فرهنگ در ایران امروز
نشست «فرهنگ در ایران امروز» دوشنبه ۲۸ آبان ۹۷، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد. در این نشست دکتر تقی آزاد ارمکی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و دکتر نعمتالله فاضلی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سخنرانی کردند. در ابتدای این برنامه مترجمان کتابهای «تحلیل فرهنگی»، «مدلهای فرهنگی»و «درآمدی بر جامعهشناسی مصرف» توضیحاتی درباره اثرترجمهشده ارائه کردند.
دکتر لیلا اردبیلی، مترجم کتاب «مدلهای فرهنگی» گفت: در پاسخ به این سوال که «فرهنگ متشکل از چیست؟» هنوز اجماعی صورت نگرفته است ولی میتوانیم بگوییم که فرهنگ مقولهای «اکتسابی» و «مشترک» است. پس باید «مردم» را وارد مقوله فرهنگ کرد. از گذر این کار، دو رویکرد «فردگرایی شناختی» و رویکرد «جمعگرایی شناختی» مطرح میشود که رویکرد اول «فرد» را واحد تحلیل قرار میدهد و رویکرد دوم مانند کارهای دورکیم، «جمع» را پایه تعریف فرهنگ و جامعه قرار میدهند. مترجم کتاب مدلهای فرهنگی ادامه داد: کتاب مدلهای فرهنگی در بطن انسانشناسی شناختی صورت گرفته و فرهنگ را امری فردی و جمعی میداند که با تزریق ارزشها و باورهای مشترک، مردم جامعه را به هم پیوند میدهد. وی افزود: نظریه انسانشناسی شناختی معتقد است، اشتراک از طریق عملکردهای ذهنی و شناختی بهوجود میآید. چیزی که درواقع در تعریف فرهنگ به آن میرسیم.
در ادامه نشست، سجاد علیزاده مترجم کتاب «تحلیل فرهنگی» گفت: در مورد «مضامین در روششناسی» نوعی گرایش پراگماتیستی به روش در این کتاب وجود دارد. در واقع مک گوئیگان منتقد جزمگرایی در روش میباشد و معتقد است روشهای مختلف را میتوان در کنار هم بسته به موضوعات مختلف به کار برد. از نظر «سبک» نیز کتاب از سبک ژورنالیستی دفاع میکند به طوری که شامل ارزشهای ادبی و مایههای بلاغی نیز هست. این مترجم افزود: کلیترین چارچوب مرجع تحلیل کتاب، سرمایهداری و به نوعی سرمایهداری سرد است. به گفته سجاد علیزاده، مکگوئیگان معتقد است سرمایهداری سرد یا متأخر، تفاوت ماهوی با سرمایهداری اولیه که ماکس و وبر آن را تحلیل کردند، دارد؛ سرمایهداری متأخر مروج لذات، مصرف، فردگرایی و آزادی است و به همین دلیل هم توانسته به این هژمونی دست یابد. این هژمونی در فضای گفتمانی مطالعات فرهنگی نیز حاکم شده است به طوری که میتوان گفت مطالعات فرهنگی تا حد زیادی خود، ستایشگر مصرف شدهاند. مترجم تحلیل فرهنگی افزود: به باور مک گوئیگان، باید در مفهوم «عرصه عمومی» نیز تجدیدنظر کنیم که او در کتاب خود، مفهوم «عرصه عمومی فرهنگ» را مطرح میکند که در آن «مردم» مهم هستند نه فقط نخبگان و متفکران که در نتیجه آن، باید به کنشهای عاطفی و احساسی مردم نیز توجه کرد. علیزاده در پایان سخنان خود گفت: مک گوئیگان در زمینه سیاستگذاری فرهنگی سعی میکند رویکرد انتقادی و ابزاری مطرح کند که اسم آن را «مداخله انتقادی» یا «همکاری انتقادی» میگذارد.
در رابطه با کتاب «درآمدی بر جامعهشناسی مصرف» مترجم آن، دکتر شایسته مدنی لواسانی بیان کرد: این کتاب از این جهت که حوزههای مصرف ازجمله غذا و نوشیدنی، صنعت توریسم، بدن، مد و پوشاک و ... را برای ما نشان میدهد و نیز به لحاظ اینکه این حوزهها با تجربه زیستی ما پیوند مییابد، اهمیت دارد. این مترجم افزود: نکتهای که در مورد کتاب درآمدی بر مصرفگرایی باید به آن توجه کرد این است که این کتاب، به دوره پیش از ایجاد و فراگیرشدن دنیای مجازی پرداخته و بهتر است که برای مطالعه در این زمینه به کتابهایی که در دورههای بعدی چاپ شدهاند، رجوع کرد.
در قسمت دوم این نشست، دکتر آزاد ارمکی و دکتر فاضلی در مورد «وضعیت فرهنگ در ایران امروز» صحبت کردند که ابتدا دکتر ارمکی به نکاتی در این زمینه اشاره کرد و گفت: مترجم باید شارح و منتقد کتاب ترجمهشده باشد نه مدافع آن. اکثر مترجمان بزرگی که در این زمینه کارهای خوبی ارائه دادهاند، شارع آثار ترجمهشده خود نیستند. وی تصریح کرد: تا دهه ۵۰ بیشتر آثار، تألیفی بودند و آثار ترجمه نداشتیم. بیتوجهی به ترجمه و صرفاً توجه به تألیف، در دوره بعد باعث ایجاد ترجمههایی شد که نه تنها اصولی نبودند بلکه فرهنگ جامعهشناسی را دچار یک بدقوارگی کردند. لذا درحال حاضر مترجمان، معیار علم و فرهنگ شدهاند و در سطح مفهومی و نظری، در جواب این سوال که «فرهنگ چیست؟»، مترجمان هستند که سخن میگویند نه اشخاص دیگر. دکتر ارمکی اظهار داشت: ما با یک مشکل اساسی و عمده روبهرو هستیم و آن اینکه، به لحاظ پژوهشی و تأملی، نتوانستهایم امکانی برای اینکه «فرهنگ ایران چیست؟» ارائه دهیم. نه «شمارش عناصر فرهنگ» و نه «بیان کلی و انتزاعی در مقایسه با دگر خویش» نمیتواند تشریح فرهنگ باشد. دغدغه ما وارد کردن مقولهای به نام «زندگی» است؛ چیزی که هم جاندار است و هم متن و جهت و تحول دارد. لذا قبل از اینکه فرهنگ را بررسی کنیم، باید «زندگی مردم» را مورد بررسی قرار دهیم. در اینصورت است که هم احساس، عشق و نفرت و هم عقلانیت، اهمیت پیدا میکند. او ادامه داد: در غرب علوم روانشناسی، تاریخ، جامعهشناسی این کار را انجام دادهاند. لذا بحث فرهنگ، یک بحث تاریخشناسی خواهد بود و کسی که کار فرهنگی میکند نمیتواند بینیاز از داشتن نگرش و دید تاریخی و بینیاز از بررسی سیر تطور و تحول روحیات و خلقیات مردم یک جامعه در طول تاریخ باشد.
در بخش پایانی نشست دکتر فاضلی در رابطه با موضوع «وضعیت فرهنگ در ایران امروز» با بیان مقدماتی، در مورد معنای معرفتشناسانه فرهنگ صحبت کرد و گفت: بحث ما در این زمینه، فرهنگ بهمثابه «مفهوم» است نه بهمثابه «محتوا». این مفهوم به صورت یک «واژه» استفاده شد. درنتیجه مواجهه با واژه فرهنگ، مواجهه مصرفی بود. او افزود: زندگی یک امر بدیهی و ساده نیست که خودش خود را تعریف کند بلکه یک امر پیچیده، استعاری و مبهم است لذا به پیچیدهترین سلاحهای مفهومی نیاز داریم تا به امکان زیستپذیرکردن زندگی دسترسی پیدا کنیم. دکتر فاضلی تصریح کرد: هر واژهای حیاتی دارد که ما هنوز نتوانستهایم حیات اجتماعی واژه فرهنگ را مورد بحث قرار دهیم. هنوز ریزبافتهای تاریخی و اجتماعیای که این واژه در ایران به کار رفت، ناشناخته است؛ بههمین دلیل هنوز درک روشنی از این واژه و همچنین ریزبافتهایی که واژه فرهنگ در آن زیست میکند، وجود ندارد.
دکتر فاضلی در ادامه سخنان خود به مشکلات دیگر در عرصه فرهنگ اشاره کرد و گفت: مشکل دیگر ما در عرصه فرهنگ، بیتوجهی به «مباحث نظری» است. باقی ماندن واژه فرهنگ در حوزه discourse از مشکلات دیگر است که این واژه نتوانسته در حوزه «رشته» و «دیسیپلین»، کمکی به حوزه آموزش کند. او تصریح کرد: ما به واژه «فرهنگ» خیانت کردیم و استفاده از ظرفیت واژهها و کمکی که میتوانند به ما بکنند را نادیده گرفتیم.
گزارش از: فریبا رضایی