الزامات سنجش وضعیت دانش و نگرش تاریخی ایرانیان ۷
هفتمین نشست از سلسلهنشستهای تخصصی «الزامات سنجش وضعیت دانش و نگرش تاریخی ایرانیان» چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲ با حضور سعید صفارحیدری (دانشجوی دکتری جامعهشناسی فراملی و جهانی در دانشگاه ایلینوی شیکاگو) و دبیری بهروز رضایی (پژوهشگر مرکز طرحهای ملی پژوهشگاه) بهصورت برخط برگزار شد.
در این نشست سعید صفارحیدری با انتخاب عنوان «استعمارزدایی از خاطره ۵۷» از وظیفه خاص علوماجتماعی در تولید دانش تاریخ ایرانی سخن گفت و تصریح کرد: ما باید رخداد سال ۵۷ را بدون هیچگونه ارزشگذاری و در زمینه تاریخی خود ببینیم و از منظر علوماجتماعی بگوییم چرا چنین رخدادی مهم است. بهعبارت دیگر، پیش از هر چیز باید رخداد 57 را بهعنوان یک رخداد در همان مقطع تاریخی ببینیم و از مقایسه قبل و بعد آن بپرهیزیم. چون ساختن دوگانهها منجر به ایجاد بحران در تولید دانش شده است. جامعهشناسی در بررسی چرایی این اتفاق، یا به دنبال تفسیر تاریخی از آن بوده یا علتها و دلایل رخدادن آن که این یک بحران است. موضوعی که کمتر به آن توجه شده، سطح رخداد تاریخی و چیستی فهم ما از آن سوژه تاریخی و تولید دانش در آن است؛ سطحی که در آگاهی تاریخی خیلی اهمیت دارد. هیچکدام از مطالعات جامعهشناسانه از انقلاب ۵۷، معنای واقعی انقلاب ایران را توضیح نمیدهند. در جامعهشناسی معمولاً وقتی از تاریخ صحبت میکنیم، زنجیرهای از مفاهیم مانند هویت ملی، دموکرازیسیون، جهانیشدن، نئولیبرالیزم و ... را میآوریم؛ در حالی که باید از این گرایش نامینالیستی و ارزشگذاریها در علوماجتماعی دوری کنیم و اجازه دهیم رخدادهای تاریخی، خودشان را به شکل دقیق به ما نشان دهند. ما دچار بحران تولید دانش هستیم و نمیتوانیم در سطح معنا، تولید دانش کنیم. بنابراین چیزی که درون مفهوم استعمارزدایی وجود دارد، اهمیت ورود مردم در تاریخ و آوردن آنها در تفسیرهای تاریخی است.
او با بیان اینکه خاطره به یادآوردن چیزی است که فراموششده، درباره اهمیت خاطره ۵۷ گفت: انقلاب ۵۷ به یادآوردن چیزی است که ما خود آن را انجام دادهایم. تاریخنگاری صرفاً آوردن دلایل در بروز وقایع تاریخی نیست، بلکه اهمیت آن در شهادتی است که برای آیندگان میدهد. کاری که علوماجتماعی باید انجام دهد این است که بدون متوسلشدن به نظریهای، تفسیرهایی ایجاد کند که یادآور آن خاطره باشد. سطح خاطره نوعی از تولید دانش است که بین دانش ذهنگرایانه و عینگرایانه قرار میگیرد. خاطره را میتوان در سطوح مختلفی چون سطح دورکیمی-آلباکسی، سطح هابسبامی-آندرسونی و سطح ساب الترنانها، مطالعه کرد که در هرکدام خاطره یا بهعنوان مجرای استمرار نظم تاریخی است یا دولتها و نهادها را عامل بقای خاطرات میدانند یا مردم را در خاطره مهم میدانند و به خاطره از پایین نگاه میکنند. باید گفت هیچکدام از این رویکردها، تجربه ما از انقلاب را بازنمایی نمیکنند و سطح پیشنهادی بنده در رویکرد استعمارزدایی، خاطره را از پایین و در بستر تحرک تاریخی میبیند که بهویژه خاطره جمعی در آن اهمیت مییابد که نوعی بازنمایی خود مردم است.
این جامعهشناس در انتقاد از رویکردهای موجود به تاریخ، بر ضرورت استعمارزدایی از این رویکردها تأکید و خاطرنشان کرد: در مورد مدرنیته ایرانی یا انقلاب ۵۷ به چند شکل نظریهپردازی کردهایم که همه مربوط به بازنمایی تاریخی بوده است. این نظریات در یک نقطه مشترک هستند و آن اینکه عاملیت انسان ایرانی را ندیدهاند. بخش زیادی از تئوریهای ما به نظریه عقبماندگی برمیگردد درحالی که هیچ جامعهای خودش را ذیل عقبماندگی تعریف نکرده است. دیگری، رویکرد انحطاط است که معتقد است فقط در دورهای خاص، برتری تاریخی داشتهایم و باید به آن برگردیم. این رویکرد هم با نگاه ایدهآلیستی به تاریخ، مردم را نمیبیند. نظریه جامعه کوتاهمدت هم قائل به هیچ شکلی از نظم قانونی در تاریخ جامعه ایران نیست که این نگاه نیز، امکان تحرک تاریخی ما را میگیرد. در نقطه مقابل این نظریات، نظریههای استعمار یا غربزدگی هستند که کل دلیل عقبماندگی ما را به استعمار ربط میدهند یا تمامی تحرکات ما را برگرفته از غرب میدانند. این نوع نگاهها به تاریخ، بحرانهایی هستند که به لحاظ معرفتی ما را بیرون از تاریخ قرار میدهند. مشکل این است که ما نتوانستهایم از تجربه تاریخی خود، تولید دانش کنیم. کشوری که چنین است، در بازنمایی تاریخی هم مشکل خواهد داشت و قدرت چانهزنی سوژه ایرانی را نخواهد دید.
صفارحیدری در پایان با استناد به مفهوم «تاریخنگاری اکنون» فوکو، بر اهمیت تاریخنگاری اکنون تأکید کرد و متذکر شد: ما باید تاریخنگاری اکنون را تمرین کنیم. بهعبارت دیگر باید انسان امروز را ببینیم و کمکم به عقب و به دل تاریخ برویم. تاریخنگاری ما همواره بهگونهای بوده که نسبت تاریخ با امروز و حال اکنون ما دیده نشده است. نکته دیگر این است که ما همواره در تاریخ و گفتوگو بودهایم، کنش داشته و چانهزنی کردهایم و تأثیرات خود را بر جای گذاشتهایم اما این واقعیت در تاریخ و تفسیرهای تاریخی دیده نشده است. باید از خود تاریخی خود مراقبت کنیم. وقتی از تاریخ ایران صحبت میکنیم، باید تحرک مردم را در تاریخ ببینیم و مراقب باشیم در دام هیچکدام از نظریات نیفتیم.
گزارش از: بهاره رضایی