«نیازسنجی و مسأله‌شناسی پژوهش در هنرهای معاصر ایران؛ موسیقی»

«نیازسنجی و  مسأله‌شناسی پژوهش در هنرهای معاصر ایران؛ موسیقی»

پنجمین میزگرد از میزگردهای «نیازسنجی و مسأله­شناسی پژوهش در هنرهای معاصر» با تمرکز بر موسیقی، با سخنرانی آقایان دکتر ساسان فاطمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران ، دکتر پیروز ارجمند، مدرس دانشگاه، آهنگساز و پژوهشگر، و هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی،  به دبیری دکتر سمانه کاکاوند، با هدف بررسی مسائل مربوط به حوزة پژوهش در موسیقی، به همت پژوهشکدة هنر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در آذر 1397 برگزار شد. در این نشست سخنرانان ضمن ارائة دیدگاه‌های خود به سوالات پاسخ گفتند که شرح آن در ذیل از نظر می‌گذرد.


به نظر می‌رسد  مصائب و مشکلات حوزه موسیقی در سالیان اخیر معلول عوامل زیرساختی بوده و ناظر به  عدم وجود پژوهش‌های کاربردی و راهگشا در این حوزه است. فقدان پژوهشهای عمیق حرفهای و خلأ  منابع علمی مکتوب، آسیبهای جبران‌ناپذیری بر پیکره‌ موسیقی  وارد نموده است. تعریف محورها و شناخت و طبقه‌بندی اولویت‌های این حوزه، منجر به ریشه‌یابی  مشکلات و دسترسی به راهکارهای لازم  خواهد  شد. در این میزگرد، سخنرانان به پرسشهایی در پنج  محور: ماهیت پژوهش در موسیقی و متولیان این امر، تفاوت میان پژوهش‌های شخصی با  پژوهش‌های مورد حمایت نهادهای دانشگاهی یا سایر ارگان‌ها ، اولویت‌های پژوهشی لازم  برای موسیقی در زمان کنونی، کیفیت پژوهش‌های موجود دانشگاهی و ضرورت‌های رویکرد آینده‌نگر  در  این حوزه، و چگونگی پژوهش‌های متمرکز بر  کارآفرینی در حوزه موسیقی، پاسخ گفتند.


  •  ماهیت پژوهش در موسیقی چیست و  متولیان این امر چه نهادها و دستگاه‌هایی هستند؟

جاوید: پژوهش در موسیقی پدیده­ای است که در ایران در یک قرن اخیر به طور جدی مطرح شده است و مسائل مختلفی دارد. نخستین گام در پژوهش موسیقی، اصل توجه به ارتقای موسیقی است. تحولات و تغییراتی که در هر نقطه جهان صورت می‌گیرد، نیازهای خاصی را به فراخور در جوامع ایجاد می‌کند. در نتیجه بسترسازی و نیازسنجی برای ارتقاء سطح فرهنگ جامعه از جمله چگونگی مصرف موسیقی در جامعه، تمیز موسیقی خوب از موسیقی نازل یا سبک و ...، از موارد شایان توجه است. به‌علاوه اینکه مقوله فرهنگ­شناسی موسیقی این­قدر با فرهنگ و تاریخ یک کشور گره می‌خورد که اهمیت موسیقی آن کشور را دو چندان می‌کند. پژوهش در موسیقی قادر خواهد بود راه‌های تازه‌ای پیماید و درهای نویی گشاید.

ارجمند: پیش از پرداختن به ماهیت پژوهش در موسیقی، مرور تاریخچه‌ای از پژوهش موسیقی در ایران بجا است. سال شصت و هفت رشته موسیقی در دانشگاه تهران و دانشگاه هنر تأسیس شد و طبیعتاً اولین جریان علمی بود که بعد از انقلاب در مکانی علمی و یک نظام آکادمیک شکل ‌گرفت. کتاب‌هایی که در آن دوره در حوزه موسیقی در بازار موجود بود، اندک بود. از همان سال تا دهه تقریباً هفتاد چند حوزه و نهاد متولی پژوهش موسیقی بودند. حوزه هنری؛ که خود دو پژوهشگاه غیر از مرکز موسیقی داشت، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که در آن زمان به نام مرکز حفظ و پژوهش موسیقی در صدا و سیما فعالیت می‌کرد. مرکز موسیقی تجربی در دانشگاه تهران، مرکز موسیقی یا مرکز سرود برنامه انقلابی در وزارت کشور که در آن دوره عملاً کار  خود را شروع نکرده بود و  بعدتر مرکز تحقیقات هنری این کار را شروع کرد.


