هویت فرهنگی ایرانیان؛ ابزارهای سیاستی مدیریت حافظه جمعی و تاریخی

هویت فرهنگی ایرانیان؛ ابزارهای سیاستی مدیریت حافظه جمعی و تاریخی

نشست تخصصی «هویت فرهنگی ایرانیان؛ ابزارهای سیاستی مدیریت حافظه جمعی و تاریخی» با همکاری دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲ با حضور سید مجید امامی (دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور)، محمدسعید ذکایی (عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی) و زهرا محسنی‌فرد (دانش‌آموخته جامعه‌شناسی و پژوهشگر حوزه نوجوان) در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمدسعید ذکایی در باب اهمیت حافظه سخن گفت و اظهار داشت: حافظه عنصر مهمی در هویت اجتماعی است و هویت‌یابی‌های ما سوار بر آن هستند. حافظه، گذشته، حال و آینده است که ضمن بازخوانی و بازسازی گذشته، می‌تواند با نظمی که به ما می‌دهد، مسیر پیش‌بینی آینده را برای فرد، گروه و اجتماع فراهم کند. حافظه همچنین الزامات اخلاقی در رعایت حقوق دیگران، توجه به ایده‌آل‌ها و آرمان‌ها و استانداردهای زندگی را تأمین می‌کند. حافظه می‌تواند وجه امنیتی هم داشته باشد؛ به‌طوری که اگر حال حافظه خوب باشد، حکمرانی هزینه کمتری برای آن صرف خواهد کرد. حافظه همچنین می‌تواند وجه عاطفی داشته باشد و انگیزه‌ای برای عمل، جنگیدن، صلح‌ و همزیستی مسالمت‌آمیز فراهم کند.

او با اشاره به مسئله حافظه در ایران افزود: حافظه چه در جوامع دموکراتیک و چه در جوامع با وجه دموکراتیک کمتر، اساساً موضوعی برای مناقشه است. آنچه که می‌تواند پروبلماتیک حافظه باشد و بخشی از آن هم در مورد ایران صدق کند، این است که عواطف منفی بر عواطف مثبت سایه اندازد؛ اینکه کفه ترازو به نفع کدام یک سنگینی کند، معیاری است که می‌توان فهمید حال حافظه خوب است یا خیر. نشانه دیگر، آشفتگی در سیاست حافظه است که بلاتکلیفی، تردید، آزمون و خطاکردن‌ در گفتمان‌ها و بازنمایی‌ها از مصادیق آن هستند. مسئله دیگر، امتداد شکاف‌های اجتماعی و رسیدن آن به حوزه حافظه است که گاهی حافظه مقاومتی و ضدحافظه‌ها را شکل می‌دهد. شکاف‌های نسلی لایه دیگری است که در خصوص حافظه اهمیت می‌یابند. هرچند نسل‌ها تغییر می‌کنند و پویا هستند اما این تغییر باید با استمرار و پیوند همراه باشد که اگر این توازن بهم بخورد، برای حافظه جمعی ما مسئله‌ ایجاد می‌شود. موضوع دیگر، مدیریت منابع حافظه‌ای است که در کشور ما خوب نبوده است. مسئولیت حفظ و تداوم و تغییر حافظه اساساً نمی‌تواند با دولت باشد و نیاز است که عامل‌های دیگر ازجمله بخش خصوصی و نیمه‌خصوصی هم در آن نقش داشته باشند.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی سیاست حافظه را سازماندهی حافظه و جزء اختیارات کارگزاران سیاسی دانست و درباره برخی مختصات آن گفت: وساطت و نظارت نهادهای حافظه رسمی در وهله اول مربوط به تداوم حافظه و در مواقع لازم، تغییر آن است اما سیاست حافظه فقط تداوم و بازنمایی آن در خدمت ارزش‌ها و هنجارها نیست و لازم است در خدمت بازسازی، تغییر یا حتی فراموش‌کردن هم قرار گیرد. حافظه‌ای که در مسیر درست است، ضمن نگاه به گذشته به آینده هم نگاه می‌کند. تمرکز سیاست حافظه بر ثبت و ضبط وقایع تاریخی یا شکل‌دهی آن‌ها در مسیر موردنظر است. هرچند ظرفیت سیاسی‌شدن حافظه در همه کشورها وجود دارد اما در کشور ما حافظه بیش از اندازه سیاسی شده است که این در مواردی به دوسویه‌گی، تردید و آشفتگی دامن زده است. در این خصوص ادعاسازان متکثر حافظه داریم که با حضور رسانه‌ها این قبیل ادعاسازی‌ها و پرتاب‌کردن ایده و اندیشه بدون پذیرش هیچ‌گونه مسئولیتی زیاد شده است. این تکثر ادعاها و اینکه چه محتوایی در سیاست حافظه گنجانده شود، نیاز به مدیریت دارد.

ذکایی در پایان با بیان اینکه چارچوب‌بندی‌های ما درباره حافظه جمعی محل مناقشه است، در خصوص کاستی‌های این حوزه خاطرنشان کرد: بخش غیردولتی را هیچ‌گاه در سیاست‌گذاری دخیل نکرده‌ایم و حافظه را به سویه‌های رسمی تقلیل داده‌ایم. تاریخ‌نگاری اجتماعی ما ضعیف است، از ظرفیت‌های فراملی در حافظه خیلی خوب بهره نمی‌گیریم و نهایتاً اینکه سیاست تفاوت را به‌رسمیت نمی‌شناسیم.

در ادامه زهرا محسنی‌فرد موضوع حافظه جمعی را در نسبت با نوجوانان طرح کرد و نوع نگاه به فرهنگ، هویت و سیاست‌گذاری را از جمله ملاحظات ورود به آن دانست. او با بیان اینکه پژوهش‌های انجام‌شده در حوزه نوجوانان بسیار کم هستند، ادامه داد: در ایران پژوهش‌هایی که به هویت فرهنگی نوجوان توجه کرده باشند، بسیار کم هستند. ما باید با تعریف مشخص از هویت، فرهنگ و سیاست‌گذاری فرهنگی به موضوع نوجوان بپردازیم. آنچه که در هویت فرهنگی اهمیت دارد، تداوم و استمرار تاریخی است و نوجوان باید بتواند خود را در پیوند با گذشته تعریف کند. خیلی مهم است که بدانیم نوجوان چطور و با کمک چه ابزارهایی تاریخ را به یاد می‌آورد و سهم رسانه و دنیای تصویری که او را احاطه کرده، چیست. به نظر می‌آید حال حافظه تاریخی خوب نیست و حتی افرادی که در دهه 50 زندگی می‌کرده‌اند، مولفه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به‌گونه‌ای به یاد می‌آورند که گاهی با شواهد و اسناد فعلی متفاوت است.

او با استناد به مطالعه‌ای انجام‌شده در حوزه نوجوانان، ضمن اشاره به اهمیت نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری هویت فرهنگی نوجوانان، به برخی عوامل موثر دیگر اشاره و تأکید کرد: نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری هویت فرهنگی و به‌عنوان یک ابزار در حافظه تاریخی بسیار موثر است. در پژوهشی انجام‌شده در خصوص نوجوانان، نقش رسانه‌های خارجی محرز بود و آن‌هایی که بیشتر در معرض شبکه‌های خارجی بودند، تعلق‌خاطر کمتری به عوامل فرهنگی داشتند و این لزوماً به معنای تعلق‌خاطر بیشتر نوجوانانی نبود که در معرض شبکه‌های داخلی قرار داشتند. این موضوع نشان می‌دهد در حال حاضر برنامه‌های مشخص و موثری برای تقویت هویت فرهنگی در رسانه‌ خود نداریم. خانواده عامل موثر دیگری است که در الگوی رفتاری نوجوان و شکل‌گیری هویت در او بسیار موثر است. حل خیلی از مسائلی که در حوزه نوجوانان داریم در گروی حل آن در حوزه خانواده است. علاوه بر نهاد خانواده، باید نقش نهاد آموزش را نیز جدی بگیریم. آنچه که در دوره نوجوانی به‌واسطه نهاد آموزش و مدارس رقم می‌خورد، بسیار مسئله حائز اهمیتی است. به‌طور کلی نوجوانان ایرانی به لحاظ مبنای ارزشی، نوع مسائل، سبد محصولات فرهنگی، نوع مواجهه با دین و ...، متفاوت و متمایز از یکدیگر هستند و نیاز داریم وضعیت دقیق آن‌ها را در کشور بدانیم. اگر قرار است وارد حوزه توصیه شویم، باید پیش از هر چیز برای سوال‌های توصیفی و تبیینی، پاسخ‌های فربهی داشته باشیم. ابتدا نیازمند این هستیم بدانیم چه وضعیتی داریم و سپس چه کارهایی برای بهبود شرایط می‌توانیم داشته باشیم.

سید مجید امامی سومین سخنران این نشست ضمن اشاره به اهمیت پژوهش‌های پدیدارشناسی در حوزه هویت تاریخی و ملی، درباره سیاست‌های حافظه اظهار داشت: سیاست‌های حافظه همواره لافاصله پس از حوزه مدیریت فرهنگی و هویت تاریخی در دنیا مطرح است که با تمام وجود سعی می‌کنند انباشت، نگهداشت و به‌روزرسانی ادراک شهروندان و گروه‌های مختلف اجتماعی را از سرمایه تاریخی و فرهنگی خود ارتقا دهند یا در آن نوآوری داشته باشند. معروف‌ترین ابزارهای ما در سیاست‌های هویتی، زمان‌رویدادها مثل شب یلدا، مکان‌رویدادها مثل مناطق عملیاتی دفاع مقدس و عام مناسک و موزه‌ها هستند. این ابزارها امروز به دلیل تحول زمان و مکان در عصر فضای مجازی و بیگ دیتا و نیز کنشگری فردگرایانه و اتمیزه‌ در جامعه، دستخوش تحلیل و تضعیف شده‌اند. مثلاً در حالی که ما از نام‌گذاری تقویم صحبت می‌کنیم، مردم و جوان‌ها تقویم خود مانند هالوین، کریسمس، ولن تاین و ... را از شبکه‌های اجتماعی و جهانی می‌گیرند که به فراخور آن مناسک و نهایتاً بازاری حول آن‌ها شکل می‌گیرد. لذا لازم است سیاست‌گذاران هویت تاریخی در ابزارهای خود تجدیدنظر کنند. علاوه بر دکترین حوزه هویت فرهنگی و تاریخی، باید تحول در ابزارهای سیاست‌گذاری و مدیریت حافظه مورد نقد و بررسی جدی قرار گیرند.


گزارش از: بهاره رضایی



برچسب ها
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید