سينماي انيميشن و بازتوليد مواريث فرهنگي و هويت ايراني
نشست تخصصی «سينماي انيميشن و بازتوليد مواريث فرهنگي و هويت ايراني» در تاریخ ۲۵ تیر ۹۷، با حضور اشکان رهگذر، سازندۀ انیمیشن آخرین داستان، مؤسس و مدیرعامل استودیو هورخش و محمدرضا مقدّسیان، کارشناس و منتقد سینما در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. مشروح سخنان آقایان رهگذر و مقدسیان که به تبیین جوانب مختلف تواناييهاي سينماي انيميشن در ايران، برای بازنمايي فرهنگ و هويت ملي پرداختهاند، از نظر میگذرد.
نشست با طرح بحثی از جانب سیده راضیه یاسینی، رییس پژوهشکده هنر آغاز گردید. وی ضمن تاکید بر اهمیت جهانیشدن در عصر امروز، تنها راه مواجهه با این پدیده را، تعامل موثر با فرهنگ جهانی با هدف پاسداشت و حفظ هویت فرهنگی یک ملت دانست. یاسینی همچنین خاطرنشان ساخت که در فرایند جهانیشدن، فرهنگ اولین و شاید مهمترین مقولهای است که دستخوش تغییر و استحاله میشود بنابر این، هر ملتی باید در مواجهه با فرهنگ جهانی، از ذخایر و داشتههای خود، برای تعامل تاثیرگذار بر دیگر فرهنگهای جهان، بهره جوید. وی ادامه داد، این مهم ممکن نیست مگر با شناخت دقیق فرهنگ و هنر ملی و نیز مددجویی از توانمندی رسانهها که قدرت تاثیرگذاری شگرفی دارند. یاسینی ضمن تقدیر از تولید انیمیشن آخرین داستان به دلیل تکیه بر فرهنگ اصیل ایرانی و بهرهمندی از عناصر روایی شاهنامه با هدف معرفی فرهنگ و هویت ایرانی، با تاکید بر لزوم تداوم در ساخت چنین آثاری، افزود: اگر بخواهیم اين رويدادهای فرهنگی، هنری به یک جریان ماندگار تبدیل شده و گسترش یابد، نخست لازم است که دولتها به سیاستگذاری ملی و برنامهریزی در این زمینه روآورند و ذیل آن سیاستگذاریها، از تولید چنین آثاری برنامههای حمایتی خاص نمایند. در وهلۀ دوّم نیز لازم است تا پژوهش کافی برای تولید اثری که به کفایت و درستی معرف هویت فرهنگی باشد به عمل آید زیرا به صرف اقتباس از متون ادبی فارسی و تولید اثری همچون یک انیمیشن مبتنی بر آنها، ممکن است مؤلّفههای هویّتی به کمال بازتاب نیابد به نحوی که نتوانیم ادّعا کنیم که تولید فرهنگی مؤثر و تأثیرگذاری داشتهایم. یاسینی در پایان گفت: آنچه به نظر میرسد در آثاری چون آخرین داستان و تولیدات فرهنگی، هنری نظیر آن نیازمند مطالعه و بررسی است، آن است که علاوه بر اقتباس از یک متن ادبی خاص و بسیار فاخر ایرانی، در بازنمايي بصری این متن ایرانی به چه میزان از توفیق دست پیدا کرده و در این جهت چه مسیری را پیموده است؛ مسیری که آن را به یک انیمیشن معرف فرهنگ، هنر و در یک کلام هویّت ایرانی، تبدل کرده باشد.
انیمیشن آخرين داستان؛ نوآورانه و مبتني بر پژوهش
اشكان رهگذر بیانات خود در باره انیمیشن آخرین داستان، با تاکید بر چالشها و فرصتهای اقتباس از شاهنامه فردوسی آغاز کرد. وی ضمن تاکید بر اهمیت شاهنامه در معرفی تاریخ ایرانزمین و با اشاره به ساختار روایی منسجم آن، به سوالاتی که در حین ساخت این انیمیشن از سوی مسئولان در خصوص چگونگی اقتباس از شاهنامه مطرح شده بود، اشاره کرد و گفت: «شورای بررسی در زمان تولید این اثر، به شدت معتقد بود که در اصل یک تار مو نباید از شاهنامه جابجا شود. گویا شاهنامه یک متن مقدس بود. اثری که تا آن زمان خیلی کار جدی برایش انجام نشده بود، تبدیل به متنی شد که قرار نبود از آن اقتباس آزاد انجام شود. ولی ما در این مسیر تلاش کردیم و جنگیدیم و نمونههای خارجی را مثال زدیم؛ کارهایی که انجام شده و کارهایی که در حال انجام است و در نهایت، این مساله مرتفع شد. رهگذر افزود، از همین مقطع اقتباس یا دوبارهسازی یا همسانسازی انیمیشن در فیلمنامه این پروژه بگیرید تا مقطعی که کار فروش فیلم در سطح بینالملل انجام میشود، فرایندهای عجیب و متعددی را از سرگذراندیم که در ابتدای راه، هیچ تصوری از آنها نداشتیم یا حداقل فقط یک ماکتی را پیش ذهن خودمان تصور میکردیم اما در نهایت توانستیم راهی برای حل مشکلات پیدا کنیم و اثر را به جایی برسانیم که با توفیق جهانی همراه شود.
سينماي انيميشن و منطق بازنمايي منحصر بهفرد آن
محمدرضا مقدسيان، در ادامه مباحث، با تاکید بر اهمیت درنظرگرفتن منطق متفاوت بازنمایی هر امری در سینمای انیمیشن، اظهار داشت که انیمیشن اساساً وجهی از وجود انسان را درگیر میکند که به بخش وجودی کودکانهاش تلنگر میزند بنابر این برای ساخت آن، باید به ندای کودک درون گوش سپرد. وی افزود: غالب روانشناسها و کسانی که روی مخاطبشناسی فعالیت کردند اعتقاد دارند که آن وجه کودکانه ماست که وجه خلاقه، پذیرا و جویا و کنجکاو ما را شکل میدهد؛ پس پیدا است وقتی که قرار است یک مفهوم فرهنگی، تاریخی و یا مذهبی بازتولید شود، باید بتوان بر نقطهای تاثیر گذاشت که سبب شکلگیری ذهنیت مخاطب میشود. به عبارتی اگر ما از پدیدهای به نام شاهنامه، یک باور ذهنی و یک تصویر داریم، این تصویر، جایی در کودکی ما شکل گرفته است بنابر این، آنجایی که به ما اجازه میدهد جرات به خرج دهیم، روی کلمه جرات تاکید میکنم، و بپذیریم که میتوانیم فضای جدیدی را مثلاً در قالب اقتباس آزاد از یک اثر کلاسیک تجربه کنیم، تا نگاه تازه و موفقی داشته باشیم، نظر به وجه کودکانه انسانی است.
پژوهش در حوزه فيلمنامه: ضرورتي براي موفقيت در سينماي اقتباسي و به ويژه انيميشن
مقدسیان همچنین بر اهمیت پژوهش در نگارش فیلمنامه انیمیشن تاکید کرد. به اعتقاد وی مهمترین و اصلیترین بخش فعالیت یک فیلمساز چه در حوزۀ سینمای انیمیشن، چه در حوزۀ سینمای مستند و چه در حوزۀ سینمای داستانی و چه در هر بخشی از فضاهای سینمایی و هنری، بخش پژوهشی کار او است. وی تصریح کرد: پژوهشها در نهایت به تغییر و تحول اموری که دیگران کشف و شهود کردند، منجر میشوند و در مقطعی به چيزي دیگر تبدیل میشوند که نوآورانه و بدیع اما مبتنی بر اساس قبلی است. پس من مفهوم پژوهش را خیلی عمیقتر از تعریف رایج میبینم. وی ضمن قدردانی از توجه جدی و مستمر گروه تولیدی آخرین داستان به امر پژوهش در این اثر، اشاره کرد: سازندگان یک اثر اراده کردند به سراغ اثری مثل شاهنامه بروند پس احساس مسئولیت کردند. تولیدکنندگان کسانی بودهاند که ارزش کاری که میخواهند بکنند را میدانند و در عین حال جرات هم دارند (بازهم تاکیدم روی جرات است) که انشای نانوشته را بنویسند که ممکن نیست هیچ غلط نداشته باشد، نمیشود گفت به واسطه اینکه میخواهیم سراغ یک مفهوم خیلی بزرگ برویم پس سخت است و رهایش کنیم؛ یا دچار وسواسی بازدارنده شویم بلکه با دقت نظر در بحث پژوهش در عین حال با شجاعت در نوآوری میتوان به ساخت چنین آثاری کمر همت بست.
دراماتيزه كردن پژوهش: ضرورت جدی در نگارش فيلمنامه انيميشن
در ادامه، مقدسیان به اهمیت موضوع دراماتيزه كردن پژوهش اشاره کرد و گفت که تنها پژوهش، برای ساخت انیمیشن کافی نیست، بلکه این پژوهش باید به مرحله درک و آمادگی برای تبدیل به روایتی دراماتیک برسد. وی در این باره افزود: اگر متن خوبی داشته باشید اما توان درماتیزه کردن آن را نداشته باشید، توان خلق صحنههای سینمایی اصیل را از دست میدهید، در نتیجه مخاطبی راکه کاری با پژوهش ندارد باید ببیند و لذت ببرد را از دست میدهید، و در چنین وضعی، در واقع، متریال پژوهشهای خودتان را هدر دادهايد.
مکتب انیمیشن ایرانی؛ آری یا خیر؟
در پاسخ به این مساله که انیمیشن آخرین داستان به چه میزان ایرانی است؟ اشکان رهگذر گفت، از نگاه وی، اکنون چیزی به عنوان انیمیشن ایرانی وجود ندارد، چرا که چنین پدیده ای نیازمند تاریخ و فرایند قابل پیگیری مشخصی است که اکنون وجود ندارد. وی افزود: «خیلی از دوستان معتقدند که میشود انیمیشن ایرانی ساخت؛ اما سوال این است که مؤلفههای آن چیست؟ اکنون ما داریم در دنیایی زندگی میکنیم که اطلاعات اولین سرمایه جوامع و بسیار با ارزش است. در نتیجه هر آن چیزی كه آن را به اسمی مینامیم، باید یک پشتوانۀ تاریخی متقن و مبتنی بر پژوهش داشته باشد که مفهوم انیمیشن ایرانی فاقد آن است. رهگذر گفت که از نظر وی، بهجای استفاده از این برچسبها، میتوان از تجربیات موفق مکاتب جهانی انیمیشن در سالیان اخیر بیشترین بهره را برد تا اثری موفق را برای معرفی فرهنگ ایرانی به جهانیان تولید کرد.
امكان تحقق مكتب انيميشن ايراني
مقدسیان در ادامه در باب امکان تحقق مکتب انیمیشن ایرانی، خاطرنشان کرد که برای تحقق این مهم، سلسلهای از فعالیتها و اقدامات برای درک بهتر انیمیشن لازم است؛ اقداماتی که موجب میشود مکتبی مبتنی بر عقبههای فکری و فرهنگی شکل بگیرد. وی افزود: اگر قرار است مکتب انیمیشن ایرانی ایجاد شود، و انیمیشن ایرانی ساخته شود باید علاوه بر تعیین مولفههای اساسی، توجه به جزئیات اهمیت پیدا کند و به دراماتيزه كردن متن بهای کافی داده شود. وی اشاره کرد، من هنوز آخرین داستان را ندیدهام تا بتوانم بگویم که این دیتاهایی که شما به خوبی و به دقت جمعآوری کردید به چه میزان و چگونه به فیلمنامه تبدیل شده است. وی گفت آنجاست که میتوان قضاوت کرد آیا پژوهش کافی و درستي در ساخت اثر انجام شده است يا خير.
سينماي انيميشن و پيوند آن با سرگرمي
رهگذر در ادامه ضمن تاکید بر اهمیت پژوهش در ساخت انیمیشنهای تاریخی، به اهمیت ویژگی سرگرمکنندگی تصریح کرد و گفت: «زمانی که میخواهید کالایی را بفروشید در وهله اول آن کالا باید زیبا به نظر بیاید. در باره انیمیشن هم وضعیت همین است. اثر تولیدی باید جذاب باشد به نحوی که مخاطب حاضر باشد دو ساعت از وقت با ارزشش را صرف دیدن اثر کند. سرگرمی ذاتی سينما است و به خصوص اکنون، مخاطب هر کاری را تماشا نمیکند؛ چون حجم عظیمی از تولیدات از سراسر دنیا در دسترس مخاطب است. خصوصا در کشور ما که فقط کافی است سایت را باز کنید و فیلم را انتخاب کنید و دکمه دانلود را بزنید. در چنین شرایطی، فيلم مذكور باید چیزی باشد که ارزش دیدن داشته باشد و مخاطب حاضر باشد به سینما بیاید، هزینه کند و فیلم را ببیند، پس جنبه سرگرمکنندگی در کنار دیگر وجوه یک اثر انیمیشن بسیار مهم است. رهگذر افزود: گرچه علاوه بر لحاظ ویژگی سرگرمی سازی در آخرین داستان، گروه سازنده بر پژوهشهای لازم تمرکز فراوان داشته است. رهگذر با ذکر چند مثال از چند نمونه فعالیت پژوهشی برای ساخت جزئیاتی در ساخت آخرین داستان، به یادگیری خط میخی برای تطبیق کامل زبان متن خوانده شده با صدا و نیز ضبط صدای گوشوارهای مربوط به ایران باستان در صداگذاری بخشی از اثر که در آن گوشوارهای حرکت و تولید صدا میکند، همچنین استفاده از موسیقی نواحی ایرانی جهت افزایش اصالت موسیقی به کار رفته در متن، اشاره کرد. رهگذر معتقد است، پژوهش در ساخت این قبیل جزئیات، حاکی از احترامی است که تیم وی برای مخاطب خویش قائل بوده است. وی افزود: در این انیمیشن شاید صدها مثال نظیر آنچه گفته شد وجود داشته باشد که طی آنها ما سعی کردیم دقت نظر به خرج دهیم. این تلاشها، فقط و فقط با این هدف انجام شد که کاری که میخواهیم انجام دهیم را به درستی انجام دهیم و در عین حال، به درک مخاطب، احترام بگذاریم؛ بنابر این همیشه خودمان را در صندلی مخاطب قرار دادیم تا ببینیم زمان تماشای اثر، مخاطب چه احساسی دارد.
مخاطبشناسي در ساخت «آخرين داستان» و جايگاه آن در سينماي انيميشن ايران
رهگذر با اشاره صریح به اینکه در آخرین داستان از هیچ مخاطبشناسی پیشینی بهرهگیری نشده است، خاطرنشان کرد که از نگاه او در نظر گرفتن مخاطب قبل از شکلگیری یک اتفاق شدنی نیست. وی گفت: مخاطب اول باید با یک اثر مواجه شود، آن را بشناسد سپس راجع به آن نظر دهد. ۹ سال پیش که ما میخواستیم این کار شروع کنیم، بسیار هیجانزده بودیم، ما واقعاْ میخواستیم کاری مهم انجام دهیم، چون برای اقتباس از شاهنامه کارهایی شده بود ولی آن طور که ما دوست داشتیم، نبود. ما نه سواد مخاطبشناسی داشتیم، نه مدلهای مشابه داشتیم و نه جایی بود که بخواهد برای ما این کار را بکند و نه هیچ چیز دیگری. کاری که ما جایگزین این مساله کردیم این بود که همواره خودمان را جای مخاطب قرار دادیم، یعنی همواره از اعضای گروه تولید میپرسیدیم خودت حاضری این را ببینی؟ اگر این بخش را میدیدی چه میگفتی؟ اگر خودت سالن سینما نشسته بودی و این موزیک را میشنیدی چه میگفتی؟ آیا این صدا اعصابت را خرد نمیکرد؟ و ... به موازات، همچنین، براي فراهمآوری زمینه استقبال مخاطب نیز پارمترهایی را در نظر گرفتیم که متمرکز بر ایجاد جذابیت برای مخاطب بود.
ضرورت پژوهش در شناخت مخاطب، عملکرد سازمان سفارشدهنده يا محتواي توليد شده
ادامه مباحث نشست به آسیبشناسی انیمیشنهای تولید ایران و رابطه سازمان، محتوای تولید شده و مخاطب در قبال یکدیگر پرداخت. در این باره رهگذر به اهمیت تداوم در ساخت انیمیشن با فرمت صحیح اشاره کرد و درباره ضعف محتوای تولیدشده و فیلمنامه در ایران گفت: باید مشخص شود ضعف موجود در فیلمنامهنویسی برای انیمیشن از کجا سرچشمه میگیرد؟ چه زمانی مساله فیلمنامهنویسی تئوریزه میشود؟ باید بپرسیم که تاکنون چند مقاله در بررسی ضعفهای انیمیشن تولید شده است؟ چند ورك شاپ برای تولید انیمیشنها برگزار شده استه؟ مثال میزنم ما در حوزه فیلمنامه یک شخصی به نام سيدفيلد داريم كه همه او را میشناسید. او یک کتاب دارد با این مضمون که چه طور ضعفهای فیلمنامهمان را برطرف کنیم؟ این برای نویسنده یک فیلمنامه، پژوهشی کاربردی است و به او کمک میکند در برابر نقدهای احتمالی وارده قادر به تشخیص درستتری باشد. منتقد هم باید بتواند دقيقا بگويد کجاي كار اشكال دارد، در حالیکه اکنون جای این منابع خالی است. چنین منابعی میتوانند، منجر به تولید یک اثر فاخر و بدون ایراد شود و نیز در حوزه نقد، تجربیات آموزندهای را رقم بزند. چنانکه وقتی من یک فیلم را ساختم که در فیلمنامه ضعف داشت، منتقدین و کارشناسان، بر اساس معیارهای علمی متقن آۀن را نقد میکنند. این نقد تبدیل به یک دیتا میشود که برای آثار بعدی به منزله کلاس درس است. من این را تجربه میکنم بعد فیلمنامه بعدیام را مینویسم که نسبت به فیلمنامه قبلی، ایرادات کمتری دارد.
رهگذر در ادامه، به سلیقهای بودن مواجهه مدیران با سازندگان آثار هنری انتقاداتی را وارد دانست و اشاره کرد که حمایت از ساخت انیمیشن در دولت باید نهادینه شود تا مثلث مخاطب، سازمان و محتوا دچار کژکارکرد نباشد. وی گفت: من به دفعات بسیار به ملاقات مدیران مرتبط رفتهام به نحوی که در جلسات طرح فیلمنامه آخرین داستان، بازخوردها و عکسالعملهای یک سازمان را در زمان چهار مدیر مختلف شاهد بودم. باید اعتراف کنم که سلایق مدیران مختلف است و هر کدام هم الزاماتی را برای شما به وجود میآورد به نحوی که حتی اگر هم از كار خوششان بیاید، حجمی از دخالتها و انتظارات به سمت شما میآید تا حدی که در صورت برآورده کردن آنها، شما احساس میکنید از اثر فاصله گرفتهاید و این اثر جدید، دیگر فیلم شما نیست، بلکه بیشتر فیلم مدیری است که پشت یک صندلی نشسته و اگر موافق نتیجه نباشد کار معطل میماند. رهگذر تاکید کرد که: مثلث مخاطب، سازمان و محتوا، باید به یک خط تبدیل شود و در این حین، نهاد دولتی میتواند نقش تسهیل کننده را بازی کند نه نقش تغییردهنده اثر.
در تایید نظر رهگذر، مقدسیان نیز به اهمیت ارتقای دانش رسانهای برای مرتفع کردن ضعفهای هر حوزه در سینما اشاره کرد. به عقیده وی هرقدر تسلط تکنیکی بر سازوکار تولید انیمیشن حائز اهمیت است، تسلط و فهم دقیق از روایت و داستاننویسی نیز مهم است و باید در ایران این حوزه بیشتر جدی گرفته شود. وی گفت: ما سه سال است تلاش میکنیم به هنرمندان سینمای انیمیشن بگوییم شما اگر قرار است انیمیشن بسازید قبل از این که دست به قلم بشوید و بخواهید طرح بزنید، کانسپتی را داشته باشید و انیمیشنی را به سمت تولید ببرید، باید اول بدانید میخواهید چه کار کنید. اساسا در حوزه انیمیشن، افراد به اشتباه فکر میکنند که انیمیشن یعنی تکنیک، یعنی اگر من تکنیک دو بعدی، سه بعدی، استاپ موشن یا ... را بشناسم، بزرگان انیمیشن را بشناسم، دیتا گردآوری کرده باشم، بهترین و جدیدترین نرمافزارهای ساخت انمیشن را بشناسم، جدیدترین مدیران و شرکتهای تاسیس شده را بشناسم و...، ولی به لحاظ محتوایی هیچ کاری نکنم؛ ایرادی ندارد. در حوزهی رسانه باید ببینیم آیا این سازمانها هستند که عامل كسب موفقیت یا عدم موفقیت بودهاند؟ برای این منظور باید پژوهش کرد، باید دید چرا مخاطب به این فیلم رویکرد مثبت یا منفی داشته است؟ آیا شرایطی فراهم شده که مثلاْ آقای رهگذر، علی اسکویی، هادی محمدیان و دیگر کسانی که انیمیشن بلند ساختند، یک جا جمع شوند و با چند تن از پژوهشگران بنشینند و صحبت کنند و رویه کار را به لحاظ فنی استخراج و مطالعه کنند؟ بیایند کل رویهای را که در مرحلهی پژوهشی طی کردند استخراج کنند و بعد به مدلی برسند و آن را ارائه دهند که بر اساس آن بتوان گفت کجا به نتیجه رسیدند و کجا به نتیجه نرسیدند؟ رویههایی که همه قابل تبدیل به فرمول است و به شناخت ضعفها و قوتها در مسیر تولید انیمیشن کمک میکند. به اشتراک گذاشتن این تجربیات با مدیران مرتبط، کمک میکند تا بدانند تصمیمگذاریها چگونه به موفقیت یا ناکامی آثار تولیدی کمک کرده است؟ به لحاظ مالی چه خسارتی وارد شده یا افت مخاطب رخ داده است؟ در این صورت میتوان امیدوار بود که مدیر هم این عوامل را شناسایی کرده و در نهایت تغییرات لازم را در فرایندها اعمال کند.
رابطه سازندگان انيميشن در ايران با مديران سازمانهاي سينمايي دولتي
در ادامه نشست، رهگذر درباره مواجهه با مدیران دولتی و متولی انیمیشن، با اشاره به اینکه دلیل مراجعه در وهله اول جلب حمایت مادی برای پروژه بوده، تصریح نمود که هیچ حمایت مالی دولتی برای تولید آخرین داستان وجود نداشته و در ابتدای کار، او و همکارانش ناچار بودهاند هزینه ساخت کار را به صورت کاملا شخصی تامین نمایند. وی البته به این نکته اشاره نمود که با وجود برخورد اولیه نه چندان امیدوارکننده مدیران، مرحله به مرحله و پس از برگزیده شدن کار در جشنوارههای انسی و کن، برخورد مدیران با این اثر نیز بهبود یافته اما کماکان بودجهای برای تولید این پروژه تخصیص نیافته است. رهگذر در این باره گفت: به تدریج که لحنها با اثر مهربانتر میشد اما همواره سخن از نبود بودجه بود.
گاهی هم قیمتی که روی کار میگذاشتند قیمتی واقعی نبود و برای ما ارزش نداشت بخواهیم وارد این معامله شویم. تامین مالی برای ساخت اثر، قدم اول است. شما اول یک فیلم خوب میسازید اما اگر یک فیلم خوب اکران بد بگیرد، دیده نمیشود، هر چقدر هم که کار خوب باشد. اگر یک فیلم خوب، تبلیغات خوب و رسانه خوب نداشته باشد، اصلاً دیده نمیشود. پس موضوع مهم بعدی این است که در حوزه بازاريابي، چطور کار میشود. ما مارکتینگ آزاد در ایران نداریم. عواملی مثل اینکه چقدر هزینه تبلیغات میشود؟ چه کسی حمایت میکند؟ ارگانهایی که میتوانند از شما حمایت بکنند چطور حمایت میکنند؟ و ... همگی در موفقیت اثر تاثیرگذارند.
رهگذر افزود: ما حاضریم در این باره بیاییم تجربیاتمان را براي شما بگوییم گرچه تجربیات تازهای نیست و قبلاْ هم همه شنیدهاند. بیاییم حاصل این روندها را مستندسازی کنیم تا بالاخره بتوانیم مدل مناسب خودمان را برای تحقق نتیجه مطلوب پیدا کنیم، چون متاسفانه فرایندهای حمایتی ما سلیقهای و در واقع بسیار قدیمی است.
در ادامه این بحث، مقدسیان نیز بر لزوم ساخت و حمایت از انیمیشنها بر مبنای مدل و الگوهای بازاریابی و ارتباطی تاکید کرد و گفت: اگر این حمایتها فرمول داشته باشد، قاعده داشته باشد، خیلی اتفاقات خوب میافتد. فارغ از تفاوتها که بین سیستم مدیریتی و ساختار ساخت اثر سینمایی در ایران و اروپا و امریکا و آسیا، حتماْ وجود دارد، تجربیات پژوهشی موجود میتواند شروع خوبی باشد. ما از دوستان بپرسیم که تجربیات خود از مراحل ساخت اثر چگونه بوده است؟ برای این منظور، باید پرسشنامهای آماده کنیم و ضمن آن از مواجهه با مدیر، فعالیت برای جذب بودجه و راه حل آن و ... جویا شویم. این مطالعه میتواند در مرحلههای تولید، جذب بودجه و اکران انجام شود. مقدسیان افزود: سینما صنعت است اما اگر گردش مالی نداشته باشد، عملاْ صنعت نیست و صرفاً به یک کار روشنفکرانه خوشحالکننده تبدیل میشود. باید به جایی برسیم که بگوییم طبق این فرمول، این اثر باید در کدام فصل، در کدام سانس، در کدام سینماها، در کدام شهرها- که مثلاْ گرمسیر است یا سردسیر، دانشجو کم دارد یا زیاد، میانگین سنی افرادش بالای ۴۰ سال است یا بالای ۲۰ سال- نمایش داده شود. مقدسان گفت: به این طریق باید در مرحله پیشتولید، فرمول داشته باشیم و تا یک حدی هم حدس بزنیم که این اثر چقدر میتواند موفق باشد. همان فرمول میتواند بر مبنای مستندات در اقناع مدیر کارکرد داشته باشد، همان فرمول میتواند به ما بگوید که این فیلم در اکران چه سرنوشتی خواهد داشت، میتواند به ما بگوید در چه فصلی اکران کنیم، برای چه کسانی اکران کنیم، مخاطب هدفمان چه کسی باشد، تبلیغاتمان روی چه نشانههایی تمرکز داشته باشد و ... بنابر این مادامی که این فرمول را نداشته باشیم باید باری به هرجهت فیلم را اکران کنیم، و منتظر نتیایج پیشبینینشده هم باشیم.
چرا بايد در ایران انيميشن ساخت؟
مقدسیان در بخش پایانی صحبت خود، در یک جمعبندی، با تاکید بر سوالی بنیادین به تبیین این موضوع پرداخت که اساسا چرا در کشوری چون ایران، ساخت انیمیشن موضوعیت دارد و چرا این امر میتواند منجر به پیشرفت سینمای ایران شود. او گفت: سینمای آمریکا، آسیا و اروپا، در تولید انیمیشن، نخست به فروش و گردش اقتصادی حاصل از آن فکر میکند؛ بعد به ساختارمند کردن و شکل دادن به ذهن مخاطب. وقتی که شما به لحاظ فکری و فرهنگی احساس نیاز بکنید که سبك زندگيتان باید شبیه فلان آقا یا خانمی که در منهتن زندگی میکند بشود، تقاضای آن ایجاد میشود، در چنین وضعیتی همه چیزهایی که در منهتن ارائه میشود در محل دیده شدن فیلم هم تقاضا پیدا میکند. تولیدات سینمایی جهان از این منظر در پی کسب پول بیشتر است. سینما صنعت است و قرار است پول دربیاورد البته پول گیشه حداقل درآمدش است، آوردههای اقتصادی، فرهنگی ساخت فیلم خیلی بالاتر از آمار فروش است. پس باید انیمیشن بسازیم، باید فیلم بسازیم. زیرا سینما یک صنعت است. اما چطور؟ ما باید پس از استخراج آن فرمولها فیلم بسازیم تا موفق شویم به هدف برسیم وگرنه دچار شکست میشویم. وقتی انیمیشن میسازیم صرفا این نیست که ما دستهای از تصاویر متحرک جذاب را کنار هم قرار دهیم. ما باید به اندازه یک کوه یخ در زیر شکل خروجی اثر به عمق برویم تا خروجی آن بشود انیمیشن و چیزی که از سطح آب بیرون است؛ در غیر این صورت احتمالا اثر حتی توجیه اقتصادی هم نمیتواند داشته باشد. باید توجه داشت که بیشترین رشد تاریخ سینما و نوآوریها در تاریخ سینما، در شوروی کمونیستی و آلمان نازی اتفاق افتاده است. ما از اینها به خاطر حمایت شدید دولت از سینما یاد میکنیم که نتایج مهمی داشته است. در نهایت کمونیستها شكست خوردند و دوره نازیها هم تمام شد اما سینما و میراث رسیده به ما باقی ماند. حالا اگر دولت بیاید -با همان رویکرد حتی دستوری- بگوید انیمیشن بسازید، یک دستاورد حداقلی دارد. اگر حمایت هدفمند باشد، میتوانیم انیماتورهای خوبی تربیت و تولید کنیم. مقدسیان اقزود: انیمیشن ساختن در بازار ایران بسیار بسیار ارزانتر از بازار جهانی است، چرا ما نباید اینجا را به یک قطب ساخت انمیشن در جهان تبدیل کنیم؟ چرا نباید در نتیجه آن، اشتغال ايجاد کنیم؟ چرا نباید مفاهیم ملی و دینیمان را با هزینههای کم منتقل کنیم؟ اما لازمه تحقق این اهداف، پژوهش برای برنامهريزي و سازماندهی صحیح و موثر در تولید انیمیشن است.
بودجه، هزينه، نيروي انساني، بازاريابي و توزيع در ساخت «آخرين داستان»
رهگذر نیز به عنوان سخن پایانی، به اهمیت دستاوردهای تیم استودیو هورخش در ارتقای سطح انیمیشنهای ایرانی اشاره کرد و با اشاره به اینکه قصد انتشار میزان بودجه ساخت آخرین داستان را ندارد گفت که بودجه ساخت این کار در بدو امر کاملا با هزینه شخصی انجام شده و سپس با رصد دیگر الگوهای بازاریابی فیلم، استودیو موفق شده تا به انحای دیگر، پشتوانه مالی کار را تامین نماید. وی اظهار داشت: در شروع فعالیت این استودیو، تعداد همکاران ۱۵، ۱۶ نفر بود. در این ۵ سال به طور متوسط ۳۵ تا ۳۶ نفر همکار بودیم و سپس به صد نفر رسیدیم، چون توانستیم سرمایهگذار خصوصی جذب کنیم. در واقع ما شیوههای سرمایهگذاری جدید را برای تامین هزینهها یاد گرفتیم زیرا دانستیم کسب بودجه برای تولید این اثر از طریق سازمان دولتی سخت است. پس به شیوههایی رسیدیم و یاد گرفتیم که بايد در تعاملات خارجیمان چه کار کنیم. به این نتیجه رسیدیم که باید این انیمیشن را با دقت بسازیم و خیلی زیاد به مخاطب فکر کنیم این بود چون اگر اثر نتواند بفروشد، کاملاً شکست میخوریم. رهگذر افزود تاکنون بازخوردهایی که از اکران فیلم در جشنوارههای جهانی گرفتیم خیلیخیلی خوب بوده و اعتبار ایجاد شده براي سینمای ایران رضایتبخش بوده است؛ تا جایی که از شرکتهای فیلمسازی خارجی الان پیشنهاد ساخت فیلم داریم و انشاالله بتوانیم این مسیر را به درستی ادامه دهیم.
رهگذر در خصوص اکران اثر آخرین داستان در ایران گفت: پروسه فروش فیلم یک پروسه تمامنشدنی است. در ایران یک فیلم اکران سینمایی میشود، سپس نمایش خانگی و بعد كار فيلم هم به كلي تمام است. ما با فرایند فروش خیلی آشنا نیستیم و داریم بالاخره سعی میکنیم با آخرين داستان برخوردی میکنیم كه فیلم بتواند تا سالهای متمادی بازدهی مادي داشته باشد. البته اينكه ما خودمان به عنوان سازندگان كار بازاريابي هم بكنيم، كار غلطي است چون قطعاً در توان ما نيست چند كار را با هم انجام دهيم. هر کدام از تخصصها باید در جای خودشان رشد و عمل کنند، ما معادلات فروش بینالمللی را نمیدانیم. اگر بتوانیم آن را یاد بگیریم، با توجه به تفاوت نرخ ارز به شدت انیمیشن در کشور ما میتواند ارزان تولید شود. ولی مشکل این است که کسی حاضر نیست با ما سازندگان وارد معامله شود.
در تایید سخنان رهگذر، مقدسیان نیز به این نکته اشاره کرد که گروههایی از سازندگان انیمیشن هستند که در بازار لبنان و عراق فعاليت دارند. وی پیشنهاد داد تا با دعوت از این گروهها، پژوهشی انجام شود متمرکز بر آنکه آن بازار خارجی چه ویژگیهایی داشته، آثار تولیدی چه ویژگیهایی داشته و سرانجام، این فعالیت چه دستاوردی برایشان داشته است.
در خاتمه نشست، یاسینی اعلام نمود این پژوهشکده، متناسب با توان خود، از انجام پژوهش مبتنی بر ثبت تجربیات سازندگان انیمیشن در ایران استقبال میکند تا از خلال آن، مشکلات حوزه تولید انیمیشن در ایران کاهش یابد و دانش استفاده موثر از هنر-صنعت سینما رو به افزایش گذارد.
ویراستار و تدوینکننده: امیررضا تجویدی