بررسی زمينهها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک
نشست تخصصی ارائه یافتههای پژوهش
«بررسی زمينهها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک»
سخنرانان: دکتر ابراهیم خدایار و دکتر نعمتالله ایرانزاده
تاریخ برگزاری: ۳۰فروردین ۹۴
نشست تخصصی «بررسی زمينهها، موانع و راهکارهاي گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک» روز یکشنبه 30 فروردین با حضور دکتر ابراهیم خدایار و دکتر نعمتالله ایران زاده در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای این نشست، دکتر خدایار گفت: ايرانِ امروز بعد از گذشت سدههای پیدرپی، مرزهاي سياسي و جغرافيايی مشخصي دارد که در نقشههايی جغرافيا پيداست؛ ولي «مرزهاي ناپيدايی» دارد که آن را حوزه تمدنی آن نامیدهاند. خط و زبان فارسی میراث مشترک ساکنان حوزۀ تمدنی مشترک ایران و کشورهای همسایه در بخش بزرگی از قارۀ پهناور آسیاست. مسأله اصلی این پژوهش، تبیین زمینهها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در حوزه تمدنی مشترک و بررسی امکان احیای نقش تاریخی آن در این منطقه است. آیا چنین امکانی برای این زبان در این منطقه وجود دارد؟ منطقهای که ما این را نقطه عزیمت خود قرار دادیم، همان مرزهای ناپیدایی است که در طول تاریخ، ایران را در بخش بزرگی از آسیا محور فعاليتهای فرهنگی کرده بود.
خدایار در ادامه به تشریح کلیات پژوهش پرداخته و بیان کرد: در این طرح 8 سوال اصلی سامان داده شده که سوالها به این شرح است:
ـ حوزۀ تمدنی ایران شامل چه مناطقی است؟
ـ زبان و خط فارسی در کنار زبانهای ملی و رسمی این مناطق چه جایگاهی دارد؟
ـ گسترش زبان و خط فارسی در حوزۀ تمدنی ايران چه اهميّت و آثاری دارد؟
ـ میزان علاقهمندی مردم حوزۀ تمدنی ایران به خط و زبان فارسي و نیز جذابيت این زبان برای به کارگيری آن چگونه است؟
ـ زمينهها، امکانات و عوامل مؤثر در جهت گسترش زبان و خط فارسی چيست؟
ـ موانع گسترش و ترويج زبان و خط فارسي در این مناطق کداماند؟
ـ راهکارهای مؤثر و مناسب برای استفاده از زمينهها و توانمنديهاي موجود برای رفع موانع گسترش زبان و خط فارسي چيست؟
ـ توانمنديها و ويژگيهاي خط و زبان فارسي چيست و آیا امکان احیای نقش گذشتۀ زبان و خط فارسی در حوزۀ تمدنی آن وجود دارد؟
متناظر با این 8 سوال، 8 فرضیه هم ترسیم شده است. سوال اول این است که حوزه تمدنی ایران شامل چه مناطقی است؟ می توان گفت اين حوزۀ تمدني شامل آسياي مرکزي (ازبکستان، ترکمنستان، تاجيکستان، قزاقستان و قرقيزستان)، افغانستان، قفقاز شمالی و جنوبی (آذربايجان، گرجستان، ارمنستان، داغستان و اوراسيا)، شرق چین (سینکیانگ)، شبهقاره (پاکستان، هند و بنگلادش) آسیای صغیر، بالکان و شامات قدیم (ترکيه، بوسنی، سوریه و عراق) است.
در پاسخ به سوال دوم میتوان گفت زبان فارسی هم اکنون با نام زبان دری (و خط فارسی ـ عربی) در افغانستان (در کنار زبان پشتو) زبان رسمی افغانستان است و با نام تاجیکی (با خط سریلیک) زبان ملی مردم تاجیکستان؛ در برخی از شهرهای مهم ازبکستان از جمله سمرقند، بخارا، ترمذ و فرغانه و در برخی دیگر از مناطق پاکستان، زبان عامۀ مردم است و در بقیۀ کشورها حضوری کمرنگ در نظام آموزشی (آموزش و پرورش و دانشگاهها) دارد.
در پاسخ به سوال سوم میتوان گفت گسترش زبان فارسی در منطقه علاوه بر تقویت حضور ایران در این مناطق و کمک به گسترش صلح و برادری، بهویژه در کشورهای افغاتستان و ازبکستان، از نظر اقتصادی و سیاسی نیز برای این کشورها مهم است.
پاسخ سوال چهارم نیز این که جز افغانستان که در کنار زبان پشتو، زبان فارسیزبانان افغانستان است و با نام تاجیکی (و خط سریلیک) در تاجیکستان رواج دارد، در بقیۀ کشورها حضور زبان فارسی حضورِ نسبی است؛ مثلاً در ازبکستان به نسبت، نیرومندتر از بقیۀ کشورهاست.
پاسخ سوال پنجم نیز این که به دلیل حضور پردامنه و مؤثر زبان و ادبیات فارسی در این کشورها، زمینهها و امکانات فراوانی برای گسترش خط و زبان فارسی و احیای هویت ایرانی اسلامی در برخی از آنها وجود دارد که سابقۀ حضور ایران در این مناطق، زبان و ادبیات بومی و ارتباط آن با ایران، شخصیتهای مشترک، ظرفیتهای جهانی شاعران و ادبیان ایران، و توانمندیهای اقتصادی و سیاسی ایران از جملۀ آنهاست.
در پاسخ به سوال ششم که موانع گسترش و ترويج زبان و خط فارسي در این مناطق کداماند؟ میتوان گفت علاوه بر جریانهای مسلط زبانی و فرهنگی بینالمللی (زبان و فرهنگ غربی) و نیز رقبای منطقهای (روسی، ترکی و عربی)، شکلگیری زبانهای ملی در صد تا صدوپنجاه سال اخیر، مانع اساسی در گسترش و ترویج زبان و خط فارسی در این مناطق بوده است.
پاسخ سوال هفت نیز این است که استفاده از دیپلماسی فرهنگی مناسب، تدوین سند ملی احیا و گسترش نقش زبان و ادبیات فارسی در حوزۀ تمدنی آن، ایجاد زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری مناسب، اعطای بورس تحصیلی به دانشجویان این حوزه، راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی مخصوص حوزۀ تمدنی، چاپ و نشر کتابها و مجلات مشترک، بازنگری در سرفصلهای رشتۀ زبان و ادبیات فارسی بخشی از این راهکارهاست.
در پاسخ به سوال هشتم که توانمنديها و ويژگيهاي خط و زبان فارسي چيست و آیا امکان احیای نقش گذشتۀ زبان و خط فارسی در حوزۀ تمدنی آن وجود دارد؟ میتوان گفت زبان فارسی، زبان دوم جهان اسلام است. این زبان در شکلگیری بسیاری از فرهنگهای ملی حوزۀ تمدنی ایران نقش بارزی داشته و دارد. شاعران و ادبیان این زبان در زمرۀ بزرگترین و شاخصترین شاعران و ادیبان جهان بودهاند. امکان احیای نقش تاریخی زبان فارسی در افغانستان و تاجیکستان وجود دارد. در بقیۀ کشورها باید به فکر برنامهریزی برای ادامۀ حضور ایران و فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی در قالبهای بیانی جدید، از جمله زبان هنر، رسانههای تصویری و ترجمه بود.
وی همچنین بیان کرد این پژوهش با هدف بررسی زمینهها، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی ایران با تکیه بر هفت کشور ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، پاکستان و هندوستان انجام و در پنج فصل تدوین شده است.
خدایار سپس ضمن توضیح فصول تدوین شده در این پژوهش، بیان داشت که فصل اول به کلیات پژوهش اختصاص دارد. در فصل دوم ایران و حوزۀ تمدنی آن با تکیه بر شش بنیاد مشترک شاملِ 1. بستر اقليمي و جغرافيايي، 2. خط، زبان و ادبيات، 3. دين و نظام اعتقادي و اخلاقي، 4. هويت تاريخي، اعياد و جشنهاي ملي و مذهبي، و 6. هنر و معماری تعریف و پس از مقایسۀ شاخصهای توسعۀ انسانی و تولید علم در کشورهای مورد نظر با ایران، هفت کشور یادشده در سه حوزۀ آسیای مرکزی (ازبکستان و ترکمنستان)، قفقاز (آذربایجان، ارمنستان و گرجستان) و شبهقاره (پاکستان و هندوستان) در قالب خاصی ذیل پنج عنوان کلی 1. جغرافیای طبیعی، 2. جغرافیای انسانی (جمعیت و اقوام)، 3. چشمانداز تاریخی و سیاسی، 4. وضعیت اجتماعی و فرهنگی (خط، زبان، دین، و جشنها و مراسم)، و 5. اقتصاد معرفی شده است.
در فصل سوم ظرفیتها، زمینهها و بسترهای موجود در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک در دو بخش 1. مراکز و بنیادهای اجرایی و پژوهشیِ دولتی و مردمنهاد مرتبط با حوزۀ تمدنی مشترک (در ایران و کشورهای هدف)؛ 2. نشریات معتبر خصوصی و دولتی دربارۀ حوزۀ تمدنی مشترک (منتشر شده در ایران و خارج از کشور) معرفی، و سپس حوزۀ تمدنی مشترک در هفت کشور یادشده ذیل سه حوزۀ پیشگفته در قالب خاصی به مخاطب شناسانده شده است.
در فصل چهارم، موانع و راهکارهای گسترش خط و زبان فارسی در کشورهای حوزۀ تمدنی مشترک، بررسی و تحلیل شده است.
در فصل پنجم یافتههای پژوهش و نتیجهگیری ارائه شده و برپایۀ دادههای طرح به سؤالهای هشتگانه طرح پاسخ داده شده و فرضیههای نخستین طرح بررسی شده است.
در ادامه اين نشست دکتر ایرانزاده نيز ویژگیهای این طرح را اينگونه برشمرد: این پژوهش روشمند است و مبتنی بر سوال و فرضیه. همچنین در این پژوهش، تنها از روش استنادی، تاریخی یا کتابخانهای استفاده نشده و به پرسشنامه هم توجه شده و از این منظر هم این پژوهش تقویت شده است و صرفاً مبتنی بر دادههایی نیست که در کتابها آمده و پیشفرضهایی هم که در پژوهش مطرح شده، ارزشمند است.
ایرانزاده همچنین نکاتی را در خصوص گسترش زبان فارسی در حوزۀ تمدنی ایران بیان کرد که از جمله آنها میتوان به این نکات اشاره کرد: 1. ضرورت تأسیس دانشگاههای مشترک در حوزه تمدنی 2. توجه به ادبیات تطبیقی که خوشبختانه این ادبیات در دنیای امروز در حال رشد است 3. جذب دانشجویان در مقاطع دکتری و مربیان و مدرسان 4. کاستن از موانع حضور برخی از هیأتهای علمی در ایران