گزارش تفصیلی نشست «جشنواره فیلم فجر؛ چالش‌ها و فرصت‌ها»

گزارش تفصیلی نشست  «جشنواره فیلم فجر؛ چالش‌ها و فرصت‌ها»

نشست تخصصی  «جشنواره فیلم فجر؛ چالش‌ها و فرصت‌ها» ۱بهمن ۹۷ با حضور مهرزاد دانش، مدیر کل  دفتر امور چاپ و نشر وزارت ارشاد و منتقد سینما؛ و کیوان کثیریان، رئیس سابق انجمن  منتقدان و نویسندگان سینمای ایران و منتقد سینما در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و  ارتباطات، با دبیری امیررضا تجویدی برگزار شد. مشروح مباحث مطروحه توسط سخنرانان  که کوشیدند رویکردها در سياست‌گذاري، شيوه برگزاري و سازوكار ارزيابي آثار، آيين‌نامه  جشنواره و تاثير اين رويداد مهم سينمايي بر كليت سينماي ايران را واکاوی نمایند،  از نظر می‌گذرد.

به عنوان مقدمه دبیر نشست، با اشاره به تاریخچه جشنواره فیلم فجر بیان نمود که این رویداد پس از انقلاب اسلامی، جایگزین جشنوارة بین‌المللی فیلم تهران (که پیش از انقلاب برگزار می‌شد) شد که طی آن، فیلم‌هایی از سینمای ایران با آثار جهانی، در سطح بین‌المللی رقابت می‌کردند. نخستین دورة جشنوارة فیلم فجر، پس از انقلاب در سال ۱۳۶۱ برگزار شد و جشنواره در ابتدا صرفاً به نمایش آثار ایرانی می‌پرداخت. در سال ۱۳۶۴ بخش بین‌الملل هم به جشنوارة فیلم فجر افزوده شد که طی آن فیلم‌های خارجی هم در بخش مجزّا به رقابت می‌پرداختند. البتّه از سال ۱۳۹۳، بخش بین‌الملل جشنواره از بخش ملّی تفکیک و مجزّا شد و تقریباً در چهار سال گذشته، در اواخر فروردین‌ماه هر سال برگزار می‌شود. دبیر در چرایی برگزاری نشست گفت: در این نشست آسیب‌شناسی جشنوارة فیلم فجر و شناخت وضعیّت آن در دستور کار قرار گرفت، زیرا در سالیان اخیر و به ویژه چند دورة اخیر این رویداد، ابهامات زیادی در این باره ایجاد شده است که آیا جشنوارة فیلم فجر موفّق شده‌است چشم‌انداز بلند مدّتی که برایش مدّنظر بوده را محقّق کند یا در این راستا ناکام بوده است؟ بنابر این بنا بر آن است که در این جلسه در سه محور به بررسی جوانب جشنواره فیلم فجر پرداخته شود: در بخش اوّل، راجع به هویّت و ماهیّت جشنواره صحبت خواهد شد تا فهم شود اساساً در طول این ۳۷ سال، جشنواره فیلم فجر موفّق شده است هویّت خود را به عنوان جشنوارة مستقل سینمایی، در بین سینماگران تثبیت نماید یا خیر؟ در بخش دوّم، در مورد تأثیرگذاری جشنوارة فیلم فجر بر سینمای ایران صحبت خواهد شد و در انتها نیز با بررسی سیاست‌گذاری‌ها و آیین‌نامة جشنوارة فیلم فجر، سعی خواهد شد تا راهکارهایی به صورت پیشنهادی ارائه شوند که به رفع مشکلات و به حدّاقل رساندن آن‌ها کمک کند. در این نشست، قصد بر آن است تا به جای اینکه به شکل توصیفی به چیستی مشکلات جشنواره در سالیان اخیر اشاره شود، سعی شود تا این مشکلات به نحوی عمیق‌تر ریشه‌یابی و چگونگی رفع آنها شناسایی گردد.

  • تبارشناسی جشنوارة  فیلم فجر پس از انقلاب اسلامی

در آغاز، دانش، با پرداختن به تب و تابی که جشنواره فیلم فجر هر ساله در جامعه ایران ایجاد می‌کند گفت: به نظر می‌رسد جشنوارة فیلم فجر در جامعه ما، یک چهره ژانوسی (خدایان یونان قدیم با دو شکل و یک چهره) دارد؛ یک چهره‌اش که متناسب با کارکرد‌های مثبت آن شکل گرفته، نشان می‌دهد که این رویداد به فضای پیشرفت و ارتقای سینمای ایران کمک شایان توجّهی کرده است. اما چهره دیگر که به نظر می‌رسد چهره پنهان و پشت سر ماجراست، اختلال‌ها و اختلاف‌‌هایی که جشنواره در مسیر متناسب‌سازی سینمای ایران به صورت خواسته یا ناخواسته به وجود آورده است را یادآور می‌شود. بنابراین موضوع بررسی چالش‌ها و فرصت‌های این رویداد، بیانگر این نکته است که در واقع هویت و ماهیت جشنوارة فیلم فجر حالتی دوگانه پیدا کرده است. البته جشنواره یک هویّت تاریخی هم دارد که طی آن باید به تبارشناسی این رویداد پرداخت. هنگامی که انقلاب اسلامی تازه پیروز شده بود، به تبع آن یک نظم قدیمی سرنگون گشته و در همه ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک، قرار بود نظمی جدید روی این خرابه بنا نهاده شود تا از طریق آن، شاهد ایده‌های جدیدی در حوزه فرهنگ، سیاست، ایدئولوژی و اجتماع باشیم. در این میان، از سینمای ایران هم به مثابة یکی از اجزای مصادیق بحث فرهنگ، در فضای انقلاب بحث می‌شد. با اتفاقاتی چون آتش‌سوزی سینماها در اوایل انقلاب، نوعی نگاه در ابعاد حاکمیتی نسبت به سینما مطرح شد که به سینما، به عنوان نمادی از ابتذال و مفسده نگاه می‌کرد و به همین دلیل سینما در آن دوران، حالت معلق پیدا کرده بود. در چنین شرایطی، نه از نظم گذشته اعتباری باقی مانده بود و نه در نظم جدید، چیزی به اسم «رسیدگی به سینما» معنا می‌داد. البته که در این زمینه استنادهایی می‌شد به سخنان رهبر انقلاب (در بهشت زهرا) که ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم؛ پیامی که گرچه در جایگاه خود بسیار کلیدی بود و به رسمیت‌یافتگی سینما پس از انقلاب کمک شایانی کرد، اما برای اجرایی کردن این پیام راه درازی در پیش بود.

دانش تاکید کرد: یکی از ابزارهای احیای سینما بعد از انقلاب، برگزاری جشنوارة فیلم فجر بود و از این جهت، سینمای ایران بسیار به جشنوارة فیلم فجر مدیون است. با این هویّت تاریخی جشنوارة فیلم فجر و مسائل فعلی متعاقب آن، ایرادهای زیادی را می‌توان متوجه امر سیاست‌گذاری برای این رویداد در آن زمان دانست. اما با توجّه به فضای مغشوش و ناآرام سینمای ایران در اوایل انقلاب، سیاست‌های هدایتی، نظارتی و حمایتی که جشنوارة فیلم فجر یکی از محصولات طبیعی آن بود، کمک زیادی به احیای سینمای ایران کردند.

  • ماهیت، هویت و  کارکرد جشنوارة فیلم فجر

در ادامه نشست، کثیریان در باب کارکرد جشنوارة فجر سخن گفت و اشاره کرد که این رویداد سینما را برای کشور نگه داشت، احیا کرد و در نهایت، سینما را به آرمان‌های انقلاب متّصل کرد. وی افزود: در دایرة فرهنگ ایران، فیلم‌هایی که قبل از انقلاب مورد توجّه قرار گرفتند و تأیید ‌شدند، بی‌تأثیر نبودند امّا در ادامه و پس از انقلاب، سیاست‌های جدید جشنواره باعث شد که ماهیّت سینمای ایران تغییر کند. اکنون آنچه به عنوان بحث اصلی در باب ماهیت جشنواره فیلم فجر باید مورد تاکید قرار گیرد، فهم این نکته است که این رویداد اساسا یک جشن است یا جشنواره؟ در حال حاضر  جشنواره‌های بسیار زیادی در سطح دنیا به صورت رقابتی برگزار می‌شوند. این ذات رقابتی بودن جشنواره سینمایی، مقتضیاتی با خود می‌آورد که جشنوارة ما چندان با آن هم‌خوان نیست و از این منظر،‌ شاید تنها جشنواره جهان است که دارد با شمایل فعلی برگزار می‌شود. معمولاً برای جایزه‌ای مثل اسکار، هزاران نفر در فرایند رای‌گیری دخیل هستند و با رای این افراد متکثر، جوایز رشته‌هایی چون بهترین صدابردار، تدوینگر یا بازیگر انتخاب می‌شود. اما در جشنواره‌های دیگر مثل کن فرانسه، یک تیم متمرکز داوری وجود دارد که تنها به چند رشته اصلی مثل کارگردانی، فیلمنامه و بازیگری جایزه می‌دهند و بنابراین در این شیوه داوری، بهترین موسیقی، صدابرداری، تدوین‌گر و... محلی از اعراب ندارند. اما جشنوارة فیلم فجر به دلیل این که قصد داشت سینماگران مختلف را زیر چتر پوشش جشنواره بیاورد، با چند داور متمرکز، به همه رشته‌های تخصصی و غیرتخصصی جایزه ‌داد؛ روشی که تا همین امروز نیز وجود دارد.

کثیریان ادامه داد: با توجّه به این مختصات ماهیتی، جشن انقلاب سینما را هم تحت پوشش خودش قرار داد و تعداد زیاد جوایز اهدایی به تبع این جشن، جشنوارة فیلم فجر را بیشتر به یک جشن شبیه کرده است تا جشنواره.  امروز نیز شاهد این هستیم که خیلی از جوایز با مصالح خاصّی اعطا می‌شوند، فیلم‌هایی که در بخش مسابقه حضور دارند خود با مصالحی در این بخش پذیرفته می‌شوند و آن‌هایی که جایزه می‌گیرند نیز طبعاْ باید همسو با سیاست کلان انقلاب اسلامی باشند. دست‌اندرکاران سینما قرار بود با جشنوارة فجر آدرس بدهند، یعنی صراحتا بگویند سینمایی که ما دوست داریم این است، ولو اینکه آن جوایز خیلی منطقی نباشد. کثیریان با اشاره به اینکه در حال حاضر جایزة بهترین فیلم، به فیلمی داده می‌شود که در رشته‌های اصلی از همه نظر بهترین باشد، تصریح کرد: جشنوارة فیلم فجر قرار بود در ماهیّت، آدرس بدهد و نظر دست‌اندرکاران سینما در مورد ذائقه‌شان را به ما اعلام کند. به همین دلیل خیلی جاها بازیگری که در اوج بود و می‌خواست جایزه بگیرد، جایزه نمی‌گرفت و نهایتاً اینطور اعلام می‌شد که بازیگری را محق دریافت جایزه نمی‌دانیم؛ چرا که شاید قرار نبود آن بازیگر خاص به عنوان یک الگو در جامعه مطرح شود.

وی در ادامه با ذکر این نکته که همه ما جشنواره را دوست داریم و هر سال هم در آن شرکت می‌کنیم، گفت: در بدو امر، قرار بود جشنواره تولیدات یک سال سینمای ما را به صورت یک‌جا در معرض دید قرار بدهد و در کنار آن، جوایزی داده شود تا در حوالی جشن انقلاب، یک شور و حالی هم به فضای عمومی جامعه تزریق شود. هم‌چنین صف‌های طولانی و ذوق و شوق مردم برای دیدن فیلم‌های جشنواره، کمک می‌کرد تا سینما، نمود خوبی هم در جامعه داشته باشد. ولی در نهایت جشنواره فیلم فجر بین اینکه یک جشن است یا یک جشنواره، سرگردان بوده و هست. کثیریان افزود: در دهة شصت، جشنواره کمی هدفمند بود؛ مدیران سینما می‌دانستند که از این جشنواره چه می‌خواهند، دارند چه کاری می‌کنند و چه آدرسی می‌دهند. هم‌چنین آگاه بودند که قرار است این جشنواره چه تأثیری بر سینمای ایران بگذارد. به همین دلیل ابزارهای اجرایی‌اش را هم داشتند و ضمانت این اجرا نیز فراهم بود. اما امروزه در این رویداد، عملاً چنین اتّفاقی نمی‌افتد. امروز برای هیچ‌کس چندان معلوم نیست که این جشنواره با چه هدفی برگزار می‌شود و اگر کلاْ جشنواره را در بخش سینما حذف کنیم چه اتّفاق مهمی می‌افتد. این در حالی است که اساساً در دهه ۶۰ یا ۷۰ فکر اینکه جشنواره فیلم فجر نباشد، عملاً غیرممکن بود. امّا اکنون می‌بینیم که اگرچه بسیاری از سازندگان فیلم‌هایشان را به جشنواره ارسال می‌کنند، در همان حال بسیاری دیگر هم آثارشان را به جشنواره نمی‌دهند و آن‌ها را مستقل از جشنواره اکران می‌کنند. امروز جشنواره به جایگاهی رسیده که مدت‌ها منتظر خیلی از فیلم‌ها می‌ماند تا برسند و اگر نرسند هم  ممکن است منّت آن‌ها را برای حضور بکشد! بنابراین عملاً  هم کارکرد جشنواره عوض شده، و هم هدف‌گذاری کنونی آن نامشخص است.

  • جشنواره، جشنی برای  سینمای انقلابی است یا یک جشنواره مستقل سینمایی؟

دانش با ذکر اینکه جشنواره فیلم فجر امروزه ماهیتی دوگانه پیدا کرده است، گفت: ما در زمینه سینما، از دوران تثبیت و تأسیس شروع به حرکت کردیم ولی به نظر می‌رسد که هدف‌گذاری برای جشنواره، بین دوران تأسیس و دوران تثبیت معلّق باقی مانده است. در دوران تاسیس، نیاز بر آن است که بر جشن و شکل‌دهی به فضاهای ایجابی بیشتر مانور داده شود، الگودهی انجام گیرد و به سینماگر، مردم و مدیریت فرهنگی امر شود تا همگی در این زمینه همراه شوند. همین شد که در اوایل انقلاب فیلمی مثل مترسک، در همان دوره‌های اوایل جشنواره جزو فیلم‌های مطرح تلقی شد، در حالی که به لحاظ ساختاری فیلمی قوی نبود. اما به نظر می‌رسد از آنجا که در آن دوران، بحث کانون خانواده برای حاکمیت بسیار اهمیّت داشته و بیشتر روی بحث‌های خانوادگی مانور داده می‌شده، نیاز به تاکید بر اهمیت چنین فیلمی نیز احساس می شده است. و بعد هم که بحث سینمای دفاع مقدّس و سینمای فاخر رواج یافت، جوایز و توجه جشنواره بیشتر بر فیلم‌هایی با این موضوعات متمرکز بود. وی افزود: در امر سیاستگذاری برای جشنواره، اقتضائاتی که در آن دوران وجود داشت در جایگاه خود منطقی بود. امروزه نیز که جامعه در دوران تثبیت قرار دارد، اقتضائاتی وجود دارند که لازم است فضای جشنواره با آن حال و هوا بیشتر تناسب داشته باشد اما به نظر می‌رسد مرز میان این اقتضائات کاملا متفاوت و متمایز در سینمای ایران، اندکی مغشوش شده است. دانش افزود: ما هنوز بین جشن یا فستیوال بودن این مراسم، معلّق مانده‌ایم. یک نگاه این است که در جشن‌های انقلاب که در دهة فجر برگزار می‌شوند، نباید چندان راجع به نکته‌هایی که آسیب‌شناسانه هستند صحبت شود، بلکه تمرکز بر تشویق دستاوردها، تحسین‌ها، و کف‌زدن‌ها برای پیشرفت‌ها است. نکته مهم اما اینجاست که پس تکلیف فیلم‌سازان مهمی که در طول سال در مورد مسائل و رخدادهای منفی جامعه و به نحوی تلخ‌اندیشانه، فیلم‌هایی جدی و متمرکز بر آسیب‌های اجتماعی می‌سازند چیست؟ پاسخ قاعدتا این است که ذات این فیلم‌ها با جشن انقلاب اسلامی هم‌خوان نیست. این اتفاق طبیعی نیز هست چون قاعدتا طی دهة فجر می‌خواهیم خوشحال و شاد باشیم یا دستاوردها را به رخ بکشیم. این وسط هویّت نامعلوم، نه فقط بین جشن و جشنواره، بلکه در خیلی از مراتب دیگر نیز هست.

دانش در ادامه با اشاره به اینکه به نظر می‌رسد فقدان مرزبندی در هویت، معضل اساسی جشنوارة فیلم فجر باشد، افزود :در این زمینه دو دیدگاه در مورد جشنواره وجود دارد: اینکه ما در پی این هستیم که یک رقابت تخصّصی سینمایی بین افرادی که در این موقعیت شرکت کرده‌اند برپا کنیم، یا می‌خواهیم بر مبنای آنچه که حاکمیّت از ماهیت سینما مدّنظر دارد، الگوسازی کنیم؟ معتقدان به هر دوی این دیدگاه‌ها را می‌توان محق دانست. اما آنچه شایان ذکر است این نکته است که سینماگری که زحمت کشیده، فیلم خوب ساخته، بازیگری خوبی ارائه داده، موضوع خوبی انتخاب کرده، تدوین خوبی انجام داده و نهایتاْ پرداخت خوبی در فیلمنامه‌اش وجود داشته ‌است، به حق این انتظار را دارد که دیده و تشویق شود. ازآن طرف اما مدیری می‌گوید هزینة برگزاری جشنواره را من داده‌ام و برگزارکننده اصلی من هستم، پس مطالبات حاکمیّتی من چه می‌شود؟ اینجاست که یک دوگانگی مهم در ماهیت جشنواره شکل می گیرد و داور دچار این تعارض می‌شود که باید به کسی جایزه داد که مطالبات حاکمیّتی را رعایت کرده است یا آن کسی که واقعاً فضای صرفاْ سینمایی خود را دنبال کرده و موفّق بوده است؟ این چنین است که در یک دوره، فیلمی به اسم درباره  الی خیلی دیده نمی‌شود اما چند دوره بعد، جدایی نادر از سیمین به عنوان بهترین فیلم شناخته می‌شود که فاصله بسیاری با فیلم درباره الی دارد. این اتفاق بیشتر ناشی از همین ماهیت دوگانه است که نشان می‌دهد نوسان و بلاتکلیفی در بحث نگاه به جشنوارة فیلم فجر، هنوز وجود دارد.

  • کارکردهای پیش‌برندة  جشنوارة فیلم فجر

دانش با اشاره به اینکه با وجود آسیب‌ها، جشنواره فیلم فجر کارکردهای مثبت بسیاری نیز برای سینمای ایران داشته است، افزود: اولین و بدیهی‌ترین کارکرد مثبت جشنواره، ایجاد رقابت میان فیلم‌ها است. طبیعتاْ هر فیلم‌ساز و سینماگری مایل است اثرش در معرض دید عموم قرار گیرد و قضاوت شود تا در صورت شایستگی، به سمت درخشنده‌تر شدن پیش رود. در تمام جشنواره‌های سینمایی در دنیا مثل جشنواره‌های مسکو، برلین یا هر جشنوارة دیگری، بحث رقابت بسیار مهم است و همواره بر سر جوایز و برگزیده شدن یا نشدن در آن، دعوا در می‌گیرد؛ چرا که برای همه فیلم‌سازان مهم است که این فضای رقابتی شکل بگیرد و از خلال آن، بهترین‌ها از داخل این رقابت و داوری استخراج، معرفی و تشویق شوند.

دانش گفت: کارکرد دوّم، مرور تولیدات یک سال سینمای ایران طی جشنواره است. امروزه دیگر خیلی از فیلم‌سازان رغبتی ندارند که فیلم‌هایشان را به جشنواره بفرستند، یا آن حال و هوای شورآمیزی که در دهة شصت وجود داشت و مخاطبان ساعت‌ها در صف، برای دیدن فیلم در سرمای زمستان می‌ایستادند، دیگر با آن حرارت وجود ندارد. البته این اتفاق منطقی است چون دسترسی به فیلم‌ها به نسبت آن دوران آسان‌تر شده است.  ولی هم‌چنان این فضا تب و تاب جشنواره در جامعه باقی است که طی جشنواره، قرار است یک شمای کلّی از مهم‌ترین آثاری که سال آینده قرار است در سینماها به نمایش در بیایند، به چشم آید و طی آن قرار است فهمیده شود که فیلم‌نامه‌ها در چه حال و هوایی سیر می‌کنند؟ پیشرفت سینمای ایران در چه زمینه‌هایی بوده‌است؟ سطح کلی آثار بالا رفته  یا افت داشته است و... کارکرد بعدی آن است که جشنواره یک همایش بزرگ سینمایی و منتخب مردم است که طی آن، مدیران فرهنگی، مخاطبان، هنرمندان و... همگی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و با هم تبادل نظر می‌کنند. اگرچه شاید در این میان دعواهایی هم رخ بدهد و چالش‌ها و تنش‌هایی نیز ایجاد بشود، اما اصولاً «حاشیه» از اقتضائات هر جشنواره و همایشی است. نکته مهم این است که در جشنواره، مردم و سینماگران آثار را می‌بینند و در مورد آنان موضع خویش را بیان می‌کنند که این، خود باعث ایجاد تبادل نظر می‌شود که می‌تواند مولد دستاوردهای بسیاری باشد.

دانش افزود: کارکرد سوم و مهم دیگری که جشنواره دارد این است که در این ده روز، سینما کانون توجه یک ملت قرار می‌گیرد و اگرچه در مقاطع دیگر نیز سینما جزو اولویت‌های مهم فرهنگی کشور است، اما در این برهة کوتاه زمانی، توجه به سینما، شکل و شمایل متفاوت‌تری به خود می‌گیرد تا از طریق این توجه مضاعف، هم استقبال مردم از فیلم‌ها بیشتر شود و هم مدیران فرهنگی و سینماگران با دریافت بازخوردها بتوانند بهره‌وری فعالیت خود را بالاتر ببرند.

دانش گفت مجزا کردن بخش بین‌الملل از بخش ملی یک اقدام مثبت است. به دلیل این سیاست، مخاطبان فرصت خواهند داشت به دور از هیاهوی فیلم‌های مهم ایرانی، به تماشای آثار برگزیده سینمای جهان نیز بنشینند و در این حال، این بخش، دیگر قربانی بخش ملی جشنواره نیست.

  • تاثیر جشنوارة فیلم فجر بر سرنوشت فیلم‌های حاضر در آن

دانش با اشاره به اینکه امروزه جشنوارة فیلم فجر می‌تواند تاثیر بسیاری بر شیوه اکران فیلم‌ها یا حتّی موفّقیّت‌ها و یا مجوزهای سال آیندة این آثار داشته ‌باشد، گفت: از آنجا که جشنواره فجر را حاکمیت برگزار می‌کند، و این خود حاکمیّت است که به فیلم‌ها پروانه نمایش می‌دهد، قاعدتاٌ جشنواره سینمایی در ایران، فراتر از بحث یک فستیوال ساده برگزار می‌شود. جشنواره فجر در ایران گویی فیلتری است برای اعتباردادن تضمینی به یک فیلم‌ساز. اینجاست که به نظر می‌آید کارکردهای جشنوارة فجر متفاوت با کارکرد متداول و اساسی هر جشنوارة سینمایی دیگری است و انگار نوعی فیلتر حاکمیّتی هم محسوب می‌شود. وی افزود: این جدی‌شدن جشنواره در سطح حاکمیت، باعث شده تا این فستیوال سینمایی بیش از حدّ بزرگ شده باشد؛ نه به این معنا که آدم‌ها و تعداد فیلم‌ها زیاد باشند، بلکه به این معنا که هرچه اهمیّت جشنواره افزون بر اهمیّت سینما شده، باعث شده ورود حوزه‌های حاکمیتی گوناگون به آن بیشتر شود؛ به طور مثال ممکن است مجلس شورای اسلامی وارد موضوع ‌شود و مطالبه داشته باشد که این چه داوری بود که شما انجام دادید؟ اتفاقاتی از این دست، فضای جشنواره سینمایی را از حالت عادی خارج می‌کند و آن را به یک رویداد فرهنگی و ایدئولوژیک نزدیک می‌سازد که بیش از آنکه لذت بردن از آن مطرح شود، ابعاد حیثیتی و سیاسی پیدا می‌کند و این اتفاق، جشنواره را از فرهنگی بودنش دور کرده و به یک موقعیّت سیاسی تبدیل می‌کند که بسیار آسیب‌زاست. وی هم‌چنین با اشاره به اینکه قطعاْ خود برنامه‌ریزان جشنواره هم چنین چیزی را نمی‌خواهند، گفت: متأسّفانه در سال‌های اخیر جشنواره فیلم فجر از بعد فرهنگی فراتر رفته است و به بعد سیاسی نزدیک شده است و از این حیث، به هیچ جشنواره‌ای در دنیا شبیه نیست، چرا که هیچ جشنواره سینمایی در جهان، یک رویداد فرهنگی مثل سینما را به امری که باید به خاطرش به نهادهای امنیتی و قضایی پاسخ بدهد و در این سطح خطرساز شود تبدیل نمی‌کند.

  • جشنواره فیلم فجر  و اتخاذ رویکرد و ذائقة مشخص سینمایی

در ادامه نشست، کثیریان اضافه کرد: همین‌که سال‌هاست بحث در مورد جشنواره فیلم فجر داغ است، خود نشان‌دهنده اهمیّت جشنواره است. جشنواره‌های زیادی در دنیا نیستند که توانسته باشند ۳۷ دوره دوام بیاورند. جشنوارة فجر از این حیث یک سرمایه بزرگ ملّی برای ما محسوب می‌شود. از این حیث جشنواره حتّی نه فقط در حوزه هنر، بلکه یک هم‌اندیشی و هم‌نشینی بزرگ ملی است. با تمام انتقادهایی که به جشنواره وارد است، باز در هنگام شروع جشنواره، همه کارهایشان را تعطیل می‌کنند تا فیلم‌ها را ‌ببینند. امّا جشنواره در همان دهة ۶۰ که نقش حمایتی، هدایتی و نظارتی داشت، آدرس می‌داد و بعضی آدم‌ها را به عمد نمی‌دید، بعضی را کم می‌دید و بعضی را هم بیش از حدّ می‌دید، به این دلیل بود که می‌خواست چهره و الگو بسازد. در واقع قصد بر این بود که جشنواره ستاره‌های سینمای جدید را حمایت و درست کند که همین کار را هم کرد. افرادی چون آقای ملّاقلی‌پور و مخملباف محصول همین فرایند بودند. وی ادامه داد: جشنواره با توجّه به هدفی که برای خود تعریف کرده بود و استقبالی که از آن می‌شد، قصد داشت تولیدات سال سینمای ایران را نشان دهد و ممکن بود که به بعضی‌ها جایزه ندهد. ولی حتّی فیلمی مثل نوبت عاشقی مخملباف که در نهایت توقیف شد را ما در جشنواره دیدیم و هیچ ترس قضایی در مورد نمایش آن وجود نداشت. الآن اما بعد از ۳۷ سال، فیلمی که اندکی شاید بیم این را داشته باشد که نمایش در جشنواره برایش دردسرساز باشد، کلاً کنار گذاشته می‌شود و در جشنواره  هم دیده نخواهد شد. بنابراین اعتماد به نفس و اقتداری که در مدیران سینمایی دهه۶۰ وجود داشت، بسیار با شرایط امروز فاصله دارد. امروز اگر فیلمی یک سکانس حاشیه‌ساز داشته باشد، به راحتی کنارش ‌گذاشته می‌شود؛ بنابراین محافظه‌کاری در سطوح مدیریتی جشنواره خیلی زیاد شده است. کثیریان در ادامه با تمرکز بر اینکه بحث ذائقه برای هر جشنوارة سینمایی بسیار حائز اهمیت است، اشاره کرد: در کشورهای صاحب سینما در دنیا، اگر یک فیلمی ساخته شود، شما در این سمت دنیا می‌توانید به راحتی و مبتنی بر شناخت ذائقه جشنواره‌ها حدس بزنید که آن فیلم به کار کدام جشنواره در دنیا می‌آید، مثلا جشنوارة کن یا جشنوارة برلین؟ جشنوارة کن با ۷۱ سال عمر، برای خود یک سلیقه مشخص تعریف کرده است و چه به صورت رسمی و چه عرفی، می‌گوید من این جنس فیلم‌ها را می‌‌پسندم. بنابراین جشنواره‌های سینمایی در سراسر دنیا، هر کدام تعریفی برای ذائقه خود دارند که آن تعریف، منجر به شناخت هویّت‌شان می‌شود. جشنوارة فجر نیز در ابتدا با توجّه به رخداد  انقلاب اسلامی، مشخّصاً خانواده‌گرایی و اخلاق‌گرایی را سرلوحه خود قرار داد. با توجّه به محدودیّت‌های پوشش و محدودیّت‌های دیگری که قبل از انقلاب در سینما نبود و بعد از انقلاب اتّفاق افتاد، محدودیّت‌های ظاهری منجر به یک رشد قابل توجه شد. این اتفاق باعث شد فیلم‌های ایرانی در دهة شصت و هفتاد در سطح دنیا مطرح شوند، چرا که با حذف یک سری جذّابیت‌های ظاهری، فیلم‌سازها یا مجبور شدند و یا مایل بودند به سمت موضوعاتی اخلاقی بروند تا در نتیجه آن، موضوعات انسانی در فیلم‌ها برجسته بشود، و این اتفاق برای سینمادوستان آن سوی مرزها جذّاب بود. بنابراین فیلم‌هایی مثل دونده یا بچه‌های آسمان یا خانه دوست کجاست که جوایز بسیاری هم دریافت کرد و خیلی فیلم‌های دیگر در آن دوران در سطح جهان دیده شدند. اما امروزه سینمای ایران این محبوبیت بین‌المللی را از دست داده، چرا که فیلم‌ها نیز رویکرد خاص خود را از دست داده‌اند.  در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ اگرچه حمایت‌ها و جوایز جشنواره در راستای آدرس‌دادن بود، اما آدرس‌هایی که می‌داد، جهت سینمای ایران را تعیین می‌کرد. این جهت‌دهی و ایجاد ذائقه، امروز در جشنواره و سینمای ایران وجود ندارد. این در حالی است که امروزه بحث ذائقه جشنواره‌های سینمایی بسیار مهم است؛ چرا که هر فیلم‌سازی در فرانسه یا سومالی یا هرجا اگر بخواهد فیلمی برای جشنواره فجر بسازد، باید ذائقه جشنواره را بداند و درک کرده باشد که جشنوارة فیلم فجر در ایران، که جشنوارة شناخته شده‌ای هم هست و طول عمرش زیاد است، چه مدل فیلم‌هایی را بهتر می‌پذیرد و چه فیلم‌هایی را دوست دارد؟ بحث ذائقه در ابعاد داخلی نیز بسیار اهمیت دارد، چرا که با وجود همه اعتراضات، هر فیلم‌سازی دوست دارد اثرش در جشنواره حاضر باشد و اینطور نیست که بعضی‌ها از سر میل شخصی فیلم‌هایشان را به جشنواره ندهند. البته اکنون برخی فیلم‌های ژانر کمدی از ترس دریافت بازخوردهای منفی این کار را می‌کنند، ولی همة فیلم‌هایی که در ایران ساخته می‌شوند، دوست دارند که در جشنوارة فیلم فجر حضور یابند و دیده شوند. وی افزود: نکته مهم این است که وقتی از بیرون به این جشنوارة ملّی نگاه می‌کنیم، باید احساس کنیم این جشنواره، حدّاقل به لحاظ مضمونی و حتّی به لحاظ شکلی، یک جهتی به فیلمسازان می‌دهد و یک سلیقه‌ای برایش مهم‌تر از دیگر سلیقه‌هاست. اما این بحث در سال‌‌های اخیر در ایران خیلی ایدئولوژیک شده است. مثلاً فیلمی که برچسب ارزشی داشته باشد، با هر کیفیتی می‌تواند در جشنواره باشد. برای اینکه می‌خواهند این جشنواره، نشان دهد که ارزش‌های انقلاب اسلامی برایش مهم است. وی افزود: در چنین شرایطی که ایدئولوژی بر کیفیت غلبه داشته باشد، هر فیلمی که به لحاظ کیفی هم ضعیف است، می‌داند که تنها با داشتن برچسب ارزشی‌بودن، به هر قیمتی می‌تواند در جشنواره حضور داشته باشد؛ چرا که اگر بیرون بماند، نمی‌گویند یک فیلم ضعیف بیرون مانده است، بلکه می‌گویند شما یک فیلم ارزشی را بیرون گذاشتید و به آرمان‌ها بی‌توجّهی کردید. این چنین است که فیلمساز مطمئن خواهد شد هر فیلمی با هر کیفیّتی،  با موضوع جنگ بسازد، جایش در جشنواره فجر خواهد بود. غافل از اینکه اگرچه جنگ هشت ساله ما پر از لحظات دراماتیک و سینمایی است و می‌توان سال‌های سال از آن فیلم ساخت، اما به هیچ عنوان نباید از بحث کیفیت غافل شد و صرفاْ به خاطر جهت‌گیری ایدئولوژیک به آثار بها داد. متاسفانه اکنون هر فیلمی ساخته شود، کافی است که پس‌زمینه ارزشی داشته باشد، تا مطمئن شود که جشنواره آن را می‌خواهد. امروزه یکی از انتقاد‌هایی که مدیران سینمایی به جشنواره وارد می‌کنند این است که  چرا در چهل سالگی انقلاب، جشنواره هیچ فیلمی راجع به انقلاب اسلامی ندارد؟ در حالی‌که این نگاه به یک جشنواره سینمایی، نگاه درستی نیست. امروز مسئله دیگر خود انقلاب نیست بلکه مسئله، اهداف انقلاب است. یعنی مثلاً نیازی نیست لزوما فیلمی به صورت مستقیم در مورد انقلاب داشته باشیم، بلکه اگر تم فداکاری فیلم‌های آقای داوودنژاد را در فیلم داشته باشیم درست است، چون در تم انقلاب، فداکاری و درستکاری اهمیت بسیار والایی دارد. اما متاسفانه دیدگاه مدیریتی هنوز درگیر کلیشه‌هاست و مدام اعتراض می‌کند که پس فیلم انقلابی کجاست؟ در حالی که ذائقه انقلابی زمانی پررنگ‌تر می‌شود که دایره مصادیق و مفاهیم گسترده‌تر شود. کما اینکه اگر ما فیلم‌هایی بسازیم با روش و ذائقه خودمان و با نگاه‌هایی که دوست داریم (تم انسانی، اخلاقي و...) هر چه که باشد، آن طرف مرزها هم دیده می‌شود. به عنوان مثال مي‌بينيم كه بچه‌های آسمان نامزد جايزه اسکار شد، در حالی‌که در ظاهر موضوعش به نحوي نیست که آدم حس کند مي­تواند مورد توجّه اسکار هم قرار بگیرد. بنابراين خوب‌بودن كيفيت ساخت اثر خیلی مهم است. کما اینکه در ميان فیلم‌های آقای فرهادی هم آن دسته آثاري مورد اقبال واقع شده­اند كه به نسبت فيلم­هايي كه در غرب ساخته ايراني­تر بوده­اند. بنابراين فيلم خوبي كه در آن نوعي ذائقه ايراني نيز به چشم بخورد، بسيار حائز اهميت است.

