نشست تخصصی «آخوند خراسانی و انقلاب مشروطه ایران» برگزار شد
نشست تخصصی «آخوند خراسانی و انقلاب مشروطه ایران» با حضور محمد فرزانه، نویسنده کتاب و استاد دانشگاه شیکاگو، داریوش رحمانیان، استاد تاریخ معاصر ایران و مهدی فدایی مهربانی، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات برگزار شد.
در ابتدای نشست دکتر محمد فرزانه، با ذکر مقدمه ای اظهار داشت که در تاریخنگاری ایران مخصوصاً تاریخ مدرن یا معاصر از منابع روحانی یا فقهی اصلاً استفاده نمیشود و نظرهای فقهی را ممکن است بدانیم؛ ولی بر روی چگونگی کارایی این نظرهای فقهی هیچوقت بحث نشده است. وی گفت: «آخوند خراسانی سعی کرده تا به این مسأله که چرا یک فقیه از نظر فقهی از موضوعی طرفداری میکند، پاسخ دهد.» به گفته دکتر فرزانه این مسأله برمیگردد به اسلامهراسی و ترس از اینکه نقطه مثبتی را بتوانیم درباره روحانیت پیدا کنیم؛ یا بهطور کلی یک نقطه مثبت راجع به اسلام یا درباره فقه پویا ـ که در آمریکا مشابهش را خیلی داریم ـ بتوانیم پیداکنیم. در بطن انقلاب آمریکا و نوشتن قانون اساسی و همهجای قانون اساسی آمریکا، این مسأله خیلی واضح و حاضر است؛ ولی برای اینکه اسم اسلام بر این مسأله بود، خیلی منفی میشد.
دکتر فرزانه گفت: «ممکن است که آخوند در سال ۱۹۱۱ فوت کرده باشد، ولی آخوند از خیلی جهات هنوز زنده است؛ مثل تدریس کتاب کفایةالاصول ایشان که هنوز هم در حوزههای شیعهی دوازدهامامی بسیار مهم است و تدریس میشود. از آنجا که کفایه در قرن ۱۹ به وسیله یک غیرعرب به زبان عربی نوشته شده بود، مطالعهاش برای من سخت بود و به پیشنهاد دوستان مقدمه و خاتمه کتاب را خواندم و توانستم با مفهوم «اجتهاد» از منظر آخوند و نقش اجتهاد را از نظر علمی ـ مذهبی یا از نظر فقهی آشنا شوم و استادهای راهنما را توجیه کنم؛ زیرا در دانشگاههای آمریکا فقه شیعه خیلی کم تدریس میشود و اصلاً اطلاعاتی در دانشگاهها نیست.»
در ادامه نشست، دکتر فرزانه با تشریح انقلاب مشروطه و چگونگی شکل گیری آن گفت: « اگر آخوند خراسانی نبود، خیلی سخت میشد گفت که عاقبت مجلس در ایران چه میشد. انقلاب مشروطه به کل از خیلی جهات سکولار بود و مشروطیت ایرانی نبود؛ از فرنگ آورده شده بود؛ از طرف کسانی که فرنگیمآب نبودند ولی با سیاست فرنگی بیشتر آشنا بودند و به قول معروف بیشتر میدانستند که ممکن است این سیستم فرنگی، درد بیعدالتی در ایران را دوا کند.»
دکتر فرزانه در پایان صحبتهای خود گفت: هنوز هم میتوان کتابهای بسیاری درباره آخوند و مدرنکردن و پویاکردن اجتماعی و سیاست ایران نوشت و طبیعتاً این قطره ایست در یک دریای بزرگ.
در بخش دیگری از این نشست دکتر داریوش رحمانیان درباره شخصیت آخوند خراسانی و انقلاب مشروطه به ایراد سخن پرداخت. دکتر رحمانیان اظهار داشت: «برای نخستین بار دکتر کدیور اولین کتاب مهم خود را در زمینه انقلاب مشروطه و تاریخ اندیشه سیاسی نوشته است. کتاب نظریههای دولت در فقه شیعه که تقریباً همه روایتهای مهم ولایت فقیه نزد بزرگان شیعه را مرور و دستهبندی میکند و بعد از آن کتاب حکومت الهی است که در حقیقت ادامه کتاب اولی هست و جلد دوم آن محسوب میشود.»
وی با اشاره به نکته خیلی مهمی که آقای دکتر فرزانه و آقای دکتر کدیور در مقدمه سیاستنامه خراسانی اشاره میکنند، گفت:«در قیاس با شیخ فضلالله نوری، در تحقیقات مربوط به حوزه تاریخ اندیشه سیاسی، تقریباً این طیف در حاشیه هستند؛ حتی کسانی که منتقد شیخ فضلالله نوری و جریان مشروعهخواهی بودند، توجه خیلی کمتری به آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و دیگران داشتند. البته در این میان یک استثنا وجود دارد که آن هم مرحوم نائینی است. شهرت نائینی بهخاطر کتاب اوست»
وی به جایگاهی که آخوند خراسانی در تاریخ انقلاب مشروطه داشت و به بیتوجهی عجیب و غریبی به وی شده است اشاره کرد و گفت: «تاریخ علم اصول نقطه عطف بارزی بعد از میرزای قمی (صاحب قوانین) است. آخوند یک فقیه اصولی مسلم است که وارد حوزه سیاست مشروطه شده.
دکتررحمانیان به نکته مهمی در گفتار دکتر فرزانه اشاره کرد و آن این که دکتر فرزانه بر سرشت سکولار انقلاب مشروطه ایران تأکید دارد و به روشنی میگوید این انقلاب سکولار است و آخوند خراسانی نیز بر این واقعه صحه گذاشته و بین عقلا و علما یک دوگانگی ایجاد کرده و گفته کار سیاست را بسپارید به عقلا و علما هم جدا باشند.»
به نظر رحمانیان این مسأله نباید ما را راجع به مشروطه فریب دهد؛ ما نباید درباره انقلاب مشروطه گرفتار کلانروایتها شویم و اگر دکتر فرزانه احتیاط نکند ممکن است به ورطه کلانروایتها بیفتد و تحقیقاتش مثل تحلیلهای آقای آجودانی و آدمیت بشود. محقق تاریخ خیلی باید با احتیاط راه برود و از اینکه به دام کلانروایتهایی که یک وجه قضیه را میبینند و بزرگنمایی میکنند و از وجه دیگر غافل میمانند پرهیز کند.
به نظر دکتر رحمانیان انقلاب مشروطه ایران یک انقلاب در هم تنیده و در هم آمیخته از گفتارهای گوناگون است؛ نه تکگفتمانی. یکی از بزرگترین آفاتی که مشروطهشناسی ایرانی با آن برخورد کرده این است که گرفتار کلانروایتهای یکسویهنگر و غلوآمیز شده است و این ناشی از چند مسأله است؛ یکی این که دانش در ایران از بیماری عوامزدگی رنج میبرد؛ ظاهراً هر کسی فکر میکند میتواند انقلاب مشروطه را بخواند و بنویسد؛ ولی در واقع چنین نیست؛ تاریخ هزاران برابر پیچیده تر از علوم پزشکی است؛ اما در ایران تخصص تاریخی لحاظ نمیشود.
بنابراین انقلاب مشروطه از یک جهت به لحاظ فکری ثمره این زمینهسازیها و تدارکات نظریست؛ ولی از جهت دیگر نیز خودش ثمرههای دیگری خواهد داشت؛ زیرا خود انقلاب مشروطه باعث یک تحول و دگرگونی مهم در تفکر سیاسی ایرانیان بهویژه در حوزه تفکر شیعی میشود.
انقلاب مشروطه باعث تحول شد و امر سیاسی و حقوق مدنی را در فقه سیاسی شیعه برای نخستین بار مستقل کرد. این خود یک انقلاب در فکر سیاسی شیعه بود. آخوند خراسانی، نائینی و شیخ فضل الله نمایندگان این دگرگونیاند.
وی در بخش دیگری از سخنانش که اختصاص به نقد کتاب داشت گفت: «اگر کمی به تحلیلهای زمینهمند توجه میشد، این کتاب صورت و سیرت دیگری داشت. البته داوری بنده به دلیل رندومی خواندن کتاب نابهجاست.»
در ادامه نشست دکتر فدایی با اشاره به فقه پویای مورد اشاره دکتر فرزانه گفت: «خیلی مهم بود که کسانی مثل آخوند در دوره مشروطه بستری ایجاد کردند که دربارهی مفاهیم جدید صحبت میشود. به نظر من نظریهی سیاسی آخوند در ادامه مکتب شیخ انصاری هست و نظریات مختلفی راجع به سیاست در دوره غیبت شکل میگیرد که بخشی از آن نظریه سلطنت مأذون هست؛ یعنی سلطان اذن میگیرد از جانب نمایندگان شریعت که بتواند سلطنت کند.»
به نظر دکتر فدایی در نگاه فقهای کلاسیک شیعه یک باور مشترک وجود دارد و آن این که حکومت غیرمعصوم در عصر غیبت حکومت جائرانه است و این نگاه، نگاه شیخ انصاری و میرزای شیرازیست. بنابراین آخوند نیز نظریه سیاسیش خیلی شبیه اساتیدش هست و فتوایی هم که در حمایت از مشروطه صادر میکند بهلحاظ شکلی و ساختاری و ادبی خیلی شبیه به فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکوست؛ آخوند میگوید: «همراهی با مخالفین اساس مشروطیت هرکه باشد، ولو با تعرض بر مسلمانان حامی اساس مشروطیت، در حکم محاربه با امام عصر عجلالله فرجه است».
به نظر دکتر فدایی فقیه به اعتبار فقیهبودنش از سه منصب برخوردار است: «منصب افتا»، «منصب قضا» و «منصب ولایت».
دکتر فدایی در پایان صحبتهایش اظهار داشت:«مشروطهای که از آن صحبت شده مشابه با مشروطهخواهی در غرب نیست؛ زیرا ذاتاً مشروعیتی دارد که مشروطه از این مشروعیت حمایت میکند؛ ولی فعلاً خیرالموجودین است. این نگاهی است که فقهای کلاسیک ما با آن مواجه هستند. کسانی که به ولایت سیاسی فقها اعتقاد داشتند یک گام جلوتر بودند و اعتقاد به این داشتند که دستان سیاست در دوره غیبت خونآلود و ناپاک نیست.»
دکتر فدایی ضمن ابراز رضایت از کتاب دکتر فرزانه آرزو کرد که این کتاب به زودی ترجمه شود و در دسترس علاقهمندان قرارگیرد.