« نیازسنجی و مسأله‌شناسی پژوهش در هنرهای معاصر ایران؛ هنرهای سنتی»

« نیازسنجی و مسأله‌شناسی پژوهش در هنرهای معاصر ایران؛ هنرهای سنتی»

دومین میزگرد از میزگردهای «نیازسنجی و مسأله­شناسی پژوهش در هنرهای معاصر» با تمرکز بر هنرهای سنتی، با سخنرانی آقایان دکتر محمدعلی رجبی، استاد دانشگاه، نگارگر و عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر و دکتر عبدالمجید شریف‌زاده، رئیس پژوهشکده هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، به دبیری دکتر زهرا عبداله، با هدف بررسی مسائل مربوط به حوزۀ پژوهش در هنرهای سنتی، به همت پژوهشکدة هنر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در آذر 1397برگزار شد. در این نشست، سخنرانان ضمن ارائة دیدگاه‌های خود به سوالات پاسخ گفتند که شرح آن در ذیل از نظر می‌گذرد.

در حالی­که هنرهای سنتی  غنی­ترین هنرها از حیث نشانه­های هویتی و فرهنگی هستند، از لحاظ پژوهش­های بنیادی  و کاربردی از فقیرترین حوزه­ها به­شمار می­آیند. شاید بزرگ‌ترین دشواری پیشِ روی  هنرهای سنتی ایرا،ن کمبود نگره‌ها و پژوهش‌هایی است که با رویکردهای ایرانی­­‌اسلامی  و فارغ از رهیافت­های رایج غربی صورت پذیرفته باشند. در واقع، هنرهای سنتی ایران کمتر از منظر ایرانیان و به  دست ایشان بررسی شده‌اند به­طوری­که صاحب­نظران با اعلام اینکه «غفلت از پژوهش  عامل رکود هنرهای سنتی است» و «هنرهای سنتی ایران هم­اکنون به دلیل نبود پژوهش در  کنار تولید، از معرفت تهی شده‌اند» زنگ خطر را در این حوزه به صدا درآورده­اند.

در دنیای  امروز هنرها و رسانه‌های هنری متعددی پا به عرصه گذاشته­اند که افق‌های نوین و گاه  لغزنده‌ای را فراروی تولیدکنندگان و مصرف­کنندگان هنری گشوده­اند. ظهور و بروز  هنرهای نوظهور از قبیل ویدئو آرت، پرفورمنس آرت، هنرهای تعاملی، هنرهای دیجیتال،  هنرهای مفهومی، و مالتی مدیاها، که زاییده ذهن انسان مدرن و پسامدرن هستند، جاذبه­هایی  را ایجاد کرده­اند که هنرهای سنتی نمی‌توانند آن­ها را نادیده بگیرند، لذا بخش اول  سوالات این گفتگو به بررسی امکان و نحوة تعامل هنرهای سنتی با هنرهای نوظهور اختصاص  دارد. سپس بر هم‌کنش حوزه آموزش و پژوهش در زمینة هنرهای سنتی مورد بحث و تبادل  نظر قرار می­گیرد و در نهایت از خط­مشی­های  جاری در بازار مصرف هنرهای سنتی و ظرفیت‌های پژوهشی موجود در ارتباط با کارآفرینی  سوال می­شود.


  • آیا اساسا هنر  معاصر و هنرهای نوظهور ظرفیت برقراری ارتباط با هنرهای سنتی را دارا هستند و پژوهش  در این زمینه باید حول چه موضوعاتی باشد؟

رجبی: مقدمه آسیب‌شناسی، شناخت وضع موجود است. هنرهای سنتی جزء مایملک کشورهای سنتی از جمله ایران، و جزء زندگی و حیات ایشان است. اگرچه به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی، به این هنرها توجه خاص شده اما پرسش‌های اساسی همچنان در قبال آن مطرح و ضروری است تا از رهگذر تحقیقات، راهی برای شناخت و تعالی این هنرها در آینده فراهم گردد. در پاسخ به پرسش مطرح­شده، باید توجه داشت که رسانه به معنای عام، به­تنهایی یک هنر نیست. اگرچه امروزه دو مفهوم هنر و رسانه به­جای یکدیگر استفاده می­شوند اما این دو معادل نیستند و هر یک دلالت معنایی خاص خود را داراست. به­طور مثال در بحث از هنر دیجیتال، ویدئو آرت یا هنر پرفورمنس، با حذف واژة هنر از این تعابیر، آن­چه باقی می­ماند وسیله و ابزار است که به­خودی­خود، هنر تلقی نمی­شود. حتی هنر تعاملی نیز کمابیش به همین صورت است. بدین ترتیب پرسش این است که آیا هنرهای سنتی با چنین ابزاری سازگاری دارند؟ ابتدا باید به تعریف هنرهای سنتی رجوع نمود. اغلب گفته می­شود هنرهای سنتی هنرهایی هستند که در گذشته ظهور کردند و با شرایط گذشته سازگار بودند و شرائط زندگی انسان امروز چندان توافقی با آنها ندارد؛ به­علاوه از آنچه گذشته نمی‌توان انتظار حال داشت تا چه برسد به آینده؛ گذشته متعلق به گذشته است. باید در این نگرش تجدیدنظر  و آن را اصلاح نمود و این اصلاح، از واژگان آغاز می­شود. هنرهای سنتی هنر‌های گذشته نیستند بلکه هنرهای قدیم­اند. قدیم از اسماء خداوند است و اسم حق‌تعالی هیچ­گاه از بین نمی‌رود. تمامی اصول و ارکان از جمله اسامی، در لوح محفوظ از ازل تا ابد و در ارادۀ الهی ثبت و تقدیر شده­اند. هنرهای سنتی برگرفته از تقدیر الهی در آن لوح محفوظ می­باشند و به دوره­ای خاص تعلق ندارند اما بنا بر تجلی دائمی خداوند، جلوه­های گوناگون می­یابند و در عین آن­که جلوۀ امروز آنها متفاوت از دیروز است، حقیقت­شان ثابت است. چنین امری به­ویژه برای ما شیعیان که تداوم نبوت را در ولایت می­دانیم که در طول زمان امتداد داشته و دارد، ادراک­پذیرتر است. هنرهای سنتی از یک­سو ریشه در اسم القدیم خداوند داشته و مظهر اسم الحی است و لذا، همواره نوبه­نو جلوه می­کند؛ و از سوی دیگر رویکرد به آینده دارد و مظهر اسم الباقی است که بقیه­الله الاعظم جلوه حقیقی آن به­شمار می­رود. سنت در دایره‌ای از اسم القدیم و الحی تا اسم الباقی در حرکت است. حال سؤال این است که آیا این شیوه­ها جنسیت و ظرفیت تطابق با چنین هنری را دارا هستند؟ به‌هرحال، معنا زمانی به­دست می­آید که میان قالب و محتوا یا ظرف و مظروف هماهنگی و سنخیت باشد.   

  • آیا این سنخیت  میان هنر سنتی و هنرهای جدید وجود دارد؟ به عبارت دیگر آیا می‌‌توان به­طور مثال  هنر سنتی­ را در قالب هنرهای دیجیتال ارائه داد؟

رجبی: امروزه در مقبولیت هنر دیجیتال در غرب نیز تشکیک شده است. فکر یا ایدة خلاقانه­ای که ابزار به اجرای آن بپردازد، گاه مصداق هنر محسوب نمی­شود. سینما نمونه­ای دیگر است که دارای جنبه­های هنری و جنبه­های متأثر از تکنولوژی است که گاه جایگاه هنرمند را به متخصص می‌‌دهد و اگرچه به­خصوص بر بشر امروز که از بسیاری از معانی دور شده، تأثیرگذار است، اما از این حیث که آیا از نظر سنت و فرهنگ، اثری پایدار است، مورد تردید قرار می‌گیرد. به عنوان نمونة دیگر، در طراحی فرش با کامپیوتر، گرچه فرایند کار بسیار ساده­تر می­شود، اما در این اثنا، ماهیت کار هنری از دست می‌‌رود، و لذا محصول به­دست آمده ارزش هنریِ هنر سنتی فرش را ندارد. در هنری که به دست انسان به وجود می­آید، یک امر زنده جاری است که می‌‌تواند مسیر تحول آن هنر را پاسداری نماید و گامی به پیش گذارد. حضورِ ابزار موقتی است، در صورتی­که حضور هنرمند همیشه پایدار است. هنرمند در اثر هنری‌اش حضور جاودانه دارد و به همین خاطر در ارتباط اثر هنری با مخاطب باید برای هنرمند نیز سهمی قائل گردید. اثر هنری اگرچه قابل تکرار است، اما الهام و احوال و مواجید هنرمند، و تجلی گذشته و آمال آینده که در اثر به ودیعت نهاده شده است، قابل تکرار نیست. هنر دیجیتال فاقد این مضامین است و پاسخ­گوی انتظاراتی که از هنر می­رود نیست. به­طور کلی در امکان تعامل بین این دو حیطه باید گفت، تحقیق در این زمینه باید به کارکردها و غایات این تعامل توجه نماید و در عین حال نسبت به از دست رفتن معنای هنر و نقش هنرمند حساسیت بورزد.


  • چه نوع پژوهش­هایی  برای دریافت نقش هنرهای نوظهور در بسط ارتباط هنر و جامعه ضروری است؟

شریف­زاده: کنکاش در پایه و منشأ هنرهای جدید در غرب، ما را به تفکر و جایگاه غیراعتقادیِ (به معنای دینی) آنها رهنمون می­گردد. این در حالی است که هنرهای سنتی اساساٌ دارای یک پایگاه اعتقادی در تفکر دینی هستند. در واقع این دو نوع از هنر، اساساً دو مسیر متفاوت را در پیش گرفته­اند. بنابراین، کنار هم نهادن یا تلفیق آن­ها ممتنع یا بسیار دشوار است. هنرهای دیجیتال را نمی‌توان با هنرهای سنتی درآمیخت چرا­که از دو مقولۀ متفاوت با دو جایگاه شکل­گیری متفاوتند. به تعبیر دیگر شاید بتوان از ابزاری در هنر جدید، برای معرفی هنرهای سنتی استفاده نمود، اما جمع این دو، که برآمده از دو فضای متفاوت­ و دو خاستگاه فکری و اعتقادی متفاوتند و هر کدام راهی جدا در حرکت به سوی آینده دارند، به نظر ناممکن می­رسد. نسبت این دو، به مثابه تجمیع آب و روغن است که با هم ترکیب نمی‌شوند. از سوی دیگر، آنچه در هنرهای مدرن به مثابه یک ضرورت مطرح شده که همان خروج هنر از حالت ویترینی و ورود آن به میان آحاد مردم است، از ویژگی­های ذاتی هنرهای سنتی به­شمار می­رود چراکه این هنرها از ابتدا واجد این خصوصیت بوده و در زندگی مردم حضور داشته­اند. در واقع، مردم همواره با این هنرها زندگی ‌کرده­اند و ارتباط مستقیم این هنرها با زندگی مردم از خصائل آن به­شمار می­رود. از این منظر، بازگشت به گذشته به معنای زنده کردن گذشته نیست، بلکه به معنای فهم گذشته برای رسیدن به نگاه درست، دقیق و عمیق به هنرهای سنتی با رویکرد به حال و آینده است؛ هنرهایی که همانطور که گفته شد مصداق اسماء اعظم قدیم، الحی و الباقی هستند. لذا این بازگشت به عقب، برای نیرو گرفتن از گذشته است. با درک گذشته و نیرو گرفتن از آن، حرکت به سوی آینده ممکن می­گردد. قصد، تکرار گذشته نیست بلکه شناخت آن است. برای نمونه هدف از تولید پارچه‌های زرباف با سبک و سیاق دوران صفویه در میراث فرهنگی، بازتولید این شیوة بافت نیست، بلکه شناخت این هنر و احیاء آن متناسب با اقتضائات زمان حال مدنظر است. با شناخت هنر قدیم و حفظ اصالت‌های مهم آن می­توان به هنر امروز شکل داد. دستیابی به این مهم مستلزم اطلاع از مبانی هنرهای سنتی است که به­قطع متفاوت از مبانی هنرهای تجسمی است. در واقع مبانی هنرهای تجسمی با زبان و دستورالعمل غربی نگاشته شده و همانطور که نگارش عبارات فارسی با الفبای انگلیسی مفهوم را تمام و کمال انتقال نمی­دهد، نمی­توان چنین تلفیقی را میان هنرهای سنتی و هنرهای تجسمی انتظار داشت. البته مبانی و اصطلاحات هنرهای سنتی هنوز تعریف و تدوین نشده است و پژوهش در این حوزه علاوه بر تبیین این اصول، مستلزم تعیین داشته­ها، و سپس نحوة نگاه­داشت آنها و مواجهه امروز با این هنرهاست. به عبارت دیگر باید مشخص گردد کدام بخش­ها از امور ثابت و کدام بخش­ها پذیرای تغییرند. به‌طور مثال حذف یا جابه­جایی یک ستون ممکن است به فروپاشی کل یک بنای معماری منجر شود، ضمن آن­که هر اصلاح و دگرگونی باید متناسب با ویژگی­های کلی بنا صورت پذیرد.   

رجبی: در قدیم از آنجاکه گوهر هنر را پاک می­شمردند، هنر در نسبت با نیک­مردی و نفس نیک مطرح می‌شده است. برای چنین هنری و به تبع، ایجاد هرگونه تغییر در آن، به یک ظرف پاک نیاز است. این الزام دارای شرایط بسیار و مستلزم تطهیر نفس است. اهمیت این امر از آن روست که تجربه انسانی، چه تجربه باطنی و چه ظاهری، متأثر از امور نفسانی است.

  • اساسا سهم سازمان‌های دولتی در امر رهبری یا حمایت از پژوهش در هنرهای سنتی  چیست و چه عملکردی داشته­اند و در کل، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم،  چه سیاست‌های ویژه‌ای برای پژوهش در این حوزه اتخاذ نموده‌اند؟  

شریف­زاده: در سال­های پس از انقلاب اسلامی با تحولات گوناگون و رو به جلو در حوزه هنرهای سنتی مواجه بوده­ایم. استفاده از استادان پیش­کسوت در حکومت پهلوی رو به افول نهاد. در این باره می­توان به نوع مواجهه با کمال­الملک و مرحوم تجویدی اشاره نمود. بنابر این رشد هنرهای سنتی در دوران پس از انقلاب و توجه به آنها چشمگیر است. برای مثال، در دوران پهلوی با وجود تأسیس انجمن خوش­نویسی، حداکثر دو هزار خوش­نویس در این زمینه فعال بودند، در حالی­که به اذعان اصحاب این هنر، این تعداد در دهه­های اخیر رشد قابل ملاحظه­ای داشته است. رشته صنایع دستی  از سال 1362 وارد دانشگاه شد و اکنون در بیش از بیست دانشگاه کشور تدریس می­شود، البته هنوز پژوهشکده­ای که صرفاً در حوزه هنرهای سنتی فعالیت نماید وجود ندارد. پژوهشکدة میراث فرهنگی که سال‌ها با معضلات زیادی مواجه بوده تنها دارای پنج عضو هیئت علمی است. هنرهای سنتی از تنوع و گستردگی بالایی برخوردارند و ساختار پژوهشی فعلی پاسخگوی آن نیست. از سویی دو چالش مهم امروز برای به­روز شدن هنرهای سنتی، چالش حفظ اصالت این هنر در برابر تهاجم هنر غرب از سویی، و چالش حفظ علایق مردم به هنرهای سنتی، به خصوص در حوزه صنایع دستی در راستای گسترش و تعمیق هنرهای سنتی، از سوی دیگر است. این چالش­ها با نبود مراکز پژوهشی، عدم استفاده بهینه از اساتید و پیش­کسوتان بزرگ این حوزه، و  نگاه­های مقطعی و موردی به هنرهای سنتی و صنایع دستی به­طور فزاینده­ای تأمل­برانگیز است.

  • انتظار ما از  نتایج و برون­داد آموزش هنرهای سنتی در سطوح مختلف چیست و بر این اساس، امروزه  پژوهش در چه جنبه­هایی از آموزش هنر از ضرورت بیشتری برخوردار است؟

رجبی: آموزش در زمینه هنرهای سنتی مقولة بسیار مهمی است که در کتب قدیم بدان پرداخته شده و مجال بحث مفصلی را می­طلبد. به­طور مثال می­توان به آموزش هنرهای سنتی، از نحوه رفتار با هنرجو گرفته تا مشق­ها و تکالیف وی برای ایجاد ارادت و احراز قابلیت عمومی اشاره کرد. موضوع قابل تأمل دیگر، همانطور که پیشتر اشاره شد تبیین اصول و مبادی‌ هنرهای سنتی و تعریف معانی مستتر در  مبانی هنری و عناصری چون خط، طرح و رنگ است که در حال حاضر طبق اصول غربی بدان‌ها نگریسته می­شود و نیاز به بازنگری دارد.

  • موانع کاربست  نتایج پژوهش­های انجام­شده در زمینه هنرهای سنتی و راه­های برون­رفت از آنها را چه  می­دانید؟

شریف­زاده: در خصوص موانع به­کارگیری نتایج آسیب­شناسی­ها در حوزه بازاریابی محصولات هنرهای سنتی، باید به برخی ویژگی­های حوزه صنایع دستی توجه داشت. تولید انبوه معمولاً در آثاری معنا می­یابد که قابل تکرار باشد و بتواند به شکل وسیع خریداری شود که این خود مستلزم بازاریابی و بسته­بندی مناسب است. حوزة هنرهای سنتی از این نظر کاملاً متفاوت است. به معنایی، در این حوزه تکرار وجود ندارد و اثر عینی و منحصر به فرد است. البته این امر منافاتی با بازاریابی، تبلیغات و حتی جزئیاتی چون بسته­بندی مناسب ندارد، اما نکته اصلی توجه به خلاقیت‌ آثار و ارزش معنوی محصول است. برای نمونه، در خصوص برخی آثار قلم­زنی اساتید فن، اثر از قبل سفارش­ داده شده و خریدار خاص دارد. چنین امری برای بسیاری از استادان هنرهای سنتی مصداق دارد. البته هنر سنتی نیز مانند همه هنرهای دیگر دارای مراتب است و در سطوح پایین­تر، وجه تقلیدی آن فزونی می­یابد. تولید برخی از هنرها هم نیاز به حمایت متولیان امر دارد. برای نمونه، گلیم و جاجیم­بافی برخی روستاها در مقولة بازاریابی نیازمند توجه است. جالب آن­که بر مبنای یک طرح پیشنهادی با موضوع تغییر کاربری گلیم از زیرانداز به کیف، رومبلی و غیره، شاهد دستاوردهای مثبتی در این زمینه بودیم. به هر ترتیب، سخن بر سر آن است که هنرمند قادر نیست هم­زمان طراح، تولیدکننده و بازاریاب باشد، و لذا برای پشتیبانی از اثر وی باید تمهیداتی اندیشید. اما این تدبیر باید بسیار دقیق و کارشناسانه باشد. در تجربة فرش، دخالت دولت با هدف حذف واسطه­ها در این عرصه نهایتاً چندان موفقیت‌آمیز نبود و در نتیجه بخش خصوصی که امکان رقابت با بخش دولتی را نداشت دچار ضعف و رکود شد. در واقع، این حمایت باید مبتنی بر شناخت و متناسب با شاخه مورد نظر تعریف و اجرایی شود. برای نمونه، سفال­گری در نطنز سال­ها بر اساس تولید و مصرف محلی رشد کرده است. در این مورد دخالت دولتی به دلیل بی اطلاعی مسئولان امر از سازوکار بومی، کاملاً ناکارامد بوده است.

همچنین در امر تحقیق در زمینه هنرهای سنتی، موضوع­شناسی و احیای واژگان­ در اولویت است. مطالعه و پژوهش در ویژگی‌ها و خصوصیات این هنرها برای شناسایی کاربری آثار، فراتر از جنبه­های تزئینی، امری اساسی است. این امر مستلزم نیازسنجی و زمینه­سازی است. برای مثال، با رونق فرش، مناطقی مانند گیلان و مازندران هم به فرش­بافی روی آوردند، در حالیکه اولویت این مناطق به صنایع دیگری تعلق داشت. یک جنبة مطالعه و پژوهش تعیین اولویت­ها با رویکرد آینده­نگر است و این امر مستلزم ورود به مباحث فرهنگی‌ و زیست­محیطی نیز هست.

  • آیا کارآفرینی  هنری در ایران مبتنی بر پژوهش های علمی و متقن تعریف شده است؟ اصولا متناسب با  ویژگی هنرهای سنتی چگونه باید در خصوص کارآفرینی هنری تحقیق شود؟

شریف­زاده: کارآفرینی از تعابیری است که چندان توجیهی برای آن صورت نپذیرفته است. زمانی­که سازوکار کسب پول از طریق سپرده­گذاری در بورس و بانک و غیره از رسانه­های رسمی تبلیغ می­شود، نمی­توان به روابط مالی و اقتصادی سالم امید داشت. در واقع ایجاد صحنه رقابت میان مشاغل کاذب از یک­سو و تولیدات سنتی و صنایع دستی از سوی دیگر، منصفانه نیست.

رجبی: در این باره باید به بار منفی یا مثبت واژگان نیز که در این میان تأثیرات خاص خود را داراست، توجه جدی کرد. در حالی­که «کار یا عمل» دارای شرافت است و «عمله» فردی شریف است، متاسفانه کاربرد آن بیشتر جنبه توهین­آمیز یافته است و بالعکس واژه «شغل» که در قدیم چندان مثبت تلقی نمی‌شده، امروز چنین وجهی ندارد. به تعبیر مولوی: می­گریزند از خودی در بیخودی/ یا به مستی یا به شغل ای مُهتَدی  

  • چه پژوهش­هایی  می­تواند افق­های نوین را در بازار کار هنر   و  همگانی­سازی هنرهای سنتی در  ایران و ارتقاء سطح فرهنگ جامعه بگشاید؟

رجبی: در یک بیان کلی، ضروری است که تولیدات هنرهای سنتی را به درستی شناسایی نموده و مواردی که کاربری خود را از دست داده و جنبة تزئینی یافته­اند از دیگر هنرهای سنتی تفکیک کنیم. بدین ترتیب با شناخت ویژگی­ها و خصوصیات هرکدام از هنرها می­توان به تناسب به نیازسنجی، برنامه­ریزی و حتی احیا آنها پرداخت که بدیهی است مستلزم پژوهش‌های تخصصی در زمینه‌های هنری، فرهنگی و نیز اقتصادی این هنرها است.

  • جایگاه و نقش  دانشگاه­ها، پژوهشگاه­ها، و نهادهای هنری در کارآفرینی چیست و این مراکز اکنون  چگونه عمل می­کنند؟

شریف­زاده: در این مورد باید به موفقیت نسبی دانشگاه­ها در سال­های اخیر اشاره نمود. البته شرط تداوم این روند، ارتباط دانشگاه با حلقۀ تولید و کار­آفرینی و پرهیز از تحقیق ­در پرسش‌های انتزاعی است. آموزش باید به تناسب پیشرفتِ پژوهش، نوآوری داشته و با تحقیقِ کاربردی غنی شود. از سویی سازمان و نهادهای مرتبط هنری نیز باید این پژوهش را حمایت نمایند.

متأسفانه پژوهش در سازمان‌های دولتی از کمترین جایگاه و میزان اهمیت‌دهی برخوردار است چنان که به محض بروز مشکلات مالی، اعتبار پژوهش است که کاسته یا حذف می‌‌شود. اگر اهمیت پژوهش برای متولیان امر اثبات و مسلم گردد، آن­گاه می­توان به تأثیر آن بر حوزه­های دیگر نظیر تولید، توزیع و کارآفرینی نیز امید داشت.   

  • با وجود غنای  روش­شناختی هنرهای سنتی چرا برای تحقیق در این زمینه همچنان ناگزیر از مراجعه به  منابع غربی هستیم؟ 

رجبی: در روش­شناسی پژوهش هنرهای سنتی، شناخت و تعمیق شالوده­های فکری و فلسفی بومی و گاه روش­شناسی بومی، یک نیاز جاری است. روش تحقیق در علوم دینی مبتنی بر کتاب، سنت، اجماع و عقل است. امروزه پژوهش‌ با رویکرد ایرانی­اسلامی در هنرهای سنتی با موانعی چون کلی­نگری، عدم ورود به جزئیات، وجود نوعی خودشیفتگی، و عدم ورود به مرحله خودآگاهی مواجه است. یک ویژگی پژوهش­های غربی احتراز از کلی­گویی، پایبندی به اصول روش تحقیق، و بررسی مسائل به صورت جزئی و خرد است. به‌هرحال باید توجه داشت که تحقیق به معنای واقعی با نوعی جهت­دهی همراه است که فرد را از مرتبه شهود به مرتبه خودآگاهی و دل­آگاهی سوق می­دهد. به­علاوه پژوهش در هنرهای سنتی مستلزم شناخت و حتی تجربة عملی در این هنرهاست و پژوهشگر باید از نزدیک با این هنرها آشنا بوده و چه­بسا دستی بر آتش آن داشته باشد. این امر اگر در تحقیقات کمّی صادق نباشد، در تحقیق کیفی کاملاً مصداق دارد.

  • آیا میان  هنرهای سنتی و صنایع دستی قائل به تفکیک هستید؟

شریف­زاده: هنرهای سنتی مجموعه هنرهایی با ارتباطات تاریخی و فرهنگی عمیق است، و در عین حال هنرهای سنتی، موسیقی سنتی، هنرهای نمایشی، نمایش‌های آئینی، و معماری، همگی به نوعی هنرهای صناعی هستند. اصطلاح «صنایع دستی» در توصیف صنایع و تولیدات ماشینی به­کار می­رود و بیش از آن­که بر وجه طراحی و خلاقیت معطوف باشد به جنبة تولیدی و حتی تکرارپذیری آثار تأکید می­ورزد. این در حالی است که اصطلاح «هنرهای صناعی و صناعتی»، به اعتبار و ارزش صناعت، خلاقیت و زیباشناسی نیز اشاره دارد.

  • تقسیم­ بندی­های  متعدد برای هنر سنتی از جمله هنر اسلامی، هنر محمدی، هنر مسلمانان، هنر قدسی، و ...  از چه رو است؟ 

رجبی: برای ما هنر بود و صنعت، نه کمتر و نه بیشتر. اصطلاحات نامبرده ابداع غربی­هاست که به پایان تاریخ رسیدند و در این نقطة پایان، شروع به بازنگری و تعریف و تقسیم کردند و برای تعابیر سنت، قدسی، و غیره شرح و تفسیر خود را نوشتند. هنر برای ما ابزار کسب رضای محبوب بود و حاصل این اندیشه، تمدن اسلامی و سبک زندگی خاص آن شد.

ویراستار و تدوین کننده: زهرا عبداله





از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید