ابزارهای نفوذ فرهنگی آمریکا در جهان اسلام
حسین تدین؛ عضو پژوهشکده فرهنگ پژوهشگاهنفوذ مسئله بسیار مهمی است که نیاز به روشنگری دارد. ( بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور، 14/10/94) « اگر انسان بداند دشمن از چه راهی وارد میشود، حواس خود را جمع خواهد کرد.»( بیانات در خطبههای نمازجمعه، 1/9/81) از نظر مقام معظم رهبری آنچه در گام دوّم انقلاب باید اتّفاق بیفتد، اوّلاً شناختن و به کار گیری مزیّتها و ظرفیّتهای کشوراست؛ ثانیاً، شناخت آفتها، فسادها و راههای رخنه[نفوذ] دشمن و مقابله جدّی با آنها است.(بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1/1/98) لازمه مقابله جدی با نفوذ، شناخت آن است.
دشمنان جهان اسلام دو نقشه را در کشورهای اسلامی دنبال میکنند، نقشه اول آنها اختلاف افکنی است و نقشهی دوّم دشمن نفوذ است؛ میخواهند در کشورهای اسلامی و در کشورهای منطقه غرب آسیا، یک نفوذی بهوجود بیاورند که تا دهها سال ادامه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را در این منطقه ندارد؛ میخواهند این را بازسازی کنند. (بیانات در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی 26/5/94) خود آمریکائیها هم به این مسئله معترف هستند و معتقدند بعد حادثه 11 سپتامبر 2001 آمریکا ستیزی در جهان اسلام به شدت افزایش یافته است و آمریکا دیگر آن وجهه سابق را ندارد و لذا با ترفندهای مختلف به دنبال بازسازی این وجهه هستند.( 2003,Djerejian)
سلاح اصلی آمریکا در جهان اسلام، نفوذ است. نفوذ در مراکز حسّاس و تصمیمگیر؛ ایجاد تزلزل در عزم ملّی ملّتها ، ایجاد بیاعتمادی میان ملّتها، میان ملّتها و دولتها، دستکاری در محاسبات تصمیمگیران و وانمود کردن اینکه حلّال مشکلات این است که زیر پرچم آمریکا بروید و تسلیم آمریکا بشوید و حرف آمریکا را قبول بکنید، هر چه او گفت عمل کنید و گوش کنید، این حلّال مشکلات است؛ این را در ذهنیّت تصمیمگیران ملّتهای اسلامی و کشورهای اسلامی میخواهند وارد کنند؛ سلاحهای آنها اینها است که از سلاحهای سخت و سلاحهای نظامی خطرناکتر است.» (بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى 24/8/98)
مقام معظم رهبری اصحاب فرهنگ را مورد خطاب قرار داده و میفرمایند:«دوستانی که مرتبط با مسئلهی فرهنگ هستند جدّاً توجّه کنند- ما مواجه هستیم با یک حملهی همهجانبه؛ یک جبههی عظیمی از لحاظ فرهنگی دارند به ما تهاجم میکنند؛ این هم در خلال حرفهایشان هست، البتّه ما میدانستیم این حرف را، امّا حالا دیگر خودشان هم صریحاً میگویند که «غلبهی بر جمهوری اسلامی و غلبهی بر حاکمیّت اسلام، با جنگ نظامی و با تحریم اقتصادی موفّقیّتآمیز نیست، [بلکه] با کار فرهنگی و نفوذ فرهنگی موفّقیّتآمیز است؛ ذهنها را باید تغییر داد، روی مغزها باید کار کرد، هوسها را باید تحریک کرد»؛ این را الان صریح میگویند.» (گزیدهای از بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت 30/5/98)
یکی از مصادیق این فرمایش مقام معظم رهبری، سندی است موسوم به «تغییر اذهان» که در سال 2003 از سوی آمریکائیها برای نفوذ به جهان اسلام تهیه شده است. در آن سند، آمریکائیها بهترین راه برای کنترل جهان اسلام را تغییر نگرشها و اذهان مسلمانان نسبت به آمریکا میدانند. بحث اصلی این نوشته، تبیینی از فصل سوم آن سند وزارت خارجه آمریکا است که به معرفی ابزارهای دیپلماسی عمومی آمریکا جهت نفوذ و تغییر اذهان در جهان اسلام پرداخته است. اما قبل از این بحث لازم است به رابطه نفوذ فرهنگی و دیپلماسی عمومی اشاره کنیم.
دیپلماسی عمومی یا نفوذ فرهنگی
آیا دیپلماسی عمومی همان نفوذ فرهنگی است؟ با نگاهی به تعاریف این دو و نظرات متخصصین این امور میتوان دریافت که هر دو اصطلاح در تعریف، ابزار و جامعه هدف بسیار شبیه به هم هستند و باید گفت که هر دو یکی هستند. «نفوذ فرهنگی» اصطلاحی است که اذهان نسبت به آن موضع منفی میگیرند، ولی اصطلاح «دیپلماسی عمومی» نه تنها نگاه منفی نسبت به آن وجود ندارد بلکه به دیده احترام و به عنوان یک موضوع علمی وزین در محافل آکادمیک به آن نگاه میشود.
