فرهنگ بهداشت در ایران و مسأله اپیدمی
نشست مجازی «فرهنگ بهداشت در ایران و مسأله اپیدمی» از سلسله پیشنشستهای همایش ملی پیامدهای فرهنگی و اجتماعی کرونا، سهشنبه ۱۴ مرداد ۹۹ با حضور فرید قاسملو (عضو هیات علمی بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و فرهنگستان علوم پزشکی) و علیرضا ملکراه (فلوشیپ فوق تخصصی الکتروفیزیولوژی قلب؛ عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران) و با دبیری مصطفی اسدزاده (عضو پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) برگزار شد.
در ابتدای این برنامه فرید قاسملو با یک رویکرد تاریخی و با بیان اینکه گذشته چراغ راه آینده است، به مرور نحوه بروز و شیوع بیماریهای همهگیر در تاریخ جهان و ایران پرداخت و با اشاره به آنفولانزای ۱۹۱۸ و بیماری همهگیر وبا در سال ۱۳۴۴، درمورد فرهنگ بهداشت و تغییرات آن اظهار داشت: در پی آنفولانزای ۱۹۱۸ دولت ایران متوجه میشود که به یک سامانه بهداشتی در کشور نیاز داریم، سامانهای که باید از مسیر پژوهش بگذرد. به همین دلیل پس از این آنفولانزا، انستیتو پاستور ایران در سال ۱۹۲۰ تأسیس شد. پس از وبای ۱۳۴۴ نیز دولت ایران متوجه شد که باید فکری برای مدیریت و تنظیم آموزش پزشکی در کشور بکند که از دل آن، سازمان نظام پزشکی بیرون آمد. متأسفانه یا خوشبختانه ما در طول تاریخ منفعل بودهایم یعنی ابتدا دچار بلیه میشدیم و سپس به فکر سامانهسازی میافتادیم. من تأکید میکنم که پرداختن بهداشت کشور فقط از طریق سامانهسازی و اطلاعرسانی برمیآید. فکر میکنم آگاهیبخشی در زمینه کووید۱۹ و اینکه مردم چه کاری میتوانند بکنند، از دل مردمشناسی برمیآید. پژوهشهای مردمشناسی لازم است بهمنظور چگونگی ورود بیشتر و تمامقد مردم برای مبارزه با کووید۱۹.
علیرضا ملکراه سخنران دوم، «فرهنگ عامه مردم» و «سیستم نظامهای بهداشتی حاکم بر جامعه» را، دو مولفه مهم در فرهنگ بهداشت دانست و گفت: جامعه ایران از نظر فرهنگ عامه، غنیست و ما در سطح جهانی در این زمینه، جزء ملل و جوامع پیشرو هستیم. فرهنگ ما چه پیش از اسلام و چه پس از آن، سرشار از آموزهها و توصیههای بهداشتی بوده است که همین مسائل، فرهنگ بهداشتی مردم را تشکیل میدهد. اما اگر بخواهیم الگوهای رفتاری و رفتارهای اجتماعی درباره اپیدمیها در جوامع مختلف را تحلیل و پیشگویی کنیم، عمدتاً فرهنگ عامه خیلی تعیینکننده نیست. ما مولفه دیگری به نام نظامهای بهداشتی داریم که این مولفه تعیینکنندهتر است. این نظامها هستند که تعیینکننده هستند، سیاستگذاری میکنند و انجام دستورالملهای بهداشتی را پایش میکنند که در این زمینه ما برخلاف مولفه اول، خیلی پیشران نیستیم. اولین تشکل طب و سلامت ما به تأسیس دارالفنون بازمیگردد و خیلی جدید است. اولین بیمارستان هم متعلق به ۱۵۰ سال قبل است و نسبت به جهان، بسیار نوپاست. بنابراین ما ناگزیر هستیم که این الگوهای رفتاری را ذیل این مسأله بررسی کنیم.