چالش‌های تدریس علوم‌اجتماعی در مدارس

چالش‌های تدریس علوم‌اجتماعی در مدارس

نشست دوم از سلسله‌نشست‌های تخصصی «مدرسه اجتماعی؛ تاملاتی در آموزش مدرسه‌ای فرهنگ» با عنوان «چالش‌های تدریس علوم‌اجتماعی در مدارس» یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ با حضور محمدتقی عینی‌زاده (معلم علوم‌اجتماعی)، فرشته انصاری (معلم علوم‌اجتماعی)، ریحانه شهبازی (معلم علوم‌اجتماعی) و علیرضا ابراهیمی (معلم علوم‌اجتماعی) و دبیری علیرضا حیدری (معلم علوم‌اجتماعی) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار ‌شد.

در این برنامه ابتدا محمدتقی عینی‌زاده درباره مشکلات اصلی در آموزش و یادگیری علوم‌اجتماعی در مدارس گفت: یکی از مسائل آموزش و یادگیری در علوم‌اجتماعی در مدارس، عدم ارتباط آن با دانشگاه است. آموزش‌ها و رویکردهای دانشگاه با آموزش‌ها و رویکردهای مدرسه یکسان نیست و فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها در مدارس با رویکرد جدیدی مواجه می‌شوند. آموخته‌های معلم با نظام آموزشی‌ ترجمه‌ای و کمتر انتقادی همراه است و همین باعث می‌شود رویکرد مطالب در مدارس برای او غریب باشد. اگر رویکرد انتقادی در دانشگاه‌ها حاکم بود، این رویکرد خود را در فارغ‌التحصیلان آن نشان می‌داد و همین باعث ورود رویکرد انتقادی به مدارس و اصلاح کتاب‌ها می‌شد.

او با بیان اینکه نگاه ما به علوم‌انسانی در آموزش‌وپرورش به معنای دقیق آن نیست، افزود: دانش‌آموز و مدرسه انتظار دارند صرفاً محفوظاتی با رویکرد حافظه‌محوری باشد درحالی که هدف کتاب علوم‌اجتماعی در مدرسه توانمندکردن دانش‌آموز در فهم و نقد است. در علوم‌اجتماعی با رویکرد تفسیری به دنبال این هستیم که معناها را دریابیم اما رویکرد حافظه‌محوری پاسخگوی آن نیست. کتاب علوم‌اجتماعی در مدارس در این راستا تدوین شده و به همین دلیل آن را دشوار می‌دانند و معتقدند کتاب باید حاوی مطالب آسان و بدون نیاز به تأمل باشد.

این دبیر علوم‌اجتماعی در ادامه از لزوم ساده‌سازی برخی مطالب این درس در مدارس سخن گفت و ابراز داشت: برخی از عبارات یا مفاهیم درس علوم‌اجتماعی ممکن است برای معلمان دشوار باشد. از این‌رو این مطالب نیاز به ساده‌سازی دارند تا هم معلمان خوب بتوانند آن را تدریس کنند و هم دانش‌آموزان آن را به‌خوبی بیاموزند. با ساده‌سازی مطالب، فاصله دانش‌آموز با محتوای این کتاب کمتر می‌شود. علاوه بر این مسئله، مشکل دیگر این است که برخی معلمان غیرمرتبط با این درس هستند. ما در حد قابل‌توجهی معلم غیرمرتبط داریم که حتی در حد دو واحد هم علوم‌اجتماعی نخوانده‌اند. این مشکل فهم این درس را در مدارس دوچندان می‌کند.

ریحانه شهبازی دومین سخنران این برنامه با بیان اینکه علوم‌اجتماعی در اولویت نیست، اظهار داشت: علوم‌اجتماعی همچنان در اولویت نیست و این موضوع خود را در برنامه‌ریزی‌های کلان، تربیت نیروی متخصص و آموزش‌های جزئی‌تر نشان می‌دهد. ما اهداف کلانی در رسیدن دانش‌آموزان به آن نقطه داریم ولی متأسفانه به دلیل تغییرات سریع نسلی این اهداف محقق نمی‌شوند. ما امروز دغدغه‌های دانش‌آموزان را در نظر نمی‌گیریم و محتوای کتاب‌های درسی در خیلی از موارد با واقعیت آن‌ها فاصله دارد. این فاصله را زمانی که سن دانش‌آموز کمتر می‌شود، بیشتر متوجه می‌شویم.

او با اشاره به برخی مشکلات در این حوزه، در انتقاد از آن‌ها گفت: بخشی از مشکلات مربوط به نیروهای متخصص آموزشی و برخی دیگر به سیستم آموزشی برمی‌گردد که امکان خلاقیت را به معلمان نمی‌دهد. مجموع این عوامل باعث می‌شود محتوایی که تولید می‌شود، کاربردی نباشد و دانش‌آموز فهمی از آن نداشته باشد. بنابراین اگر می‌خواهیم مطالب کاربردی و بنا به ضرورت و فهم بچه‌ها باشد، باید به این فکر کنیم که دغدغه‌های آن‌ها چیست. فرزندان ما خیلی سریع تغییر می‌کنند و مطالب باید متناسب با آن‌ها به‌روزرسانی شوند.

فرشته انصاری سومین سخنران این برنامه در سخنان خود به ابعاد مثبت و منفی کتاب‌های علوم‌اجتماعی در مدارس اشاره و تصریح کرد: یکی از کتاب‌های خوب علوم‌اجتماعی کتاب جامعه‌شناسی مقطع دهم است. این کتاب مفاهیم و اصطلاحات جامعه‌شناسی را به‌صورت تیتربندی‌شده و مشخص یکی پس از دیگری توضیح می‌دهد. کلاس جامعه‌شناسی یک کلاس گفت‌وگومحور است و هیچ معلم جامعه‌شناسی نمی‌تواند بدون گفت‌وگو کلاس خود را پیش ببرد. در این کتاب چند درس کنار هم قرار می‌گیرند تا به بحث تحول فرهنگی برسند و ذهن دانش‌آموز را برای مباحث تعارض فرهنگی، تزلزل فرهنگی و بحران هویتی آماده کنند. یکی از مزیت‌های این کتاب این است که صاحب رشد ذهنی دانش‌آموز شده است. این کتاب که به پایان می‌رسد دانش‌آموز به مرحله‌ای از تعالی می‌رسد و معلم از آن لذت می‌برد. کتاب جامعه‌شناسی مقطع یازدهم هم مخصوصاً زمانی که از چیستی فرهنگ غرب صحبت می‌کند، جذابیت‌هایی دارد اما برخی قسمت‌های کتاب فشار ایدئولوژیک دارد و از ابتدا تا انتها گردن غرب را می‌زند در مقابل سعی می‌کند جهان اسلام را بالنده معرفی کند. هرچند که بالنده بوده اما بهتر بود به ضعف‌های آن هم اشاره می‌کرد تا اگر سوالی برای ذهن دانش‌آموز درباره چرایی وضعیت کنونی کشورهای اسلامی پیش آمد، بتواند پاسخی برای آن بدهد. درس 8 جامعه‌شناسی دوازدهم هم خیلی زیباست و مفاهیم در ان تا حدودی به هم متصل هستند.

او با اشاره به برخی مشکلات در این حوزه اضافه کرد: یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این است که کتاب‌های جامعه‌شناسی مخصوصاً مقطع دهم ساعت کافی ندارند. این کتاب دو واحد است اما به اندازه ۴ واحد حرف برای گفتن دارد. متأسفانه دفتر تأالیف توجه‌ای به این مسائل نمی‌کند درحالی‌که این مسئله واقعاً جدی است و برای معلمی که حرفی برای گفتن دارد و می‌خواهد دانش‌آموز خود را به نقطه بالاتری برساند، دشوار است. مشکل بعد، پیچیدگی و غامض‌بودن جملات و پاراگراف‌هاست. این پیچیدگی چنان جانکاه می‌شود که کمر معلم می‌شکند. ۱۳ سال از عمر این کتاب می‌گذرد و اعتراضات زیادی از اقصی نقاط کشور علیه آن وجود دارد. دفتر تألیف باید به این موضوع توجه کند و حداقل بدون تغییر در محتوا، جملات را ساده‌سازی کند. یک معضل دیگر خود مدارس هستند. به‌طور مثال کتاب هویت اجتماعی که برای رشته‌های علوم‌تجربی و ریاضی سال دوازدهم گذاشته‌اند، کمکی به دانش‌آموزان نمی‌کند. اغلب دانش‌آموزان در این سال درگیر دروس دشوار تخصصی و تست‌زنی و آمادگی برای کنکور هستند و توجهی به این درس نمی‌کنند. مدارس از اهمیت این موضوع غافل هستند در حالی که اگر به آن توجه می‌کردند، موج عظیمی ایجاد می‌شد.

چالش بعدی خود معلم است. حوزه علوم‌اجتماعی حوزه تفکر است و می‌طلبد که معلم نیم‌نگاهی به مباحث علوم‌اجتماعی بیندازد و کتاب‌های گسترده‌تری مطالعه کند. متأسفانه برخی معلمان به لحاظ فکری فاصله زیادی با مطالب درسی دارند و حاضر نیستند کتاب‌های غیردرسی را بخوانند. در حالی که معلمان باید همسو با غامض‌گویی‌ها خود را رشد دهند.

در پایان این نشست علیرضا ابراهیمی در انتقاد از غلبه دیدگاه‌های خاص در کتاب درسی، خاطرنشان کرد: در علوم‌اجتماعی مدرسه باید تا جایی که ممکن است همه رویکردها درس داده و سپس نقد شود و تصمیم‌گیری نهایی به دانش‌آموز واگذار شود. هدف دانش‌آموز از آمدن به مدرسه، فراگیری علم است. بنابراین مطالب باید کاملاً علمی باشند. کتابی علمی است که بتواند هم خوبی‌ها و هم بدی‌ها را بگوید. هرچند ما ناچار از قضاوت هستیم ولی باید تا حد امکان خود را از قضاوت‌ها کنار بکشیم و آن را بر عهده دانش‌آموز بگذاریم. در نگاه به مسائل مختلف غرب، معمولاً دیدگاه گروه خاصی مانند جلال آل احمد در کتاب دیده می‌شود در حالی که دیدگاه‌های مختلفی درباره یک مسئله می‌تواند وجود داشته باشد که لزوماً هم از موضع مخالف نباشند. نتیجه این کار این است که وقتی دانش‌آموز با یک دیدگاه خاص وارد دانشگاه می‌شود، ناگهان دچار هجمه‌ ایده و دیدگاه درباره غرب می‌شود. کتاب علوم‌اجتماعی مدارس ما همه‌چیز را پوشش نمی‌دهد و فقط حوزه‌ای که به زعم نویسنده لازم بوده، آورده و بقیه حوزه‌ها رها می‌شود. وقتی دانش‌آموز چیزهایی را که لازم است، نشوند آن بخش‌های مثبت را هم قبول نخواهد کرد و به گفته‌شدن حقایق شک خواهد کرد.


گزارش از: بهاره رضایی




برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید