کارکرد نگارخانهها در هویتبخشی به جریانهای هنری ایران»
باحضور: هادی بابایی فلاح
زمان برگزاری: 13 مرداد 94
برگزار کننده: پژوهشکده هنر
نشست تخصصي ارائه يافتههاي پژوهش «کارکرد نگارخانهها در هویتبخشی به جریانهای هنری ایران» سيزدهم مرداد 1394 با حضور هادي بابايي فلاح، مجري طرح پژوهشي، دكتر محمدعلي رجبي، ناظر طرح پژوهشي و جمعي از صاحبنظران و هنرمندان، در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد.
هویت ایرانی دارای دو بال ایرانیت و اسلامیت بوده و نگاهی رو به جلو و سازنده دارد
بابايي در ابتداي اين نشست ضمن اشاره به اينكه ريشه گالري در اروپا به حدود نيمه قرن 17 و متمايز كردن آن از فضاي موزهها باز ميگردد تصريح كرد: در آن زمان فرهنگستانهاي هنري اروپا (عمدتاً در فرانسه) سعي در ايجاد يك نوع هنر حكومتي مورد تاييد دربار داشتند تا بر اساس آن به خلق اثر هنري و نمايش آن در جايي به نام سالن بپردازند. وي افزود: برپایی سالنها برای نمایش آثار هنری توسط فرهنگستانها تا قرنها تنها راهی بود که یک هنرمند میتوانست از آن طریق اثرش را به تماشای همگان بگذارد. بابايي گفت: اين روند تا اوايل قرن 20 و ايجاد فضاي ايجاد نگارخانههاي مستقل خصوصي با تمركز در پاريس و فرانسه ادامه داشت.
بابايي فعالیت نگارخانههای وابسته به کشورهای خارجی و مراکز شبیه به آن را در ايران از حدود زمانی ورود متفقین به ایران در بحبوحه جنگ جهانی دوم ذكر كرد و گفت: فعالیت رسمی اولین نگارخانه ایرانی که به همت اولین دانشجویان نقاشی ایران افتتاح شد به سال 1328 باز میگردد. از این تاریخ و با فعالیت گروههای هنری و هنرمندانی که عمدتاً گرایشهاي مدرنیستی داشتند، فصل جدیدی در تاریخ هنرهای تجسمی ایران بهوجود آمد و عموم مردم توانستند بهطور مستقیم با کارهای نقاشان نوجوی ایرانی و با اتفاقات هنری دنیای مدرن آشنا شوند. وي در ادامه گفت: نگارخانهها وظیفه نمایش آثار هنری با تمرکز بر هنرهای تجسمی را داشتند و نقش مهمی در هویتبخشی به جریانهای هنری بر عهده گرفتند؛ اما از آن زمان تاکنون چنانچه باید به کارکرد نگارخانههای ایرانی و ارتباط متقابل آنها با جریانهای هنری ایران، توجه نشده است.
او به فعاليت نگارخانهها در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي اشاره كرد و گفت: مسئله مهم در فعالیت نگارخانههای ایرانی در دوران پیش از انقلاب اسلامی، توجه بسیار زیاد و تخصصی آنها به زیرشاخههای جریان هنر مدرنیسم بود؛ چنانكه دیگر جریانهای هنری از جمله هنرهای سنتی ایران جز در موارد معدود، مجال بروز در نگارخانهها را پیدا نمیکردند. مختصر فعالیت هنرهای سنتی و شاخههای آن در نگارخانهها حاصل تلاش تعداد محدودی از هنرمندان و افراد صاحبنفوذ حکومت سابق بود. اما با این وجود، فعالیت هنرهای سنتی بههیچوجه در حد و اندازههای هنرهای مدرن مطرح نشد. وي تصريح كرد: به طور كلي جريانهاي هنري قبل از انقلاب از منظر توجه به فرهنگ ايراني، جريانهايي هستند كه ريشه محتوايي نداشته و تنها شكل بصري را بازتاب ميدهند و بعداً هم مورد بازخواني و نقد خودشان قرار ميگيرند. اين آثار با حمايت همه جانبه دربار و منتقدان آن دوره مواجه بودند. اين پژوهشگر «چشم و هم چشمی» سران کشوری و لشگری و خاندان سلطنتی را یکی دیگر از عوامل حمایت مادی و معنوی از نگارخانهها و فعالیتهای آنها ذكر كرد.
بابايي با اشاره به روند فعاليت نگارخانهها پس از انقلاب اسلامي گفت: در دهه اول انقلاب اسلامی برخی نگارخانههای فعال در دوران پیش از انقلاب، همچنان به کار خود ادامه داده و تعدادی نگارخانه جدید تأسیس شد. وي گفت: با فعالیت جدی فضاهایی چون موزه هنرهای معاصر، هنرمندان موسوم به هنرمندان انقلاب اسلامی مجال پیدا کردند تا آثار خود را در معرض دید عموم قرار دهند و با پشت سر گذاشتن دهه اول انقلاب، فعالیت تعداد زیادی از فعالان هنری، هنرمندان و صاحبان نگارخانههای پیش از انقلاب از سر گرفته شد. در این میان، آثاری که به شکل تلفیقی قصد ایجاد پل بین هنر مدرن و هنر سنتی را داشتند از اقبال بیشتری برخوردار بودند. این فضاهای هنری که ما به ازای قبل از پیروزی انقلاب آنها، جریان نقاشی سقاخانه بود، تمرکز خود را بر نگاه فرمالیستی به داشتههای پیشین هنر ایران متمرکز کرده و توضیح و تفسیر چندان روشنی از بنیانهای نظری کارهایشان ارائه نمیکردند. جامعه هنری، نگارخانهداران و مردم نیز توجه چندانی به معنا و محتوای این جریانهای هنری نداشتند؛ بهطوری که گویا همین حضور حداقلی عناصر ایرانی و اسلامی در نقاشیها، نقاشی خطها، آثار گرافیکی، مجسمهها و آثار تصویرسازی، آنها را اقناع میکرد.
بابايي افزود: از سالهای دهه هفتاد، فعالیت دوسالانهها آغاز گردیده و در این میان دوسالانههایی نیز برای هنرهای اصیل همچون نگارگری در نظر گرفته شد. هنرهایی چون نگارگری در نگارخانههای خصوصی نیز نمایش داده میشدند، ولی به دلیل عدم استقبال منتقدان، در حد هنرهای تلفیقی و هنرهای مدرن بازتابی در جامعه نداشتند. مجري طرح پژوهشي در ادامه به فعاليت نگارخانهها در دهه 80 و 90 اشاره كرد و گفت: در دهههای هشتاد و نود، حجم نقدهای مهم و جدی در نشریات توسط افراد سرشناس، کاهش پیدا کرد. نگارخانهها نیز به اتفاقات پر سر و صدای کوتاه در عرصه نمایشگاههایشان اکتفا کردند. در این دههها تعداد نگارخانهها افزایش چشمگیری پیدا کرده ولی تعداد نمایشگاهها و فعالیت مفید تعداد بسیار زیادی از آنها چشمگیر نبوده است. افت کیفی فعالیت نگارخانهها در دهه اخیر، آنجایی خود را بهتر نشان داد که میبینیم تنها نمایشگاههای مجدد هنرمندان قدیمی و موفق دوران پیش از انقلاب، مثل پرویز تناولی و آیدین آغداشلو با هجوم مخاطبان مواجه میشود.
اين پژوهشگر ضمن اشاره به اينكه در دهه اخیر در زمینه معرفی هنرمندان شاخص نسل جدید یا جریان هنری منسجم و تأثیرگذار، ناموفق عمل شده است، گفت: فعالیت و سیاستگذاری حال حاضر اغلب نگارخانههای ایرانی بر تشویق و ترغیب هنرمندان بر بازنمایی آثار هنرمندان دهههای اخیر یا آثار هنری اخیر کشورهای دیگر متمرکز شده است.
استفاده از همه فضاهاي دولتي و در تمام طول سال، تدوين برنامه منسجم نگارخانهها، تاسيس نگارخانههاي شبهخصوصي توسط معاونت هنري و سازمانهاي دولتي و نيمهدولتي، راهاندازي نشريه تخصصي توسط افراد توانمند داخلي، توجه به اقتصاد هنر، توجه به اتفاقات خوب قبل از انقلاب، برپاكردن نمايشگاههاي فصلي با حضور هنرمندان جوان، تعریف قوانین مشخص برای سنجش کارآیی و فعالیت نگارخانهها، طرحهايي مانند نگارخانهاي به وسعت يك شهر و... را از اهم راهكارهاي پيشنهادي براي ارتقاي اين حوزه دانست.
در بخش دوم این نشست، دکتر محمدعلی رجبی، ضمن تأیید بر کیفیت و ارزش تحقیقاتی این پژوهش، درخصوص وضعيت فعاليت نگارخانهها در دوران پيش و پس از انقلاب اسلامي درباره کارکردها و آسیبهای آنها توضیحاتی داد و راهکارهایی نيز براي ارتقاء سطح هویتبخشی هنری نگارخانههای امروز، ارائه کرد. وي با اشاره به آييننامههای موجود براي فعاليت نگارخانهها، آنها را كافي نداست و بر لزوم سياستگذاری دقيق در حوزه هنرهای تجسمی به ويژه در بخش نگارخانهها تاكيد كرد.