بحران آب در سینمای مستند ایران
نشست «بحران آب در سینمای مستند ایران» سهشنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ با حضور فرزاد غلامی (عضو هیأتعلمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران) و با دبیری سندوس محمدی نوسودی با هدف ارائه گزارشی از یافتههای یک طرح پژوهشی خاتمهیافته در پژوهشکده هنر، برگزار شد.
فرزاد غلامی با بیان اینکه طرح «سینمای مستند و مسائل زیستمحیطی: مطالعه چارچوببندی پیامهای بحران آب در مستندهای دهه ۸۰ و ۹۰ ایران»، در سال ۹۹ در پژوهشکده هنر پژوهشگاه مصوب شد و امروز با گذشت یک سال، اهمیت آن بیش از پیش هویدا شده، درباره این مسأله اظهار داشت: اتفاقات اخیر در اصفهان نشان داد که مسأله آب، فراتر از یک مسأله زیستمحیطی رفته و به یک مسأله اجتماعی کلان تبدیل شده است. اگر در غرب، محیطزیست را برای درنوردیدن مرزهای توسعه تخریب کردند، ما در ایران هم محیطزیست را تخریب کردیم و هم به توسعه اقتصادی نرسیدیم. یک تفاوت دیگر مربوط به جنبشهای محیطزیستی میشود. در کشورهای غربی جنبش زیستمحیطی، جنبش آگاهی است اما در ایران، این جنبش، جنبش آگاهی زیستمحیطی نیست؛ جنبش نیازهای برآورده نشده است. در حوزه مدیریت منابع آب نیز، طبق تحقیقاتی که در حوزه مدیریت منابع آب ایران صورت گرفته، جایگاه ایران در مدیریت این منابع، جایگاه نامناسبی است. به همین دلیل، برای من مهم است که ببینم مسأله آب در رسانهها چگونه بازنمایی شده است، چه چارچوبهایی برای مسأله آب مطرح است که به ذهنیت مخاطبان آب شکل میدهد و چه راهکارهای اقناعی میتوان پیشنهاد کرد که بتوان مخاطب را با آن همراه کرد. در ایران اکثر پژوهشهایی که در این خصوص انجام میشود، با نگاه گفتمانی هستند ولی با نگاه «چارچوببندی» بهتر است چون پتانسیل بهتری برای تحلیل پیامهای رسانهای دارد.
او با تقسیم این نگاه کلان به سه حوزه چارچوببندی تشخیصی، تجویزی و انگیزشی، به کارکرد رسانهها در بازنمایی مسأله آب در سه حوزه شناخت مسأله، ارائه راهکارها و مکانیزمهای اقناعی، اشاره و تصریح کرد: در این پژوهش ۲۲ مستند را شناسایی و تحلیل محتوای کیفی و رتوریک کردم. تعداد این مستندها در دهه ۸۰ کم ولی در دهه ۹۰ شاهد افزایش آنها هستیم. در قسمت چارچوببندی تشخیصی، باید بین دو بُعد دلایل بحران آب و دیگری، تبعات آن تفاوت قائل شویم. از میان مستندهایی که به دلایل بحران آب میپردازند، بخشی به علتهای مبتنی بر سیاستهای زیستمحیطی اعم از ابعاد داخلی و ابعاد بینالمللی و بخشی بر علتهای مبتنی بر سیاستگذاریهای عمومی توجه کردهاند. از میان توجه به ابعاد داخلی دلایل بحران آب در ایران میتوان به مواردی چون ناهماهنگی بین دستگاههای متولی حوزه منابع آب، ضعف کارشناسی در طرحهای حفاظت از محیطزیست، عدم احداث سد برای مدیریت آبهای جاری، انتقال آب بینحوزهای بدون توجه به تبعات آن و ... اشاره کرد. موضوع شناسایی تبعات بحران آب نیز، به تبعات زیستمحیطی و تبعات غیرزیستمحیطی قابل تقسیم هستند که در این مستندها، تبعات غیرزیستمحیطی مثل ایجاد فقر و مشکلات معیشتی، ازبین رفتن برخی مشاغل و ...، خیلی برجستهتر و تبعات زیستمحیطی، کمرنگ هستند که علت این مسأله این است که هنوز در مستندساز ما، نگاه زیستمحیطی جایگاهی ندارد.
در بخش چارچوب تجویزی نیز، تمرکز بر روی راهکارهای ساختاریست و کموبیش، به صورت جزئی و مختصر به راهکارهای غیرساختاری هم توجه شده است. در این بخش، کل مسأله بحران آب در ایران، به توسعه پایدار تقلیل داده شده است. یعنی از این منظر، توسعهای اهمیت دارد که پایدار باشد. ما حتی در این مستندها، بحث اقتصاد سیاسی آب را نمیبینیم. این نشان میدهد که هنوز برای ما، مسأله محیطزیست اهمیت ندارد.
در چارچوبهای انگیزشی هم، میتوان از مکارنیزمهای اقناعیای چون ایجاد ترس با اغراق، نگرش جمعی، ارائه راهحل، مقایسه (وضعیت مصرف آب در ایران و دنیا و...) و اعتبار منبع نام برد. بارزترین این مانیزمهای اقناعی مورد اول یعنی ایجاد ترس با اغراق در تبعات بحران آب است که این مورد میتواند با ایجاد ترس بیش از حد، مخاطب را دچار گریز و انفعال کند.
عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران به ظرفیت و مزایای رسانههای اجتماعی در مقایسه با رسانههای رسمی پرداخت و خاطرنشان کرد: بخشی از مستندها به دلیل آنکه به سفارش نهادهای رسمی و تحتتأثیر سیاست دستگاههای اجرایی، ساخته میشوند، چارچوبهایی که ارائه میدهند، چارچوبهای رسمی است و مسائل آب، در قالب آنها ارائه میشوند اما در رسانههای اجتماعی به دلیل اینکه محدودیتهای چارچوبی وجود ندارد، امکان بازنمایی موضوع به آسانی وجود دارد و نیز، تبعات سیاسی اجتماعی ازجمله نگاه عدالت اجتماعی و مسائل دیگر، در آن دیده میشود. همچنین، میتوان از ظرفیت رسانههای اجتماعی برای معرفی این مستندها هم استفاده کرد. سینما بیشتر در قالب گفتمان رسمی مسائل آب را مطرح میکند ولی رسانههای اجتماعی خیر. فضای رسانه اجتماعی میطلبد که یک نگاه متفاوت را ایجاد کند که امیدوارم این نوع نگاه، به فضای رسانههای رسمی هم منتقل شود تا بتوان با یک چارچوب کلانتر به موضوع نگاه کرد.
غلامی در پایان سخنان خود با اشاره به اهمیت نگاه اجتماعی به مسأله آب، متذکر شد: اگر مسأله آب در سیاستهای کلان اجتماعی، با نگاه اجتماعی دیده نشود، مسأله از این هم بحرانیتر خواهد شد. لازم است که سواد اجتماعی آب در ایران تقویت شود که یکی از راههای رسیدن به آن، همین مستندها هستند که باید ساخت آنها همراه با نگاه کلانتر و چندبعدیتر، بیشتر شود که نتیجهاش این است که شهروند باسواد آب خواهیم داشت؛ یعنی کسی که نسبت به همه ابعاد مسأله آب آگاه است و آن را در همه ابعاد و رفتارهای زندگی خود (رأی دادن، مصرف و ...) به کار خواهد برد. لذا اگر توجه به این موضوع را در فضای رسانهای خود تقویت کنیم، ورود و مدیریت بهتری به موضوع خواهد شد.
فراهمکردن زمینه ارائه خدمات تحقیق و پژوهش ساخت فیلم مستند برای مستندسازان در حوزه مسائل زیستمحیطی، استفاده از مشاور رسانهای مسلط به اصول اقناع و عمومیکردن مسائل علمی در ساخت مستندها، حمایت مالی از ساخت آثار در حوزه محیطزیست و بحران آب، خرید مستندهای تولیدشده توسط وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی و ...، ازجمله پیشنهاداتی بود که غلامی برای بازنمایی هرچه بهتر مسأله آب در مستندها عنوان کرد.
گزارشاز: فریبا رضایی