نظری بر اقتصاد صنعت انیمیشن درایران
نشست تخصصی «نظری بر اقتصاد صنعت انیمیشن درایران» 17 تیر 98 با حضور دکتر فاطمه حسینی شکیب و دکتر علیرضا گلپایگانی، اعضای هیئت علمی گروه انیمیشن دانشگاه هنر، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، با دبیری امیررضا تجویدی برگزار شد. مشروح مباحث مطروحه توسط سخنرانان که کوشیدند اقتضائات توسعه کمی و کیفی انیمیشن در ایران، چالشها و آسیبهای اقتصاد صنعت انیمیشن در ایران و ابعاد و اجزای سیاستگذاریها در باب اقتصاد صنعت انیمیشن در ایران را واکاوی نمایند، از نظر میگذرد.
دبیر نشست به عنوان مقدمه ، با اشاره به اهمیت موضوع جلسه، بیان نمود که مسئله اصلی در این نشست، فهم این نکته است که ماهیت ساختار حاکم بر اقتصاد انیمیشن در ایران به چه ساز و کاری مجهز است و این ساز و کار چه شباهتها و تفاوتهایی با نمونههای موفق و معتبر جهانی دارد. در نهایت نیز قصد بر آن است تا با دریافت وضع موجود، برخی راهکارها و پیشنهادات مطرح شوند که با تکیه بر آنها بتوان بهرهوری حوزه اقتصاد انیمیشن را افزایش داد.
لزوم پرداختن به اقتصاد انیمیشن در ایران
در آغاز گلپایگانی با پرداختن به ضرورت بررسی اقتصاد انیمیشن در ایران گفت: نگاه به فرایند انیمیشنسازی در ایران و اینکه چگونه میتوانیم از این فضا و بحث خارج شویم و به الگوهایی که خارج از ایران است توجه کنیم، قابل بحث است. بسیاری از کشورها هستند که سیاستهای اقتصادی شبیه ایران دارند و باید بتوان آنها را الگو قرار داد. وی افزود: چه بخواهیم و چه نخواهیم همه در بخش تولید انیمیشن کارمندهای دولت هستیم. در نگاه اول شاید یک شرکت خصوصی به نظر بیاییم اما اگر تعارف را کنار بگذاریم، همه سفارش بگیرهای دولت هستیم. اگر در صدد تغییری در این وضعیت باشیم، شاید فقط با یک تصمیم شدنی نباشد. انیمیشنسازی یک شغل است که دارای هویت شده است. مقولههایی مثل صادرات انیمیشن و اموری از این قبیل نیز نیازمند واکاوی است چرا که در شرایط حاضر میتواند یک راهکار کاربردی باشد.
سهم انیمیشن از کلیت اقتصاد سینمای ایران در مقایسه با جهان
حسینی شکیب نیز در ابتدای بحث ضمن اشاره به اینکه انیمیشن در ایران همچنان انگشت کوچک سینمای ایران است، گفت: تا مدتی پیش انیمیشن در ایران، هیچ وقت اسپانسر یا تهیهکننده مالی غیر دولتی نداشت. اکنون نیز تمام حامیانی که خصوصی به نظر میآیند کماکان خصولتی هستند. همانطور که من در کتاب اقتصاد انیمیشن به آن اشاره کردم، در پنج یا شش سال گذشته به دلیل تغییر دولت و کوچکتر شدن صنف انیمیشن به مشکلاتی برخوردیم زیرا بودجه نهادهایی که قبلاً برای ساخت انیمیشن هزینه میکردند کم شد و روند نزولی در صنعت انیمیشن رخ داد که سبب شد این حامیان برای سرمایهگذاری به جاهای دیگر مراجعه کنند. تا سال گذشته گفته میشد گردش مالی انیمیشن در ایران ۳۰ میلیارد تومان است، اما وقتی سخن از گردش مالی میشود، منظور رفت و آمدهای مالی است و نه لزوما سود مالی آثار. وی افزود: یکی از تفاوتهایی که انیمیشن ما با سینمای زنده دارد این است که انیمیشن به اشکال هنری و جشنوارهای تولید میشود که انتفاعی نیست؛ یعنی بهعنوان کالا فروخته نمیشود. تولید فیلم سینمایی انیمیشن در ایران تازه شروع به پا گرفتن کرده است و تعداد آن نیز بسیار بسیار کم است. اما بخش اعظم آثار که دولت برای ساخت آنها پول میدهد سریالهای تلویزیونی برای پخش در شبکههای ایرانی است که کالاهای یکبار یا چند بار مصرف هستند که پخش میشوند و تمام میشوند. حتی بسیاری از آنها چون کیفیت بالایی ندارند ساخته میشوند ولی پخش نمیشوند. تولید سریالهای تلویزیونی انیمیشن تاریخچه بسیار پر فراز و نشیبی دارد اما در نهایت این آثار کالا نیستند و نمیتوان در بازارهای جهانی یا منطقهای آنها را عرضه کرد. اگر چه میدانیم گاهی برخی از اینها به تلویزیون لبنان فروخته شده است.
شکیب با اشاره به اینکه در گذشته انیمیشن در ایران بسیار کوچک بوده است و اصلاً در سینمای گیشه حضور نداشته، گفت: انیمیشن ایرانی قبلا سودی ایجاد نمیکرد و مانند کشورهای خارجی محصولات جانبی نداشت. اگر اوضاع ایران را در منطقه در نظر بگیریم، انیمیشن ایران به دلیل حمایتهای دولتی از آن است که وجود دارد و اگر این حمایت دولتی نبود ما هم مثل سایر کشورهای همسایه انیمیشن نداشتیم. در یک مقایسه، اکنون گرچه ترکیه یکی از کشورهایی است که در حال پیشرفت در زمینه انیمیشن است اما همچنان ایران را در این زمینه در خاور میانه پیشرو میدانند. اما در مقایسه ایران با کشورهای بزرگ و در مقیاسهای عظیم صنعت انیمیشن بهتر است صحبت نکنیم؛ چون مدل انیمیشن ما مانند آن کشورها نیست. مدل ما مدل دولتی است و برای مصرف داخلی طراحی شده و اصولاً انیمیشن ایران با انیمیشن کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن از هیچ نظری نباید مقایسه شود چرا که آنان حمایتهای زیادی دارند؛ اگرچه آنها هم در فضای سرمایهداری و تولید کالا کار میکنند. شکیب افزود: اکنون در بسیاری از کشورها صنعت انیمیشن جدا از صنعت سینما دیده و بررسی میشود و یک مسیر مجزا دارد. اقتصاد انیمیشن در جهان راه خود را پیدا کرده در حالی که در ایران، واقعیت اقتصاد انیمیشن با رسیدن به نقطه هدف فاصله زیادی دارد.
وضعیت اقتصاد انیمیشن تلویزیونی و سینمایی در ایران
در ادامه نشست، گلپایگانی در باب وضعیت اقتصاد انیمیشن در ایران، ضمن اشاره به اینکه اقتصاد صنعت انیمیشن یا تولید انیمیشن سینمایی با تلویزیونی در ایران چندان تفاوتی ندارد، گفت: مجموعهسازهای تلویزیونی انیمیشن نیز همان مشکلات تولیدکنندگان سینما را دارند. وقتی درباره صنعت انیمیشن و جایگاه اقتصادی انیمیشن صحبت میکنیم، اساس آن را بر پایه اقتصاد تولیدات تلویزیونی میبینیم. در تلویزیون ما هم مساله انحصار را داریم و هم موضوع سفارشدهنده را که فقط اگر شرایط مالی خوبی داشته باشد سفارشها را بیشتر میکند. تولیدات انیمیشن در ایران به دلیل تقاضا به وجود نیامده است، بلکه از بالا و بر اساس یک سیاست تشخیصی ایجاد شد که طبق آن، برای مواجهه با تهاجم فرهنگی نیاز است برای کودک و نوجوان انیمیشن تولید شود؛ چون خوراکی که به کودک و نوجوان امروزی داده میشود سالم نیست و بهتر است این خوراک از انیمیشنهای داخلی داده شود. این نکته عامل اصلی ایجاد شرکتی به نام پویانمایی صبا شد تا با تهاجم فرهنگی مقابله و انیمیشنهایی با هویت داخلی تولید کند. وی افزود: در این میان نگرش اولیه پنهان به انیمیشن نه تنها اقتصادی نیست بلکه سیاسی است. این در حالی است که صنعت انیمیشن هم مانند صنعت فیلم، وقتی واژه اقتصاد از آن حذف گردد بسیار بی هویت میشود و شرایط غیرعادی مییابد. با این حال اکنون در ایران باید منتظر ماند تا سفارشی برای تولید انیمیشن داده شود. این صراحت توسط سفارش دهنده یا مدیرهای سینمایی هم برداشت میشود که من پول میدهم، پس چیزی که میخواهم باید ساخته شود؛ به عبارتی من پول نمیدهم که چیزی که تو فکر میکنی ساخته شود.
گلپایگانی تاکید کرد: اغلب ما انیمیشنیها افراد فرهنگی جامعه بودیم و شاید دلیل اینکه این صنعت رشد نکرد هم همین باشد. من فکر میکنم که اقتصاد انیمیشن در راس امور، افرادی را میخواهد که تجارت را بلد باشند. اگر تاریخ انیمیشن را نگاه کنیم در کشورهای دیگر هم اقتصاد انیمیشن وابسته به مدیریت خود هنرمندان نیست، بلکه هنرمندان فقط کار تولید محتوا را انجام میدهند و کار اقتصادی برعهده آنها نیست. با توجه به ساختاری که برای انیمیشن ایران قبل و بعد از انقلاب وجود داشته، عملاً اختیار از جامعه هنرمندان انیمیشن سلب شده و بر اساس سیاستهای دیگری پیش میرود. وی افزود: امیدوار هستیم با ورود به فضاهای تصمیم گیرنده و فضاهای سیاستگذاری، کمی در این زمینه پیشرفت کنیم. قهر کردن و دور بودن هنرمند از عرصه سیاستگذاری کمک نخواهد کرد. بنابراین باید همواره در صحنه حضور داشت.
چرا که ما اعتقاد داریم که تولیدات انیمیشن بسیار تأثیرگذار است. این قدرت تاثیرگذاری را همه میدانند اما در همین حال در سیاستهای اجرایی تفاوت نظر بسیار وجود دارد. بزرگترین مشکل در حوزه انیمیشن، بیاعتمادی به صاحبان محتوا است. وقتی به تولیدکنندگان محتوا اعتماد نیست، نمیتوان به آنها اختیار داد. در صورتی که هنرمندان ما توان تولید انیمیشنهای پر محتوا، تاثیرگذار، با توان برگشت مالی و سودآوری را دارند و اگر به آنها اعتماد شود و تسهیلات داده شود، تغییرات چشمگیری را مشاهده خواهیم کرد. اما متاسفانه سایه بیاعتمادی بر سر هنرمندان انیمیشن وجود دارد و همین باعث شده تلاشی برای بهبود شرایط اقتصاد انیمیشن نیز انجام نگیرد.
کمبود سرمایهگذاری بر روی سینمای انیمیشن در ایران، در مقایسه با سایر کشورها
در ادامه نشست، حسینی شکیب با اشاره به اینکه سرمایهگذاریهای بین المللی در حوزه انیمیشن واقعی بوده و لزوماً دولتی نیستند، گفت: دولتها در جهان به این شکل در انیمیشن سرمایهگذاری نمیکنند. در کشورهایی مثل فرانسه و کشورهای اتحادیه اروپا، بسیاری از تصمیمگیران در بازار انیمیشن آگاه شدهاند و میخواهند که بازیگر اصلی آن باشند و سرمایهگذاری هم اتفاق میافتد، اما بحث اصلی به جذب سرمایهگذاری و حمایتها و سیاستها است. بزرگترین اقتصادهای انیمیشن دنیا آمریکا و ژاپن هستند و فرانسه سومین آنها است. فرانسه اکنون سومین کشوری است که بیشترین درآمد انیمیشن را دارد در حالی که اصلاً با حمایت دولتی انیمیشن تولید نمیکند. سرمایههای انیمیشن بیشتر در بخشهای سرمایهداری جریان دارد. تهیهکنندگانی هستند که انیمیشن را بهعنوان کالا تولید میکنند و این انیمیشن در اشکال مختلف وجود دارد و فقط در قالب فیلم سینمایی و سریال و بازیهای ویدیویی یا کامپیوتری نیست. در واقع یک پکیج خیلی پیچیده اقتصادی و جهانی وجود دارد که به هم مرتبط هستند. شکیب افزود: ما در ایران، ۹ نهاد داریم که کار سیاستگذاری را انجام میدهند اما نهادهای اجرایی انیمیشن فقط دو تا سه عدد هستند، مثلاً تحقیق و توسعه در باب انیمیشن هیچ نهاد مشخصی ندارد. در کشورهای صاحب انیمیشن در جهان، متوجه اهمیت موضوع هستند و میدانند یک انیمیشن خوب میتواند بین بهترین آثار سینمایی جهان قد علم کند، و برای همین به شدت روی موضوع حساس هستند. از نگاه آنان انیمیشن یک صنعت خلاق است. چنین دیدگاهی البته به ایران نیز منتقل شده است اما هنوز درک درستی از آن شکل نگرفته است. وی افزود: بحث اصلی صنایع خلاقه فقط بر روی منابع انسانی میچرخد. وقتی به هنرمند اعتمادی نیست و هنرمند پرورش نمییابد، این خلاقیت تضعیف میشود. ما الان چند مدرسه هنر داریم یا چند دانشگاه هنر وجود دارد؟ البته تعداد دانشگاهها زیاد شده است اما کیفیت آنها زیاد بالا نیست. وی تاکید کرد: ما ۹ نهاد دست بالا داریم که ریز و با جزئیات همه این نکات را دیدهاند اما در نهادهای اجرایی هیچ ارادهای در این مورد وجود ندارد. همین میشود که در ایران هنوز چیزی به اسم صنعت انیمیشن نداریم که بخواهیم راجع به آن صحبت کنیم. ما از نظر بضاعت در زمینه اقتصاد انیمیشن در نقطه پرواز هستیم اما با این درک حداقلی، پرواز ممکن نیست. روشی که اکنون در ایران در این زمینه به کار میرود، بیتوجهی کامل به منابع انسانی است. بیشتر مدیران دولتی که در این محیط کار میکنند فکر میکنند که انیمیشن باید حتما سه بعدی باشد تا رئالیستی به نظر برسد، در حالی که به دیگر اقتضائات توجهی ندارند. آسانترین راه این است که نگاه کنید پرفروش ترین انیمیشنهای دنیا چه هستند و از آنان تقلید کنید، در حالی که ما هیچ وقت رابطه و نسبت خودمان را با روشهای تولید و اقتصاد تولید آنها نمیسنجیم. شکیب افزود: یک نوع آرزوی آمریکایی شدن شدید در زیر پوست نهادهای دولتی فرهنگ ما وجود دارد. هم بحث کالای استراتژیک و هم بحث کالای ایدئولوژیک برای مدیران ما بسیار مهم است. ایشان بحثها را میشنوند و دوستان اهل پژوهش را دور هم جمع میکنند، اما درکی وجود ندارد که مناسبات تولید ما مناسب اقتصاد کالایی نیست و هرگز نبوده است. نهادهای دولتی به این مرحله رسیدهاند که معترفند اشتباه کردهاند، اما از ما دست اندرکاران میخواهند با بسترسازی که انجام دادهاند، مسیر را اصلاح کنیم.
جدی نبودن انیمیشن و اعضای جامعه انیمیشن برای مدیران دولتی
گلپایگانی با اشاره به اینکه درک مسئولان از اقتصاد انیمیشن در ایران اگرچه اندکی تغییر کرده است اما در کل بسیار جدی نیست، گفت: غالباً مدیران هنری ما سیاستمدار هستند تا اینکه دغدغه هنری داشته باشند و از هنر بهعنوان یک ابزار استفاده میکنند. اما ما باید همچنان در عرصه باقی بمانیم چون دغدغه فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی کشورمان را داریم. وی افزود: البته این اشتباه است که بگوییم شرایط هیچ تغییری نکرده است. در جشنوارههایی که برگزار میشود انیمیشنهای تلویزیونی، کانال انیمیشن وغیره وجود دارد و بی انصافی است که بگوییم هیچ اتفاقی نیفتاده است. همین حجم سفارش سی میلیاردی در زمینه انیمیشن نشان میدهد که قضیه برای مدیران مهم شده است. اما اگر منصف باشیم میبینیم که اصلاً قضیه جدی گرفته نشده است. در عوض جامعه انیمیشن خود به یک تکاپو افتاده است که اعلام کند که من مفید هستم و میتوانم ارزآوری داشته باشم و از این بابت برای بسیاری جذاب میشود که یک انیمیشنساز میتواند دلار وارد کشور کند. وی افزود: صنعت انیمیشن و بازی در همه جای دنیا با هم شباهت دارند. در ایران بسیاری افراد از صنعت انیمیشن ناامید شدهاند و به دلیل جریانات اقتصادی به صنعت بازی گرایش پیدا کردهاند. این صنعت خود به خود ساختار بین المللی دارد و به راحتی میتوانید به بازار بین المللی آن وارد شوید اما در انیمیشن به این آسانی وارد نمیشوید. اکنون در تهران استودیوهایی هستند که قبلا انیمیشن کار میکردند اما الان انیمیشن را کنار گذاشتهاند و جدی تر به صنعت بین المللی طرح بازی رو آوردهاند که ارز آوری بیشتری هم دارد.
وی تاکید کرد: همپوشانیهایی در حوزه انیمیشن وجود دارد. به طور مثال شاهد آن هستیم که بسیاری از مراکز نظامی در ایران به تولید انیمیشن دست میزنند، بدون اینکه از صاحبان فن در این زمینه کمکی بگیرند. آنها آمدهاند افرادی را که زیر مجموعه خودشان است را استخدام کردهاند و به تولید مجموعههای دلخواه اقدام کرده اند. دلیل این اتفاق شاید بی اعتمادی به هنرمندان ما در برابر سوژههای ایدئولوژیک مثل دفاع مقدس باشد. یک ارگان تشخیص میدهد که ما انیمیشن میخواهیم، پس چرا وجود ندارد و سازماندهی نشده است؟ بعد دست به کار میشوند. استدلال برخی از آنان نیز بسیار جالب است. گفته شد که ما در تجهیزات نظامی، سیستم راداری، سیستم موشکی به پیشرفتهایی رسیدهایم که باور نکردنی است و خیلی از آنها مخفی است و نمیتوانیم اعلام بکنیم. اما متوجه شدهایم در پشت آن خودروی زرهی و در پشت آن تانک الکترونیک یک انسان باید قرار بگیرد. ما روی آن فرد کار نکردهایم. آن فرد ممکن است که آن تانک را رها کند چون به درستی تربیت نشده است. بنابراین چه چیزی قویتر و بالاتر از هنر میتواند این نقش تربیتی را ایفا کند؟ ما الان به سربازان آینده نیاز داریم و چه چیزی بهتر از انیمیشن برای پروراندن آنان؟ ما با انیمیشن نمیگوییم که میتوانیم بچههایمان را آماده جنگ کنیم، اما میتوانیم آمادهشان کنیم که از کشور خودشان دفاع کنند و به دین و اعتقادات خود و کشورشان پایبند باشند. اما در ایران اگرچه این سفارش و ساختار اقتصادی به وجود میآید، اما سرانجام عملی نمیشود و به جای محول کردن کار به جامعه انیمیشن، ارگانها میآیند برای خودشان مراکز تولید انیمیشن بر اساس همان تعریف ایجاد میکنند که اشتباه است و جواب هم نخواهد گرفت.
لزوم بازنگری در ساختار اقتصادی تولید انیمیشن در ایران و حمایت از آن
گلپایگانی در ادامه با ذکر این نکته که انیمیشن یک کالا با عمر مصرف بالا است، تصریح کرد: ما در حال نگاه کردن کارتونهای ۶۰ سال پیش هستیم اما کدام محصول فرهنگی ۶۰ سال پیش ایرانی را شما میتوانید از تلویزیون پخش کنید؟ انواع انیمیشن عمر مصرف فوقالعاده بالایی دارند. کالایی که انقدر عمر دارد در اقتصاد بسیار سود آور است. یک پیشنهاد مهم در این عرصه این است که بهترین ساعتهای پخش انیمیشن را به ساختههای کشور خودمان اختصاص دهیم. به طور مثال ایتالیا در شبکههای دولتی اجازه نمیدهد که انیمیشن خارجی پخش شود و این حمایت از انیمیشن داخلی است. البته شماری از کشورها شرایط آنها اقتضاء کرده که تنها مصرفکننده انیمیشن باشند و تولیدی در این زمینه نداشته باشند. مثلاً در آلمان اصلاً فیلم بلند انیمیشن نمیسازند. اما در ایران با وجود اینکه بحث ایدئولوژیک و فرهنگی ما بسیار تاثیرگذار است، نبودن کپی رایت لطمه زیادی به پیشرفت حوزه انیمیشن وارد ساخته است. یک انیمیشن خارجی را با قیمت بسیار پایین وارد کشور میکنید بدون اینکه هزینهای بدهید، و در چنین شرایطی معلوم است که ذائقه مخاطبان تغییر میکند و همواره انیمیشن ایرانی را با آثار شرکت پیکسار مقایسه میکنند. در حالی که حتی در خود آمریکا هم نمیتوان با پیکسار رقابت کرد. وی افزود: سال گذشته یک نمونه خارجی به من دادند تا ببینیم در استودیوی ما قابلیت تولید اثری مشابه آن وجود دارد یا خیر. نام این انیمیشن عملیات آجیلی بود که الان هم در بازار وجود دارد و یک کارتون متوسط است. این انیمیشن با بودجه 15 میلیون دلار ساخته شده بود و کانادا ،کره و ژاپن برای این کار متوسط آمریکایی سرمایهگذاری کرده بودند. چرا یک انیمیشن متوسط باید با همکاری ۴ کشور ساخته شود؟ چون هیچ موسسه خصوصی حاضر نمیشود که به تنهایی این هزینه را بکند، حتی اگر ۱۵ میلیون دلار باشد. من پس از بررسی اعلام کردم که این فیلم را با یک میلیون دلار میسازم، اما سفارشدهنده انتظار داشت که با ۳۰ هزار دلار کار انجام شود. واقعیت این است که تمام پروژههای انیمیشنی چه سریال و چه سینمایی، در دنیا به صورت مشترک تولید میشود. چیزی که در ایران اصلا تعریف نشده است. ما در صنف انیمیشن بسیار تلاش کرده ایم که گروهی از شرکتهای انیمیشن به وجود بیاوریم؛ یعنی چند شرکت جمع شدیم با هم این سیاست را انجام بدهیم که کاری به بودجههای دولتی نداشته باشیم. هر کدام قرار شد ۱۰۰ میلیون برای این کار سرمایهگذاری کنیم. این فضا برای چهار سال پیش بود که حدود یک میلیارد تومان سرمایه ما میشد و میتوانستیم با همین مقدار پول پروژهای را تعریف کنیم. بنابراین وقتی همه با هم شروع به ساختن کنیم، اگر فیلم ضرر کند، من دیگر یک میلیارد ضرر نمیکنم بلکه فقط ۱۰۰ میلیون تومان ضرر میکنم. همه جای دنیا به این نتیجه رسیدهاند که این کار را با هم بکنند و در ایران نیز تلاشهایی در این زمینه شده است. اما در همان تجربه ما، پس از چند جلسه همه شرکتها جز ما کنار کشیدند. سیاست جمعی برای یک کار مشترک در فضای شرکتهای خصوصی ایرانی وجود ندارد و یکی از دلایلی که انیمیشن ایرانی تولید موفقی ندارد، خود جامعه انیمیشن است؛ یعنی ما اعضای این جامعه نمیتوانیم با همدیگر این هماهنگی را ایجاد کنیم که به جای یک پروژه، بتوانیم ۱۰ پروژه را تولید کنیم. شاید دو تا از این پروژهها شکست بخورد اما بقیه اگر با تداوم پروژههای قوی شوند، سود آوری خواهد داشت و جبران آن دو پروژه را میکنند.
گلپایگانی در ادامه با اشاره به این که باید تلویزیون و دولت از انیمیشنهای ساخته شده با بودجه خودشان حمایت درخوری داشته باشند، افزود: به طور مثال یک سریال انیمیشن خارجی که در واحد دوبلاژ یک شبکه دوبله شده بود، مرتب تبلیغ میشد اما کاری که در ایران تولید شده بود تبلیغ نمیشد. من بسیار تعجب کردم و سوال پرسیدم که چرا این گونه است و پاسخ دادند که چون در واحد دوبلاژ شبکه تبلیغ شده است و بنابراین آن را متعلق به خودشان میدانند؛ اما انیمیشنی که در استودیو صبا تولید شده است را از خود نمیدانند. باید این سیاست اصلاح شود و من تولید کننده این مجموعه بتوانم بخشی از درآمد اقتصادی این جریان را داشته باشم تا تشویق شوم و کیفیت کار خود را بالا ببرم و منفعت اقتصادی ببرم. چنین اتفاقی هیچ هزینهای برای صدا و سیما ندارد. فقط کافی است این نکته را به صورت قاعده در بیاورد که انیمیشن ایرانی از امتیاز این کار برخوردار است که اگر بتواند در فضای مجازی و یا فضاهای غیر از شبکههای تلویزیونی پخش شود، سود کامل یا حتی نیمی از این سود حاصل از نمایش مازاد، برای تهیه کننده باشد. چنین اتفاقاتی میتواند آنقدر تعیینکننده باشد که باعث شود تولیدگران انیمیشن به فکر تولید کار برای فراتر از مرزهای کشورمان هم بیفتند. اصلاً انیمیشنی که برای یک تاریخ و یک جغرافیا ساخته میشود محکوم به فنا است. هیچ انیمیشنی در دنیا به جز ایران، بر روی یک زمان خاص و یک فرد خاص ساخته نمیشود. همه انیمیشنها در دنیا، جهانشمول هستند و این ذات انیمیشن است. اساسا تنوع فرهنگی جذاب است و کشورهایی مثل کانادا برایشان جالب است که بدانند ایرانیها به مقولهای به طور مثال موضوع صلح چگونه نگاه میکنند.
نقش دولت در اقتصاد انیمیشن در ایران
در ادامه نشست، حسینی شکیب با اشاره به اینکه نقش دولت در عرصه انیمیشن در ایران مثل یک شمشیر دو لبه است، گفت: دولت اگر در انیمیشن ایران فعال نبود، ما امروز نمیتوانستیم اینجا درباره انیمیشن صحبت کنیم. انیمیشن ما به شکل تاریخی دولتی بوده است. در دوره طلایی کانون پرورش فکری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، انیمیشن صرفا یک کالای اقتصادی نبود. انیمیشن آن دوره واقعا طلایی بود چون اصلا بحث پول در تولید آن در میان نبود و هنرمندان آن زمان دغدغه تولید انیمیشن بهعنوان کالا را نداشتند؛ دغدغهای که امروزه اعضای انیمیشن با آن درگیر هستند. حمایت دولت در بدو امر خوب بوده است و این حمایت اگر نبود انیمیشن ایرانی وجود نداشت. اما نوع این حمایت بسیار بد بوده است و بودجه در این مسیر حیف شده است. به طور مثال ما مجموعههای هزار دقیقهای انیمیشنی به سفارش دولت داریم که حتی پس از تولید و ارزیابی، دوستان متوجه شدهاند که قابل پخش نیست؛ یعنی چنان با مسئله سوءمدیریت در این زمینه روبرو هستیم که میبینیم آدمهایی که اصلاً اهل مدیریت هنری نیستند مدیر شدهاند. این حرف بسیار ساده است و درک آن به نبوغ نیاز ندارد و اگر این گونه نبود این مقدار پول حیف نمیشد. این در حالی است که هنرمندان انیمیشن دارند در دانشگاهها تربیت میشوند. جامعه آگاه است و به این زمینه علاقه دارد و هنرمند طراح انیمیشن نیز خلاقتر شده است. اما مدیران همچنان دارند به روال اشتباه خود ادامه میدهند و دلیل این اتفاق نیز این است که دغدغه آنها رشد انیمیشن نیست. وی افزود: اسناد بالادستی این امر را رصد کردهاند که تولید انیمیشن مهم است اما مدیران میانی که هر روز از این میز به آن میز میروند و عموما آدمهای فرهنگی نیستند، واقعا جایگاه انیمیشن را نمیدانند و همین میشود که در انیمیشن دولتی فاجعه در حال رخدادن است. ۲ تا ۳ سال پیش، من شش ماه در شورای طرح و برنامه برای انیمیشن و فیلمنامه در استودیو صبا عضو بودم و روال آنجا به قدری اشتباه بود که ترجیح میدادم همکاری فسخ شود. بنابر این مشکل حضور دولت در اقتصاد انیمیشن، سوء مدیریت است و نه دخالت. در تمام کشورها و حتی آمریکا، محال است که یک دولت هیچ تصدیگری درباره محصولات فرهنگی نداشته باشد. اصلاْ این توقع اشتباهی است که شما به عنوان دولت کاری به محتوای تولید شده نداشته باشید. تفاوت آنان با ما اما اینجاست که آنجا دولت تصدیگری و حمایت دارد اما دخالت نمیکند چون میخواهد خلاقیت را پرورش بدهد. چطور میشود هنرمند در جامعه زندگی کند و راجع به جامعه خودش چیزی نسازد؟ چرا آمریکا فرهنگ خود را به همه جا غالب میکند؟ چون دست هنرمند در آنجا باز است. البته قابل ذکر است که در هالیوود در تمام مدت سیاستهای سالانه و دورهای تزریق میکنند که راجع به این موضوعات باید فیلم بسازید. یک مقدار تصورات برخی از ما فانتزی است که فکر میکنیم آنجا آزادی است، اما در حالیکه آزادی مطلق وجود ندارد اما به هنرمند اعتماد میکنند و میگویند در این حیطه فیلم بسازد. کسی که در بازی سرمایهداری حضور دارد میخواهد که کالا سودآوری بیشتری داشته باشد و خود همین یک رقابت ایجاد میکند. شخصاً یک آدم طرفدار سرمایهداری نیستم اما اگر قرار است ما به این سمت برویم، باید آگاهانه حرکت کنیم. تمام دوستانی که در جامعه انیمیشن به ویژه نسل قبلی بودند و فکر میکنند که ایراد ما حضور دولت در این زمینه است اشتباه میکنند، چون اگر دولت نبود این پول هم فراهم نبود و اصلا استودیوی آقای گلپایگانی و استودیوهای مشابه آن نمیتوانستند روی پای خودشان بایستند. استودیو صبا ابتدا در اوایل دهه هفتاد راه افتاد و خودشان اثر تولید میکردند، کارمند آوردند و مهمترین و گرانترین تجهیزات تولید انیمیشن را آوردند. اما نهایتا کاری نتوانستند بکنند؛ چون آن فضا کارمندی بود و در نهایت نیز مجبور شدند که به استودیوها اعتماد کنند و کار را به آنها بسپارند.
امکان ایجاد صنعت انیمیشن در ایران
شکیب در ادامه با اشاره به اینکه نقشة ایجاد صنعت و تولید صنعتی انیمیشن در ایران هیاهوی بسیار برای دستاوردی اندک است، گفت: دلیل اصلی این اتفاق این است که جامعة انیمیشن ایران کوچک است. طبق آماری که به دست آمده، تعداد افرادی که به صورت تماموقت در ایران کار انیمیشن میکنند به هزار نفر نیز نمیرسد. انیمیشن ایران و آدمهایی که در این زمینه کار میکنند بسیار بسیار کم هستند و اصلاً نمیشود آنها را به حساب آورد؛ در چنین شرایطی چگونه صنعت خلاقی میتواند شکل بگیرد؟ مدیران عرصه انیمیشن در ایران همیشه حرفهای جدیدی درباره انیمیشن میزنند و تمام تکنولوژی و اصطلاحات جدید این زمینه را میشناسند. اما سوال من این است که این فضاها و تجربیات عجیب به شما چه ارتباطی دارد؟ شما به عنوان نهادهای دولتی وظیفه داشتید محصولی دولتی تولید کنید که مصرف داخلی داشته باشد و سودی هم در آن مطرح نباشد. در چنین شرایطی عواملی چون بازار رقابتی انیمیشن و... معنایی ندارد. پاسخ دوستان این است که نهادهای دولتی نمیتوانند مانند قبل در این زمینه خرج کنند، پس باید بسترسازی کنند، در حالیکه در همین زمینه نیز مدام در حال اشتباه کردن هستند. نمونه مهمش تولید انیمیشن توسط نهادهای غیرمتخصص است. این دوستان اصولا در بخش سنتی و متعارف جامعه انیمیشن نبودهاند و نگاهشان یک نگاه بسیار مهندسی و تکنولوژیک از بالا است. آمدهاند خود را تجهیز کردهاند و میگویند که ما میخواهیم فلان کار را بکنیم و استودیوهای کوچک را جمع کنیم تا نسل بعدی را تربیت کنیم و یک سری رسالتهایی برای خودشان قائل هستند که معتقدند ما اعضای انیمیشن از آن بویی نبردهایم. یک بخش از پولهای دولتی حیف همین قبیل فعالیتها شده است که طی آن، تولیدگران فقط با تکنولوژی تولید نرمافزارهای انیمیشن آشنا بودند و هیچ تبحر دیگری نداشتند. عجیب است مملکتی که از اول به شکل سنتی، فرهنگی و تاریخی به انیمیشن بهعنوان وسیلهای ایدئولوژیک یا آموزشی نگاه میکرد، چگونه به اینجا رسیده که نمیداند نمیتوان تنها با تصاویر زیبا انیمیشن خلق کرد. به طور مثال، فیلم خوبی که این دوستان از نظر کیفی تولید کردهاند فیلم فهرست مقدس است که به نظر من یک اتفاق مهم است، اما فیلم در کلیت بسیار ضعیف از کار در آمده است و تمام مقاصد ایدئولوژیکی که پشت سرش است را بسیار بد فریاد میزند و اساسا به خودش شلیک میکند و موفق نیست. در زمینه انیمیشن در ایران، دغدغه دولتی و حکومتی وجود دارد اما این دغدغه برای خود جامعه انیمیشن نیست، بلکه یک بحث ایدئولوژیک است از جانب نهادهایی که دوست دارند انیمیشن خوبی داشته باشند که بتواند ایدئولوژی را تبلیغ کند، اما نهایتا نمیتواند و همین میشود که کماکان روی دور باطل میچرخد و منابع انسانی با ارزش انیمیشن ما را به هدر میدهد و توجه نمیکند که حتی اگر بخواهیم اثر ایدئولوژیک بسازیم، باید جوری بسازیم که حداقل تا حدودی تاثیرگذار باشد تا من نوعی کودک خود را جلوی این انیمیشن بگذارم تا مشتری شود و موج ایجاد کند. وقتی نمیتوانید چنین کاری انجام دهید، چرا دارید منابع را به خطر میاندازید و استعدادهای ما که مهمترین منابع ما هستند را به هدر میدهید؟ این خسران دوجانبه است و فقط هدر دادن پول و عمر نیست، بلکه تمام بچههای مستعد انیمیشن ما نیز در چنین شرایطی تصمیم میگیرند از ایران بروند. بنابراین اگر بخواهیم از این نظر به اقتصاد انیمیشن ایران نگاه کنیم، ما دائما ضرر میکنیم در صورتی که حق ما این نیست و میتوانستیم مرتباً انیمیشنهایی با کیفیت بالا را مشاهده کنیم چون بضاعت هنری بالایی داریم و خلاقیتمان کم نیست، اما خلاقیتی که تبدیل به تولید باکیفیت نمیشود.
ابعاد اقتصادی انیمیشنهای تلویزیونی در ایران
در ادامه نشست، گلپایگانی گفت: یک زمانی ما خوشحال شدیم که یک مرکزی بهوجود آمد و انیمیشن تلویزیونی صاحب خود را پیدا کرد. قبلا شبکههای تلویزیونی مثل شبکه یک، به طور مستقل انیمیشن تولید میکردند و هر کدام ساختار جداگانه داشتند و بر اساس نیازهای خود انیمیشن سفارش میدادند. شما وقتی یک خریدار دارید، قیمت شما را خریدار تعیین میکند. یعنی تولیدکننده نمیتواند برای کالای خود قیمت تعیین بکند. اما من به عنوان یک تولیدگر انیمیشن، در این ۱۸ سال که کار تولید انجام میدهم هنوز هیچ آگاهی درباره قیمتگذاری و شاخصهای این مقوله در حوزه انیمیشن نمیشناسم، چرا که مبنای قیمتگذاری مثل دیگر حوزهها قیمت مواد مصرفی نیست و تفاوت بسیاری دارد. یک فرایند غلط به نظر من این است که هزینه تولید انیمیشن در ایران، با هزینه فیلم زنده مقایسه و محاسبه میشود که کاملاْ اشتباه است. در سراسر دنیا اینگونه است که حداقل بودجهای که برای یک انیمیشن در نظر میگیرند، حداقل سه برابر هزینه تولید فیلم زنده است. تلویزیون دائماْ نیاز به خوراک دارد و باید مدام این نیاز را با ارزانترین قیمت در اختیار قرار دهد. گاهی وقتی من قراردادی را میبندم، حس میکنم که بهعنوان صدقه به من پول میدهند چون میگویند که میتوانستم با این هزینه یک محصول خارجی با کیفیت بهتر و جذابیت بیشتر با قیمت یک چندم این کار را بخرم و پخش کنم و مخاطب هم راضی خواهد بود. بنابراین از دیدشان اینکه به ما سفارش میدهند اوج فداکاریشان است، در صورتی که این قضیه باید برعکس باشد و هنرمندان باید در صدر بنشینند و ارج ببینند. وی افزود: معیار ثابتی برای ارزشگذاری کار هنری وجود ندارد؛ مثلاً شما وقتی یک تابلوی صد میلیون تومانی را میبینید، اصلا نمیدانید که بابت چه انقدر گران است اما به دلیل اعتباری که آن هنرمند داشته است به فروش میرود و نمیآیند بر حسب اندازه و مقدار رنگی که مصرف شده است قیمت آن را تعیین کنند. در ایران متاسفانه معیارها کمی هستند و به هیچ عنوان آماری از این که انیمیشن را مخاطب دیده است یا خیر اهمیت ندارد و معیار، فقط دستاوردهای فنی و کمی است. در چنین شرایطی شما همیشه به این قضیه میرسید که یکی از فجایع بحران اقتصادی انیمیشن، این است که من تولیدکننده باید از کم کردن هزینههای خود سود کنم؛ یعنی در تولید سود کنم و نه در فروش، که این خود فاجعه محسوب میشود. من بهعنوان تولیدکننده که دغدغه فرهنگی دارم، ناچار میشوم با این قاعده دچار ضرر شوم و علنا صرف اقتصادی برایم موضوعیت نداشته باشد. اینجاست که سود تهیهکننده در این خلاصه میشود که هزینههای تولید خود را پایین بیاورد؛ چون در فروش محصول هیچگونه دخالتی ندارد. ساختاری که در صنعت انیمیشن تلویزیونی ایران حاکم است این است که تا زمانی که سود تولید کننده در کم کردن هزینه برای تولید است، شما اثر را در کیفیت کالا و محصول تولید شده خواهید دید و با این طرز فکر که با پول کم هم باید کاری کمکیفیت تحویل بدهم، شاهد نزول کیفیت انیمیشنها هستیم. اکنون شما شرکتهایی میبینید که روی کاغذ شرکت هستند اما یک مرکز فیزیکی ندارند و گاهی کارگردان کار به صراحت میگوید که هنوز کار کامل شده را ندیده است، در صورتی که همان کار وارد چرخه فروش شده و تحویل داده شده است. اینها سبب میشود که در تولید، به دنبال آدمهای غیر حرفهای اما با درآمد کم برویم. این اتفاق در ظاهر کار را اقتصادی میکند اما از یک طرف کیفیت کار را پایین میآورد و باعث ریزش مخاطب میشود. در نتیجه مخاطب میگوید که کارتون ایرانی کارتون ضعیفی است در حالی که انیمیشنهای خارجی فقط هزینه بالاتری را برای تولید داشتند.
در ادامه گلپایگانی با اشاره به اینکه قیمت تعیین شده برای مجموعههای انیمیشن تلویزیون ایران بسیار نازل و حقیرانه است گفت: اصلاً انتظاری نباید داشت که مجموعه ما بهطور رقابتی تولید شود؛ اگر هم تولید میشود یک معجزه است و پشت آن فداکاری و از خودگذشتگی تولیدکننده نهفته است. در این شرایط که هیچ تعادلی وجود ندارد، کسی که کار کیفی پایینتری انجام میدهد و تولید سریعتری دارد برنده است و آن فرد باهوش و زیرک است که توانسته است در این فضا یک کار متوسط را با حجم بالاتری تولید کند. امروز در کلام در مصاحبههایی میشنویم که گفته میشود انیمیشن ایران آنقدر پیشرفت کرده است که میتواند محصولاتش را صادر کند، در حالی که سیستم صادرات در بخش سفارشدهنده ما وجود ندارد؛ یعنی کسی که به ما کالا و انیمیشن سفارش میدهد، هیچگونه انگیزهای برای فروش بینالمللی کار ندارد. بنابراین از من هم انتظار بینالمللی کار کردن را نباید داشت چون آن نگاه اساسا غایب است و ساختار تلویزیون این گونه است که یک بودجه محدود وجود دارد که باید مدیریت شود. بحث اصلی اینجا مدیریت بودجه است و نه مدیریت درآمد؛ شما برای اینکه درآمد بالاتری داشته باشید، یک مدیریت خاص لازم است تا اینکه بودجه محدودی داشته باشید و برای هزینه کردن آن مدیریت میکنید. این سیاست، بسیار اشتباه است. برای رفع این مشکل، مدیران میتوانند بگویند که سود محصول شما در ایران برای ما است و در فضاهای مجازی و خارج از ایران برای خودتان است. این امتیاز باعث گسترش فرهنگی میشود که زیر نظر آنها تولید میشود و دیگر در شبکههای خارج از ایران به صورت غیرمجاز پخش نخواهد شد.
گیشه انیمیشنهای سینمایی در ایران
در ادامه نشست، حسینی شکیب با اشاره به اینکه بازار انیمیشن سینمایی در ایران، بسیار بازار جوانی است و هنوز به جایی نرسیده است، گفت: بسیاری از انیمیشنهای سینمایی ما که در ابتدا اکران شد مثل جمشید و خورشید در دهه 80، در قالب تلهفیلم تولید شدهاند و چندان سینمایی نیستند. در دهه ۹۰ فیلم تهران ۱۵۰۰ آغازگر مسیر بود که به صورت سه بعدی و تماما با کامپیوتر تولید شده بود و در آن سعی کردند که از عناصر گیشهپسند مثل استفاده از چهره سلبریتیهای ایرانی مثل خانم هدیه تهرانی و مهران مدیری استفاده کنند. آن فیلم، فیلم موفقی نبود اما بهعنوان فیلم اول حتماً همینگونه میتوانست باشد. چند فیلم دیگر هم داریم که واقعا فیلم سینمایی نیستند، مثل فیلم ناسور و فیلم مبارک که تلفیق انیمیشن و فیلم است و خوب فروخته است. در بین تمامی اینها، ما فقط شاهزاده روم، تهران ۱۵۰۰ و فیلشاه را داریم که سینمایی هستند. به لحاظ گیشه، تهران ۱۵۰۰ تا جایی که من میدانم سودی را بر گردانده است. فیلشاه و شاهزاده روم هم که خوب فروش کردهاند، تلاش میکنند تا زیباییشناسی مدل دیزنی را در بستر داستانهای اسلامی به سینمای ایران بیاورند. اما میدانیم که از یک سری سوبسیدهایی استفاده کردهاند مثل تبلیغات مجانی تلویزیونی و... اما هنوز این آثار ایرادهای زیادی دارند و هیچکدام نمیتوانند متناسب با استانداردهای جهانی باشند.
اکران انیمیشن خارجی در اکران؛ کمکی برای اقتصاد انیمیشن در ایران یا یک تهدید همه جانبه؟
حسینی شکیب در ادامه با اشاره به این که اکران انیمیشنهای خارجی بسیار مهم است، گفت: متاسفانه دید تهیهکنندگان و سینماداران در ایران این است که اکران کار خارجی در ایران یک تهدید است و یک مثال تاریخی هم دارند که سال ۵۶ از اواخر دوره پهلوی، اکران فیلم خارجی زیاد بود و تولید فیلم داخلی را به حداقل رساند. ما میتوانیم برای سیاستگذاری در این زمینه، از مثال کشورهای دیگر مثل فرانسه یاد بگیریم. فرانسه یک نهاد بسیار قدرتمند به نام سی ان سی دارد که سینما و انیمیشن و کل محصولات بصری را شامل میشود و طی آن، یک سری تمهیدات دولتی از نظر مالیات گذاشتهاند که از سود هر اکران اثر خارجی که وجود دارد، بخشی برای سینمای انیمیشن و سینمای زنده داخلی خرج میشود؛ یعنی از هر بلیطی که در فرانسه فروخته میشود یک درصدی برای سی ان سی است که مستقیماً به صنعت سینمایی انیمیشن بازگردد. ما هم چنین کارهایی میتوانیم بکنیم اما متاسفانه ساز و کارهای این گونه نداریم. نگاه کردن به مدل سایر کشورها آموزنده است اما ما این کار را نمیکنیم. گاهی اوقات برای اظهار فضل، برخی مدیران چیزی را که از تجارب کشورهای دیگر شنیدهاند را میگویند اما به شکل سیستماتیک به آن نگاه نمیکنند. من کماکان فکر میکنم اکران فیلم خارجی علاوه بر بحث رقابت، میتواند منبع درآمد زایی باشد که به صنعت داخلی انیمیشن خوراک بدهد، همانطور که سینمای زنده ما حرفهای زیادی برای گفتن به جهانیان دارد. اکران خارجی اگر با مدیریت و برنامه همراه باشد و اگر دوستان در آن به دنبال منافع شخصی نباشند، بستر خوبی برای انیمیشن ما فراهم خواهد کرد که میتوان از آن درآمد تولید کرد.
گلپایگانی نیز در این زمینه با اشاره به اینکه در ایران با منع اکران فیلمهای خارجی یک ذائقه مشخص برای مخاطبان ایرانی ایجاد شد که باعث رشد و تعالی سینمای ایران شد، افزود: ما عادت داریم بهترین انیمیشنهای روز دنیا را بدون سانسور و با دوبله غیر مجاز، با قیمت بسیار پایین خریداری میکنیم. اکران فیلمهای بلند در ایران ساعتهای خاص دارد. وقتی شما یک انیمیشن را میخواهید اکران کنید، میبینید که ناچارید آن را در ساعت 7 شب به بعد اکران کنید. در چنین شرایطی، کودک ساعت ۹ شب کجا چگونه به سینما بیاید؟ در کنار این قضیه ما مشکل دیگری هم داریم و آن اینکه خود اعضای سینمای ایران نسبت به انیمیشن موضع دارند و معتقد هستند که در انیمیشنهای سینمایی بسیاری از شغلها حذف شده است. خانواده سینمای زنده از رونق گرفتن صنعت اکران انیمیشن ضرر میبیند، چون بازیگر ندارد و کارگر صحنه وجود ندارد و بسیاری از شغلها که در سینمای زنده وجود دارد در انیمیشن نیست. همین شده است که جامعه سینمایی با حضور انیمیشن در ایران مخالفت دارند در حالیکه اکران انیمیشن بسیار محدود است اما همین حضور هم تحمل نمیشود. به همه اینها بیفزایید تضمین فروش از سوی تولیدکننده به تهیهکننده برای انیمیشن را که در سینمای زنده وجود ندارد. در حالیکه شما چگونه میتوانید تضمین کنید وقتی حتی پول تبلیغ اثر را ندارید. حتی اگر یک فیلم عالی باشد و تبلیغ نشود، فروش نمیکند اما میبینید که در پیشبرد اقتصاد انیمیشن در ایران، هیچ جایگاهی برای تبلیغ در نظر گرفته نشده است.
راهکارها و پیشنهادها جهت افزایش بهرهوری اقتصاد انیمیشن در ایران
در انتهای نشست، حسینی شکیب با اشاره به اینکه با طرز فکر فعلی مدیران حوزه انیمیشن، همین که در ایران چیزی به اسم انیمیشن وجود دارد، در واقع یک معجزه است، گفت: مهمترین راهکار این است که مدیران اشتباهاتشان را اصلاح کنند و کار را به دست کاردانان متخصص بسپارند. اقتصاد انیمیشن در ایران به شدت به حمایت وابسته است. بخشی از انیمیشن فرانسه هم حمایتی است اما در نهایت این حمایت برای این است که تهیهکننده سود کند. ما باید یکی از این فضاها را انتخاب کنیم. نمیتوانیم برای خودمان در فضایی کاملا بسته که علاقهای به کالایی کردن محصول نداریم کار کنیم و به مخاطب اهمیت ندهیم. در ایران ما نمیدانیم چند نفر انیمیشن ما را میبینند و به آن علاقه دارند. هیچ کدام از این آمار و ارقام را نداریم. بنابر این یک چیزی را سفارش میگیریم، تولید میکنیم، پخش میکنیم و تمام میشود. در چنین فضایی فقط همین اتفاقات میافتد. ما باید تکلیف خودمان را مشخص کنیم و در یکی از مدلهای سیاستگذاری فعالیت کنیم و توقعات خود را مطابق آن و نه چند شاخه و مدل به کلی متفاوت، تنظیم کنیم. کشورهای دیگری هم مانند ایران بودهاند که کاملاْ انیمیشن دولتی داشتند و سودرسان نبودند و بیشتر برای تلویزیون تولید میکردند، مانند کشورهای بلوک شرق قبل از فروپاشی شوروی. البته بخشی از مشکلات هم به جامعه انیمیشن برمیگردد، که چرا جامعه انیمیشن در ایران نتوانسته است راهکارهای مشابه آنچه در شوروی بود را به کار ببندد، در حالی که آنها از نظر ایدئولوژیک در فشار شدیدتری به نسبت ما بودند و اتفاقا مثل ما سراغ محتوای کودکانهتر رفتند. این نشان میدهد که جز مشکلات مربوط به مدیریت، بضاعت هنری ما نیز تازه یک مقدار رشد کرده است و آن هم نه به دلیل وجود دانشگاهها، بلکه به دلیل دسترسی بالایی است که به نمونههای موفق و برتر خارجی وجود دارد.
دریافت متن کامل گزارش
نقد و بررسی سند ملی موسیقی
سیاستها و اقدامات BBC در قبال ایران
ایران و چین؛ظرفیتهای فرهنگی و مبادلات تاریخی
نسل تیکتاکی و خیزش دانشگاههای ایالات متحده