هنرهای محیطی در ایران و جهان و مسایل زیست محیطی

هنرهای محیطی در ایران و جهان و مسایل زیست محیطی


نشست تخصصی «هنرهای محیطی در ایران و جهان و مسایل زیست محیطی» سه‏‌شنبه ۲۶ تیر ۹۷ با حضور دکتر عفت‏‌السادات افضل طوسی، دانشیار و معاون پژوهش و فناوری دانشکده هنر دانشگاه الزهرا(س) و مؤلف کتاب« طبیعت در هنر باستان»، و جمعی از علاقه‏‌مندان این حوزه، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. 

در ابتدای این نشست، افضل طوسی به تاریخچه رویکرد انسان به محیط‌زیست و طبیعت از یک‌سو، و تبیین مفاهیم اساسی و واژگان کلیدی در عرصه هنرهای محیطی از سوی دیگر، اشاره کرد و آنها را مورد بحث قرار داد. وی در تعریف هنرهای محیطی، ویژگی ناپایداری آثار و استفاده از مواد طبیعی مانند سنگ، چوب، و آب را بیان کرد و توجه در این آثار به طرح و حل و فصل مسائل زیست محیطی را مورد تأکید قرار داد.

افضل‌طوسی با اتخاذ دیدگاهی نقادانه، شکاف میان انسان معاصر و طبیعت را به چالش کشید و انس انسان گذشته با محیط‌زیست را مورد تکریم قرار داد. وی با اشاره به اینکه بر اساس روش و سازوکار ارتباطی انسان گذشته با طبیعت، «حفاظت از محیط زیست» هیچ­گاه مسأله­ساز نبوده است، به فراگیر بودن نمادهای محیطی و طبیعی در تمدن­های باستان توجه داد. وی گفت: به­طور مثال در تمدّن‌های بین‌النهرین، سرخپوستی، آزتک‌ها و مایاها، و مصر باستان به­مراتب شاهد نیایش و گفتمان انسان با طبیعت از طریق رب‌النوع‌های ترکیبی حیوانی یا انسان-جانوری هستیم. انسان در مقابله با بلایای طبیعی و بروز ترس یا خطر از ایزدان متناظر با رویدادهای طبیعی چاره‌جویی و استمداد می­کرد. در این میان، هر یک از عناصر اربعه  آب، باد، خاک و آتش، ایزد خاص خود را داشت. به­طور نمونه، ایزدبانوی آناهیتا (ایزد آب و باران) و آپام‌نپات(ایزد سرچشمه آب‌های زیرزمینی) نزد ایرانیان، و اشاره­های متعدد منابع ادبی و اسطوره‌ای جهان شاهدی بر این مدعا به­شمار می‌روند.

سخنران نشست در ادامه بحث با اشاره به اصل زنده بودن طبیعت نزد انسان گذشته، تغییر این رویکرد در جهان امروز و تلاش انسان مدرن برای دخل و تصرف در طبیعت را اصلی‌ترین منشأ مشکلات زیست محیطی عصر کنونی برشمرد. وی تاکید کرد که اکنون این موازنه از «طبیعت قاهر-انسان مقهور» در گذشته، به «انسان غالب-طبیعت مغلوب» در زمان حال، برهم خورده است. بازنمود طبیعت در سطح اندک و پس­زمینه­های نقاشی­های روم باستان (هرکولانئوم و پمپی)، و منظره­پردازی­ و ترسیم طبیعت روستایی در نقاشی­های هلندی سده­های پسین، از همین تغییر سخن می­گویند. افضل طوسی ادامه داد: در دوران معاصر، با پدیدار شدن مسائل زیست محیطی، هنرمند غربی با نمایش عناصر طبیعی در آثار خود، مخاطب را به طبیعت و اهمیت ترمیم  رابطه انسان با آن متوجه ساخته است. این در حالی‌است که این ارتباط در شرق دور هرگز گسسته نشد و نگاه ارزشی به طبیعت در هند، چین و سایر ملل شرق آسیا کمابیش همواره پابرجا بوده است.

شرق آسیا دوستدار طبیعت

استاد دانشگاه الزهرا، منظره را به عنوان نمادی از طبیعت، رکنی مهم در نقاشی چینی مشرق زمین برشمرد و افزود نسبت طبیعت به انسان در منظره­پردازی­های چینی، کل به جزء بوده و انسان در خدمت طبیعت است. این موضوع در فرهنگ هندوها با احتراز از جانورآزاری نمود یافته است. ‌در حالی­که نگاه تکریم­آمیز به طبیعت از حدود قرن 16 میلادی در غرب رشدو‌نمو یافت، احترام به محیط‌زیست و بزرگ­داشت طبیعت در هنرهای شرق دور، هندوها و بوداییان، و همچنین اقوام سرخ‌پوست از گذشته‌های دورتر مطرح بوده است. چه­بسا از جالب‌ترین مصادیق چنین نگرشی بتوان به نقش­پردازی­های عظیم نازکا (تصویر1) در پرو اشاره کرد. در میان اقوام بومی، طبیعت موضوع اصلی بوده و انسان در حاشیه نقاشی می­شده است. البته طی سده‌های اخیر در غرب نیز سبک‌ها و جنبش‌هایی پدیدار گشت که از تلطیف نگاه انسان به طبیعت حکایت می­کند، از جمله رمانتی‌سیسم در قرن نوزدهم را می­توان اوج چنین رویکردی دانست.


1. نگاره مرغ مگس خوار بر سطح زمین، تمدن نازکا، گرو

قرن بیستم، ظهور مدرنیسم، قهر با طبیعت

به اعتقاد افضل‌طوسی، ورود به دوران مدرن، سرآغاز انفصال انسان و طبیعت است. در این دوره، توجه به تکنیک، روح هنر را تسخیر نمود. این جریان با نفوذ هندوئیزم به آمریکا در دهه 60 و پیدایش سبک‌های نو در عرصه هنرهای زیست محیطی مورد تردید واقع گردید. در واقع بازگشت به طبیعت را می­توان تاحدی از تبعات جانبی قوت گرفتن تمایلات هندوئیزم و بودیزم در بین هیپی‌های آمریکا به­شمار آورد. ظهور گرایشاتی در هنر از قبیل لند‌آرت، هنر محیطی، اکو‌آرت، و غیره از تأثیر عقاید هندی و علاقه به ساده‌زیستی حکایت دارند. اگرچه سابقة چنین رهیافتی را می­توان در آشنایی بشر اولیه با سنگ و یادمان­های سنگی پیشاتاریخی نظیر خرسنگ­های انگلستان Stonehenge نیز جستجو نمود. (تصویر2)

 

2. خرسنگ‌ها یا Stonehenge، انگلستان

افضل­طوسی در پاسخ به این پرسش که «آیا بازنمایی طبیعت در هنر، کارکردی زیباشناسانه دارد یا از احترام انسان به طبیعت حکایت می­کند؟» گسترة تاریخ را مرزی دانست که در یک‌سوی آن رویکرد انسان باستان به طبیعت در هنر، محصول تکریم است و در سوی دیگر آن، هنر مدرن گاهی فقط بر یک تجربه زیبایی­شناختی بسنده می‌کند. وی در بررسی این هنرها، برای عناصر طبیعی موجود در نقاشی‌ها کارویژه‌های زیست محیطی تعریف نمود و از هنرمندانی نظیر انسل آدامزAnsel Easton Adams ‏ (۱۹۰۲–۱۹۸۴) نام برد که عکاسی را رسانه هنری دانسته و طبیعت را موضوع کار خود قرار داده­اند.

دوران معاصر و ضربه‌های مهلک انسان بر پیکره طبیعت

افضل‌طوسی ادامه داد که در قرن معاصر، انسان ضربه‌های سهمگینی بر طبیعت وارد نموده است و جنگ‌های جهانی اول و دوم، بمباران هیروشیما، و فاجعه چرنوبیل صدمات جبران­ناپذیری بر پیکره محیط زیست وارد آوردند. در مقابل چنین مواجهاتی بود که جریان‌های حمایتیِ زیست‌محیطی از دهه هفتاد شدت یافت، به طور نمونه رابرت اسمیتسون Robert Smithson در سال­های دهه 70 میلادی با خلق «اسکله حلزونی» هنر زمینی Land Art را مطرح نمود (تصویر3). اسمیتسون بر این باور بود که مجسمه‌ها در باغ‌های قرن هجدهم با هدف بازنمایی، تزئین فضا و زیباسازی محیط ساخته و پرداخته می­شدند اما اقتضائات عصر حاضر، توجه به کارکردهای اجتماعی و سیاسی هنر را در اولویت قرار داده است. بدین ترتیب هنرمفهومی و مینی‌مال آرت مطرح گردید و سادگی و بی‌آلایشی عناصر طبیعی مورد توجه قرار گرفت. والتر دی­ماریا Walter de Maria خالق اثر «میدان رعدوبرق» در این رابطه اظهار می­دارد پیشگیری از سوانح و بلایای طبیعی در توان بشر نیست اما می‌تواند ایده­های نابی برای وی به ارمغان آورد، ضمن آنکه حامل این پیام است که ای انسان تو از زمینی، پس به رستنگاه خود بنگر و خود را بخشی از آن ببین؛ بی­تردید دلبستگی به ستاره، کوه و آسمان و سایر عناصر طبیعت، در وجود انسان نهادینه است. افضل طوسی افزود: آثاری که با گرایش‌های محیطی در این عصر پدید آمدند، گاه در طبیعت (مانند اسکله حلزونی اسمیتسون) و گاه در سایت­های مشخص عرضه می­شدند و وجه اشتراک تمامی آنها بهره‌گیری از مواد و مصالح طبیعی بود.

 


3. اسکله حلزونی، رابرت اسمیتسون، آمریکا

گالری هنری، اثر هنری را ایزوله می‌کند

افضل طوسی با اشاره به زمینه‌های گوناگون پیدایش هنرهای محیطی افزود: منظور نظر برخی از هنرمندان به چالش کشیدن ارائه آثار در گالری و برهم زدن ساختار رسمی و سنتی این نمایشگاه­ها بود چراکه به باور ایشان فضای کلاسیک گالری، اثر را محصور و آن را از طبیعت جدا می‌سازد، در حالی­که طبیعت یک گالری زنده است که نه­تنها هنر را محبوس نمی‌کند بلکه به آن جان می‌بخشد و بدین ترتیب مخاطب با مشاهده اثر در دل طبیعت، درک کامل­تری از پیام زیست محیطی محصول هنری پیدا می‌کند. از سوی دیگر هنرمندانی نیز اصل را بر توجه دادن به طبیعت قرار داده و ابلاغ پیام را از طریق فضای نمایشگاهی نیز میسر می‌دانستند و از اینرو عناصر طبیعی و زیست‌محیطی را به درون گالری‌ها برده و با چیدمانی نو به نمایش می‌گذاشتند.

افضل طوسی گفت: هدف مشترک تمامی این هنرمندان به­ویژه اکولوژیست‌ها جلب نظر مخاطب به طبیعت بود. از هنرمندان موفق در این زمینه می­توان از دیوید نش David Nash، مجسمه‌ساز انگلیسی، نام برد که آثار خود را با استفاده از چوب­های خشک و بریده­شده، و پوسته درختان برپا می­کرد (تصویر4).


4. شعله ، حجم چوبی، دیوید نش، انگلستان

 نَش به عنوان یک هنرمند پیرو محیط زیست، علاوه بر به نمایش گذاردن قابلیت‌های متفاوت و غیرمرسوم چوب و بیان ظرفیت‌های پنهان تصویری آن، حس اهتمام به محیط زیست را بر می­انگیخت. وی تقریباً تمام اجزاء درخت از جمله شاخه‌های کوچک را مورد استفاده قرار می‌داد و حتی زغال طراحی خود را نیز با استفاده از قسمت‌های کوچک خشک شده درخت‌ها می‌ساخت. مطالعات دقیق او کیفیت‌های بی‌نظیری از امکان ساخت مجسمه با قسمت‌های مختلف درخت را با تفسیری جدید در پی داشت. هنرمند دیگر پاتریک دوروتی Patrick Doughertyاست که ایدة اولیه آثارش را از خانه‌های ساده و ابتدایی روستایی و  همچنین لانه‌های پرندگان و جانوران گرفته و «حجم‌های شاخه‌ای» خود را در آمریکا، بلژیک، ژاپن، اسکاتلند و دیگر کشورها با استفاده از شاخه‌های درهم تنیده، خس و خاشاک دور ریختنی و شاخه‌های هَرَس‌شده برپا نموده است. .(تصاویر 5)


5. چیدمان حجم‌های شاخه‌ای، دوروتی

پیوستگی یا عدم ارتباط هنر و طبیعت

افضلی­طوسی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن نمایش مصادیقی از هنر محیطی، رسالت اجتماعی هنرمند در برخورد با چا‌‌لش‌های زیست محیطی را مورد بررسی قرار داد. او تدابیر هوشمندانه هنرمندان جهان در ارائه آثاری اثرگذار و زیبا در این عرصه را ستودنی شمرد و از کنشگرانی در این زمینه نام برد که به­طور کلی هنر و طبیعت را در پیوندی ناگسستنی و ژرف با یکدیگر دانسته و آثاری بر همین اساس خلق نموده­اند.

عضو هیات‌علمی دانشگاه الزهرا در شرح ویژگی­های هنر زمینی به عکاسی و جایگاه ویژه آن در ثبت آثار این­گونه هنرها اشاره نمود چراکه این آثار به دلیل ساختاری متشکل از عناصر طبیعی و همچنین فضای ارائه طبیعی، اغلب ماهیتی ناپایدار و کوتاه‌مدت دارند و چه­بسا ارجاع به آنها در آینده، تنها از طریق عکس­ها و تصاویر آنها میسر باشد.

سخنران جلسه همچنین خاطرنشان ساخت که امروزه اکو آرت  eco artو هنر ترمیمی restoration art با هدف مرمت بخش‌های آسیب‌دیدة طبیعت، بسیار رواج دارد و این نگاه از همان منظر پیوند هنر و طبیعت سرچشمه می­گیرد. طبیعت همواره منبع الهام و خلق هنر بوده است اما در برخی جوامع هنرمندان در گامی فراتر، سعی در درک زبان طبیعت دارند و گاه در این مسیر به ترفندهایی متوسل می­شوند که مخالفت­هایی را به همراه دارد. هنرمند محیطی کریستو و اقدام او به بسته‌بندی صخره ساحلی در سیدنی استرالیا از این جمله است. کریستو در توجیه خلق چنین اثری ابراز داشته که «فرو بردن صخره در پوششی از ابهام به آن معنا بخشید و فرم آن را آشکار کرد. این تجربة فرمیِ متفاوت، به دیده‌شدن صخره کمک کرد»[1].


لزوم مطالعه تطبیقی گرایش‌های هنرهای محیطی در ایران و جهان 

افضل­طوسی در ادامه بحث خود به این نکته اشاره نمود که ظهور و بروز گرایش­های هنری محیطی در ایران با وجود بستر بسیار فراهم و مستعد طبیعی و زیست‌محیطی چندان مطلوب نبوده و در ابتدای راه قرار دارد. این وضعیت تاحدی برآمده از عدم ساختارمندی نظام فکری و ضعف مهندسی دانش مربوطه است. وی راه برون­رفت از این بن­بست را مطالعه، تقویت آگاهی، و فرهنگ­سازی در زمینه­های مرتبط، و همچنین افزایش ارتباطات بین­المللی به منظوره کسب ایده و مقایسه تطبیقی گرایش‌های هنری ایران و جهان دانست.    

بومی‌سازی هنرهای محیطی در ایران

افضل‌طوسی با ذکر مصادیقی از هنرهای محیطی در ایران نتیجه گرفت که گرایش­های آیینی در ایران بسیار است. در نهاد ایرانیان از گذشته ایزدبانوانی مثل آناهیتا، ایزد آب، ایزدان زایش و رویندگی و .... از جایگاهی خاص برخوردار بوده و نمادهای زیادی پیرامون زن و مادرزمین شکل گرفته‌اند. ایزدان زایش و رویندگی در کاراکتر زن نمایان است. زن، مادر طبیعت است. یا چیزی را می‌بافد و یا رویکردی آیینی به زندگی دارد. در ایران حالت جاندارپنداری طبیعت در بسیاری از آثار دیده می‌شود. افضل‌طوسی به پرسش یکی از حاضرین مبنی بر آسیب‌شناسی گرایشات هنر محیطی در ایران این‌گونه پاسخ داد که متاسفانه در ایران عناصر طبیعی دچار دگردیسی و تغییر کاربرد می‌شوند. عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا در پاسخ به این پرسش که گرچه در تاریخ هنرهای محیطی، هنرمند ابتدا این دغدغه را داشته که هنر را از حصر گالری آزاد کند و به طبیعت بیاورد اما آیا می‌توانیم زمانی را قائل شویم که تمام توجه هنرمند به طبیعت باشد، گفت: بازگشت به طبیعت، بخشی از هدف هنرمندان است. هنرمندان جریان‌سازند و اثرگذار بنابر این، در ابتدا برخی از هنرمندان، تنها تجربه هنری عادی دارند اما در ادامه به طبیعت متعهدانه می‌نگرند.

نهادهای سبز، حامی نهال‌ سبز

افضل طوسی ادامه داد: تقنین قوانین محیط‌زیستی، به‌وجود آمدن جنبش سبز و بعد تشکیل کمیته‌های دوستدار محیط‌زیست در سازمان ملل متحد، منجر به تدوین منشور طبیعت در سال1982 میلادی شد. در منشور طبیعت متذکر شده که طبیعت چیست و چگونه باید از آن محافظت کرد. در نهایت این سازمان‌ها قوانینی را در سطح بین‌المللی تعیین کرد و به سیاست‌گذاری‌های لازم در این باره پرداخت. افضل طوسی افزود: نگاه علمی و محیط‌زیستی هنرمندان در این باره خیلی موثر است. در جوامع پیشرفته هنرمند دور نمی نشیند بلکه در کنار سایر مسئولان جامعه، او نیز ایفای نقش می‌کند البته با خلق اثرش. باید گفت که به موازات توسعه علم و تخریب محیط زیست انسان، هنرمندان نیز توجه بیشتری به این مساله نشان دادند و اوضاع را جهت‌دهی کردند. اما نقد مهمی در این میان وارد است و آن اینکه آیا به راستی هنرمحیطی اثرگذار خواهد بود و یا هنرمند فقط با عناصر بازی می‌کند؟

در ادامه به این مطلب اشاره شد که شکل‌گیری هنرهای محیطی در دوره مدرن قابل شناسایی است و افزایش توجه این هنرمندان به مسائل زیست‌محیطی نیز در دوره مدرن اتفاق می‌افتد اما در همان حال و پس از انقلاب صنعتی و رشد ابزار و ماشین‌آلات است که سرعت تخریب طبیعت هم افزایش می‌یابد.

فعالان هنرهای زیست محیطی در ایران

افضل طوسی ادامه داد: متاسفانه هنرمندان ایرانی اندکی در این عرصه فعالیت می‌کنند. چیدمان‌ها، مهرها و سنگ-ماهی‌های احمد نادعلیان نمونه‌های بارز آثار مرتبط با محیط زیست است اما همه فعالیتهای این حوزه در ایران، با ریتم کند و تاثیرات اندکی همراه است. وی تاکید نمود که هنرهای محیطی باید کارکردگرا شود به نحوی که بتواند گامی برای حل مشکلات محیط‌زیست بردارد. اکنون در ایران گرایش به چیدمان، به سبب تاثیرپذیری از آثار احمد نادعلیان بسیار زیاد است. هر ساله در جزیره هرمز با خاک‌های رنگی شاهد چیدمان‌های گوناگونی هستیم. افضل‌طوسی گفت نمی‌توان در مورد هنرهای محیطی صحبت کرد و نام نادعلیان را نبرد. این هنرمند در انگلستان تحصیل کرده و در نتیجه آثار بسیاری از هنرمندان انگلیسی را دیده است. او در کارنامه هنری خود در ایران و جهان، آثار محیطی بسیاری دارد که نشان از دغدغه‌های زیست محیطی وی است. او سال‌ها قبل با حکاکی نقش ماهی روی سنگ و رها کردن آنها در دریا نیز توجه خود را به محیط زیست نشان داده بود.

آیا هنرهای محیطی در حل مشکلات زیست‌محیطی توانمند است؟

سخنران نشست در پاسخ به سوال یکی از حضار در خصوص میزان اثرگذاری هنرهای محیطی و راهگشایی آن در حل مشکلات زیست محیطی ایران، گفت: به عقیده من این هنرها تاثیرگذارند اما به سبب تغییر برخی رفتارهای اجتماعی ایرانیان و تغییر ارزش‌ها نسبت به گذشته، این تاثیرگذاری، زمان‌بر خواهد بود اما حتما ثمرات خوبی خواهد داشت. همچنین این پرسش مطرح شد که ما در غرب نمونه‌های متعددی از فعالیت هنری داریم که تاثیر هنر بر محیط زیست را نشان می‌دهد، آیا در ایران ما هنرهای محیطی را هنرهای کاربردی می‌دانیم یا همان هنرهای زیبا با شکل و رنگی نو است؟ آیا می‌توان مزیتی برای هنرهای محیطی نسبت به سایر هنرها برای تحقق هدف حل مسائل زیست‌محیطی قائل بود؟ افضل‌طوسی در پاسخ به اهمیت فرهنگ‌سازی در این باره اشاره کرد و مصادیقی را برشمرد. وی گفت این هنرها می‌توانند اخلاق مصرف را تحت تاثیر قرار دهند. افضل‌طوسی تقنین هم زمان قانون‌های خاص شهروندی و فرهنگ‌سازی را درمانی برای دردهای زیست‌محیطی دانست و از سویی دیگر، یکی از ابزارهای مهم در راستای تقویت بنیان‌های فرهنگی را فضای مجازی برشمرد. وی گفت باید با تبلیغات مناسب، فرهنگ را قوت بخشید و هنر در این بخش می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. به عقیده سخنران نشست، هنرهای محیطی مزیت خاصی نسبت به سایر رشته‌های هنری مثل کاریکاتور و ... در حل مشکلات زیست‌محیطی ندارند. وجود ریشه‌های استوار و معنادار در شکل‌گیری هر اثر هنری می‌تواند اثرگذار باشد. هنرمند باید دغدغه‌مند باشد و فرم و قالب آثار هنری، در اولویت بعدی قرار می‌گیرد.

طبیعت مجازی؛ تغییر و بهره از عناصر طبیعی در هنرمحیطی 

افضل طوسی به برخی از جلوه‌های هنرهای تزئینی شهری نقد داشته و می‌پرسد، آیا تراش سنگ و کندن درخت و جابجایی خاک،‌ آسیبی بر محیط‌زیست وارد نمی‌کند؟ به راستی در این شرایط باید چه کرد؟ آیا فقط بحث ما زیباسازی است؟ عضو هیات علمی دانشگاه الزهراء، به جریانی هنری که بر بستر استفاده بی‌رویه از عناصر طبیعی شکل گرفته نقد دارد. او معتقد است این هنرمندان طبیعت را «مجازی» می‌کنند و این در حالی است که زیبایی طبیعت، در ذات طبیعی و بی‌آلایش آن است.

سخنران نشست در پاسخ به پرسشی در خصوص معرفی سبکی شایسته و متناسب با حل معضلات زیست‌محیطی، به سبک‌هایی اشاره کرد که در خود طبیعت کار می کنند و آنهایی که خود طبیعت را خیلی دستکاری نمی‌کنند.

مساله ورود هنر محیطی به شهر 

این سوال که آیا هنر محیطی به قلمرو شهر ورود نماید یا خیر؟ سوال برخی حاضران بود. معاون پژوهش و فناوری دانشگاه الزهرا، در پاسخ به این سوال، شرط ورود را کاربردی بودن این هنرها دانست. وی گفت در هنرهای محیطی باید پاسداری از طبیعت مدنظر باشد و نه تغییر ماهیت آن. از سنگ و آب و سایر عناصر طبیعی در جای خود و به‌موقع استفاده شود. در نهایت این هنرها باید جنبش‌های اجتماعی به نفع حفاظت از طبیعت روی دهد. سخنران نشست ابراز داشت هنرمندان باید تلاش نمایند که اگر قرارست هنری در هریک از مناطق 22گانه تهران اجرا شود عدل و انصاف رعایت شود و این‌گونه نباشد که در مناطقی خاص آثار محیطی در نهایت دقت خلق شود و در محله‌ای در راستای رفع تکلیف. زیرا باید یادمان باشد همه انسان‌ها حس زیبایی‌شناسانه دارند.

پژوهش در محیط زیست داریم و هنرش را خیر؟ دانشگاه‌ها دست به کار شوند

افضل طوسی گفت امور و فعالیت‌های پژوهشی در این عرصه جدی است اما تکلیف مادی ما با هنرهای محیطی روشن نیست. این حوزه دچار یک اغتشاشی است که هر کسی به سلیقه خود اکتفا می‌کند. شاید لازمه‌ حل مساله این باشد که دانشگاه‌ها برای آموزش و توسعة هنرهای محیطی تدابیر جدی بیندیشند و موظف شوند که ارتباط ارگانیک بین هنرها و طبیعت را به درستی مطالعه کنند.

افضل طوسی در خاتمه گفت: نهادهای دست اندرکار و متولی در ایجاد ارتباط میان نهاد هنر و مساله حفاظت از محیط‌زیست باید چاره‌اندیشی نمایند. ما باید بدانیم تعریف و هدف هنرهای محیطی چیست و نباید با پیمودن مسیر غلط به بیراهه رویم و طبیعت را بیشتر مخدوش کنیم. هنرهای محیطی، هنرهایی هستند که درگیر طبیعت‌اند؛ مساله محیط‌زیست برای ما یک اولویت است در نتیجه حتی شاید لازم باشد دولت‌ها در برنامه‌های توسعه و اسناد فرادست توجه بیشتری به آن مبذول داشته و در نگرش کلان خود، به این مساله توجه کنند.

وی مباحث خود را با این نکته به پایان برد که در ایران، بیشتر هنرهایی که با نام هنرمحیطی ارائه می‌شود بیشتر اهداف زیباشناسانه داشته و کارکرد کمتری در ارائه راه‌حل مشکلات محیط زیستی دارند. در این آثار گاهی اهداف زیباشناختیبه قدری پر رنگ است که اساسا مسأله‌زداییکرده، مساله و مشکل را می‌پوشاند و تصویری از یک «طبیعت مجازی» را به نمایش می‌گذارد.

[1] http://foroughnajafi.blogfa.com/1389/07/

ویراستار و تدوین‌کننده: دکتر سمانه کاکاوند

گزارش تصویری


  

  

   

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید