دریچهای دیگر بر تحلیل انتقادی پلتفرمها
معرفی کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاریپلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری عنوان تألیف جدیدی از حسین حسنی، استادیار پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات است که بهتازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه منتشر شده است. نویسنده در این اثر، ضمن ارائة تعاریف گوناگون از پلتفرمهای برخط، به بررسی قدرت و مسئله حکمرانی بر این گروه از رسانهها پرداخته است. او همچنین کندوکاوی در مفهوم اقتصاد دیجیتال و اشتراکگذاری داشته و با کاربست چارچوبی از نظریة انتقادی و اقتصاد سیاسی، برای مطالعة موردی کتاب، پلتفرم اوبر را بهعنوان یک پلتفرم بخشی و فیسبوک و گوگل را بهمثابة پلتفرمهایی زیرساختی برگزیده است.
انقلاب پلتفرمی و بازتعریف ساختارها
در نخستین فصل از کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری هدف نگارش این اثر، تحلیل انتقادی نقشی برشمرده میشود که پلتفرمهای بزرگ عمدتاً آمریکایی در سازماندهی، شکلدهی و بازتعریف روابط اقتصادی و حق حاکمیت و حکمرانی دارند. بهعبارتدیگر هدف تحلیل، دلالتهای توسعه و نقشآفرینی روزافزون این پلتفرمهای بزرگ برای عرصه¬های قدرت، اقتصاد و سیاست از منظری انتقادی و اقتصاد سیاسی است.
بهعبارتی در قالب این پرسش که «پلتفرمهای بزرگ آنلاین چه پیامدهایی بر حکمرانی و اقتصاد دارند؟»، تلاش شده تا به پرسشهای فرعی زیر پاسخ داده شود:
ـ آناتومی دو پلتفرم عمده گوگلـآلفابت و فیسبوک از نظر مدل حکمرانی، مدل تجاری و ابعاد فناورانه چگونه است؟
ـ آناتومی پلتفرم بخشی اوبر چگونه است و چطور توانسته به الگویی جهانی برای توسعة مدل جدید کسبوکارهای آنلاین تبدیل شود؟
ـ اقتصاد اشتراکگذاری، چگونه بر مبنای پلتفرمهای زیرساختی و بخشی شکل گرفته و توسعه یافته است؟
نویسنده برای پیگیری پاسخ این پرسشها به سراغ نظریه انتقادی و اقتصاد سیاسی رفته و با روش کیفی و توصیفی و تحلیل اسنادی، مطالعه خود را پیگرفته و کوشیده در دو بخش، ابتدا پلتفرم بخشی جهانی اوبر را به مخاطب بشناساند و سپس مدلی تحلیلی برای مطالعة پلتفرمهای زیرساختی بزرگ فیسبوک و گوگل از منظر حکمرانی ارائه کند. (صفحه 8)
پلتفرمهای برخط: مفاهیم، رویکردها و حکمرانی
دومین فصل کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری به مفهوم¬سازی برای پلتفرمهای برخط اختصاص دارد. نویسنده در این فصل کوشیده تا ضمن مرور تعاریف جهانی مطرحشده برای پلتفرم، دستهبندی¬های گوناگونی را مورد بحث قرار دهد که از این مفهوم ارائه شدهاند. همچنین موضوع محوری این فصل، رویکردهای مختلف به حکمرانی پلتفرمهای برخط و پلتفرمهای رسانه¬های اجتماعی است. نویسنده نشان میدهد که چگونه بحث درباره حکمرانی اینترنت، اکنون به بحث درباره نقش پلتفرمها در حکمرانی فضای سایبر تبدیل شده است.
حسنی، پلتفرمهای برخط را اصطلاحی برای توصیف انواع خدماتی برمیشمرد که از طریق اینترنت در دسترس قرار دارند؛ خدماتی شامل بازارگاهها، موتورهای جستوجو، رسانههای اجتماعی، مجراهای انتشار محتوای خلاقانه، فروشگاههای کارافزارها، خدمات ارتباطی، نظامهای پرداخت که اصطلاحاً شامل اقتصاد «همکارانه» یا «گیگ» و غیره میشوند. (صفحه 20)
او سپس با تکیه بر همین توصیف، از انواع تعاریف موجود در این حوزه یاد میکند؛ چه تعاریفی که پلتفرمها را در قالب سایتها و خدمات برخطشان توصیف میکنند و چه تعاریفی که آن را یک مدل کسبوکار جدید قلمداد میکنند که از فناوری برای متصل کردن افراد، سازمانها و منابع در یک اکوسیستم تعاملی استفاده میکند و از طریق آن میتوان مقادیر قابلتوجهی ارزش را خلق و مبادله کرد. حسنی از این رهگذر به مفهوم «اکوسیستم پلتفرمی» میپردازد و آن را آمیزهای از پلتفرمهای شبکهای میداند که مونتاژ خاصی از سازوکارها را اداره میکنند و کردارهای روزمره را شکل میدهند و قدرت بالقوه آنها را ناشی از تخصص منحصربهفرد بسیاری از توسعهدهندگان مستقل و متنوع برنامههای کاربری بر مبنای انگیزههای بازار در مقیاسی بسیار کلان میداند. (صفحه 22)
کتاب در ادامة تعاریف ارائهشده، به دستهبندی و معرفی انواع پلتفرمها میپردازد و یکی از پرشمولترین تعاریف این مفهوم را ارائه میکند؛ تعریفی که حاصل مطالعات انجامشده از سوی سایت مدیوم (2016) است و در آن پلتفرمها به نُه دسته مختلف تقسیم شدهاند: فناوری، رایانش، کاروری، تعاملی، بازارگاهها، خدمت درخواستی، جمعسپاری محتوا، برداشت داده و توزیع محتوا.
مفهوم محوری دیگری که حسنی در پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری به سراغ آن رفته، حکمرانیست؛ مفهومی که ریشه در تغییر پارادایم نئولیبرال در روابط بینالملل سیاسی و اقتصادی دارد؛ چرا که اولویت دادن به فرایندهای سرمایه و بازار بر اقتدار دولتها، باعث ایجاد برخی شکافهای حکمرانی شده و سبب گشته تا بخشهای خصوصی و جامعه مدنی، برخی نقشهای اقتدارگرایانه را عهدهدار شوند که پیشتر در اختیار دولت بود. (صفحه 38)
او همچنین تأکید میورزد که حکمرانی، هم از لحاظ نظری و هم از منظر تجربی با حکومت متفاوت است. «در معنای انتزاعی، حکمرانی بهمعنای همه فرایندهای سازماندهی و هماهنگی اجتماعی است. تفاوت بین این دو مفهوم در این تلقی ریشه دارد که سازماندهی اجتماعی، نیازمند نظارت و کنترل نیست، اما در معنای تجربی عینیتر، حکمرانی بهمعنای تغییر کردارهای سازمانی در شرکتها، بخش عمومی و نظم جهانیست. این دیدگاه گسترده وجود دارد که فرایندهای اداره /حکومت کردن اکنون شامل کنشگران و شکلهای سازمانی متنوعتر است. بنابراین در اینجا بهطور خاص سخن از تغییر جهت از سلسلهمراتب به بازارها و شبکههاست». (بویر، ۲۰۱۲: ۱۱-۱۲) (صفحه 40)
کتاب پس از ارائة تعاریف گوناگون از حکمرانی و چالشهایی که برای هریک برمیشمرد، تعریفی از حکمرانی خوب ارائه میکند و ویژگیهای آن را چنین برمیشمرد: «حکمرانی خوب بهمعنی فرایند مدیریت عمومی است که منافع عمومی را به حداکثر می¬رساند. یکی از ویژگی¬های اساسی آن، نوعی مدیریت همکارانه زندگی عمومی است که هم توسط دولت و هم توسط شهروندان اجرا می¬شود و رابطهای جدید بین دولت سیاسی و جامعه مدنی و نیز وضعیت بهینه آن دو است. حکمرانی خوب، دارای شش عنصر اساسی است: مشروعیت، شفافیت، مسئولیت، حاکمیت قانون، پاسخگویی و مؤثربودگی». (کپینگ، 2018: 5-6) (صفحات 45-46)
حکمرانی فضای سایبر، مفهوم کلیدی دیگری است که کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری آن را میکاود و بهعنوان یکی از عرصههای منازعه، همزمان با آشکار شدن قدرتهای سیاسی و اقتصادی در قرن بیستویکم معرفی میکند. «فناوریهای مرتبط با حکمرانی اینترنت بیشاز پیش سبب رسانهای شدن آزادیهای مدنی همانند آزادی بیان و حریم فردی شدهاند. این فناوریها با حفاظت از امنیت ملی و داوری درباره تجارت و نوآوری دیجیتال گره خوردهاند. ماهیت پراکنده فناوریهای حکمرانی اینترنت، سبب تغییر مسیر کنترل تاریخی بر این منافع عمومی از بروکراسی سنتی دولت ـ ملت به انتظامبخشی خصوصی و نهادهای جهانی جدید شده است». (دیناردیس، ۲۰۱۴: ۱) (صفحه 50)
تعریف کاربردی حکمرانی اینترنت از سوی اجلاس جهانی جامعة اطلاعاتی از دیگر تعاریف روشنگر این فصل است: «حکمرانی اینترنت شامل توسعه کاربرد اصول مشترک، هنجارها، قواعد، رویههای تصمیمگیری و برنامهها توسط حکومتها، بخش خصوصی و جامعه مدنی بر اساس هریک از نقشهای مختص آنهاست». (وبر، ۲۰۱۵: ۱۰) (صفحه 50) تعریف اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی (2003-2005) از حکمرانی اینترنت نشانگر انواع گوناگون فرایندها و کنشگران درگیر در مدیریت فضای سایبر و اینترنت است.
حکمرانی پلتفرمها و رویکردهای مختلف به آنها، مبحث دیگری است که در این فصل به آن اشاره، و از دو منظر تحلیل شده است: حکمرانی پلتفرمها و حکمرانی توسط پلتفرمها. حکمرانیِ پلتفرمها شامل «قوانین و سیاستهایی است که طی دهه گذشته ظاهر شدند و تعهدات (یا عدم) پلتفرمها در برابر محتوای کاربران و فعالیت¬هایشان مشخص می¬کنند. یک رویکرد دیگر، تنظیم مقررات حکمرانی توسط پلتفرمهاست. به این معنی که پلتفرمهای رسانه¬های اجتماعی بر سایتهای خود برای رفتار و محتوای متخلفانه نظارت می¬کنند» (ژیلسپی، 2018) (صفحه 63). در ادامة فصل نیز سه نوع حکمرانی پلتفرمها از منظر گروا (2019) شرح داده میشود: «خود ـ حکمرانی»، «حکمرانی از بیرون» و «حکمرانی مشترک».
اقتصاد دیجیتال و اشتراکگذاری: اقتصاد مبتنیبر پلتفرمهای برخط
کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری در فصل سوم خود، درباره مفهوم اقتصاد دیجیتال، اقتصاد گیگ و نیز اقتصاد اشتراکگذاری بحث میکند؛ اقتصادهایی که تا حد زیادی مبتنیبر توسعة پلتفرمهای برخط هستند. در این فصل نشان داده شده که بر اثر توسعه پلتفرمها، مسیر کسبوکارهای سنتی با نویدها و چالش¬های جدیدی مواجه شده است.
حسنی در ابتدای این فصل، اقتصاد دیجیتال را کسبوکارهایی برمیشمرد «که بیشاز پیش در مدلهای تجاری خود به فناوری اطلاعات، دادهها و اینترنت وابستهاند؛ پویاترین بخش اقتصاد در دوران معاصر که بیشترین میزان نوآوری در آن رخ داده و عامل پیشران رشد اقتصادی است». (سرنیچک، 2017) (صفحه 69). پس از این تعریف، تعاریف متنوعی از این مفهوم ارائه میشود که جملگی حول یک محورند: توسعه کسبوکار پلتفرمی، روندهای کلانی است که جهان ما را از نو شکل می¬دهد.
کتاب در بررسی اثرگذاری پلتفرمهای آنلاین بر کسبوکارها با این منطق پیش میرود که «پلتفرمها، سبب دسترسی کاراتر به بازارهای جدید میشوند و همینطور به رشد کسبوکارهای فردی نیز کمک میکنند. مثلاً بازارگاه آمازون بهمنزلة یک پلتفرم بزرگ توزیع، سبب شده است تا خردهفروشان طرف سوم بهسرعت به مشتریان در سرتاسر جهان دسترسی داشته باشند. همچنین موجب کاهش هزینههای حملونقل و فرایند پرداخت میشوند؛ و ارتباط بین عرضهکننده/مصرفکنندگان را ارتقاء میدهند» (او.ای.سی.دی، 2019) (صفحه 73). بهعبارتی پلتفرمها بهجای اینکه بازاری را از پایه بنا کنند، زیرساختهای اساسی برای واسطهگری بین گروههای مختلف را تأمین میکنند.
اقتصاد اشتراکگذاری و اقتصاد گیگ از دیگر مفاهیم مطرحشده در این فصل بهشمار میآیند. «راونیل (2019: 37) اقتصاد اشتراکگذاری را بهمنزلة مجموعهای از فناوریهای کارافزارـمبنا تعریف میکند که بر قرض دادن/ گرفتن داراییها یا خدمات یا برای کسب سود یا بر یک خیر برتر متمرکزند. او بهطور خاص بر دستهای از پلتفرمهای اقتصاد اشتراکگذاری متمرکز میشود که سبب ایجاد یک منبع کاری و درآمد میشوند و مدعیاند که برای توده مردم کارآفرینی میکنند و باعث پایداری مالی آنها میشوند». اقتصاد گیگ نیز «اقتصادی مبتنیبر بر مشارکت نیروی کار و خلق درآمد ازطریق فریلنسرهاست که به کارکنان مستقل و دارای شغل آزاد نیز معروفند». (رنی، 2017) (صفحه 75)
کتاب همچنین عواملی را در رشد اقتصاد اشتراکگذاری مؤثر میداند که عبارتند از: «انعطافپذیری؛ موانع اندک بر سر راه اشتغال به کار کارکنان؛ توسعه تلفنهای همراه هوشمند؛ قوانین و مقررات سهلگیرانه وکارایی عملکردی. با اینهمه در مورد تنظیم مقررات برای فعالیت پلتفرمهای اقتصاد اشتراکگذاری، برخی چالشها نیز وجود دارد که در بسیاری از نقاط جهان مورد بحث است؛ بحثهای مرتبط با حریم خصوصی و مالکیت داده، تبعیض در قیمتگذاری، نگرانیهای امنیتی و جبران و رسیدگی به شکایتها، انحصار و رقابت در میان پلتفرمها، ایجاد توازن در رقابت میان کسبوکارهای سنتی و پلتفرمهای جدید اقتصاد اشتراکگذاری، از این دستاند». (یراقی و راوی، ۲۰۱۷) (صفحه 84).
نویسنده کتاب همچنین معتقد است، ظهور اقتصاد گیگ، نماد تحول کار قلمداد میشود که طی آن قراردادهای کوتاهمدت جای مشاغل دائمی یا ثابت را می¬گیرد. برخی افراد، این نوع اقتصاد را بهدلیل ایجاد انعطاف¬پذیری بیشتر برای کارکنان، کارفرمایان و مشتریان ستوده¬اند، اما این اقتصاد سویة تاریکی نیز برای کارکنان این بخش در پی دارد که از جمله میتوان به دستمزد پایین، عدم ثبات، شرایط کاری پرتنش و خطرناک، قراردادهای یکطرفه و عدم تضمین شغلی اشاره کرد. (صفحه 86)
پیوند اقتصاد سیاسی ارتباطات و نظریه انتقادی؛ چارچوبی برای تحلیل
در چهارمین فصل از کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری، رویکرد تحلیل انتقادی پلتفرمها مورد بررسی قرار میگیرد؛ رویکردی مشتمل بر ترکیبی از نظریة اقتصاد سیاسی ارتباطات و نظریة انتقادی که در نهایت در قالب اقتصاد سیاسی انتقادی بروز و ظهور مییابد. مباحث این فصل، بیشتر مبتنیبر حقوق نیروی کار در اقتصاد اشتراکگذاری پلتفرم ـ مبنا و چالشهای مرتبط با تصاحب داده توسط شرکتهای پلتفرمی بهمنظور تجاریسازی و کالاییسازی دادههای احساسات، عواطف، کردارها و بیانهای کاربران پلتفرمی است.
حسنی برای خلق چارچوب تحلیلی خود از دو رویکرد کمک میگیرد: یکی رویکرد وینسنت موسکو به اقتصاد سیاسی که در کتابش تحت عنوان اقتصاد سیاسی ارتباطات (۱۳۹۱) آمده و به توسعه و تکامل اقتصاد سیاسی ارتباطات، زیربناهای فکری و نیز حوزههای مختلف آن پرداخته است و دیگری رویکرد انتقادی تحلیل پلفترمهای برخط، مبتنیبر نظریات کریستین فاکس. حسنی همچنین از رویکرد تحلیلی فندایک با عنوان آناتومی و مکانیسمهای پلتفرمها بهره گرفته و بر این باور است که برای فهم پلتفرم توجه به عناصر سازنده آناتومی آن ضروری است؛ چرا که «یک پلتفرم توسط دادهها تجدید نیرو پیدا میکند، بهواسطه الگوریتمها و واسطها خودکار و ساماندهی میشود، از طریق روابط مالکیت که توسط مدلهای تجاری هدایت میشود، رسمیت پیدا میکند و از طریق توافقنامههای کاربران حکمرانی میشود». (فندایک، ۲۰۱۸: ۹) (صفحه 91)
تحلیل انتقادی پلتفرمها، پیامدهای سیاسی و اقتصادی پلتفرمها را از منظر اقتصاد سیاسی انتقادی در چارچوب یک تحول پارادایمی کلان بر بستر فناوریهای جدید و هوشمند و بهویژه پلتفرمها در نظر میگیرد که عامل پیوند زدن عرصههای مختلف محلی تا بینالمللی در قالب شکل جدیدی از جهانی شدن است. این دیدگاه، عرصههای حکمرانی را وارد قلمروهای جدیدی میکند و شکل نوینی از اقتصاد را پدید میآورد که مفاهیم و تصورات سنتی از کار، روابط و قراردادهای کاری را متأثر میسازد.
اقتصاد پلتفرم: اوبر
هدف پنجمین فصل از کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری، توصیف و تحلیل آناتومی، مدل کسبوکار، تاریخچه و چالشهای اوبر بهعنوان مشهورترین و بزرگترین سرویس تاکسیرانی برخط جهان است که در توسعه جابهجایی برخط نقشی اساسی داشته است. در این فصل درباره پیامدهای قانونی و مسائل نوپدید تنظیم مقررات مرتبط با فعالیت پلتفرمهای مبتنیبر اقتصاد اشتراکگذاری و چالشهای آن برای دولتهای ملی و نیز کارکنان آنها مطالبی را میخوانیم.
از منظر کتاب، اوبر بهعنوان یک پلتفرم بخشی، از همان آغاز بهکار فعالیت خود با چالشهای بسیاری مواجه شده است. اصلیترین چالشی که شرکت اوبر با آن مواجه بوده از جانب رانندگان تاکسی و شرکتهای تاکسیرانی سنتی بوده است. آنها گسترش فعالیت رانندگان اوبر را یک تهدید جدی نسبت به کسبوکار خود تلقی میکردند و خواستار تعطیلی اوبر در شهرهای محل فعالیت خود شدند. یک چالش دیگر، اعتراض رانندگان اوبر در نواحی مختلف جهان به شرایط کاری نامناسب خود است که در شهرهای مختلف جهان از جمله آمریکا اتفاق افتاده است. تظاهرکنندگان خواستار این هستند که برخلاف دستهبندی اوبر، بهعنوان مقاطعهکاران آزاد در نظر گرفته شوند تا از مزایایی همانند بیمه درمان برخوردار باشند.
حکمرانی در / بر پلتفرمهای فیسبوک و گوگل
مطالعه دو پلتفرم عمده و زیرساختی گوگل و فیسبوک، ساختار فصل ششم کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری را شکل میدهند. این مطالعه نشان میدهد که این پلتفرمها برای کسب درآمد به چه میزان به دادههای کاربران وابستهاند. آنها با گردآوری بیپایان انواع دادههای شخصی کاربران و تبدیلشان به کلانداده و سپس تحلیل یا فروش آنها به طرفهای سوم و آگهیدهندگان، درآمد سرشاری نصیب خود میکنند. از اینرو، یکی از چالشهای عمده این پلتفرمها، نقض آشکار حریم خصوصی کاربران است که بهتازگی مورد توجه قانونگذاران و نهادهای ناظر در آمریکا همانند کمیسیون ارتباطات فدرال و نیز کمیسیون تجارت فدرال آمریکا قرار گرفته است. در سطح اتحادیه اروپا نیز مقررات عمومی حفاظت از داده، عمدتاً با هدف صیانت از تجاوز شرکتهای بزرگ پلتفرمی آمریکا به حریم خصوصی کاربران اروپایی تنظیم و به اجرا درآمده و در موارد متعدد نیز جریمههای سنگینی در پی داشته است.
همچنین انحصارطلبی و تلاش برای ممانعت از رشد شرکتهای کوچکتر و نیز خرید شرکتهای نوپایی که تصور میشود در آینده بتوانند منابع درآمدزایی سرشاری برای گوگل و فیسبوک ایجاد کنند، ازجمله مباحث مناقشهبرانگیزی بوده که اخیراً از منظر حکمرانی بر پلتفرم در آمریکا مطرح شده است. علاوهبراین، پلتفرمها دارای شرایط ارائة خدمت و نیز اصول راهنمای اجتماعیاند که مهمترین ابزار نظارت و بازبینی رفتار و گفتار کاربران در پلتفرمهای آنلاین محسوب میشوند. این اصول راهنما که بسیار مفصلاند و جزئیات بسیار گوناگونی از قبیل آزار جنسی تا حمایت از سازمانها و نهادهای تروریستی را شامل میشوند، ابزاریاند که این پلتفرمها از آنها برای نظارت و بازبینی محتوایشان و تأمین ایمنی و امنیت کاربران خود استفاده میکنند.
نویسنده در مقام نتیجهگیری اذعان میکند که این پلتفرمها بر اکوسیستم پلتفرمی جهانی سیطره دارند و خواهناخواه بسیاری از امور و فعالیتهای کاربران جهانی به آنها وابسته است و باید در پس روشهای متعددی بود که بهمنظور مقاومت و ارائه رویکردهای جایگزین در برابر سلطه این پلتفرمهای جهانی وجود دارند. همچنین توسعه شبکه ملی اطلاعات برای جلوگیری از خروج بیضابطه حجم انبوه دادههای کاربران و ایجاد دفاتر پلتفرمهای بزرگ و قانونمندکردن فعالیتشان و مذاکره با آنها در صورت لزوم از راهکارهای دیگری است که میتوان برای مقابله با آنها در پیش گرفت.
یک راه دیگر تلاش در مسیر ایجاد امکان نمونههای بدیل از پلتفرمها و خدمات این پلتفرمهاست تا دستکم از تصاحب تمام دادههای کاربران و اطلاعات آنها جلوگیری شود. به نظر میرسد با توجه به اینکه تاکنون در سطح بینالمللی هنوز تلاش چندانی درخصوص توسعه حقوق بینالمللی فضای مجازی بهطور عام و پلتفرمهای برخط بهطورخاص صورت نگرفته است. تلاش بهمنظور توسعه اکوسیستم بومی پلتفرمی، یک راهحل اساسی و الزامی برای اعمال حق حاکمیت بر اراضی مجازی درون جغرافیای هر کشور باشد.
علاوهبر این در اقتصاد دیجیتالی معاصر که بیش از پیش بر پلتفرمها و مدلهای کسبوکار پلتفرمی متکی میشود و ضمن تأکید بر اشتراکگذاری منابع، ابزارها و املاک زمینه انتفاع گستردهتر از داراییهای جمعی را فراهم میکند، چالشهای جدیدی بر سر نحوة اشتغال، کار، آیندة شغلی، امنیت شغلی و فناورانهشدن اشتغال ایجاد میشود که بیش از همه زمینه نابرابری اجتماعی و اقتصادی را میان دارندگان دانش فنی جدید (برنامهنویسی، الگوریتم ـ یادگیری ماشینی) و شاغلان فراهم میآورد.
در مورد ارتباط و سلطه پلتفرمهای جهانی بر ایران نیز نویسنده، نکات مهمی را یادآور میشود، از نظر او با توجه به سلطة جهانی پلتفرمهای زیرساختی بزرگی همانند گوگل و فیسبوک بر فضای مجازی جهان و با توجه به گستردگی و پیچیدگی خدماتی که ارائه می¬کنند، خلق مشابه آنها (همانند موتور جستوجوی قدرتمند) بسیار دشوار است. با این همه بهمنظور صیانت از حقوق کاربران ایرانی و حفظ حریم خصوصی و محرمانگی آنها، اعمال قوانین و مقررات حاکم بر ایران در فضای ایرانیِ فعالیت کاربران گوگل پیشنهاد می¬شود تا از طریق مذاکره با این شرکتها (همانند برخی از کشورهای دیگر) آنها را مجاب کنند تا فعالیت خود را در ایران قانونمند سازند (از طریق تأسیس دفاتر محلی) و از طرفدیگر اقداماتی در تعدیل محتوا بهمنظور تطابق با قوانین کلان ایران انجام دهند.
یک راه دیگر، تلاش برای ایجاد امکان نمونههای بدیل از پلتفرمها و خدمات آنهاست تا دستکم از تصاحب تمام دادههای کاربران و اطلاعات آنها جلوگیری شود. رسانه اجتماعی ویچت در کشور چین که به فیسبوک چین مشهور است، یکی از نمونههای موفق این رویکرد محسوب میشود.
از طرفدیگر و در زمینه مقررات حاکم بر پلتفرمهای بخشی نیز باید تلاش شود تا رویکردهای قانونگذاری برای قانونمندترکردن فعالیت پلتفرمهای دیجیتال در ایران صورت گیرد تا ضمن ایجاد فعالیت قانونی این پلتفرمها، از حقوق کارکنان این بخش نیز صیانت شود، لذا بازتعریفی از جایگاه پلتفرم در تحقق بسیاری از حقوق ابتدایی کارکنان شاغل در این بخش مؤثر است.
از طرفدیگر یک سیاست بلندمدت دیگر، فراهم کردن امکان توسعة پلتفرمهای جایگزین بومی است. البته پیششرط اساسی آن سرمایهگذاری بخش خصوصی برای جلوگیری از شائبه حکومتی یا دولتی بودن آن است. ایجاد فضای رقابتی و باز برای توسعه پلتفرمهای بومی موفق و با قابلیتهای فنی و جذابیتهای زیباییشناختی، می¬تواند در جلب نظر کاربران سودمند باشد.
کتاب پلتفرمهای برخط: مسائل حکمرانی و اقتصاد اشتراکگذاری نوشته حسین حسنی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به بهای 39 هزار تومان در دسترس علاقهمندان به حوزه رسانههای دیجیتال و بهویژه پلتفرمهای برخط قرار گرفته است.
معرفی کتاب از: سعیده زادقناد