«سفرنامهنویسی: نگاهی به تحولات سفرنامهنویسی در غرب»
+ مقدمه کتابسفرنامهپژوهی ایرانی، غالباً در بنبست توصیف باقی مانده و یا اغلب با نگاهی به مفهوم «دیگری» و وامگرفتن از مفاهیم رویکرد شرقشناسی به سراغ متون به یادگارمانده از سیاحان و سفرنامهنویسان رفته است. از سوی دیگر جوانبودن این حوزه مطالعاتی در ایران و فقر نسبی منابعی که بهطور مستقیم اسلوبهای سفرنامهپژوهی را شکل دهند، سبب تحلیلهای بعضاً اشتباه و خطایی شده است که در سالهای اخیر در این حوزه شاهد آنیم. در همین راستا، ترجمه کتاب «سفرنامهنویسی: نگاهی به سنت سفرنامهنویسی در غرب» نوشته «کارل تامپسون» توسط «سعیده زادقناد» انجام شده و از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر گردیده است تا راهگشای نگاهی تازه و حتی متفاوت به حوزه مطالعات سفرنامهپژوهی در ایران و به خصوص برداشتهای آن از شخصیت و منش ملی باشد.
دنیای پرفروشها
فصل آغازین کتاب سفرنامهنویسی: نگاهی به تحولات سفرنامهنویسی در غرب، مقدمهای مبسوط درباب اهمیت ژانر پرفروش و عامهپسند سفرنامهها در دنیاست. تامپسون در این مقدمه، ذهن مخاطب خود را درگیر رسیدن به تعریفی جامع و مانع از این ژانر میکند و ضمن ارائه معرفی کوتاهی از شکلگیری دورههای گرایش به مطالعات سفرنامهای از دو دوره ظهور مطالعات پسااستعماری و رونق یافتن نظریات فمینیستی در این حوزه یاد میکند. همچنین وی با گفتاری دیباچهای نشان میدهد که رشد اخیر علاقه آکادمیک به سفرنامهنویسی، با مجادلات و بحثهای قابلتوجهی درباره محاسن و اخلاقیات در این ژانر همراه بوده است. شایان ذکر است که هدف این کتاب، داوری درباره بحثهای مرتبط با دلالتهای اخلاقی سفرنامهنویسی نیست؛ بلکه قصد دارد تا خوانندگان را بهگونهای مجهز کند که بتوانند نظر خود را درخصوص چندین بحث کلیدی که اکنون درباره این ژانر در جریان است، شکل دهند. برای این منظور کتاب حاضر بر اساس برخی مسائل یا محورهای اصلی آثار پژوهشی اخیر مرتبط با سفرنامهنویسی سامان یافته است. همچنین این کتاب در اصل بر سفرنامههایی تمرکز دارد که در جایی که میتوان آن را با مسامحه «غرب» خواند، تهیه شدهاند: یعنی اروپا، آمریکای شمالی و سنتهایی فرهنگی که ریشه در یونان باستان دارند و اروپاییها و آمریکاییهای مدرن به درست یا غلط آنها را از آن خود میدانند.
سفرنامهنویسی چیست؟
فصل دوم کتاب حاضر که عنوان «تعریف ژانر سفرنامهنویسی» را بر جبین دارد، نمایانگر تلاش همهجانبه نویسنده برای ارائه تعریفی از این ژانر است؛ چرا که به زعم تامپسون و صاحبنظرانی که وی از آنها یاد میکند «این ژانر میتواند هر چیزی را از ماجرای قلاشان گرفته تا رسالههای فلسفی، تفسیرهای سیاسی، حکایتهای زیستمحیطی و سیروسلوک معنوی دربرگیرد. در حالی که همزمان آزادانه از حوزههای تاریخ، جغرافیا، انسانشناسی و علوم اجتماعی نیز وام میگیرد. ژانری ترکیبی که همه رشتهها در آن حضور دارند. لذا یکی از پیامدهای این عدم تجانس و ترکیب، آن است که اغلب تعیین اینکه سفرنامهنویسی در کجا تمام شده و ژانرهای دیگری چون خودزیستنامهنویسی، مردمنگاری، طبیعتنگاری و داستانهای تخیلی آغاز میشوند، دشوار است. به اینترتیب، مرزهای ژانر سفرنامهنویسی مخدوش بوده و کاملاً ثابت نیستند» (صفحه ۲۱).
پس از ارائه این دشواری مفهومی در تعریف ژانر سفرنامهنویسی، نویسنده به سراغ مفهومسازیهای محدودتر و منحصربهفردتر از اصطلاح سفرنامهنویسی میرود و بر تعاریفی متمرکز میشود که حالت روایتگونه این ژانر را مطمح نظر دارند. همچنین در این فصل درخصوص ابعاد پژوهشی و روحیه تحقیقی و روزنامهنگارانه سفرنامهنویسان نیز سخن گفته شده و بیان میشود که چگونه آثاری با ماهیت تحقیقی خود نه تنها از جنبه سرگرمکنندگی فراتر رفته بلکه اهداف مهمتر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را تعقیب و به متونی تبدیل شده که در تحولات اجتماعی و سیاستگذاری دولتها موثر واقع شدهاند.
برایناساس، فصل حاضر به دنبال آن نیست که ویژگیهای کلی یا اساسی که ظاهراً تمام اشکال سفرنامهنویسی ـ فراتر از تعریف حداقلی ارائه شده ـ دارای آن هستند را شناسایی کند. همچنین قصد ندارد برای مشخصکردن اینکه چه چیزی واقعاً یا احتمالاً سفرنامه است و چه چیزی نیست، قانون تعیین کند. در عوض، کار را با بحث درباره ردهبندی که در گفتمان آکادمیک اخیر، ژانر را احاطه کردهاند و روشهای گوناگون تعریف عبارت «سفرنامهنویسی» توسط محققان آغاز میکند که همواره بخشی از این ژانر بودهاند تا جایی که تقریباً به جزئی سازنده از دستهبندی کلی «سفرنامهنویسی» تبدیل شدهاند. در سفرنامهنویسی، نخست رابطه میان حقیقت و داستان مطرح است و سپس، مسئله ارزش ادبی و جایگاه فکری سفرنامه. این فصل با ترسیم چنین مباحثی، بیش از آنکه بهدنبال تعریف «سفرنامهنویسی» باشد در پی ارائه تصویری از شکلهای متنوعی است که این ژانر در طول تاریخ به خود گرفته است.
سفرنامهنویسی در گذر زمان
کتاب سفرنامهنویسی: نگاهی به تحولات سفرنامهنویسی در غرب، در سومین فصل خود به سفرنامهنویسی در طول مسیر تاریخ نظر دارد و از اولین تجربیات بشر تا اشکال متاخر آن سخن میراند. جهان باستان نخستین مرحلهای است که کتاب به آن نظر دارد، مرحلهای که عمدتاً با اهداف نظامی، زیارتی و تجاری و برای برقراری و حفظ امپراتوریهای مختلف جهان باستان، سیاحان را به سوی سفرنامهنویسی کشانده است و در استادانهترین صورتش در عصر کلاسیک در قالب آثاری چون «تاریخ هرودت» خود را به نمایش گذاشته است. اما نکته مهم آن است که این دست آثار بهطور معمول تنها شامل اطلاعاتی هستند که در طول سفر شخصی نویسنده فراهم آمدهاند و این روش معمول بوده است و به ندرت با مفهوم مدرن از سفرنوشته مطابقت دارد. دوران قرون وسطی، مرحله دیگری است که تامپسون از آن یاد میکند که با وجود تفاوت متون بهجامانده از آن با مفهوم مدرن سفرنوشته، دربرگیرنده طیف وسیعی از گزارشهایی از مسافران است که اغلب با جغرافیا، تاریخ طبیعی، علوم حیوانات و کتابهای عجایب دوره قرون وسطی درهمتنیده است. بهطور خاص در مورد قاره آفریقا و آسیا که برای خوانندگان اروپایی منبعی از شگفتی بودهاند و این مسئله باعث ظهور ادبیاتی غنی و اغلب بسیار سوداگرانه شده است. همچنین نویسنده تاکید دارد که اگر زیارت، رایجترین پارادایم در سفر و سفرنامهنویسی قرون وسطی باشد، درونمایه مهم و بسیار مرتبط دیگر این دوران حماسههای جوانمردانه و عاشقانههای حماسی است.
دوره مدرن آغازین نیز مرحله دیگری است که کتاب به آن میپردازد. دورهای که عصر اکتشافات اروپاییان در آن رونق میگیرد. انگیزه سفرها نه کنجکاوی ذهنی بلکه بیشتر اطلاع مشتاقانه از فرصتهای تجارت، ماجراجویی و استعمار و همچنین ضرورتهای مذهبی مانند ارشاد کافران به سوی مسیحیت بود. به این ترتیب، ژانری شروع به شکلگیری کرد که بعدها در کشورهای متعدد «سیروسفر» نامیده شد. این ژانر، همواره ژانری عمومی و متنوع بوده است اما در نتیجه رشد تأکید بر تحقیقات تجربی و مشاهدات عینی، به ژانری تبدیل شد که بهشکلی روزافزون گزارش یا «نقل قول» شخصی که واقعاً سفر را انجام داده بود در مرکز آن قرار داشت. همچنین در این دوران، اکتشافات مهم اوایل دوران مدرن، ناگزیر جرقههای تفکر و تفسیرهایی را در میان نویسندگان اروپایی ایجاد کرد. بهطور خاص، مواجهه با بومیان آمریکا و رفتارهای وحشیانهای که اروپاییها نسبت به آنها اعمال میکردند، به بحثهای فلسفی و اخلاقی زیادی دامن زد که گزارشهای سفر این دوران به نوبه خود به آنها میپرداختند و گاه خود بهمثابه کیفرخواستی علیه این جنایات محسوب میشدند.
قرن طولانی هجدهم هم در کتاب حاضر، مرحلهای که بدان پرداخته میشود. دورهای که سفرنامهنویسی در آن به شهرت و محبوبیتی ویژه دست یافت و سفرنامهها هم برای منفعت فکری و هم لذت ادبی خوانده میشدند. از سوی دیگر با بهبود زیرساختهای فناورانه، امکان سفرکرن بیشتر شد و در نتیجه افراد بیشتری برای فرصت سفرهای اکتشافی را یافتند و به تبع آن استعمار اروپایی در جهان با شتاب ادامه یافت. بهعلاوه رشد مداوم صنعت چاپ نیز به رونق ثبت گزارشهای سفر کمک کرد. همچنین در این دوره گردشگری معنا یافت و بهعنوان فعالیتی اشرافی دنبال شد. علاوه بر این برای نویسندگان سفرنامههای گردشگری، در پیشگرفتن روش سنتی سفرنامهنویسی دشوار بود لذا بر شخصیت مسافر و ذهنیت او در انعکاس آنچه دیده است، تاکید شد. پس از پایانیافتن این دوره، سفر وارد عصر ویکتوریایی و ادواردی میشود که در آن امپراتوریهای اروپایی به سرعت گسترش یافتهاند. این دوره که با حالت ادبی آگاهانهتر سفرنامه گره خورده بود شاهد نویسندگان معتبر زیادی بود که به سراغ قالب سفرنامه آمده بودند. زنان سفرنامهنویش هم در این عصر ظهور کردند که حضورشان مستلزم به چالش کشیدن هنجارهای بسیار محدودکننده زنانه در این دوران بود.
دوره دیگری که در این اثر بدان اشاره شده است، از ۱۹۱۴ تا به امروز یا به عبارتی از میانه قرن نوزدهم به بعد است که شاهد گسترش و رونق چشمگیر وسایل حملونقل در آن و طبیعتاً رشد سفر و سفرنامهنویسی هستیم. نویسنده در این بخش بهخوبی به نقش سفرنامهها در خلال دو جنگ جهانی و نیز تحولات سالهای اخیر در جهان اشاره میکند و از پدیده نوظهور وبلاگهای سفر و نقش آنها در همگانیکردن تجربه ثبت سفر و ماندگارساختن آن سخن میگوید.
گزارش جهان
فصل چهارم کتاب حاضر با عنوان گزارش جهان، به سراغ تجربه مسافران از سفر میرود و نشان میدهد که اغلب مسافران در مواجهه با تفاوتهای فاحش دچار سردرگمی شده و مکرراً برای درک پدیدههایی که از تمام انتظارات قبلی آنها فراتر رفته یا از آنها پیشی گرفتهاند تلاش میکنند. به همین جهت سفر ممکن است برای آنان تجربهای عمیقاً بیگانهکننده باشد؛ چرا که مسافر قرار است از محدوده امن هنجارهای خود خارج شود، لذا در توصیف جهان از اصل پیوند بهره برده و آنچه را که میبیند بر اساس آنچه که از قبل میشناخته توصیف میکند که ممکن است سبب شود تا توصیف او عجیب و برای کسانی که بعدها آن را میخوانند، تصوری اشتباه حاصل کند؛ تصوری شبیه تکشاخهای آسیایی.
علاوهبراین، تشریح مفهوم ادب معرفتشناختی در سفرنامهنویسی و جلب اعتماد خواننده، مبحث دیگری است که نویسنده به آن میپردازد و نشان میدهد که در راستای این نوع از اعتمادسازی، سفرنامهنویسان مجبور به رعایت چه پروتکلهایی بودهاند. همچنین در بخش دیگری از این فصل، تامپسون درخصوص اعتبار و صداقت در سفرنوشتههای مدرن سخن به میان میآورد و بهویژه نشان میدهد که ادعاهای مبنی بر تخصص علمی در سفرنوشتههای مدرن، همیشه نقابی جعلی یا ابزاری کلامی نیست که برای بتواند برای تقویت اعتبار نویسنده بهکار رود.
آشکارسازی خود
«خواننده یک سفرنامه خوب، نه تنها مستحق همراهشدن با سفری بیرونی (توصیف مناظر و غیره) است، بلکه لایق سفری درونی (سفری احساسی یا سرشتی) نیز هست که در کنار سفر بیرونی انجام میشود» (نقل از فوسل، ۱۹۸۰: ۲۰۳). این نقل قول از فوسل که در ابتدای فصل پنجم کتاب حاضر ظاهر میشود. به اجازه داشتن یا نداشتن سفرنامهنویس در استفاده از ذهنیت و بروز احساسات خویش ضمن نگارش سفرنامه اشاره دارد. تامپسون در این فصل از کتاب به بررسی روشهای کارکرد سفرنامهنویسی بهعنوان شکلی از «زندگینگاری» میپردازد. برای این منظور، بخش میانی فصل به تمایل روبهرشد ژانر در قرن هجدهم به بعد برای برجستهکردن فرد راوی، بهگونهای که خود مسافر هم به اندازه مکان سفر مورد توجه خواننده قرار گیرد، اختصاص داده شده است؛ تحولی که سفرنامهنویسی را بهشکلی آشکارتر بهوسیلهای برای شرححالنویسی تبدیل کرده است. این بخش، هم به اهداف متنوعی که ژانر سفرنامهنویسی برای نیل به آنها استفاده کرده است و هم به راهکارها و تکنیکهای کلامی متنوعی که سفرنامهنویسان برای بازنمایی خود بهکار گرفتهاند میپردازد. اما سفرنامه برای آنکه بتواند بینشی نسبت به شخصیت درونی مسافر ارائه نماید، نیازی نیست که بهصراحت به قصد شرححالنویسی نوشته شده باشد یا سبکی آشکارا ذهنی درپیش رفته باشد. بهطور مشابه، حتی سفرنامههایی که در چشم خواننده مدرن بسیار غیرشخصی و غیرشرححالگونه مینمایند هم، گاهی ممکن است به شکل خودنمایانهای عمل کنند که نویسنده از طریق آن بهدنبال نمایاندن هویت یا شخصیتی مطلوب از خود به جهان باشد. برایناساس، در بخش اول این فصل، به این مسئله پرداخته شده است که حتی سفرنامههای نوشتهشده پیش از دوران «چرخش درونی» اواخر قرن هجدهم، بهرغم غیرشخصیبودن ظاهری بسیاری از این متون، تا چه اندازه حاوی فرمی از نوشتار درباره خود و از خود بودهاند و در نهایت بخش سوم فصل هم به مسائلی اخلاقی پرداخته است که برخی از منتقدان اخیراً در مورد محوریت خود راوی در بسیاری از گزارشهای سفر، به آنها اشاره کردهاند. این بخش به بحث درباره برخی شخصیتهایی که معمولاً سفرنامهنویسان ساختهاند میپردازد و اهداف کلامی ضمنی این شخصیتها و مفاهیم فرهنگی ایدئولوژیک کلیتر آنها را مورد ملاحظه قرار میدهد.
بازنمایی دیگری
فصل ششم کتاب سفرنامهنویسی: نگاهی به تحولات سفرنامهنویسی در غرب که با عنوان بازنمایی دیگری، خود را به مخاطبان عرضه میکند، به اهداف ایدئولوژیک پیدا و پنهان در پس سفرنامهها اشاره دارد. تامپسون در این بخش از کتاب، به این نکته تاکید دارد که ابعاد ایدئولوژیک سفرنامهنویسی و اهداف کلامی گستردهتری که تمایل معمول سفرنامهنویسان در به تصویرکشیدن گروهها و فرهنگهای دیگر بهشکلی خصمانه یا افادهآمیز در خدمت آنها بوده است، موضوعاتیاند که در موج اخیر مطالعات سفرنامهنویسی بسیار به آنها پرداخته شده است. محققان پسااستعماری که بهطورخاص بر تصویری که از مردم و مکانهای دیگر در سفرنامهنویسی غربی، و بهطورکلیتر فرهنگ غربی ارائه شده است، متمرکزند، به این موضوعات توجه ویژهای دارند. فصل حاضر سفرنامهنویسی را از خلال آنچه، به بیان گسترده، عینک پسااستعماری خوانده میشود، مرور میکند و به بررسی روشهای کمک این ژانر به امپریالیسم غربی و همچنین گاهی مخالف با آن میپردازد. برای این منظور، بخش اول فصل، به راههای مختلف زیرکانه و گاهی عمداً غیرزیرکانه عملکرد سفرنامهنویسی بهعنوان شکلی میپردازد که گاهی گفتمان استعماری نامیده میشود. در اینجا به بررسی راهبردهای کلامی و بازنماییهای دیگران پرداخته شده که سفرنامهنویسی معمولاً هنگام خدمت به امپراتوری ارائه کرده است. سپس بخش دوم فصل به این مسئله خواهد پرداخت که سفرنامهنویسی مدرن تا چه اندازه این سنتهای امپریالیستی را زنده نگه داشته و به استقرار مفاهیم مجازی و راهبردهای بازنمایی مرتبط با گفتمان استعماری، حتی پس از پایان ظاهری امپریالیسم اروپا ادامه میدهد. یعنی این بخش، همدستی سفرنامهنویسی را با آنچه اغلب استعمارنو خوانده میشود بررسی میکند که به معنای شبکههای دانش، قدرت و بازنمایی است که در حال حاضر تسلط سیاسی و اقتصادی غرب را بر باقی جهان حفظ کرده است، اما این به معنای آن نیست که تمام سفرنامههای غربی، ذاتاً و تماماً امپریالیستی و استثماریاند. در بخش اول فصل نشان داده شده که برای هرگونه اتهام فراگیری که براساس این فرض بر ژانر وارد میشود، باید شرایط مهمی اعمال شود. بحث بخش سوم و آخر، پیرامون موج «سفرنامههای پسااستعماری» سالهای اخیر خواهد بود که نویسندگان آنها میکوشند تا ژانری را که مدتها با نگرشهای امپریالیستی و استعماری همراه بوده است اصلاح کرده و از نو جهتدهی کنند.
پرسشهای جنسیت و گرایش جنسی
در فصل پایانی کتاب حاضر، نویسنده به تفصیل بیشتری به قواعد جنسیتی و الگوهای توقعات، محدودیتها و تعصباتی میپردازد که از لحاظ تاریخی از سفرنامههای نوشته شده توسط زنان و مردات حمایت کرده و آنها را شکل دادهاند. برای انعکاس علاقه روبهرشدی که در سالهای اخیر به این موضوع وجود داشته است، این فصل عمدتاً بر سفرنامهنویسی زنان تمرکز دارد. با اینحال، به مشاهدههای بیشتری درباره هویت جنسی در سفرنامهنویسی مردان میپردازد. این کار تا اندازهای برای نشان دادن مجموعه فرضیات و انتظارات کلیشهای است که زنان مجبور بودند بهعنوان مسافر و سفرنامهنویس، خود را در برابر آن تعریف کنند تا اندازهای برای اشاره به این نکته که هنجارها و انتظارات جنسیتی، بههمان اندازه زنان، بر مردان و نوشتار مردانه نیز اثر دارد. البته، معمولاً این هنجارها و انتظارات بسیار به نفع مردان عمل کردهاند، اما در عینحال روشی از برخی نظرها، نوعی محدودیت و باید و نبایدی هم برای روشی که یک سفرنامهنویس مرد باید خود را ارائه نماید، ایجاد کردهاند که بهویژه در مورد گرایش جنسی صادق است.
ترجمه کتاب سفرنامهنویسی: نگاهی به تحولات سفرنامهنویسی در غرب که با عنوان اصلی «سفرنامهنویسی: اصطلاحات ضروری جدید» از سوی انتشارات راتلیج در سال ۲۰۱۱ منتشر شده، در مجموعه کتابهای شخصیت و منش ملی به چاپ رسیده است. گفتنی است دبیری این مجموعه را محمدرضا جوادی یگانه بر عهده دارد و این اثر زیر نظر وی توسط سعیده زادقناد ترجمه شده است. علاقهمندان میتوانند کتاب حاضر را در ۳۶۳ صفحه و به بهای ۱۸۰ هزار ریال از بازار نشر تهیه کنند.