متن کامل کتاب «آموزش همگانی هنر در ایران» در دسترس قرار گرفت

متن کامل کتاب «آموزش همگانی هنر در ایران» در دسترس قرار گرفت

متن کامل کتاب «آموزش همگانی هنر در ایران؛ تحلیل جامعه‌‌شناختی آموزش هنرهای تجسمی در مراکز فرهنگی و مؤسسه‌های هنری شهر تهران» که توسط دكتر محمدرضا مریدی، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات پژوهش شده است در دسترس قرار گرفت.

این كتاب که در سال ۱۳۹۳ از سوی انتشارات پژوهشگاه منتشر شده است، به دنبال جستجوی مفاهیم و روش‌های تازه برای بهبود آموزش هنر در آموزشگاه‌ها، فرهنگ‌سراها، سرای محله‌ها و دیگر مراکز آموزش همگانی هنر است. علاوه بر این، پژوهشی جامعه‌شناسانه دربارۀ علاقه‌مندان هنر است. نویسنده  این کتاب تأکید می‌کند که آموزش هنر به‌مثابه فعالیت فرهنگی بخشی از انتخاب‌های اجتماعی افراد است که آنها را به سوی مشارکت فرهنگی، مهارت در کار گروهی، افزایش اعتمادبه‌نفس و همچنین پرورش تفکر خلاق و بازاندیشانه هدایت می‌کند. از این رو، مطالعۀ آموزش همگانی هنر و نظام دسترسی افراد به کلاس‌های هنری مدنظر کارشناسان برنامه‌ریزی اجتماعی نیز می‌باشد.

 كتاب «آموزش همگانی هنر در ایران» در پنج فصل تدوين شده است:

 فصل اول ـ واکاوی مسئله

 فصل دوم ـ‌ نظريه‌ها و رویکردهای آموزش همگانی هنر

 فصل سوم ـ آموزش عمومی، تخصصی و همگانی هنر در ایران

 فصل چهارم ـ مطالعۀ میدانی وضعیت آموزش همگانی هنر در ایران

 فصل پنجم: جمع‌‌بندی و نتیجه‌‌گیری

 در فصل اول نویسنده، پرسش‏های اصلی خود را مطرح کرده و سپس پیشینه مطالعاتی این اثر بررسی کرده است. دو پرسش اصلی که نویسنده در کتاب دنبال کرده است، عبارتند از: 1. هنرجویان و علاقه‏مندان به هنر غیرحرفه‏ای چه ویژگی‏های اجتماعی دارند؟ 2. ارزیابی مدرسان هنر و هنرمندان از آموزش همگانی هنر در ایران چیست؟

 در فصل دوم نظريه‌ها و رویکردهای آموزش همگانی هنر بررسی شده است. نویسنده در این فصل ابتدا ضمن پرداختن به سنت‌‌های آموزش و روش‌‌ها و شیوه‌‌های آن، چهار آموزش را از یکدیگر متمایز کرده است که عبارتند از: آموزش حرفه‌ای، آموزش تخصصی، آموزش عمومی و آموزش همگانی. آموزش حرفه‌‌ای هنر اغلب در مکان‌‌های خاص با حضور استادان برجسته برگزار می‌‌شود؛ مانند آموزش در آموزشگاه‌‌های معروف یا برگزاری دوره‌‌های کوتاه‌مدت حرفه‌‌ای در نگارخانه‌‌ها و موزه‌‌ها. دوره‌‌های تخصصی آموزش هنر در دانشگاه‌‌ها دنبال می‌‌شود و آموزش عمومی هنر که درواقع همان آموزش مدرسه‌‌ای است، برای فراگیری دانش‌‌آموزان به کار می‌‌رود؛ اما آموزش همگانی هنر صورتی عام‌‌تر از آموزش هنر است که در مراکز فرهنگی چون: فرهنگ‌سراها، خانه‌‌های فرهنگ، سرای محله‌ها و مؤسسه‌های فرهنگی و هنری دنبال می‌‌شود و برخی دوره‌‌های تابستانه در برنامه‌‌ریزی‌‌های اوقات فراغت نیز به آموزش هنر می‌‌پردازد. همچنین در این فصل توضیح داده شده است که آموزش همگانی هنر چه ابعاد مفهومی دارد، چه نسبتی با اوقات فراغت و سبک زندگی دارد و چه نسبتی با توسعۀ هنر و زیرساخت‌‌های آموزش تخصصی و حرفه‌‌ای هنر.

 نویسنده در فصل سوم ابتدا تاریخچۀ آموزش هنر را در ایران بیان کرده و آموزش مکتبی هنر، آموزش جدید هنر و آموزش دانشگاهی هنر را به‌مثابه پیشینه‌‌های آموزش هنر مطالعه نموده است. همچنین در سه بخش، آموزش عمومی هنر در مدارس، آموزش تخصصی هنر در نظام آموزش عالی و آموزش همگانی هنر در مراکز فرهنگی و مؤسسه‌های هنری را مرور و مسائل هرکدام را بررسی کرده است. گزارش آماری از وضعیت آموزش همگانی هنر را در مؤسسه‌های فرهنگی و هنری زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگ‌‌سراها و سرای محله‌ها زیر نظر شهرداری تهران و کلاس‌‌های اوقات فراغت زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی ارائه نموده است.

 نویسنده در فصل چهارم به مطالعۀ میدانی پرداخته تا پرسش‌‌ها و فرضیه‌های تحقیق را از نظر تجربی مطالعه کند. در بخش اول این فصل این پرسش را بررسی کرده که هنرجویان و علاقه‌‌مندان به هنر غیرحرفه‌ای چه ویژگی‌‌های اجتماعی دارند. متناظر با این پرسش، این فرضیه مطرح شده که دسترسی اقشار گوناگون جامعه به مراکز آموزش هنر تفاوت معناداری با یکدیگر دارد. نتایج نشان داد که هنرجویان مراکز آموزشی طیف وسیعی از اقشار گوناگون جامعه از گروه‌‌های سنی مختلف با تحصیلات متفاوت و سطح طبقاتی گوناگون است. این یافته‌‌ها نشان‌دهندۀ دسترسی گستردۀ افراد گوناگون جامعه به کلاس‌‌های هنری و اشتیاق آنها به فراگیری هنر یا گذران بهتر اوقات فراغت از طریق آموزش هنر است.

 در بخش دوم از فصل چهارم تلاش شده با بهره‌گیری از نظر هنرمندان، مدرسان و متخصصان هنر، اجماع نظری در شناخت مسائل آموزش همگانی هنر و دسته‌‌بندی تجربه‌ها و درنهایت ساخت مقوله‌های نظری در آموزش غیرحرفه‌ای هنر به دست آید. بنابراین، نویسنده دیدگاه کارشناسان را دربارۀ سرفصل‌‌های آموزش تفننی و غیرحرفه‌ای هنر در ایران جویا شده است.

 فصل پنجم و آخر کتاب نیز به جمع‏بندی و نتیجه‏گیری اختصاص دارد. ضرورت پرداختن به آموزش غیرحرفه‌ای هنر از دو بُعد قابل توجه است: اول اینکه با توجه به کاستی‌‌های آموزش عمومی هنر در مدارس، علاقه‌‌مندان به مراکز فرهنگی و آموزشگاه‌‌های هنری مراجعه می‌‌کنند؛ از این رو، اولین بارقه‌‌های شکوفایی هنری در این مراکز پدید می‌‌آید. دوم اینکه آموزش غیرحرفه‌ای هنر در میان طیف وسیع علاقه‌‌مندان، هنر و زندگی روزمره را به یکدیگر پیوند می‌‌دهد. علاقه‌‌مندانی که در اوقات فراغت خود به فراگیری هنر می‌‌پردازند و با اصول پایه‌‌ای «خلق هنر» و «دیدن هنر» آشنا می‌‌شوند، به‌مثابه حلقۀ واسطۀ میان هنر خاص‌‌گرا و عام‌‌گرا عمل می‌‌کنند و موجب ارتقای فرهنگ بصری جامعه می‌شوند. از این رو، پرداختن به آموزش عمومی هنر به‌مثابه فعالیت اجتماعی و فرهنگی باید در کانون توجه کارشناسان اجتماعی قرار گیرد.

 نویسنده در ادامه فصل سه نتیجۀ اصلی این تحقیق را بیان کرده است که عبارتند از: ۱. آماتورها به عنوان مخاطبان هنر ۲. آماتورها به عنوان متقاضیان دانشگاهی هنر ۳. آماتورها به عنوان هنرمندان آینده

برای دریافت متن کامل کتاب اینجا کلیک کنید.

مطالب مرتبط
از طریق فرم زیر نظرات خود را با ما در میان بگذارید