کثیریان هم­چنين با اشاره به اينكه مشخص‌بودن ذائقه براي يك فستيوال سينمايي نيز بسيار مهم است، افزود: در مورد جشنواره فجر هم بايد بپذيريم كه داريم در جامعه­اي همراه با مشکلاتي زندگي مي­كنيم كه فیلم‌ساز آن هم دارد در همین فضا نفس می‌کشد. ذائقة جشنواره فیلم فجر، زمانی به واقعيت سینمای ما خیلی نزدیک بود. اما اكنون جشنواره صرفا به دنبال این است که روند فيلم­ها به سمتي برود كه در آن صراحتاْ به جنگ، انقلاب، تم اخلاق و خانواده اشاره مستقيم شود. این امر نشان می‌دهد سینمایی در ایران كه هم دولتي است، هم دولت هدايتش مي­كند و هم حمايت مالي­اش مي­كند، تاكنون نتوانسته جريان سينماي ايران را به درستي هدايت كند. اكنون آنچه مطلوب مديران سينمايي ماست این است که بودجه‌ای به فيلمسازان بدهند تا در مورد یک ايده فیلمی ساخته شود و نتيجه اين وضعيت اين مي­شود كه آن فيلم سفارشي كه اعتبار زيادي نيز به آن تعلق گرفته، در نهايت به اثري ضعيف تبديل شود، چرا كه از دل فیلم‌ساز بر نیامده و فیلم‌ساز اصالتا در آن هوا نفس نکشیده است. وي تصريح كرد:  بهترین فیلم‌های جنگی سينماي ما را حاتمی کیا و ملاقلی‌پور ساخته‌اند، يعني کسانی که به این فضا باور داشتند و خودشان دوست داشتند فیلم‌هایي در اين مورد بسازند و می‌بینیم که اتفاقا فردي مثل حاتمی‌کیا آن موقع که تا اين حد برآمده از قلبش فیلم ‌ساخت، آثار بهتری توليد كرد. بنابراين باور فیلم‌ساز مهم است. آن زمان که سینما داشت توسط دولت هدایت می‌شد و فیلم‌ساز تربیت می‌کرد، نتوانست به نتايج خوبي برسد چون بيشتر آثار سفارشي بود. بنابراين امروزه جشنوارة فجر بايد تابع نيت فیلم‌ساز و فضای عمومی جامعه و اجتماع شود و اين، امري اجتناب­ناپذیر است.

  • تاثير جشنواره فيلم  فجر و اهداف آن بر كليت سينماي ايران

در ادامه نشست، دانش با اشاره به اينكه گمان مي­­كند جشنواره فيلم فجر علیرغم همة مشکلاتی که دارد تا حدودي در موفّق‌نمایی فیلم‌ها كامياب بوده است، گفت: در جشنوارة سه سال پیش، فیلم ابد و یک روز ساخته شد كه یک فیلم‌ساز جوان آن را ساخت و جایزه‌های زیادی هم گرفت كه جزو موفّقیّت‌‌های جشنوارة آن سال نيز محسوب مي­شد. آنچه جالب توجه است اين است كه در سال‌های بعد از آن، با الگوبرداري از اين فيلم آثار دیگری هم ساخته شد. دانش افزود: اینکه آثار سینمای ایران تابع چه الگوهایی هستند را مي­توان به دو متغیّر تقسیم كرد: یکی جشنواره فيلم فجر و ديگري گيشه و فروش؛ يعني اينكه جز فيلم­هاي موفق جشنواره، بعضا  از روي فيلم­هايي گرته­برداري انجام مي­گيرد كه فروش خوبي داشته­اند و با الهام از آنان احتمالاْ مي­توان گيشه را تضمين كرد. فرقی هم نمی‌کند که فیلم مذكور در چه ساحتی از ارزش‌های سینمایی ساخته شده باشد، مهم تنها تضمين موفقيت فيلم­هاست. وي افزود: البته در این بخش هنوز می‌شود کامیابی‌هایی را در جشنواره دنبال کرد. اگر فیلمي اصالت داشته باشد و بر مبناي آن، جایزه‌هایی که مستحقّ آن است را نيز دريافت كند، آن موقع می‌تواند الگويي سالم برای تولیدات بعدی باشد. در سینمای ایران البته فیلم‌هایی بوده­اند که جایزه‌های زیادی را کسب کرده‌اند ولی هیچ تأثیری در فیلم‌های ساليان بعد از خودشان نداشتند، مثل فيلم­هاي اصطلاحاْ فاخري كه در دوره‌هایی ساخته شدند اما با وجود جوايزي كه از جشنواره گرفتند، به راحتي فراموش شدند و تاثيري برجای نگذاشتند.