می‌بینیم که در بخش دولتی فعالیت چندانیدر امر پژوهش موسیقی نیست، و جریان پژوهش­گری در بخش خصوصی در حال رخداد است. از جمله اشخاصی که بر پایه دغدغه‌ها و علاقمندی شخصی خود کار کردند، می‌توان به دکتر محمدتقی مسعودیه در حوزه موسیقی، دکتر مجید کیانی در حوزه موسیقی دستگاهی، دکتر مولانا در حوزه فیزیک موسیقی، دکتر بینش در حوزه مطالعات و رسالات موسیقی، دکتر صفوت در حوزه موسیقی کلاسیک ایرانی، فوریه مجد در حوزه موسیقی نواحی ایران اشاره کرد. افرادی هم در حوزه مطالعات میان­رشته­ای فعالیت کردند از جمله: فرهاد فخرالدینی، مرتضی حنانه، حسین دهلوی و کامبیز روشن­روان. در دهه هفتاد شمسی نیز محمدرضادرویشی شروع به کار نمود. پس از آن نیز در سال هفتاد و نه، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات نیز به دیگر مراکز فعال پیوست و در مجموع جریانی کارا در حوزة موسیقی شکل گرفت. این جریان سرآغاز ایجاد یک تحول بزرگ در موسیقی ایران شد که عبارت از انتشار فصلنامه ماهور بود؛ فصلنامه‌ای که علی­رغم فقدان ظاهر یک فصلنامه علمی و پژوهشی و آکادمیک، در مرز میان فصلنامه پژوهشی-دانشگاهی و یک فصلنامه عادی بود که نیازهای جامعه را نه صرفاً نیازهای یک قشر خاص می‌سنجید. از مهم‌ترین محورهای نگارشی نشریات میراث موسیقایی، آموزش جامعه­شناسی و مطالعات فرهنگی، مدیریت موسیقی، موسیقی محلی، اقتصاد موسیقی، روان­شناسی موسیقی و مبانی فقهی موسیقی بود.  بعدها با تأسیس فرهنگستان هنر نهاد دیگری به این مجموعه اضافه  می‌شود که آن هم قابل توجه است. نقش مهم بنیاد دایره­المعارف بزرگ اسلامی را نمی‌شود نادیده گرفت، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی نیز ذیل سازمان تبلیغات در سال هفتاد و چهار فعالیت خود را آغاز کرد.

اما در یک جمله باید پرسید: آیا اساساْ به پژوهش در موسیقی نیازمندیم؟ در پاسخ باید گفت که در بین هنرها علمی‌ترین، کاربردی‌ترین، فراگیرترین، میان­رشته­ای­ترین و انتزاعی‌ترین شاخه هنر موسیقی است. با این تعاریف مشخص می‌شود که هنر موسیقی چقدر نیاز به پژوهش دارد.

فاطمی: در  خصوص این‌که چه ارتباطی میان موسیقی و پژوهش و یا به طور کلی، پژوهش‌پذیر بودن موسیقی هست یا نه، باید گفت که یکی از پژوهش­پذیرترین رشته‌های هنری، هنر موسیقی است. در قدیم‌ شاید علمی‌ترین رشته هنری که همیشه به ریاضیات و با فیزیک صوت و با انواع و اقسام علوم سروکار داشت، و از آن­طرف انتزاعی‌ترین تلقی می شد، موسیقی بود. یک موسیقی­شناسی فرانسوی، انتزاعی­بودن موسیقی را خوب تبیین می‌کند آنجا که می‌گوید:" همیشه به نظر می‌رسد موسیقی یک چیز را می‌خواهد به ما بگوید ولی نمی‌فهمیم چه چیزی را می‌خواهد بگوید." همین ابهام موسیقی نشان می‌دهد چقدر انتزاعی است. این امر انگیزه‌ای می‌شود که در مورد چیستی موسیقی تحقیق کنند. مساله فقط چیستی موسیقی نیست، چیستی موسیقی را بیشتر موسیقی‌شناسان می‌جویند. رشته موسیقی­شناسی یا موزیکولوژی در غرب رشته­ای است که در مورد موسیقی غربی و روی ساختارهای موسیقی آن غربی تحقیق می‌کند؛ هر چند که شاخه‌های زیباشناسی و روان­شناسی دریافت و جامعه­شناسی موسیقی هم هست، اما خیلی متمرکز بر ماده موسیقایی است. از طرف دیگر موسیقی­شناس­ها بیشتر تمایل دارند در ابتدای راهشان موسیقی­شناسی تطبیقی انجام دهند. در موسیقی­شناسی تطبیقی بیشتر دنبال جهان‌شمول­ها می‌گشتند، به دنبال این بودند که یک تئوری جامع موسیقایی، مثل زبان‌شناسان که یک تئوری جامع زبان می‌نویسند، بنویسند. موسیقی­شناسی که به رابطه موسیقی و فرهنگ توجه می‌کند، سعی می‌کند موسیقی را در بستر فرهنگی تعقیب و تحقیق کند.

بحث دیگر راجع به ماده موسیقایی است. این­که موسیقی چه کارکردی در زندگی انسان دارد؟ اصلاً موسیقی چرا هست؟ بررسی  این موارد در فرهنگ‌های مختلف، خود از اصول کار پژوهشی است. بنابراین ما با رشته­ای سروکار داریم که تنها رشته هنری است که شناخت آن "لوژی" دارد، در دیگر رشته‌ها این­طور نیست، رشتة تاریخ هنر، شناخت هنر و غیره داریم، ولی تنها رشته­ای است که مانند دیگر رشته‌های علمی، این پسوند را به خود گرفته و در دو شاخه مطالعه می‌شود؛ یکی ساختارها را بررسی می‌کند  و دیگری ساختارها را در ارتباط با زمینه‌های فراموسیقایی مطالعه می‌کند.


طبیعتاً اگر مسئله تحقیقات آکادمیک را در نظر بگیریم، نهادهای متولی دانشگاه‌ها و مؤسسات عالی و پژوهشکده‌ها هستند. چندین سال است رشته موسیقی­شناسی (موزیکولوژی) را در مقطع فوق­لیسانس در دانشگاه تهران و دانشگاه هنر راه انداخته‌ایم، و این دو دانشگاه  از متولیان پژوهش موسیقایی هم هستند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در زمانی متولی پژوهش در زمینه موسیقی بود و پژوهش‌هایی صورت گرفته بود که چگونگی نتایج فعالیت هر کدام از این مراکز قابل مطالعه است.

  • اولویت‌های پژوهشی برای موسیقی در زمان کنونی ما چیست؟ چه چیزی برای  پژوهشگران، چه در حوزه نظری چه در حوزه عملی ضرورت دارد؟ حلقه مقفوده در میان  اولویت‌های پژوهشی حوزه موسیقی چیست؟

 ارجمند: فکر می‌کنم اولویت پژوهشی امروز در مورد جامعه­شناسی موسیقی، اقتصاد موسیقی ومصرف موسیقایی نیست چون در این زمینه بسیار صحبت شده است؛در حوزة اقتصاد موسیقی می‌توان پژوهش کرد و یاد داد چگونه درآمدزایی شود. اما آن­چه به نظرم خیلی مهم است، این است که بدانیم موسیقی یک میراث معنوی است. بخشی از این میراث برجای مانده و متأسفانه در خطر نابودی است. شاید نزدیک به هشتصد رساله فارسی و عربی با موضوع موسیقی داریم که تصحیح نشده‌اند و فکر می‌کنم از این تعداد 30 اثر تصحیح شده باشد. بنابراین اولویت پژوهشی مهم این است که رسالات مطالعات موسیقی قدیم تصحیح، حاشیه­نویسی و بازنویسی شوند. اولویت پژوهشی دوم حوزه موسیقی به نظرم، حوزه موسیقی دستگاهی ایرانی است. علی‌رغم این‌که تحقیقاتی انجام شده، اما هنوز زوایای مغفولی هست که واجب است پژوهشگران ببینند و بدان بپردازند. به طور مثال حوزه مطالعات فیزیک و مورفولوژی(ریخت‌شناسی) سازها، بسیار جای کار و پژوهش دارد.

همچنین پژوهش در موسیقی اقوام، اولویتی مهم بوده و هنوز کار جدی و علمی در این باره انجام نشده است. اگرچه  پژوهشگران محلی و غیرآکادمیک، گردآوری‌های غیرهدفمندی انجام داده‌اند اما چون محققین بومی اصول و روش علمی پژوهش را نمی‌دانند، لازم است تحلیل‌های جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی روی داده‌های حاصله صورت گیرد. لذا این پژوهش‌ها موسیقی محلی را از مرگ نجات می‌دهد.

فاطمی: بنده نیز با دکتر ارجمند موافقم. مطالعه و بررسی نسخه‌های خطی بسیار مهم است. البته باید این نکته را در نظر داشت که این امر ورود متخصصین ، علاقمندان و خبرگان را می‌طلبد. یعنی کسانی که می‌توانند روی رسالات دقیق و علمی کار کنند. اولویت پژوهشی مهم دیگر در زمینه موسیقی هم، موسیقی‌های محلی است که همان‌طور که دکتر ارجمند گفتند رو به نابودی است.

  • کیفیت پژوهش‌های کنونی دانشگاهی و ضرورت رویکرد آینده‌نگر این حوزه  را چگونه می‌بینید؟

فاطمی: مهم‌ترین معضل پژوهش‌های دانشگاهی هدف قراردادن مخاطب از میان دانشگاهیان است که به سبب محل چاپ و نشر این نشریات، اصلی‌ترین مخاطبان، قشر استادان و دانشجویان هستند. به همین سبب تولیدات علمی در بیرون از جوامع دانشگاهی دیده و خوانده  نمی‌شود. به ترتیبی که هر چه مراکز دولتی چاپ کنند، دفن می‌شود، به همین­خاطر است که کمتر کسی رغبتی به چاپ اثرش در نشریات دانشگاهی دارد. اما از دیدگاه دانشگاهیان، چاپ کتاب و مقاله در انتشارات دانشگاهی حائز اهمیت و دارای امتیاز برای ترفیع پایه و ارتقاء رتبه است؛ هرچند مخاطب اصلی را نیابد و نتیجه‌بخش نباشد.

  •  آیا  کارآفرینی موسیقی در بخش خصوصی معنایی دارد؟

فاطمی: در این باره، نوع اقتصاد مهم است؛ یک بار با مفهوم اقتصاد سرمایه­داری مواجهیم که در این عرصه یک شخص، آورده داشته باشد و سرمایه‌گذاری کند. ولی قطعاً موسیقیدانان ما با این حرفه امرار معاش می‌کنند، پس این متناقض نیست. نه سمفونی‌ها و نه اپرای غرب هیچ­یک درآمدزا و پول‌ساز نیستند. اپرا سال‌هاست در حال متضرر شدن است اما چه نهاد و ارگانی تاوان ضرر آن را می‌دهد؟ حامی و پشتوانه  آن کیست که این‌گونه پای برجاست؟ وزارت فرهنگ در برخی از دیگر کشورها، سوبسید می‌دهند تا هنر فاخر و اصیل‌شان زنده بماند. در اینجا باید گفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی برگزاری کنسرت‌های موسیقی‌ پاپ نیست و بایستی از موسیقی کلاسیک ایرانی حمایت کند.

 ارجمند: اصولاً موسیقی هنر جذابی است، شاید جذب حامی مالی برای نمایشگاه نقاشی سخت باشد اما در خصوص موسیقی موضوع ساده‌تر است و کار پیچیده­ای نیست. چرا که همه به نوعی با آن ارتباط برقرار می‌کنند. در سراسر دنیا جذب سرمایه‌گذاران و حامیان مالی روش‌هایی دارد. این فنون و تکنیک‌ها سبب می‌شود بالندگی و رشد موسیقی را شاهد باشیم. باید رویکرد حمایتی به امر پژوهش، مخصوصاً پژوهش‌های آکادمیک وجود داشته باشد. حمایت از پژوهش یعنی این‌که، اگر دولت می‌خواهد اهمیت بدهد و کاری از پیش ببرد باید نظام‌مند و هوشمندانه باشد. باید از موازی‌کاری دستگاه‌های پژوهشی پرهیز شود. به طور مثال تعداد کثیری  پژوهشکده و پژوهشگاه داریم، این‌ نهادها ممکن است به موسیقی بپردازند اما باید همگرایی و هم‌افزایی رخ دهد و فعالیت‌‌ها هماهنگی و مکمل باشند. یکی به موسیقی مذهبی و دیگری به موسیقی آیینی بپردازد نه این‌که هر دو به موازات و بی‌ارتباط با یکدیگر عمل کنند. از طرفی دیگر، نتایج و دستاوردهای پایان‌نامه‌ها و رسالات تجاری‌سازی شود که دیگر در قالب یک رساله و کتاب باقی نماند و به اجرایی و عملیاتی شدن آن نیز بیندیشند. این امکان وجود دارد که پژوهش را به جایی رساند که در ارتقای فرهنگ جامعه موثر باشد.

فاطمی: حال که بحث ارتباط میان اقتصاد و هنر مطرح است، لازم به ذکر است که این مسئله آسیب‌شناسی شود. هنگامی‌که از اقتصاد موسیقی بحث می‌شود، نگاه‌ها به موسیقی پاپ معطوف می‌شود. "اقتصاد موسیقی" نباید سبب شود به گونه‌ای مادی‌گرا شویم که موسیقی اصیل و سنتی ایرانی را به بهانه درآمدزا بودن موسیقی پاپ قربانی نمائیم. اگر فقط به جنبه‌های اقتصادی توجه کنیم و هر روز فضای بیشتری به موسیقی‌های تجاری و بی‌ارزش دهیم، پاسخگوی آفت‌های وارده بر ذائقه جامعه که خواهد بود؟ من زمانی با گفتمان اقتصاد موسیقی موافقم که سلامت موسیقی کلاسیک ایرانی و یا هر موسیقی کلاسیک دیگری حفظ شود و در عین درآمدزا هم باشد. در شرایط فعلی نیاز است که هنرمندان و پژوهشگران عرصه موسیقی سنتی از صفر تا صد را حمایت شوند. اگر بستری مناسب برای فعالیت‌های پژوهشی، مطالعاتی و اجرایی فراهم شود آیا رونق اقتصادی را به همراه نخواهد داشت؟

ارجمند:در  مبحث اقتصاد خلاق، ارزش افزوده­ای که یک مسئول هنری ایجاد می‌کند به حدی بالاست که در اقتصادهای جهانی در تئوری‌های اقتصادی قابل پذیرش نیست، شما در یک کارخانه فولاد سرمایه­گذاری می‌کنید، به ازای هر صد میلیون تومان یک شغل ایجاد می‌کنید. یک هنرمند می‌آید پنجاه­هزار تومان رنگ روی تابلو می‌ریزد اما یک میلیارد تومان قیمت‌گذاری می‌شود. بخش موسیقی پاپ درآمد خود را دارد، اقتصاد موسیقی ایران در سال حدود چهارصد میلیارد تومان گردش مالی دارد، گردش مالی کنسرت دارد، این شرکت‌ها و این بخش‌ها هیچ عوارض و مالیاتی هم پرداخت نمی‌کنند. وزارت ارشاد می‌تواند با یک قانون؛ ده درصد این درآمد را در صندوقی به ودیعه گذارد. این ده‌درصد سالی حدود چهل میلیارد تومان می‌شود. این صندوق می‌تواند تحت نظر یک هیأت امنای کاملاً مستقل و دانشگاهی، این مبلغ را صرف کارهای فرهنگی از جمله حمایت از موسیقی نواحی و محلی و پژوهش‌های مرتبط نماید. بنابراین حمایت دولت باید زیرساختی و نظارتی باشد؛ هنرمند خود درآمدزایی می‌کند. تجربه تالار رودکی یا تالار وحدت و خانه هنرمندان ایران نشان داد که تئاتر و موسیقی می‌تواند خودگردان باشد. اگر امروز تالار وحدت به صورت رایگان در اختیار یک استاد مسلم موسیقی قرار بگیرد، او پولش را در می‌آورد و امرار معاش می‌کند. اما در حال حاضر که برای هر اجرا موظف است شبی بیست میلیون تومان اجاره پرداخت کند مشکلات و مصائب فراوانی پیش می‌آید.‌ پیشنهاد دیگر این‌که بخشی از منابع مالی موسیقی پاپ، به سمت صندوقی هدایت شود که حامی مخارج پژوهش‌های موسیقیایی شود که کاملاً امکان‌پذیر است. موسیقی قادر است با جذب حامی و سرمایه گذار، به درآمدزایی برسد. در تمام دنیا هم همین‌طور است، به طور مثال شهرداری برلین حامی مالی (اسپانسر) ارکستر برلین نیست و پولی پرداخت نمی‌کند اما شرکت لکسوس(Lexus) با افتخار سالی چند صد میلیون دلار  به ارکستر برلین هدیه و از او حمایت می‌کند. ما هم باید به بخش خصوصی اعتماد کنیم. برخی کشورها مانند ترکیه بابت موسیقی سوبسیدی نمی‌پردازند اما اقتصادش جریان دارد، چرا که فقط موارد متولی‌گری را به هنرمندان واگذار کرده است. این موضوع سبب ایجاد  امنیت شده است. امنیت بدان معنا است که اگر امروز روی  کنسرتی سرمایه­گذاری شد، کنسرت لغو نشود. امنیت یعنی این­که  به پژوهشگر دانشگاهی، بودجه پژوهشی در مسیر درستی برسد. در مدیریت دولتی باید بنیان‌های فکری را تغییر دهیم، به کرامت هنرمند احترام بگذاریم. دولت باید فقط تسهیل‌گری نماید، همین و بس. همچنین باید مدیران متخصص و موسیقیدان و موسیقی‌شناس در رأس  امور حوزه موسیقی قرار گیرند.


  • ارتباط میان مقوله کارآفرینی و موسیقی را چگونه می‌بینید؟

جاوید: کارآفرینی در بستر موسیقی هم تعریف‌پذیر است و هم قابل‌انجام، اما زمانی میسر است که حساب شده و متفکرانه عمل نمائیم. کارآفرینی ساده نیست، برنامه­ریزی می‌خواهد. فقط کافی است نگاه مثبتی به موسیقی وجود داشته باشد. به پژوهشگر و کار پژوهشی اهمیت داده شود. به پژوهشگران اعتماد کنند و برنامه­ریزی را از پژوهشگران بخواهند نه این­که مدیران برنامه­ریزی کنند. متأسفانه موسیقی در اولویت برنامه هیچ دولتی نیست، استراتژی دولت‌ها چیست که ذائقه شنیداری جامعه ما این­گونه نزول یافته و تغییر یافته است؟ اگر بخواهند پژوهیدن را دریابند باید پژوهش هنر (موسیقی) در برنامه‌های دولت لحاظ گردد. این حرکت در جامعه تأثیرگذار خواهد بود.

  • چه نسبتی بین پژوهش‌های دانشگاهی و پژوهش‌های غیرآکادمیک برقرار است؟ آیا بین  آموزش و پژوهش در دانشگاه نسبت منطقی وجود دارد؟

فاطمی: نسبت بین آموزش و پژوهش صددرصد وجود دارد، چون وقتی آموزش می‌دهیم، دائم باید به‌روز باشیم و تمام پژوهش‌ها نه فقط پژوهش‌های داخلی، بلکه پژوهش‌هایی که در خارج کشور می‌شود را در حوزه مربوط به مواد درسی که تدریس می‌کنیم، رصد نماییم. بنابراین دانشگاه بدون پژوهش دانشگاهی در حوزه‌های قدیم و جدید امکان­پذیر نیست و با آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد. از نظر موضوعی بین پژوهش‌هایی که دانشجویان در دانشگاه انجام می‌دهند و پژوهش‌های آکادمیک که  اعضای هیأت‌علمی انجام می‌دهند با پژوهش‌های خارج از دانشگاه، تفاوت چندانی نیست ولی خوب از منظر متدولوژی بیشتر تحقیقات به اصطلاح موسیقایی، در خارج از دانشگاه، تجربی و متکی بر گردآوری داده‌ها و اطلاعات است و کار تحلیلی کمی روی آن انجام می‌شود. البته این نتایج در بعضی موارد برای دانشجویان به عنوان داده‌های خام مفید هستند و در واقع از این آثار به عنوان یک منبع داده، منبع اطلاعات از آن استفاده می‌شود. پژوهشگرانی که به شیوه سنتی کار می‌کنند، بدون تعریف هدف و فرضیه ، داده‌ها را گردآوری می‌کنند و در نهایت با حجم زیادی اطلاعات غیر دسته‌بندی شده مواجه می‌شوند. این در حالی است که در پژوهش‌های آکادمیک، داده‌ها هدفمند جمع‌آوری می‌شوند. پس میان گردآورنده صرف و پژوهشگر، فرق بسیار است. در حقیقت پژوهشگر بدون داده‌ها نمی‌تواند کار کند، بنابراین گردآوری داده‌ها هم باید روش‌مند باشد. در پژوهش آکادمیک باید سؤال پژوهشی و فرضیه داشته باشید، آن­وقت نحوه گردآوری را بر اساس این فرضیه و سؤال­ها تنظیم کنید و پی‌جویی نمایید. دوستانی که به صورت تجربی کار می‌کنند، گردآوری داده‌ها را بدون هیچ سؤالی و فرضیه­ای انجام می‌دهند. یعنی به طور کاملاً غیرسیستماتیک و غیرنظام­مند  هر چه دستشان می‌رسد جمع­آوری می‌کنند، بعد در می‌مانند که چگونه از یافته‌ها بهره‌مند شوند. ضروری است که بدانیم پژوهش‌های آکادمیک هم لزوماً در همه موارد فوق­العاده­ نیست، ممکن است در خیلی از موارد تحقیق آکادمیک فقط یک نمای آکادمیک داشته باشد و از کیفیت و محتوا تهی باشد. معضل امروز پژوهش‌های دانشگاهی ما مسئله رتبه‌بندی است که چینی‌ها در شانگهای مطرح کردند و متأسفانه به نظام دانشگاهی ما هم ورود پیدا کرد. این مسئله منجر شد به تولید اجباری مقالات علمی پژوهشی و ISI و فروش مقاله توسط بنگاه‌های سودجو!!! هم هیأت علمی و هم دانشجو برای این­که ارتقا یابند تلاش می‌کنند یک مقاله با ظاهر علمی بنویسند. ما امروز شاهد چاپ نشریاتی مملو از مقالاتی این‌چنینی هستیم. که بسیار به یک ساختار پیچیده و دست و پاگیر وفادار است اما از معنا عاری است. مقاله­سازی و به تبع آن کتاب­سازی  از آفت‌های تحقیق آکادمیک است. از سویی دیگر، پژوهشگرانی هستند که کار تجربی می‌کنند اما منجر به نشر دستاوردهای پرفایده‌ای می‌شوند.  تحقیقات خیلی خوبی که از آن موازین شکلی آکادمیک برخوردار نیستند، ولی بسیار مفید بوده و تحلیل‌های خوبی هم دارند. متأسفانه عوامل نامبرده گسستی را در بین پژوهشگران آکادمیک و پژوهشگران بومی به وجود می‌آورد که باعث دوسویگی می‌شود.

ارجمند:  اکثر پژوهش‌ها کلی بوده و وارد حوزه‌های بسیار دقیق و جزیی نمی‌شود. به طور مثال پژوهش درباره "مصرف موسیقی در میان زنان عشایر منطقه‌ای خاص" نشان از تدقیق پژوهشگر دارد. مشخص است که پژوهشگر بر اساس فرضیه و سوالی خاص تحقیق می‌کند. کلی­گویی فایده‌ای ندارد، بیشتر دانش­نامه­ای است که بی­اساس و بی­هویت است.

جاوید: مسئله مهم، دغدغه فرهنگی است. با توجه به اینکه موسیقی قومی و نواحی ایران  در دست حاملان میراث معنوی است و اینان یا سالخورده‌اند و کهنسال و یا از میان رفته‌اند. مستندنگاری، ثبت و ضبط آثار و شناسایی اشخاص اگر چه اطلاعاتی نیست که به درد آحاد جامعه بخورد اما لازم و ضروری است.

ویراستار و تدوین‌کننده: سمانه کاکاوند


از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید