مسئولیت اجتماعی هنرمند و کارکرد انتقادی هنر درمواجهه با بحرانهای طبیعی
بحرانهای طبیعی، هرساله زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان را متأثر میسازد و موجب خسارات قابل توجهی میشود. در بسیاری از بحرانها، ابعاد اجتماعی فاجعه، بهمراتب مصیبتبارتر از ابعاد اقتصادی و تلفات جانی آن است و بحران هویتِ ناشی از آن، میتواند برای مدت طولانی، جامعه را با مشکلات جدی مواجهسازد. به همین دلیل یکی از مهمترین اهداف مدیریتبحران، بازسازی مناطق بحرانزده نهتنها از لحاظ فیزیکی بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی است. هنر، از مؤثرترین ابزار در کاستن از شدت آسیبهای اجتماعی و بازسازیِ مجدد جامعه است.
فرزانه فرشیدنیک (عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) در مقاله «مسئولیت اجتماعی هنرمند و کارکرد انتقادی هنر درمواجهه با بحرانهای طبیعی» که در شماره اسفند 1400 مجله جامعهشناسی هنر و ادبیات به چاپ رسانده تلاش کرده به این پرسش پاسخ دهد که نقش هنر و رسالت هنرمندان در نقد و بررسی مدیریت بحران و به چالش کشیدن وضع موجود چیست؟ وی با هدف بررسی کارکرد انتقادی هنر و مسئولیت اجتماعی هنرمند در مواجهه با بحرانهای طبیعی بهعنوان نمونۀ موردی، آثار هنریِ پس از طوفان کاترینا در آمریکا را مورد تحلیل قرار داده است.
«دختر چتر به» دست اثر بنکسی، هنرمند بریتانیایی که سه سال پس از طوفان کاترینا بر دیوار یکی از خیابانهای نیواورلئان نقاشی کرد
نتایج پژوهش فرشیدنیک نشانگر آن است که مفاهیم اجتماعی همچون پایداری، روحیۀ بازسازیِ جمعی، امید به آینده و... که در ژرفساخت اثر هنری تجلی مییابند، میتوانند معنا و هویتِ جمعیِ ازدسترفتۀ جامعه را به آن بازگردانند و موجب جهتگیریِ تازهای از کنشِ اجتماعی شوند. همچنین «هنرمندان»، بهعنوان گروه نخبگان معنوی، بهمدد مدیومهای هنری میتوانند با نقد و بررسی نحوۀ مواجهه با بحران و به چالشکشیدن مسائل اجتماعی در هنگام بحران همچون اختلاف طبقاتی، تبعیض نژادی، عدالت اجتماعی و...، موجب افزایش شناخت جامعه و دستیابی به فهم و آگاهی بیشتر نسبت به واقعیتهای موجود گردند.
برای دریافت متن کامل این مقاله روی عنوان مقاله کلیک کنید:
مسئولیت اجتماعی هنرمند و کارکرد انتقادی هنر درمواجهه با بحرانهای طبیعی