  • جشنواره فيلم فجر  و بحران بيش از حد «بزرگ شدن» تشكيلات آن

دانش هم­چنين با اشاره مجدد به اين بحث که تشکیلات جشنواره فجر امروزه خیلی بزرگ‌تر از حدّ و حدود خود شده است، گفت:  فکر می‌کنم این اتّفاق از سال­هاي ۸9 -۸8 به این طرف افتاد که برج میلاد به كاخ جشنواره تبديل شد. این مساله فقط یک نقل مکان ساده نبود که به موجب آن، به اصحاب رسانه جای بهتری براي فيلم ديدن بدهند. یک آفت جدّی که این موضوع به دنبال داشت، این بود که فضاي برگزاري گسترده­تر شده بود، در حالي كه تعداد خبرنگاران و ديگر اهالي رسانه تغييري نكرده بود. همين شد كه به صورت خواه يا ناخواه، این ظرفیت توسط آدم‌‌های دیگری در آن سال­ها پر شد كه حتي مشتاقان سینما نبودند؛ بلكه کسانی بودند که خودشان را یا مدیر فرهنگی می‌دانستند، یا صاحب‌نظر فرهنگی. اين در حالي است كه اغلب‌شان سال به سال نه سینما و نه تئاتر رفته بودند، نه رمان خوانده بودند و نه موسیقی را به درستی گوش کرده بودند؛ اما متاسفانه همين افراد به يكباره در موضوعات فرهنگی ورود كرده و به نظریه­پردازی و نظر دادن درباره فیلم‌ها پرداختند. به تبع آن، عدّه‌ای که اصلاً علاقه‌­اي به سینما نداشتند بلكه آن را به مثابه يك پدیده مذموم نگاه می‌کردند و نگاه‌های ایدئولوژیک و ابزاری خود را در آن دنبال می‌کردند، به عنوان مخاطبان جدي سينما وارد فضاي برگزاري جشنواره شدند كه اين اتفاق، خود به خود باعث مي­شد نيت­خواني و تحليل­هاي عجيب، به اهرم فشاري براي سينماي ايران تبديل شود و موضوع را بسيار بيش از ظرفيت، حساس كند. البته در اين دو سالي كه محل برگزاري جشنواره به پرديس ملت که تناسب بیشتری با حجم کم علاقمندان واقعی سینما داشت-و نه کسانی که می‌خواستند براي سينما اربابي كنند- منتقل شده و مديران از آن فضای برج میلاد فاصله گرفتند با اوضاع بهتري مواجه هستيم و سياست­گذاري­ها در اين چند سال قابل تحسين بوده است. وي تصريح كرد: به نظر می‌آید این ابزاری شدن فضای سینما و جشنواره در سال­هاي اخير، ناشی از همان سیاست­هايی است كه در دوراني با ديدگاه امنيتي براي جشنواره تعريف شده بود؛ در حالی‌که اصولاً سینما، سینماست و خیلی امر جدّی­اي نیست که بخواهد منافع ملّی یک ملّت و مملکت را تهدید کند.

  • جشنواره فيلم فجر  و جريان­سازي براي سينماي ايران

كثيريان در ادامه با اشاره به لزوم اينكه فیلم به مثابه یک پدیدة فرهنگی بايد از درون فیلم‌ساز بجوشد و نه اينكه از بیرون سفارش داده شود، گفت: فيلم سفارشي تنها زماني به نتيجة مطلوب ختم مي­شود كه با نيت و درون فيلمساز همسو باشد. در غير اين صورت، به توليد يك فيلم جعلي ختم مي­شود كه اتفاقاْ عليه منافع ملي‌مان عمل مي­كند. مثل فيلم استرداد كه در آن اين مسئله مطرح مي­شود كه ما نه تنها از غربي­­ها طلبكار نيستيم، كه بدهكارشان هم هستيم! هنوز هم مشخص نيست چرا آن فيلم با آن هزينه گزاف توليد شد و به تبع همين هزينه­ها جوايز اصلي جشنواره را هم گرفت؟! وي افزود: در شرايط امروز ديگر نمی‌شود به يك فیلم‌ساز گفت که چرا درباره خانواده فيلم ساختی و به جايش فیلم اخلاق‌مدار نساختی؟ سینما امري است انتزاعي كه البتهً از دل جامعه بیرون می‌آید. در اين سال­ها دليل اينكه عموم فیلم‌ها تلخ شده­اند اين است كه فضای جامعه تلخ است. سینما تا حد خيلي زيادي تابع جامعه است و فیلم‌ساز هم به همين نحو تابع حال عمومی جامعه است. وقتي يك وضعيت اجتماعي سیاه است، سیاه هم نشان داده می‌شود. چرا ما اسم اين را سياه­نمايي مي­گذاريم؟ سیاه‌نمایی یعنی یک چیز سفید باشد و شما سیاه نشانش دهید. بنابراين، کاربرد این کلمه در سینما بی‌جا بوده است، در حالي كه براي مدت زمان طولاني به یک اهرمی بابت حذف فيلم­ها از جشنواره تبدیل شد. همين شد كه در سينماي ما سهم فيلم دختر و پسري يا فيلم­هاي اصطلاحاً معناگرا از حمايت­ها، بيشتر از فيلم­هاي اجتماعي بوده است. اين اتفاق حاصل سیاست‌‌های غلطي است که  مسئولان سينما القا کردند. الآن فیلم معناگرا کجاست؟ این نام برای سینما کهنه و تمام شد، برای این‌که از اساس اشتباه تعریف شده بود. هدایت امر فرهنگی نياز به خلاّقيت دارد. اگر اين خلاقيت نباشد، با آثاري مواجه مي­شويم كه بسيار از واقعيت جامعه ايران دورند و چاره­اي نيست جز آنكه به جاي عطف توجه به آن خنديد، چون كاملاً سفارشي است و از هيچ دغدغه­اي سرچشمه نگرفته است. وي افزود: سینمای ایران امروزه داراي تكثر و تنوع نگاه­ها است كه اين به خودي خود اتفاق مباركي است. قرار نیست همه بچه­هاي آسمان بسازند و یا چیزهای شبیه آن. این تکثّر اتّفاقاً براي سينماي ايران خوب است. سینمای ایران الآن به جایی رسیده که تنوّع آدم‌ها و تکثّر نگاه‌ها درآن وجود دارد. ولی ديدگاهي كه از سمت دست‌اندرکاران مدیریّتی سینما القا مي­شود، با اين تكثر هم‌سو نيست و  شما اگر هم‌سو با آن نگاه مديريتي نباشید عملاً حذف می‌شوید. اما جشنوارة فجر براي ديده‌شدن فيلم­ها اهميت دارد و اساساً برای همین ديده‌شدن است که فيلم­ها سر و دست می‌شکنند تا تنها در جشنواره حضور داشته باشند. جشنواره از این حيث، برای دیده‌شدن فیلم‌ها خیلی مؤثّر است و اين اتّفاقاً جزو کارکردهای جذّاب جشنواره است. دیده‌شدن درست فيلم نزد منتقدان و مردمی که مخاطب‌های جدّی سینما هستند و  در جشنواره فیلم می‌بینند، بسيار بر اكران و شيوه برخورد با فيلم اثر خواهد گذاشت.

  • ارزش و اعتبار جوايز  جشنواره فيلم فجر

در ادامه كثيريان با اشاره به اينكه اخيراً جوايز جشنواره فجر دارد به نحوي اهدا می‌شود که از اهمیّت و ارزش آن كاسته شده است، گفت: در يك دوره قصد بر اين بود كه جایزه بازيگري به کسی اهدا شود، اما از آنجا كه شب اختتاميه اسامی جایزه­گیرندگان لو رفت، جاي برندگان عوض شد و جایزه­اي كه لياقت فردي ديگر بود، به فردي ديگر داده شد. یک سال ديگر، جایزه را لطف کردند و دادند به یک فرد با یک دقیقه بازی در یک فیلم! این فرد خود هم فهمید که این جایزه مال او نیست و بنابراين خودش نیامد جايزه را بگیرد. این قبيل اتفاقات بسيار عجيب است و از اعتبار جوايز جشنواره مي­كاهد. سيمرغ فجر یک زمان آنقدر مهم بود كه  قیمت دستمزد آدم­ها را بالا می‌برد و در واقع مسيرهاي جديدي را ترويج مي­كرد اما امروز اهميت سابق را ندارد و بيش از حد دست­خوش سلايق برگزاركنندگان شده است. ما هر سال می‌رویم برخی فیلم‌هایی را مي‌بينيم که واقعا نمی‌‌فهمیم چرا به آن­ها بها داده شده است؟ در حاليكه گاه استدلال دوستان اين است كه فیلم‌ساز مسن است و ناراحت می‌شود. يا مثلاً مي­گويند فلانی که ممکن است سال­هاي بعد دیگر بين ما نباشد، بنابراين بياييم جايزه را به او بدهيم چرا كه جوانان سال­هاي بعد هم فرصت خواهند داشت! این تصميمات دیگر ناشي از بحث سلیقه نيست، بلكه آنقدر غير قابل قبول است كه اعتبار جشنواره را مخدوش می‌کند.

  • جشنواره فيلم فجر  و لزوم به رسميت شناختن تفاوت ديدگاه­ها

دانش درباره مبناي سياست­گذاري براي جشنواره فجر گفت:  متأسّفانه در ايران هر دولتی که عوض می‌شود، صفر تا صد عوامل و سياست­هاي برگزاري يك رويداد نيز عوض مي­شوند و اين اصلاً درست نیست. جشنوارة فيلم فجر یک پدیده ملّی است، نه دولتی که بخواهيم سياست­هايش را با روي كار آمدن هر دولتي دگرگون كنيم. بنابراين مناسب‌تر است ضمن ضوابطی که در نظر گرفته می‌شود،  فضایی تدارک دیده شود که آن آرامش حاکم بر جشنواره را از طریق ثبات دبیرخانه و بدون هيچ ارتباطي با سر كار آمدن دولت‌ها، فراهم نمايد همچون جشنواره‌هایی در فرانسه و آلمان که دولت‌مردها می‌توانند هیچ ارتباطی با آنها نداشته باشد. وي در ادامه با اشاره به اينكه شرايط داوري آثار براي تمام فستيوال­هاي سينمايي در سطح جهان تقريبا به همين سیاق جشنواره فيلم فجر است، گفت: جشنواره هزاران مخاطب دارد و هر مخاطب نيز برای خود ایده‌ای جهت مواجهه با فيلم دارد. حتّی وقتی فيلمي اکران می‌شود و ما  مخاطبان نظراتمان را در اين باره می‌گوییم، مي‌بينيم كه هيچ گاه اين نظرات كاملاً با همدیگر یکسان نیست، چه برسد به نظرات هيئت داوران يك رويداد سينمايي كه در آن نيز طبعاْ تفاوت ديدگاه­هايي وجود دارد. در جشنوارة فيلم فجر نيز قاعدتاٌ این اختلاف نظرها هست و طبيعي هم هست. ما بايد اين اختلاف‌ها را به رسمیّت بشناسیم هرچند كه ممکن است خروجي آن را قبول نداشته باشیم، ولی این جزو قاعده بازی جشنواره است. البته گاهی اوقات جایزه‌ها آنقدر غيرمعقول اعطا مي­شوند كه نمي­توان واكنشي نشان نداد، اما وقتی بیش از حدّ وارد این فضاها بشویم و اختلاف‌نظرها را به رسميت نشناسيم، ممكن است آن کسی که فيلم اول را ساخته است و اتفاقا به او جایزه هم داده‌اند، طلبکار ‌شود که چرا بقیّة جایزه‌ها را هم به من ندادید! در این موقعیّت‌ها بايد اقتدار فرهنگی جشنواره بجای خود برگردد تا اين قبيل واكنش­ها امكان بروز نيابند.

  • آسيب­شناسي آيين­نامه  و سياست­گذاري جشنواره فيلم فجر

در ادامه نشست، كثيريان با اشاره به لزوم ثبات آيين­­نامه جشنواره، گفت: مديران جشنواره بايد همواره بر اين اصل تاكيد ورزند كه جشنواره فيلم فجر به عنوان يك سرمايه ملي، از هر فيلم و شخصي بالاتر و مهم­تر است. هر جشنواره­اي هر ساله براي تحويل آثار قوانيني دارد دارد كه بايد به آن عمل شود. اما وقتي - همين امسال- اعضاي هيئت انتخاب تنها با ديدن چهل دقيقه اول يك فيلم آن را در بخش مسابقه قبول مي­كنند، طبيعي است كه فيلمساز نيز به خود اجازه مي­دهد كه طلبكار باشد. اساسا هيئت انتخاب جشنواره چرا قبول مي­كند كه آن چهل دقیقه را ببيند در حالي كه از هر نظر برايش اتفاقي توهین­آمیز تلقي مي­شود؟ آیا نسخة نهايي يك فيلم به دبيرخانه رسیده یا نرسیده؟ اگر نرسیده، سال دیگر در جشنواره شركت کند. اما اگر نرسيده اساساً نبايد به صورت ناقص بازبيني شود. ولي وقتي اين اتفاق مي­افتد، ثابت مي­كند كه افراد و فيلم­ها از جشنواره مهم­ترند و اين، چهره جشنواره را تخريب مي­كند. از نظر برگزار کنندگان، بايد شرايط بدين نحو باشد كه اگر شما قوانین جشنواره را رعایت کردید، تشریف بیاورید تا انتخاب و داوری شوید. ولی اگر اصول بديهي را رعایت نمی‌کنید، نباید چنين اتفاقي بيفتد. در چنين شرايطي وقتی قواعد جشنواره مراعات نمی‌شود، فيلمساز به خود اجازه مي‌دهد تا تنها چهل دقيقه از فيلم را تحويل دبيرخانه بدهد، اگر انتخاب شد که شد ولی اگر نشد، سال دیگر هم فيلمش را به دبيرخانه می‌دهد و فيلم هم بازبيني مي­شود؛ اتفاقي كه در دنيا بي­سابقه است! براي يك جشنواره، قواعدش بايد مثل قانون اساسی باشد. اما وقتي برگزاركننده اصلي جشنواره قواعد را رعایت نمی‌کند باید تاوانش را بدهد و تاوان، این است که بايد همواره نسبت به فيلمسازان در موضع ?

از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید