکته جذاب این تعزیه، اجرای زیبای موسیقی و هماهنگی دقیق بین صداپیشه، بازیگر و نوازنده در تمامی صحنه­ها است که تعاملی همزمان میان بازیگران و مخاطبان را موجب می‌گردد.

حیدری در ادامه با اشاره به فعالیت گروه عراقی وارثین (که اجرا در میدان امام حسین(ع) تهران را برعهده داشت) از عدم حمایت نهادهای دولتی در برگزاری این آیین‌ مهم که در ضمن تعامل میان دو کشور برگزار می‌شود، اظهار تأسف کرد. همچنین به برخی دلایلِ افت مخاطب تعزیه در ایران از جمله استفاده از نواها و ادبیات نامناسب (و بعضاً غیرمحترمانه)، و برخی حرکات یا بداهه‌گویی‌هایی که تناسبی با تعزیه ندارند، اشاره نمود و البته اجراهای اصیل و ناب تعزیه را از این ناهنجاری­ها مبرا شمرد.


پس از ارائه گزارش مراسم تعزیه در میدان امام حسین تهران، دکتر رهبرنیا، با جمع­بندی برخی نکات به مواردی چون جایگاه بداهه در تعزیه، پویایی اجرا و توجه به دغدغه­های اجتماعی متناسب با زمان حال، اهداف اجتماعی تعزیه، و عبور از مرزهای زمان و مکان، تعامل بازیگر و مخاطب (حین اجرا و پس از آن) اشاره کرده و در ادامه در خصوص اهمیت هنرهای تعاملی افزود:

بحث هنرهای تعاملی در دنیا با اتکاء بر فناوری دیجیتال و امکان انتشار اطلاعات برخط، در دهه­های اخیر رواج پیدا کرده است. در ایران کمتر به این مهم پرداخته شده و تا حدی نسبت به اهمیت آن غفلت شده است. این توجه برای حل معضلات اجتماعی بسیار مهم است و اگر دست­اندرکاران امور هنری در این باره تعلل ورزند یا از پرداختن به آن واهمه داشته باشند، جامعه از فرصت این هنر محروم خواهد شد. وی گفت: شناخت و بهره­مندی از داشته‌های فرهنگی و سرمایه‌های هنری، از جمله تعزیه و نمایش‌های آئینی و هر آنچه مظهر پویایی و گویایی در فرهنگ ایرانی- اسلامی است، از ضروریات است. از سویی اگر صرفاً بر شکل سنتی این آیین­ها پافشاری کرده و برای پویایی آنها قدمی برنداریم، این آیین­های ارزشمند در آینده محکوم به انزوا خواهند بود.

امروزه ذائقه هنری جوامع در حال دگرگونی است. برای مثال نمایش تابلوهای نقاشی در موزه یا گالری که زمانی از سوی هنردوستان با استقبال مواجه می­شد، امروزه با برخورد انفعالی یا عدم استقبال مخاطبین مواجه می­گردد. عصر جدید، با توجه به تنوع رسانه، انواع جدیدی از عرضه هنر را می­طلبد؛ اشکال قدیمی قابلیت پیشین خود را از دست داده و به سختی از عهده ایفای نقش تحولی معهود برمی­آید. در دوره‌­ای که عصر تکثر حوزه‌ها و تنوع ایده‌هاست، مخاطب نمی‌تواند منفعل باشد و شیوه سنتیِ عرضه هنری کارایی خود را از دست داده است. به همین ترتیب، در دوره پست مدرن، همان­طور که نمایشگاه انفعالی مخاطب را جذب نمی­کند، تعزیه انفعالی هم نمی‌تواند برای مخاطب گیرایی چندانی داشته باشد. در تعزیه انفعالی که بر شکل سنتی اجرا دلالت دارد، رابطه اصیل بین مخاطب و بازیگر رخ نمی­دهد‌. در گذشته، تعزیه مخاطب را بر می­انگیخت و همین انگیختگیِ مخاطب برای اندیشیدن به مقابله حق و باطل، عین هدف بود. امروز برای رسیدن به این هدف، نیاز به اشکال و تمهیدات جدیدی است. تعزیه یا هر هنر آیینی دیگر برای تأثیرگذاری بر مخاطب باید از شکل منفعل خارج شود. مشارکت فعال مخاطب، در اشکال هنری جدید، همچون بازی­های رایانه­ای، رمز موفقیت چشمگیر این اشکال هنری و استقبال روزافزون از آنهاست (اگرچه در مواردی، این حس مشارکت غیرواقعی و نوعی القاء هوشمندانه است).


در ایران هنوز جسارت و صراحت کافی برای این امر وجود ندارد و البته دانش لازم نیز کسب نشده است. اهل هنر و کسانی که دغدغه معضلات اجتماعی دارند، باید تکلیف خود را با این امر که گریزی از آن نیست، روشن نمایند. امروزه چاره­ای جز پذیرش تغییر در نگرش­ها و تمایلات انسانی، و به تبع آن، ضرورت حضور روایت‌های تعاملی در هنر نیست. از فرهنگ و آیین ایرانی-اسلامی، روایت‌های تعاملی فراوانی قابل استخراج می­باشد اما این امر مستلزم جسارت، خلاقیت، و دانش است. بسیاری از راه­کارهای ارائه شده در مواجهه با معضلات اجتماعی امروز محدود و مقطعی هستند. این در حالیست که رخدادهای تعاملی، قابلیت برانگیختن افراد را برای حضور در صحنه و ایجاد فعل و انفعال سازنده دارا می­باشند. بر اساس نظریه‌های اجتماعی که اهمیت تفاوت‌های فردی را توضیح می‌دهند، امروزه ضرورت بهره­گیری از اشکال مختلف بیان‌ هنری برای جذب مخاطب، اجتناب ناپذیر است. باید توجه داشت که رویداد با اثر متفاوت است. در یک اثر هنری، فرض بر این است که تمام بار بر دوش هنرمند بوده و مخاطب منفعلانه با اثر مواجه می­گردد، در حالیکه در یک رویداد هنری، شکل کامل ابژه هنری صرفاً با مداخله مخاطب تعریف می­گردد و هرچه رخداد هنری پویایی بیشتری داشته و مخاطب را در رابطه تعاملی با رخداد بیشتر سهیم نماید، به رویداد هنری نزدیک­تر شده و خلاقیت آن را افزون می­سازد، به­علاوه با برانگیختگی‌ای که به همراه دارد، خود نیز بیشتر محقق می­شود.

در ادامه، حیدری در تأیید نکات مطرح شده، به توصیف مصداق بحث در تجربه فعالیت هنری خود پرداخت. وی خاطرنشان ساخت، تجربه فعالیت عکاسی در طول سال‌های اخیر نشان می­دهد که این اثربخشیِ تعاملی نه تنها در ارتباط هنرمند و مخاطب خود را آشکار می­سازد بلکه در کارهای هنری گروهی (حدود۲۰ تا ۲۵ نفر در تجربه مذکور)، عامل حفظ انسجام گروه است. در این میان اینکه چگونه یک فعالیت انفرادی باعث کنش جمعی می­شود، قابل بررسی است.

تعزیه قابلیت خوبی برای تبدیل به هنر تعاملی دارد زیرا یک نیاز فطری در مخاطب که میل به دخیل بودن است را برمی‌انگیزد. در هنر‌های تعاملی، مثل دیوارنگار‌ی شهری، تئاتر و هنرهای اجتماعی دیگر، استقبال مخاطب از مصادیق‌ تلاش برای دخیل شدن در وقایع، و نیاز مخاطب از نظر فرهنگی و روانی برای حضور در روایت هنری، و حتی تغییر پایان روایت مشهود است. یک نمونه از این تلاش برای تغییر روایت، رخدادی است که در نمایش تعزیه در مشهد و در مواجهه با اعمال گروه تروریستی داعش رخ داد. از سویی کارگردان می‌داند که نمی‌تواند عاشورا و واقعه مرتبط با آن را تغییر دهد اما از سوی دیگر، یک ضرورت اجتماعی که به واسطه وقایع اخیر پر رنگ­تر هم شده است، باعث می‌شود با تغییر فی­البداهه سناریوی نمایش، داعش و مدافعین حرم را در آن به نمایش بگذارد. این امر حاصل کنش بین بازیگر، کارگردان، و مخاطب است که در بستر واقعیتی خارجی، معنا می­یابد. امروزه در برخی اجراهای تئاتر، امکان تغییر پایان داستان به مخاطبان که تا حدودی از روایتی که اجرا می‌شود باخبرند، داده می‌شود و این تجربه به شکل دیگری رخ می‌دهد. به این ترتیب، در حین نمایش، جمعی از تماشاگران به جمع بازیگران می­پیوندند و با توجه به سناریویی که در همکاری با سایر مخاطبین تعیین شده، در کنار بازیگران، داستان را به سمت پایانی جدید هدایت می­کنند.

در خاتمه به ضرورت شناخت هنرهای تعاملی توسط جامعه هنرمندان و نیز برنامه‌ریزی و حمایت برای استفاده از ظرفیت‌های آن توسط متولیان هنری و مسئولان، تاکید گردید.


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید