نقش دایاسپوراها در پیشبرد مدل توسعه آمریکایی در جهان
حسین تدین، عضو پژوهشکده فرهنگ پژوهشگاهگروههای دایاسپورا به عنوان سهامداران مهم و بازیگران بالقوه قدرتمند در امور بینالمللی و کمکهای خارجی شناخته میشوند. این گروهها و افراد از نفوذ و منابع مالی خود برای کمک به توسعه کشورهای مبدا یا اجدادی خویش استفاده میکنند. به عنوان مثال، در سال 2021، حوالههای ثبت شده رسمی انتقال پول شخص به شخص به مقصد کشورهای در حال توسعه، از 539 میلیارد دلار در سراسر جهان فراتر رفت. با این حال، تأثیری که جوامع دایاسپورا دارند بسیار فراتر از نقل و انتقالات مالی است و این پتانسیل را دارند که در کل طیف توسعه اجتماعی-اقتصادی کشورهای در حال توسعه تأثیر بگذارند. گروههای دایاسپورا در طیف گستردهای از فعالیتها با کشورهای خود مشارکت میکنند و بسیاری از این فعالیتها پیامدهای مهمی برای توسعه و نحوه ارائه کمکهای رسمی برای توسعه دارند. این گونه حقایق در خصوص دایاسپوراها موجب شده است که دولت استعماری آمریکا به فکر سوء استفاده از این فرصت بیفتد.
آمریکاییها معتقدند که دایاسپوراها با داشتن ریشه در سراسر جهان، موقعیت منحصربهفردی برای تقویت و حفظ رشد جهانیسازی داشته و میتوانند یکی از پیشرانهای اصلی توسعه مدل آمریکایی در جهان باشند. امروزه، بیش از 62 میلیون آمریکایی، یک پنجم کل کشور آمریکا، نسل اول یا دوم دایاسپورایی هستند و لذا آمریکا بیش از هر کشور دیگری در دنیا، خانه مهاجران و خارجنشینان شده است. آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که با رشد این جمعیتها، پتانسیل تأثیرگذاری دایاسپوراها درکشورهای مبدأ یا اجدادی خویش افزایش یافته است و این امری است که دولتمردان آمریکایی در دوره ریاست جمهوری اوباما احساس کردند تا حد زیادی آن را نادیده گرفتهاند در حالی که از نظر آمریکاییها این دایاسپوراها میتوانستند بهعنوان سفیران غیررسمی ایالات متحده در کشورهای مبدأ خود، تأثیر دیپلماتیک و توسعهای داشته باشند، و لذا برای آزادسازی این پتانسیل، به پیشنهاد وزیر خارجه وقت آمریکا، خانم هیلاری کلینتون، اداره کل همکاریهای جهانی وزارت خارجه آمریکا با مشارکت آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID)، برنامه اتحاد تعامل بینالمللی دایاسپورا (IdEA) را در 17 می 2011 ، تحت دبیرخانه مجمع دایاسپورای جهانی در اداره کل مذکور، راهاندازی کردند. در هماندیشی که با حضور حدود 300 نماینده از موسسات و بنیادهای دایاسپورایی در آمریکا و نمایندگان مجامع جهانی از جمله بانک جهانی و ... در همان تاریخ و با حضور هیلاری کلینتون برگزار شد، وی از موسسات و بنیادهای دایاسپورایی خواست که آنها به دولت آمریکا کمک کنند و بگویند آمریکا چگونه بهتر میتواند در جهان سیاستهای خویش را پیش ببرد و اعلام کرد که آمریکا به دنبال کسب «قدرت هوشمند» است و در راه کسب این قدرت، موسسات و بنیادهای دایاسپورایی در نقش سپاه صلح آمریکا عمل کرده و ایجاد ائتلاف و مبادله مردم با مردم را که اساس قدرت هوشمند است، میتوانند پیش ببرند. از نکتههای قابل تأمل برای مسئولان و سیاستگذاران کشورمان در این نشست و هماندیشی، شرکت بنیاد هَند (Hand Foundation) به عنوان یک دایاسپورای ایرانی در آن نشست بوده است.
برنامه اتحاد تعامل بینالمللی دایاسپورا (IdEA)
برنامه اتحاد تعامل بینالمللی دایاسپورا (IdEA) سه حالت اصلی تعامل دایاسپورایی را در سراسر جهان ترویج میکند: 1- کارآفرینی: کارآفرینی و سرمایهگذاری را از طریق حمایت از کارآفرینان دایاسپورا در سرمایهگذاری و ایجاد شرکتهای پایدار و همچنین تحریک تجارت در کشورهای مبدا گسترش میدهد. 2- نوآوری: همکاری تحقیقاتی و منابع بین بخش علم و فناوری جوامع دیاسپورایی و همتایان آنها در کشورهای مبدأ را تقویت میکند. 3- بشردوستی و حرکتهای داوطلبانه: در این حالت پلتفرمهایی تشویق میشوند که ضمن تسهیل حرکتهای داوطلبانه در دیاسپورا، اعطای کمک دیاسپورا را در زمینههای آموزشی، بهداشتی، تغذیه، و امدادرسانی به بلایای طبیعی را در کشورهای مبدأ ترویج کنند.
در واقع بایستی اذعان کرد که برنامه اتحاد تعامل بینالمللی دایاسپورا (IdEA) از ارتباطات جهانی جوامع دیاسپورا برای ترویج مدل توسعه آمریکایی در کشورهای اجدادی آنها استفاده میکند. این برنامه با عنوان حمایت از مشارکتهایی حول کارآفرینی، حرکتهای داوطلبانه و بشردوستانه و نوآوری، موظف است بستری برای ظرفیتسازی و انجمنهایی برای همکاری در بخشهای مختلف در پوشش گسترش تلاشها برای بهبود زندگی در کشورهای مبدأ فراهم سازد، چرا که این پوشش بهترین استتار برای ترویج مدل توسعه آمریکایی در کشورهای در حال توسعه است. آمریکاییها برای اینکه بتوانند مدل توسعه آمریکایی را در میان کشورهای در حال توسعه نفوذ دهند از سال 2011 یک نگاه راهبردی جدیدی برای خویش تعریف کردهاند و آن هم این است که پروژه «کسب مغزها»( brain gain) را در دستور کار خویش قرار دادهاند.
کسب مغزها
به نقل از سایت آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID)، شبکههای دیاسپورا با انتقال مهارتها و دانش بین کشورها، «فرار مغزها»(brain drain) را به «کسب مغزها» تبدیل میکنند. کسب مغزها در واقع امر معکوس فرار مغزها است. یعنی در فرار مغزها جریان حرکت نخبگان از کشورهای در حال توسعه به سمت کشورهای توسعه یافته است و در کسب مغزها بالعکس، یعنی حرکت نخبگان از سمت کشورهای توسعه یافته به سوی کشورهای در حال توسعه است. یک نکته قابل دقت این است که هر چند کسب مغزها با چرخش مغزها (brain circulation) از نظر چرخش و رفت و برگشت نخبگانی کاملاً شبیه به هم هستند ولیکن یک تفاوت مبنایی در کسب مغزها نهفته است که آن را برای آمریکائیها بسیار جذاب کرده است. در چرخش مغزها بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، نخبگان از ملیتهای مختلف در چرخش قرار دارند ولی در کسب مغزها فقط نخبگان یک ملیت در این چرخش قرار میگیرند. بهعنوان مثال نخبگان ایرانی که در آمریکا هستند و یا برای تحصیل به آمریکا رفتهاند به ایران باز میگردند نه نخبگان کشورهای دیگر. در پروژه کسب مغزها، دایاسپوراها برای آمریکاییها نقطه ثقل هستند، در این پروژه آمریکاییها از دایاسپوراها انتظار دارند که به حکم اعتمادی که هر ملیت به ملیت خارج نشین خویش دارد، نخبگان آن کشور را برای تحصیل و یادگرفتن مدل توسعه آمریکایی به آمریکا وارد کرده و بعد از اتمام تحصیل، امکانات بازگشت آنها را به کشور خویش فراهم سازند. با توجه به اینکه حمایت دولت آمریکا از دایاسپوراهای داخل آمریکا منوط به اولویت قرار دادن حوزههای حمایتی است که بیشتر بتواند نخبگان کشورهای در حال توسعه را با مدل توسعه آمریکایی آشنا سازد، لذا بر حوزههای اقتصاد، توسعه و مدیریت تاکید بیشتری برای گرفتن بورسیه از سوی دایاسپوراها شده است. بایستی توجه داشت که از نظر آمریکائیها افرادی که تحصیلات عالیه خود را در این حوزههای سپری میکنند، خواسته و ناخواسته ناقل مدل توسعه آمریکائی در جهان هستند و لذا هرچند بعضی از نخبگان، اکراه هم داشته باشند به نوعی تبدیل به نفوذی دسته دوم و یا سوم فرهنگی و سیاسی آمریکا شده و همین برای آمریکائیها نقطه هدف برنامه اتحاد تعامل بینالمللی دایاسپورا (IdEA) است.
آنچه در انتها باید گفت این است که اولاً، بایستی به دسته بندی نفوذیها توجه کرد. ما سه دسته نفوذی داریم که تنها دسته اول آن مورد امنیتی است و دو دسته دیگر شهروندان عادی جامعه هستند که به هیچ وجه نمیتوانیم آنان را از حقوق شهروندی خویش محروم سازیم و وظیفه ما در مقابله با این دودسته، تبیین و روشنگری و نسپردن مسندهای تصمیمگیری و سیاستگذاری کشور به آنها است. ثانیاً، نام بردن از افراد داخل کشور به عنوان یک نفوذی یعنی دقیقا اجرای نقشه بعدی عقبه خارجی جریان نفوذ، چرا که نام بردن از افراد و گروهها، فضای کشور را به سمت دو قطبیسازی و تشنج پیش میبرد که آرزوی دشمنان خارجی است. راه درست مقابله با جریان نفوذ همانگونه که مقام معظم رهبری اشاره دارند، بستن رخنههای نفوذ در کشور است. این امر وظیفه مراکز رصد در کشور است که با شناسایی رخنههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... گزارشهای سیاستی تولید کرده و به سیاستگذاران و تصمیمگیران ارائه نمایند و سیاستگذاران و تصمیمگیران نیز خود را موظف به برطرف کردن این رخنههای نفوذ در کشور بدانند.