استانداردسازی، ارزیابی و ثبت مالکیت آثار هنرهای تجسمی ایران، گشایشی در چالشهای حقوقی
نشست تخصصی «استانداردسازی، ارزیابی و ثبت مالکیت آثار، گشایشی در چالشهای حقوقی هنرهای تجسمی ایران» سهشنبه ۲۲ آبان ۹۷ با حضور دکتر پریسا شاد قزوینی، دکتر احمد ندایی فرد، دکتر پینکی چادها، و خانمها فاطمه مرسلی توحیدی و فریماه فاطمی، نیز با حضور مهمانانی از دفتر حقوقی و معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانمها اعظم صمدی و سمیه آزادبیگی و آقای سعید فلاحفر، به همراه جمعی از علاقهمندان این حوزه، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
این نشست با هدف ارائه راهکاری برای ثبت آثار هنرهای تجسمی به منظور ممانعت از تضییع حقوق هنرمندان این حوزه، بهویژه حق مالکیت فکری آثار، برگزار شد. در ابتدای جلسه شاد قزوینی به ضرورت استانداردسازی ثبت اثر هنری برای جامعه هنری مشتمل بر هنرمندان، مدرسان، محققان، گالریداران و هنرآموزان پرداخت و ضمن اشاره به برخی معضلات حقوقیِ برآمده از عدم توجه به این امر، دستاورد تدوین چنین سامانهای را، امکان ایجاد شناسنامه اختصاصی برای آثار و تعیین ارزش کیفی و کمی برای آنها ذکر نمود. به علاوه، استفاده از این سامانه، گامی در جهت تسهیل حمایت از حقوق مادی و معنوی هنرمندان بر اساس مستندات و معیارهای مشخص خواهد بود. وی خاطرنشان ساخت که دامنة کاربرد طرح پیشنهادی ایشان که در قالب یکی از فعالیتهای انجمن علمی هنرهای تجسمی ایران سامان یافته است، به چهار شاخة عکاسی، نقاشی، گرافیک و مجسمهسازی اختصاص مییابد. در ادامه از اقدامات صورت پذیرفته در خصوص طرح مزبور، نظیر ارائه آن به کتابخانه ملی و وزارت ارشاد نیز گزارشی ارائه شد.
این استاد دانشگاه در اهمیت بحث، به درخشش آثار هنری در دو دوره تیموریان و صفویان اشاره نمود و دلیل این شکوفایی هنری را حمایت از آحاد هنرمندان، و امنیت فکری و چهبسا مادی این قشر توصیف نمود. ضرورتی که در دوران معاصر نیز همچنان احساس میشود و تأمین تمهیدات متناسب با شأن، شخصیت، و خلاقیت هنرمندان، مسلماً به تولید آثاری بهمراتب غنیتر و باارزشتر خواهد انجامید. وی افزود: این طرح گامی است در جهت ایجاد همان امنیت فکری، چراکه از رهگذر کاربرد آن، میتوان به آثار هنرهای تجسمی، هویت و شناسه بخشید، آنها را از گزند تصرف یا سوء استفاده مصون نگاه داشت، و به تبعِ تعیین معیارهایی برای ارزشگذاری آثار، سبکها، تکنینکها و حتی جنبشها و گرایشات هنری را طبقهبندی نمود. بدین ترتیب از طریق بانک اطلاعاتی ایجاد شده، درجهبندی هنرمندان و به دنبال آن، تمهیدات خرید و فروش آثار، امور مربوط به بیمه آثار و مسائل رفاهی هنرمندان قابل برنامهریزی خواهد بود؛ ضمن آنکه نگاه سرمایهگذاری و بینش ارزشی در قبال آثار هنری، نهادینه خواهد شد.
کد کیوآر و سامانه ثبت آثار
شاد قزوینی در خصوص تدبیری که در این طرح، برای دستیابی به این منظور، بدان اندیشیده شده گفت: این مهم ضمن استفاده از کد شناختهشدة کیوآر QR «Quick Response» محقق میشود. این کد، به عنوان یک شناسه، امکان ثبت آثار را در یک بانک مرکزی اطلاعات فراهم میآورد. همچنین در تخصیص کد به اثر، شاخصههای صوری آثار مدنظر قرار گرفته و مباحث محتوایی یا معنایی مورد توجه نیست. به تبع استفاده از این روش، علاوه بر مزایای پیشتر نامبرده، در صورت فروش اثر، حق مالکیت معنوی برای خالق اثر نیز همچنان حفظ خواهد شد.
در این باره بیان شد که کد کیوآر، مشابه شناسه شابک یا I.S.B.N برای کتاب است و در یک پیشنهاد، ما آن را «شاهتا» نامیدهایم. در مبحث استانداردسازی میتوان به شماره استاندارد بینالمللی آثار سمعیبصری I.S.A.N، کد استاندارد بینالمللی آثار موسیقی I.S.W.C، و کد استاندارد بینالمللی آثار صوتی ضبط شده I.S.R.C نیز اشاره نمود. به واسطه این کدها است که حقوق پدیدآورندگان آثار فرهنگی حفظ میشود و روشن است که برای حقوق پدیدآورندگان آثار هنری نیز وجود چنین شناسهای ضرورت دارد.
در ادامة بحث، مرسلی توحیدی، مبانی نظری طرح را از منظر ارزشگذاری آثار هنری و زیباییشناسی مورد بحث قرار داد. وی از یکسو به دیدگاه فرمالیستی و نظریات کلایو بل، راجر فرای، و کلمنت گرینبرگ به عنوان منتقدان مدرنیسم اشاره کرد و از سوی دیگر، توضیحاتی پیرامون دیدگاه بافتگرایان و آراء نوئل کارول و جرالد لوینسون از پیروان این نظریه مطرح نمود. وی در نتیجهگیری گفت که فصل مشترک این دو دیدگاه در نظریهپردازیهای نلسون گودمن با کتاب «زبانهای هنر» (1976) تبلور یافته و از همینرو به عنوان مرجع نظری طرح پیشنهادی، انتخاب شده است.
سپس فاطمی، دیگر سخنران جلسه، در توضیح کاربرد نظریة گودمن، توجه به تبارنامه اثر شامل نام هنرمند، نام اثر، ماده یا مدیوم اثر، تکنیک، سایز، زیرشاخة اثر، تاریخ آفرینش، موضوع و محل نگهداری اثر را مبتنی بر وجه فرمالیستی این نظریه، و تفکیک خودانگاشتی یا دیگرانگاشتی بودن اثر را در ارتباط با کارکردهای فرهنگی و وجه بافتگرایانة نظریه گودمن اعلام نمود؛ ضمن آنکه شاخصة خودانگاشتی به هنرهای اتوگرافیک یا تکمرحلهای، منحصر بهفرد، و غیر قابل تکثیر نظیر نقاشی و مجسمه اشاره دارد که صرفاً در یک محل به نمایش درآمده و ارائه میشوند، در حالیکه وجه اطلاق شاخصة دیگرانگاشتی به هنرهای الوگرافیک، چندمرحلهای و تکثیرپذیر همچون عکاسی و گرافیک است. همچنین ذیل وجه بافتگرایی، میتوان دوره خلق اثر و بستر تاریخی مربوطه، محل استقرار و به نمایش درآمدن اثر و اطلاعات بخش هنرپروری (شامل زمان آفرینش اثر، مکان آفرینش اثر، و حامیان یا سفارش دهندگان) را نیز در نظر گرفت. فاطمی به عنوان نمونه، شاخصههای مزبور را برای اثر «ماندگاری»، متعلق به ایران درودی، برشمرد.
نداییفرد، عضو دیگر تیم طراحی سامانه پیشنهادی، نیز توضیحاتی پیرامون ساختار و عملکرد کد کیوآر ارائه داد. وی در مقدمه از اسنادی نظیر کارت ملی، شناسنامه، گذرنامه، گواهینامه، کارت پرسنلی، کارت دانشجویی، و غیره نام برد که اطلاعات هویتی شخصی فرد و نیز ویژگیهای بیومتریک مثل اثر انگشت یا قرنیه چشم را در خود ثبت و ضبط مینمایند. وی ادامه داد شاید یکی از بهترین و کارآمدترین ابزارهای دیجیتال در زمینه ثبت اطلاعات هویتیِ آثار هنرهای تجسمی، کد کیوآر باشد. کیوآرها که در سال 1994 توسط یک تیم ژاپنی طراحی شدند، نشانههای دوبعدی با ساختار ماتریسی و ظرفیت رمزگذاری اطلاعات و تبدیل آنها به نشانههای سفید و سیاه مربعی با قابلیت ذخیره حجم بالایی از دادهها (حدود 7000 عدد یا 4000 حرف لاتین) هستند. محتویات کد کیوآر بهراحتی توسط برنامههای خوانشگر که بر روی ابزارهای هوشمند نظیر موبایل، تبلت، لپتاپ نصب میشوند قابل اسکن و بازیابی است. استفاده از این کدها در ایران به سال 91 و برچسبهای شبنم بر روی محصولات بر میگردد.
پینکی چادها، دیگر عضو گروه، اثر کمینة همراه شدن شناسة کیوآر با اثر را ایجاد یک حفاظ امنیتی در اطراف اثر دانست که ذهن مخاطب را متوجه شناسنامهدار بودن اثر نموده و نسبت به سوءاستفاده از آن هشدار میدهد. وی در بخش دیگری از سخنان خود از سازمانها، مؤسسات، دانشگاهها و موزههایی یاد کرد که مزایای قابل توجه این کد از جمله اعتبار فراگیر و جهانی آن، سادگی و ارزانی نرمافزارهای خوانشگر آن، قابلیت مشاهدة آن بهطور همگانی، و موارد دیگر، آنها را به استفاده از کد کیوآر ترغیب نموده است. با اینحال آسیبشناسی طرح مزبور را دارای اهمیت دانست و در این راستا به هزینههای مربوط به تعویض شناسههای سنتی با کد کیوآر و استخدام پرسنل آشنا با فناوریهای حرفهای و آیتی برای ورود و ذخیره اطلاعات بسیار پر حجم شاخصههای مورد نظر آثار در این کد اشاره نمود. وی گفت به علاوه چهبسا در بسیاری از موزههایی که در حال حاضر از این کدها استفاده نمودهاند، مخاطب چندان علاقهای به اسکن کد نشان نداده و کنجکاوی وی تحریک نشده است. ضمن آنکه اسکن و خوانش این کدها در مرکز یا موزه مربوطه مستلزم ارتباط اینترنتی درونسازمانی بوده و اختلال در این ارتباط از حیث روانی و عملیاتی تأثیر منفی خواهد داشت.
در ادامه شاد قزوینی، در جمعبندی مطالب به لزوم توجه یک سازمان ذیصلاح برای پذیرش مسئولیت ساماندهی و ثبت اطلاعات آثار و تولید کدهای کیوآر در سامانه الکترونیکی تأکید ورزید و در کنار آن تأیید هنرمند در قالب ادعانامه را ضروری دانست. بهعلاوه متذکر گردید که کد شناسة اثر متعلق به خود هنرمند است نه به خریدار آن، بدین معنا که حق مالکیت اثر توسط این کد به هنرمند تعلق میگیرد و از این طریق هنرمند مالک معنوی و فکری آن اثر شناخته میشود. وی نتیجه گرفت که بهطور کلی، از طریق ایجاد و ثبت شناسه اثر، امکانات زیر فراهم خواهد آمد:
- ثبت اثر به نام هنرمند
- ارزشگذاری مادی برای اثر و انتفاع اقتصادی هنرمند
- کوتاه شدن دست دلالان و سوءاستفاده کنندگان
- منزلت یافتن اثر هنری به عنوان یک گنجینة فرهنگی و ملی
- تعقیب اثر در صورت دزدیده شدن و احقاق حقوق مربوطه
در ادامه این نشست، خانم اعظم صمدی از دفتر حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای سعید فلاح فر به طرح نظرات خود پیرامون طرح ارائه شده پرداخته و با تیم پیشنهاد دهنده طرح استانداردسازی، ارزیابی و ثبت مالکیت آثار هنرهای تجسمی، به بحث و تبادل نظر پرداختند.
سامانه فعلی ثبت اثر ادبی و هنری
صمدی در توضیح مقدماتی گفت: ثبت اثر ادبی و هنری طبق قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مصوب 1348، تکلیفی برای وزارت ارشاد است. هر پدیدآورندهای اعم از هنرمند، نویسنده، یا تولیدکننده نرمافزار میتواند اثرش را در وزارتخانه به ثبت برساند. البته ثبت الزامی نیست و بنا به درخواست پدیدآورنده انجام میپذیرد. تا سال 1396 ثبت اثر به صورت فیزیکی و با مراجعه به وزارتخانه (و در استانها به ادارات کل استانی) انجام میشده است و از سال 1396 با راهاندازی سامانه ثبت اسناد، تمام آن مراحل به صورت الکترونیکی صورت میپذیرد. وی گفت: ایران در سال 1380 عضو کنوانسیون سازمان جهانی مالکیت فکری «وایپو» شده و این عضویت در روزنامههای رسمی و کثیرالانتشار وقت، به اطلاع عموم رسانده شده است. بنابر این اصل حقوقی که جهل به قانون، رافع مسئولیت نیست، آسیب احتمالی ناشی از عدم آگاهی هنرمندان نسبت به این عضویت، مسئولیتی را متوجه وزارتخانه نمینماید. به همین ترتیب سامانه ثبت اثر ادبی و هنری نیز در 21 مرداد 1396 راهاندازی شد و تاکنون هزاران اثر بهطور الکترونیکی در این سامانه ثبت شده است. در ثبت اثر در این سامانه، پیشینه حرفهای هنرمند مدخلیتی ندارد و آثار از لحظة خلق شدن، طبق قانون 1348 مورد حمایت قرار میگیرند. البته میزان اجرای این قانون بحثی است که فرصت دیگری را طلب مینماید، ضمن آنکه حیطة عملکرد آن در خصوص حقوق مادی و معنوی نیز نیازمند توضیح است. صمدی سپس با ارائه توضیحاتی پیرامون مفهوم حقوق مادی و معنوی ابراز داشت: به نظر میرسد کاربرد طرح پیشنهادی بیشتر متوجه ایجاد بانک اطلاعاتی برای آثار باشد.
هنرهای معاصر و چالشهای حقوقی امروز
فلاحفر نیز در ادامة بحث ابراز امیدواری کرد که چنین مباحثی کاربردی شده و بهنحوی فاصله میان حوزه آکادمیک و حوزه اجرا را کاهش دهد. وی تأکید نمود که در حال حاضر مسائل حوزه تجسمی کمتر متوجه سرقت فیزیکی اثر و مواردی از این قبیل است و بلکه بنا بر اقتضائات ذاتی و ماهیتی هنر معاصر، تعریف هنر دچار استحاله شده و جرائم این حوزه نیز به تبع شکل دگرگونهای یافته است. وی افزود: از چالشهای کنونی بهطور مثال تشخیص کپیبرداری اثری است که به جشنوارهای ارسال شده و در تعاریفی دوگانه، از منظر یک متخصص، الهامگرفتن و از نگاه دیگری، اقتباس، و در نظر کارشناس سوم، کپی تلقی میشود. اثر نمایشگاهی تهمینه میلانی یکی از آخرین نمونههای مطرح شده در همین منازعة قضایی و حقوقی است.
وی گفت: باید توجه داشت که امروزه جرائم در زمینه جعل (از مرکب خوشنویسی قرن ششم گرفته تا رنگ و متریال اثر) چنان پیچیده و دقیق اتفاق میافتد که با آخرین فناوریهای علمی و آزمایشگاهی نیز نمیتوان آنها را تشخیص داد. در زمینه قیمتگذاری آثار نیز، چهبسا یک اثر از نظر یک کارشناس پنج میلیون تومان ارزشگذاری شود و همان اثر در حراج تهران سه میلیارد تومان به فروش رود. به عبارت دیگر بحث ارزشگذاری آثار و مسائل حقوقی آن بهنوبة خود قابل تأمل است. همچنین، در بسیاری از موارد ممکن است دلایل حقوقی و دلایل هنری برای ثبت یک اثر کاملاً متناقض یکدیگر باشند و در این میان، نیازهای مخاطب نیز سمتوسوی قابل اعتنای خود را داشته باشد. البته این امر تاحدی برآمده از ماهیت هنر و بهویژه هنرهای معاصر است که از چارچوبها میگریزند و در واقع قابلیت پذیرش چنین سیستمی را برای به رسمیت شناخته شدن حقوقشان ندارند، اما بهرحال حل معضلات این حوزه نیازمند اقبال اندیشمندانة بیشتر هنرمندان و متخصصان هنری به این مسائل است.
شاد قزوینی نیز در پاسخ به این اظهارات، هدف از طرح ارائه شده را هویتدار نمودن آثار چهار شاخة هنرهای تجسمی عنوان نمود و اینکه بهطور مثال در زمان حضور آثار در جشنوارهها یا گالریها، علاوه بر اعتبار بخشیدن به آثار، به درک بهتر مخاطب بهواسطة اطلاع از پیشینة هویتی اثر، منجر خواهد شد. وی ضمن تأکید بر اهمیت مباحث حقوقی، این مقوله را از تبعات فرعی بحث دانست و البته خاطرنشان ساخت که ثبت اثر و شناسهدار بودن آن، بهطور قطع حل مسائل حقوقی برآمده ناشی از گم شدن یا آسیب احتمالی در زمان نقل و انتقالات آثار (به دلائل گوناگون نظیر شرکت اثر در یک جشنواره، مسابقه یا نمایشگاه) و مواردی از این دست را تسهیل مینماید. وی همچنین برای همکاری با معاونتهای حقوقی یا هنری به منظور بررسی ظرفیتهای طرح پیشنهادی در مواجهه با چالشهای حقوقی و آسیبهای پیش روی هنرمندانِ امروز اعلام آمادگی نمود.
ویراستار و تدوین کننده: دکتر زهرا عبدالله