مركز مورو، ديپلماسي عمومي را تأثيرگذاري بر نگرشهاي عمومي براي شكل دهي و اجراي سياستهاي خارجي و شامل ابعادي از روابط بينالمللي ميداند كه فراتر از ديپلماسي سنتي عمل ميكند و عواملي نظير شكلدهي به افكار عمومي در ساير كشورها، تعامل ميان منافع گروههاي خصوصي يك كشور با منافع گروههاي خصوصي در كشوري ديگر، برقراري ارتباط بين ارتباطاتگران نظير ديپلماتها و فرستادگان به خارج، و سرانجام، فرايندهاي ارتباطات ميانفرهنگي از جمله عناصر اين ديپلماسي هستند.(آشنا، 1383 ، ص240 ) با بررسي ديدگاههاي صاحبنظران آمريكايي در مورد ديپلماسي ميتوان گفت: ديپلماسي عمومي از منظر ابداع كنندگان آمريكايي آن، برنامههاي طراحي شده توسط يك دولت به منظور اطلاعرساني و تأثيرگذاري بر افكار عمومي در يك كشور ديگر تعريف شده است. مقايسة مؤلفههاي اساسي اين نوع ديپلماسي با ديپلماسي رسمي و سنتي بيانگر تفاوتها در سه محور اساسي است:
يك. ديپلماسي عمومي آشكار و علني است در حالي كه ديپلماسي رسمي و سنتي، پنهان و غيرعلني است؛
دو. مخاطبان ديپلماسي عمومي، گروههاي هدف خاص و يا عموم مردم جامعه در دل يك ملت ديگرند، در حالي كه در ديپلماسي رسمي، مخاطبان دولتها هستند؛
سه. موضوعات ديپلماسي عمومي به رفتار و تمايلات عموم مردم در ديگر كشورها مربوط ميشود، در حالي كه ديپلماسي سنتي با رفتار و سياستهاي دولتها سروكار دارد. (جعفري، 1384 ،ص 55)
چارلز كيگلي، ديپلماسي عمومي را معادلي مؤدبانهتر براي واژه تبليغات و به معناي گسترش نظاممند اطلاعات به منظور تأثيرگذاري بر افكار عمومي تعريف ميكند. دلاني ، ديپلماسي عمومي را از ديدگاه روابط عمومي بينالمللي روش تأثيرگذاري مستقيم يا غيرمستقيم دولت، افراد و گروههاي خصوصي بر نگرشها و افكار عمومي مؤثر بر تصميمسازي در سياست خارجي كشور ديگر تعريف كرده است. (آشنا، 1383 ، صص 240-241)
جين بيگلر، ديپلماسي عمومي را تقريباً به معناي نفوذ (influence) ميداند و نه به معناي (صرفاً) ارتباطات. وي معتقد است كه در ديپلماسي عمومي، آنچه مهم است اين است كه «چگونه بتوانيم از طريق جلب نظر مردم (يا بخشي از مردم) ساير كشورها براي اعمال فشار بر دولتهاي آنها براي حمايت از اهداف آمريكا دست بيابيم»( اشتریان،1386، ص 118) همچنین یارول بی. مانهایم در توضیح عنوان کتاب خویش « دیپلماسی عمومی راهبردی و سیاست خارجی آمریکا» در همان روی جلد از « گسترش نفوذ» استفاده کرده است. از نظر او همانگونه که آمریکا از دیپلماسی عمومی برای نفوذ در کشورهای دیگر بهره میبرد، کشورهای دیگر نیز از همان دیپلماسی عمومی برای نفوذ به آمریکا بهره میبرند. (مانهایم، 1390)
مقام معظم رهبری از سال 1377 اصطلاح « نفوذ فرهنگی» را در سخنان خویش استفاده کردهاند. از نظر ایشان رخنه و نفوذ فرهنگی باورهای جامعه را مورد هدف قرار داده و بر آنها خدشه وارد میکند. (بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى 25/6/94) معظم له معتقدند که آمریکائیها به دنبال شبکه سازی در داخل ملت هستند و با مطرح کردن یک هدف جعلی و دروغین، افراد مؤثّر را، افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، میکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. از نظر ایشان آن سمت مورد نظر عبارت است از « تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری میکنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری میکنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه میکند -البتّه یک سیاستمدار آمریکایی، به مردم آمریکا کاری ندارد- همانجوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالیرتبهی سیا تشخیص میدهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او میخواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف این است، هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که اینها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آیندهی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی میافتد؟ آرمانها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.» (بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج 4/9/94)
ابزارهای نفوذ فرهنگی آمریکا
دیپلماسی عمومی، به ابزار اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده است. تا قبل از سال 2003، وزارت امور خارجه آمریکا تقریباً 600 میلیون دلار برای برنامههای دیپلماسی عمومی در سرتاسر جهان هزینه میکرد، و هیئت حکمرانان پخش نیز 540 میلیون دلار دیگر را مصرف میکرد. علاوه بر این موارد، به واسطه طرح ابتکار مشارکت خاورمیانه(Middle East Partnership Initiative) 100 میلیون دلار برای گسترش فرصتهای اقتصادی، سیاسی و آموزشی و همچنین توانمندسازی زنان هزینه میشد. تمام این مبالغ با هم، سه دهم درصد از بودجه سالانه وزارت دفاع آمریکا بود.
تا قبل از سال مذکور، فقط 150 میلیون دلار از 600 میلیون دلار بودجه دیپلماسی عمومی در کشورهای دارای اکثریت مسلمان هزینه شده بود که عمده آن هم برای حقوق نیروهایشان بود، ولی از سال 2003 به این نتیجه رسیدند که هزینه کردن در زمینههای نفوذ فرهنگی، یا به گفته آنها دیپلماسی عمومی، خصوصا در کشورهای مسلمان منافع بسیار زیادی برای آنها دارد، لذا با تشکیل گروهی تحت عنوان « گروه مشورتی دیپلماسی عمومی برای جهان عرب و اسلام» به ریاست ادوارد پی. جرجیان، سفیر سابق آمریکا در سوریه و رژیم اشغالگر قدس، به دنبال تدوین سیاستها و راهبردهای جدیدی برای نفوذ فرهنگی در جهان اسلام برآمدند.
گروه مشورتی دیپلماسی عمومی در جهان عرب و اسلام در ژوئن 2003 به درخواست کنگره تشکیل شد. این یک کمیته فرعی از کمیسیون مشورتی ایالات متحده در زمینه دیپلماسی عمومی بود.این یک هیئت مرکب از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات که توسط کنگره ایجاد شده و توسط رئیس جمهور آمریکا منصوب شده بودند تا نظارت بر فعالیتهای دولت ایالات متحده را با هدف درک، اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مردم خارجی را انجام دهند. اعضای دیگر این گروه مشورتی عبارتند بودند از: دیوید آبشایر، دکتر استیو کوهن، دیانا لیدی دوگان، دکتر مامون فندی، جیمز کی گلاسمن، ملک حسن، دکتر فرهاد کاظمی، جودی مایل استون، هارولد پاچیوس ، جورج آر سالم، دکتر شبلی تلحمی و جان زاگبی.( آرشیو اخبار وزارت خارجه آمریکا، 2003) این گروه مشورتی بعد از چند ماه فعالیت و سفر به کشورهای اسلامی در همان سال 2003، سندی را تحت عنوان« تغییر اذهان، برنده شدن صلح» (Changing Minds, Winning peace ) به گنگره آمریکا ارائه دادند. همانطور که عنوان شد برای نوشتن مطلب حاضر از فصل سوم آن سند با عنوان « ابزارهای دیپلماسی عمومی» استفاده شده است.
کالین پاول وزیر اسبق امور خارجه آمریکا میگوید: «در زمان جنگ و صلح، تلاشهای دیپلماسی عمومی و روابط عمومی ما برای موفقیت سیاست خارجی آمریکا بسیار مهم است و باید در رفتار ما نقش اساسی داشته باشد.» (GAO ، 2003، ص 25) وی معتقد بود برای این امر نیاز به نیروی انسانی کافی و متخصص وجود دارد. یک کمپین مؤثر دیپلماسی عمومی مستلزم کارکنانی آموزش دیده با دانش عمیق از فرهنگ کشورهای هدف و مسلط به زبان های محلی است. به ویژه بعد از 11 سپتامبر، مشخص شد که آموزش، دانش و تسلط نیروی انسانی آمریکا در حوزه دیپلماسی عمومی به شدت ناکافی هستند.
این گروه مشورتی سه توصیه اصلی در مورد منابع انسانی دیپلماسی عمومی به دولتمردان آمریکا داشتند: پرورش کارکنان تخصصی منطقهای، افزایش مهارتهای زبانی، و آموزش وسیع و گسترده.
آنها معتقدند برای فعالیت، خصوصا در مناطق اسلامی نیاز به نیروهایی است که متخصص در آن مناطق باشند. توانایی صحبت کردن، نوشتن و خواندن یک زبان خارجی یکی از پیش نیازهای شناخته شده ارتباطات موثر است. نیروهای نفوذ فرهنگی که به زبان عربی، فارسی و.. مسلط هستند، بلافاصله احساس احترام و علاقه را نسبت به خویشتن در ارتباط با مخاطبین منتقل میکنند و همچنین تسلط در زبان از تحریف ترجمه جلوگیری مینماید. تسلط به زبانهای مختلف محلی موجب میشود تا آنها بتوانند در تلویزیون کشورهای اسلامی جایگاه ثابتی به عنوان سخنران و کارشناس کسب کنند. از آنجائیکه تعداد آمریکائیهایی که بتوانند زبان کشورهای اسلامی را خیلی روان صحبت کنند کم هستند و مدت و توان زیادی را هم جهت آموزش لازم دارد، پیشنهاد کردند که روی نسل اول آمریکایی- مسلمان و همچنین مسلمانان آمریکا سرمایهگذاری شود تا در بین آنها سخنرانان و مناظرهگران قوی پدیدار شود. در عین حال دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا به دنبال جذب افرادی هستند که در انجمنهای عمومی و رسانههای کشورهای اسلامی فعال هستند. از نظر آنها برای دیپلماسی عمومی، تسلط زبانی در افرادی که در حوزههای انساندوستی و نوعدوستی اعم از زمینههای اقتصادی، اجتماعی و ... و همچنین تکنولوژی فعالیت میکنند بسیار ضروری و در اولویت است.
ابزارها و روشهایی که این سند برای نفوذ فرهنگی به جهان اسلام پیشنهاد داده است عبارتند از : 1- شبکههای رادیویی و تلویزیونی بینالمللی تحت حمایت دولت آمریکا- 2- دسترسی به آموزش آمریکایی – 3- مراکز ، اتاقها و پاتوقها- 4- انتشارات – 5- فناوری و ارتباطات – 6- برنامههای تبادل-7- مرکز مطالعات و گفتگوی آمریکا-عربی/مسلمان-8- آموزش زبان انگلیسی- 9- برنامههای سخنران -10- بخش خصوصی از جمله سازمانهای غیردولتی- 11- گفتگوی بین فرهنگی و ادیان.
1- شبکههای رادیویی و تلویزیونی بین المللی تحت حمایت دولت آمریکا
ایالات متحده تقریباً همان مبلغی که در هر سال برای همه برنامههای دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه هزینه میکرد برای برنامههای پخش صوتی و تصویری بینالمللی تحت حمایت دولت آمریکا هزینه میکند. پخش صوتی و تصویری نقش مؤثر و برجستهای در تاریخ نفوذ فرهنگی آمریکا دارد. صدای آمریکا (VOA) در سال 1942 برای انتشار اطلاعات در مورد سیاستها و منافع آمریکا در سطح جهان از طریق رادیو راهاندازی شد. رادیو اروپای آزاد و رادیو آزادی بهعنوان ایستگاههای رادیویی جانشین برای اروپاییهای شرقی و روسها در پشت پرده آهنین خدمت میکردند و عموماً به پیروزی در جنگ سرد کمک کردند.
سقوط کمونیسم نقش پخش صوتی و تصویری را عمیقاً تغییر داد. در سال 1999، کنگره آمریکا قانونی را تصویب کرد که کلیه خدمات پخش بینالمللی تحت حمایت دولت را تحت اختیار هیئت حکمرانان پخش (BBG) قرار داد، این هیئت خود را به عنوان یک آژانس مستقل و خودمختار توصیف میکند و متشکل از وزیر امور خارجه و هشت شهروند خصوصی است که بیشتر آنها در تجارت رسانهای فعال هستند. در سال مالی 2003 هیئت حکمرانان پخش 3200 کارمند در سراسر جهان داشت و بودجه آن 540 میلیون دلار بود. در سال 2018 نام هیئت حکمرانان پخش (BBG) به سازمان رسانههای جهانی ایالات متحده (USAGM) تغییر کرد. بودجه این سازمان در سال مالی 2016 بالغ بر 753 میلیون دلار بود. BBG (و اکنون USAGM) در 100 کشور و 59 زبان پخش می شود و به 278 میلیون مخاطب را تحت پوشش دارد. (Bonazzo ، 2018)
رادیو فردا، ایران و رادیو ساوا، کشورهای عربی را تحت پوشش دارند. رادیو فردا که به زبان فارسی پخش می شود، حدود سه چهارم زمان پخش خود را به سرگرمی و یک چهارم را به اطلاع رسانی اختصاص میدهد. همچنین یک وب سایت دارد. استراتژی رادیو ساوا که در سال 2002 برای جایگزینی شبکه عربی صدای آمریکا راهاندازی شد، جذب مخاطبان جوان و بزرگ از طریق موسیقی عامه پسند و سپس اطلاع رسانی به مخاطبان در مورد سیاستها، ارزشها و منافع ایالات متحده است. ساوا بر روی فرستنده های FM در اردن، کویت، دبی، ابوظبی، قطر، بحرین و جیبوتی و همچنین بغداد، اربیل و سلیمانیه در عراق شنیده می شود. ساوا از فرستندههای AM در قبرس و یونان برای پوشش مصر، لبنان، سوریه، غزه و شرق مدیترانه استفاده میکند. بودجه ساوا برای سال مالی 2002، راهاندازی آن، 35 میلیون دلار، شامل 16 میلیون دلار برای هزینههای سرمایهای ثابت بود. در سال مالی 2003 بودجه آن 22 میلیون دلار و برای سال مالی 2004 بودجه آن 26 میلیون دلار شد.
تلویزیون تا حد زیادی قدرتمندترین رسانه برای انتقال اخبار و عقاید در جهان عرب است. تلویزیون ماهوارهای که عموماً خارج از کنترل دولتها است، گسترده است و ضریب نفوذ تخمینی آن در کشورهای خلیج 75 درصد، در کرانه باختری و غزه 30 درصد و در مصر بین 10 تا 20 درصد است.
از دیدگاه دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا، این رسانههای صوتی و تصویری در صورتی موفق هستند که هدف روشنی در ایجاد یک مخاطب بزرگ داشته باشند و بتوانند نگرش مخاطبین مسلمان را نسبت به ایالات متحده تغییر دهند و به سمت آنچه وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیه مأموریت خود در مورد دیپلماسی عمومی و امور عمومی، حرکت میکند، حرکت کنند، یعنی نفوذ و از نظر آنها نفوذ شامل تفاهم، اختلاف نظر سازنده و حمایت فعال است. (جرجیان،2003 ، ص 30)
قبل از سال 2003 هدف هیئت حکمرانان پخش آمریکا پوشش کامل سیاستها و اقدامات ایالات متحده و جذب مخاطب با ویژگیهای تعاملی و پویا بود، ولی از سال 2003 به بعد هدف اصلی این رسانههای صوتی و تصویری تغییر اذهان مسلمانان و بهبود نگرش آنها نسبت به آمریکا است در این راستا آنها به دنبال جذب قابل توجهی از مخاطبان مسلمان جغرافیای اسلامی و تأثیر گذاری بر آنها هستند و میخواهند این شبکههای رادیویی و تلویزونی را به صدای انتقادی حمایت شده از سوی دولت ایالات متحده در جهان اسلام تبدیل کنند. برای دستگاه نفوذ فرهنگی آمریکا این یک دستاورد بسیار مهم خواهد بود و البته لازمه موفقیت این امر وجود سطح بالایی از شک و تردید مردم منطقه نسبت به شبکههای رادیویی و تلویزیونی دولتهای اسلامی است. طبق تحقیقات و مصاحبههایی که آمریکائیها در مناطق اسلامی داشتند، سطح بالایی از شک و تردید نسبت به این شبکههای دولتی وجود دارد.
یکی از برنامههای دستگاه نفوذ فرهنگی آمریکا در کشورهای اسلامی استفاده از یک جایگزین یا مکمل جذاب و کمهزینه به جای شبکههای رادیویی و تلویزیونی است که مستقیما خود آنها آن را ایجاد کردهاند. در این راستا با یک توسعه فعال برنامهریزی شده به دنبال جلب مشارکت شرکتهای خصوصی، مؤسسات غیرانتفاعی، و سازمانهای دولتی در ایالات متحده و کشورهای مسلمان هستند. با این رخداد به راحتی برنامههای خود را از طریق کانالهای موجود در منطقه توزیع میکنند. یکی از روشهای آمریکائیها ایجاد یک شرکت دولتی-خصوصی ذیل شورای روابط خارجی است تا بواسطه آن مانند شرکت پخش عمومی، این سازمان به تولیدکنندگان فردی و کانالهای رسانهای مستقل و بومی با هدف ایجاد و انتشار برنامه های باکیفیت در جهان اسلام کمک های مالی اعطا کند.
آمریکائیها با یک استراتژی یکپارچه حرفهای تمامی شبکههای رادیویی و تلویزیونی وابسته به دستگاه نفوذ فرهنگی خویش را چنان هدایت میکنند که اخبار و برنامه های آنان به عنوان امری معتبر و قابل اعتماد پذیرفته شوند و مردم کشورهای اسلامی باور کنند که حقیقت، عجین با آمریکا است.
2- دسترسی به آموزش آمریکایی
آموزش، حوزهای است که در آن آمریکاییها و مردم جهان اسلام دارای نقاط مشترک محکمی هستند، اما ایالات متحده معتقد است از این ارزش مشترک مهم از طریق دستگاه نفوذ فرهنگی بهره کافی را نبرده است. وزارت خارجه آمریکا افزایش عمده منابع را برای کمک به مسلمانان برای دسترسی به آموزش ایالات متحده را پیگیری میکنند و خلاقیت در یافتن راههایی برای پیوند موسسات آموزشی ایالات متحده با موسسات آموزشی در خاورمیانه و کشورهای اسلامی را تشویق میکنند. یکی از برنامههای کلیدی آنها کمک هزینه تحصیلی به رهبران آینده جهان اسلام است.
حتی امروزه تعداد زیادی از اعراب و مسلمانان که نظر بسیار منفی نسبت به ایالات متحده دارند، نسبت به آموزش آمریکایی دیدگاه مثبتی دارند. یک نظرسنجی توسط صندوق بینالمللی زاگبی نشان داد که پاسخ دهندگان در اندونزی، پاکستان و لبنان نگرش مطلوبی نسبت به آموزش ایالات متحده داشتند و به طور متوسط 80 درصد از آنها استقبال کردند و تفاوت کمی بین آن کشورها وجود داشت.
بسیاری به خصوص آموزش مدرن را تحسین میکنند، زیرا آنها را از حفظ لفظی که مشخصه روشهای سنتی یادگیری است دور میکند و آنها را به سمت شیوههای تفکر انتقادیتر سوق میدهد. آموزش به جوانان امکان دسترسی به اقتصاد جهانی را به آنها میدهد و در بسیاری از موارد آنها را از فقر نجات میدهد. در نتیجه، تعجب آور نیست که بسیاری از افرادی که در کشورهای اسلامی هستند به نمایندگان دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا گفتهاند که؛ آموزش به مسلمانان در مؤسسات آمریکایی در منطقه، کمک به بهبود برنامههای درسی در کشورهای اسلامی، یا بردن دانشجویان مسلمان برای تحصیل به آمریکا میتواند برای نفوذ فرهنگی آمریکا در جغرافیای اسلامی بسیار موثر باشد.
خود آمریکائیها از نفوذ فرهنگی دانشگاههای آمریکایی در خاورمیانه تحت تأثیر قرار گرفتهاند. این دنشگاهها الگوهایی را ارائه میدهند که نه تنها آموزش آمریکایی، بلکه شفافیت، کثرتگرایی و عملکرد دموکراتیک و همه ارزشهای مهم جهانی را به زعم آنها به دانشجویان خویش القاء میکنند. این دانشگاهها تعهدی پایدار به ارزشهای مدارا، تحقیق آزاد و تفکر انتقادی دارند. هدف اصلی این دانشگاهها آموزش مردان و زنانی است که در جوامع خود رهبر و صاحب نظر خواهند شد. از آنجایی که فارغالتحصیلان این دانشگاهها در سنت آموزشی لیبرال آمریکایی پرورش یافتهاند، از نظر دستگاه نفوذ فرهنگی آمریکا آنها معمولاً گفتگوکنندگانی با ذهن باز و متفکر هستند که آمریکاییها میتوانند برای رفع نگرانیهای مشترک خویش با آنها همکاری کنند.
بنابراین، مؤسساتی مانند دانشگاه آمریکایی بیروت، دانشگاه آمریکایی در قاهره، و دانشگاه آمریکایی لبنانی که هر کدام توسط بخش خصوصی راه اندازی شدهاند، موقعیت خوبی برای کمک به انتقال ارزشهای آمریکایی به جهان عرب و اسلام دارند. تقویت این مؤسسات با برجسته کردن دانشگاهها به عنوان الگوهای تغییر در همه سطوح، زیرساختهای آموزشی منطقه را به طور مستقیم و گسترده تر تحت تاثیر قرار میدهند. گزارش توسعه انسانی عربی سازمان ملل (2002 ، ص 51) بر کمبود آموزش در منطقه و تأثیر آن بر توسعه انسانی و اقتصادی تأکید کرد، از نظر این گزارش دستاوردهای آموزشی در کشورهای عربی به عنوان یک کل، حتی بر اساس معیارهای سنتی، در مقایسه با سایر کشورهای جهان و حتی نسبت به کشورهای در حال توسعه هنوز اندک است.
بایستی اذعان کرد که خود این نوع گزارشها توسط مجامع جهانی با ارائه نقاط ضعف کشورهای اسلامی به کشورهای استعمارگر و همچنین تاثیر این نوع گزارشها بر افکار عمومی و خصوصا مسئولین و روشنفکران کشورهای اسلامی، موجبات زمینهسازی اجرای برنامههای نفوذ فرهنگی کشورهای استعمارگر را فراهم میکنند.
وزارتخارجه آمریکا تاکید زیادی به حمایت از مؤسسات آموزشی آمریکایی در جهان اسلام دارد و به نوعی آن را به عنوان بخشی از تلاش های دیپلماسی عمومی خویش تشویق میکند. مطالعات آنها حاکی از آن است که بیشترین تأثیر بلندمدت نفوذ فرهنگی در کشورهای اسلامی را بورسیه تحصیلی دانشجویان نیازمند سراسر جغرافیای اسلامی، به ویژه آنهایی که از کشورهای فقیرتر هستند، دارد.
گرچه صدها دانشمند در ایالات متحده از نزدیک با جهان اسلام آشنا هستند، تعداد کمی از دانشمندان در جهان اسلام متخصص واقعی فرهنگ و جامعه آمریکا هستند. بحث در مورد این تفاوت آشکار پس از 11 سپتامبر منجر به ایجاد یک مرکز برای مطالعات آمریکا در دانشگاه قاهره شد. از آنجایی که این مرکز یک ابتکار محلی است و توسط دولت آمریکا تحمیل نشده است، از نفوذ فرهنگی بیشتری برخوردار است.
غیبت مراکز مطالعات آمریکا در جهان اسلام برای دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا قابل توجه بود. نیاز آشکار و تقاضای زیادی برای چنین مراکزی در دانشگاههای بزرگ منطقه وجود داشت. آنها شامل مجموعههای کتابخانهای قابل توجه، مربیان اختصاصی، و ابزارهای الکترونیکی برای در دسترس قرار دادن اطلاعات دقیق و باکیفیت درباره تاریخ، فرهنگ و دولت ایالات متحده هستند. دیپلماسی عمومی آمریکا کمک مالی را چه دولتی و چه خصوصی برای حمایت از دانشگاههای مسلمان که در تلاش برای ساخت یا گسترش چنین مراکزی هستند، توصیه میکند. همچنین توصیه میکنند که دانشگاههای ایالات متحده از طریق فرصتهایی برای تبادل اساتید و دانشجویان به چنین مراکزی کمک کنند.
آمریکاییها در راستای نفوذ فرهنگی خود از همکاری عمومیتری نیز حمایت میکنند: سرمایه گذاری مشترک بین دانشگاههای آمریکایی در ایالات متحده و دانشگاه های جهان اسلام با همکاری در برنامههای درسی، روشهای تدریس، و آزمون. آنها برای پوشاندن منویات خویش عنوان میکنند که مشارکت بین دانشگاههای آمریکایی و دانشگاههای جهان اسلام میتواند به هر دو طرف کمک کند و ارزشهای مشترک را ارتقا دهد و در پی این هستند که چنین مشارکتهایی حتی در سطح دبیرستانهای جهان اسلام نیز انجام شود. آمریکائیها علاوه بر این، به منظور ترویج تفکر انتقادی در مورد موضوعات کلیدی و فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گستردهتر برای منطقه، به مراکز سیاست عمومی در مؤسسات آموزش عالی مسلمانان کمک مالی میکنند. آنها حتی به نام حمایت دنبال نفوذ در برنامههای آموزش بزرگسالان جهان اسلام نیز هستند.
آمریکائیها معترف هستند که برنامههای تبادل آموزشی به طور گستردهای برای نفوذ فرهنگی موثر بوده است چرا که بسیاری از افراد در مناصب رهبری و مسئولیت در جهان اسلام در دانشگاههای ایالات متحده تحصیل کردهاند. به عنوان مثال در سال 2003، 80 درصد از اعضای کابینه عربستان دارای مدرک فوق لیسانس یا دکترا از آمریکا بودند. حتی چند زن که نخست وزیران سابق کشورهای مسلمان بودند نیز در آمریکا تحصیل کردند. به اعتراف خود آنها بسیاری از کسانی که در ایالات متحده تحصیل کردهاند با بورسیههایی که توسط آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده تامین میشود به آنجا رفتهاند. ایالات متحده به نام آزادی و دموکراسی، حمایت همه جانبه از آزادی آکادمیک در جهان اسلام را دنبال میکند، چرا که این آزادی، راه را برای نفوذ فرهنگی در مجموعه آکادمیک جهان اسلام فراهم میسازد.
دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا با مبادلات و قراردادهای همکاری در زمینههایی مانند روزنامهنگاری و مطالعات رسانهای در پی تأثیر مستقیم بر نحوه نگرش به ایالات متحده و سیاستهای آن در جهان اسلام هستند. مشابه همین امر، مشارکت در آموزش حرفهای پزشکی و تجارت نیز میتواند زمینهساز نفوذ فرهنگی آمریکا در جهان اسلام باشد.
دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا در خطاب به مسئولین دولتی، اذعان دارد که علیرغم نگرانی در مورد امنیت در پی حملات 11 سپتامبر، نبایستی منجر به کاهش درخواستها و صدور ویزای دانشجویی شود ،چرا که موجب ایجاد نگاه منفی در سراسر جهان اسلام نسبت به آمریکا شده و باعث پایین آمدن ضریب نفوذ فرهنگی آمریکا در جهان اسلام میشود. این گروه مشورتی با توجه به ارزش مهم برنامههای آموزشی در ارتقای امنیت ملی آمریکا، خواستار نگاهی دقیقتر به سیاستهای ویزا شدند. یکی از این سیاستها کارکردن روی اذهان دانشجویان بالقوه مسلمانی است که میخواهند در آمریکا تحصیل کنند که مبادا از این تاخیر در صدور ویزای دانشجویی دلگیر شوند. بلکه با القای اینکه ما صادقانه مشکلات سیاستهای خود را با شما در میان میگذاریم و همچنین لزوم اجرای این سیاستها، ناراحتی را از اذهان دانشجویان متقاضی مسلمان برطرف کنند و در مقابل به مسئولین وقت آمریکا توصیه میکنند که یک روش سریع برای پذیرش افراد شرکت کننده در برنامه های آموزشی و سایر مبادلات در آمریکا ایجاد شود تا به روند نفوذ فرهنگی آمریکا در جهان اسلام لطمهای وارد نشود.
3- مراکز ، اتاقها و پاتوقها
مدتهای طولانی ، مکانهایی که به راحتی در دسترس هستند، فعالیتهای نفوذ فرهنگی آمریکا را در شهرهای بزرگ جهان ارائه میدادند. این مکانها که بهعنوان مراکز فرهنگی، مراکز اطلاعرسانی، کتابخانهها یا حتی اتاقها شناخته میشوند، برای عموم باز بوده و بهعنوان مکانی برای طیف وسیعی از فعالیتها از جمله خدمات مرجع، گردش و ارائه کتاب، توزیع نشریات، آموزش انگلیسی، کتاب و نمایشگاه های هنری، سخنرانی ها، نمایش فیلم و تلویزیون، نمایشهای فرهنگی، فعالیتهای تبادل دانش آموختگان، و دریافت تلویزیون ماهوارهای و دسترسی به اینترنت ارائه خدمات دادند.
دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا اذعان دارد که، شواهد فراوانی حاکی از نفوذ فرهنگی این مراکز و اتاقها بر تحصیل و چشماندازهای خارجیها نسبت به آمریکا دارند. آنها میگویند نبود این مکانها موجب میشود که مردم کشورهای دیگر حقیقت را در مورد ایالات متحده ندانند و در واقع باید گفت این حقیقتی که آنها از آن دم میزنند همان چیزی است که موجب تغییر اذهان نسبت یه آمریکا شده و زمینه نفوذ فرهنگی او را فراهم میکند.
کاهش هزینهها پس از پایان جنگ سرد باعث شد آمریکائیها تعدادی از این مکانها را تعطیل کنند و به علت نگرانیهای امنیتی تعداد زیاد دیگری از این مراکز و اتاقها را به داخل سفارتهایشان منتقل کردند، لذا برای نفوذ فرهنگی خود احساس خلل کردند. به همین علت در سال 2002 مفهوم « پاتوق آمریکایی»( American Corner ) را ایجاد کردند و تا سال 2003 حدود 150 پاتوق آمریکایی در دنیا فعال شد. این پاتوقها را به طور معمول توانستند تنها با هزینه کم، معمولاً بین 25000 تا 40000 دلار، راه اندازی کنند.
پاتوقهای آمریکایی معمولاً در دانشگاهها، کتابخانهها یا سایر امکانات کشور میزبان و اغلب بنا به درخواست آن مؤسسات، بازگشایی میشود. به عنوان مثال در ترکیه، پاتوقهای آمریکایی در سه شهر بورسا، قیصری و غازیانتپ راه اندازی شده و در اتاقهای بازرگانی آنها مستقر شدند. در مالزی 2 پاتوق و در اندونزی 5 پاتوق به وجود آمد. از جمله کشورهای دیگر مسلمان که دارای پاتوقهای آمریکایی هستند میتوان به بنگلادش، عمان، امارات متحده عربی، افغانستان، ازبکستان، و قرقیزستان اشاره کرد. آمریکائیها برای نفوذ فرهنگی خود حتی کشورهای غیر اسلامی را که تعداد قابل توجهی مسلمان در آنها حضور دارند، فراموش نکرده و برای آنها نیز برنامه دارند لذا حتی در بلغارستان نیز برای تاثیر بر مسلمانان آن پاتوق آمریکائی راهاندازی کردهاند.
پاتوقهای آمریکایی یک پلت فرم برنامه نویسی چند منظوره را برای بازگو کردن داستان آمریکا، به ویژه برای جوانان، از طریق کتاب، نشریات، اینترنت، موسیقی، فیلم و وسایل دیگر فراهم میکنند. پاتوقها همچنین به عنوان محل ملاقات برای رویدادهای آمریکایی عمل میکنند و تقریباً تمام امکانات برنامههای مراکز و اتاقها را ارائه میدهند، اما در مقیاس کوچکتر ولی از نظر فناوری پیشرفتهتر و مقرون به صرفهتر. دستگاه دیپلماسی عمومی آمریکا این پاتوقها را «کتابخانه دانش آمریکایی» مینامد که محلی برای پیشنهاد و ارائه مطالب ضروری به زبان انگلیسی و ترجمه آن به زبان محلی است.
برنامهریزان دولت آمریکا تاکید دارند که بایستی کاملا مشخص شود که چه کسانی در کشورهای اسلامی از این پاتوقها استفاده میکنند و چقدر این پاتوقها موفق به تغییر اذهان آنها نسبت به آمریکا شدهاند و بر این اساس به گسترش ایجاد این پاتوقها در کشورهای اسلامی میپردازند. بحث اصلی آمریکائیها این است که بایستی تمام زندگی فرهنگی رهبران و تاثیر گذاران بر افکار عمومی کشوهای مسلمان توسط آنها پر شود و پاتوقهای آمریکایی نقش مهمی در پر کردن این خلاء دارند.
آمریکائیها در پی ایجاد تعادل بهتری بین نگرانیهای امنیتی و نیاز به پیشبرد سیاستهای نفوذ فرهنگی خویش از طریق تماس بیشتر با مردم محلی هستند. از جمله این ابتکارات در مورد پالازا کرپی، محل سابق سفارت آمریکا در استانبول ترکیه است که چندین بار مورد حمله قرار گرفته بود. آمریکائیها پیشنهاد دادند که این محل تحت مالکیت ترکیه و یا به صورت مالیکیت مشترک آمریکا- ترکیه درآید، منتهی فقط مکانی باشد برای پیشبرد درک و شناخت مسلمانان از فرهنگ و سیاستهای آمریکا و در واقع نفوذ فرهنگی به اذهان عمومی مسلمانان ترکیه و سایر گردشگران مسلمان در آنجا. آمریکائیها معتقدند که استانبول میتواند ژنو دیگری باشد برای تقویت گفتگوهای باز بینالمللی.
همچنین در حوزه اتاق آمریکا باید گفت، یکی از اهداف نفوذ فرهنگی آنها در توسعه «اتاق آمریکا»، تاثیر گذاری بر جوانان بین 16 تا 25 سال مسلمان است و از جمله این روشها برای تاثیر گذاری، نمایشگاه الکترونیکی تعاملی در این اتاقها است.
«اتاق» نمایشگاهی است که ارائه شش ارزش آزادی، کثرتگرایی، گشودگی، اجتماع، فرصت و خودابرازی را به بازدیدکنندگان خویش ارائه داده و نشان میدهد چگونه در فعالیتهای آمریکاییها تجسم مییابند. همچنین آنها در این اتاقها از بخش خدمات نمایشگاهی مؤسسه اسمیتسونین که بزرگترین موزه علمی، فرهنگی و تحقیقاتی جهان است استفاده میکنند. (Our Story ، 2018 )
4- انتشارات
طبق تحقیقات آمریکائیها شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد، نشریات با کیفیت بالا در بسیاری از زمینهها در کشورهای مسلمان، به ویژه توسط نخبگان، اساتید و دانشجویان مورد تقاضا است. آنها این تقاضا را فرصت مهمی میدانند برای انتقال دانش و دستاوردهای علمی آمریکا به شیوهای که میتواند مزایای متعدد فرهنگی برای آنها داشته باشد.
اولا، چنین نشریاتی به ارائه تصویری دقیق از زندگی و نهادهای آمریکایی منجر میشود. به عنوان مثال، آمریکائیها متوجه شدند که در سوریه بسیاری از نخبگان از طریق کتابهایی که توسط اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد منتشر شده بود، در مورد ایالات متحده (به شکل تحریف شده) اطلاعات کسب کردهاند. ثانیا، انتشار کتابهای پیشرفته در زمینههای مختلف، از روانشناسی گرفته تا نجوم، پیشرفت آمریکا را در زمینههایی که بیشتر مسلمانان جهان آن را تحسین میکنند، طرح میکند. برای مثال، یک نظرسنجی بینالمللی زاگبی نشان داد که در مصر، کویت، پاکستان، اندونزی، ایران و چندین کشور مسلمان دیگر، حداقل چهار پنجم پاسخدهندگان نگرش مطلوبی نسبت به علم و فناوری آمریکا داشتند. ثالثا، یکی از اهداف آمریکا ارتقای سیستمهای آموزشی در منطقه برای ارائه مهارتهایی است که به شهروندان امکان رقابت در بازار جهانی را میدهد، نشریات میتوانند جزء مهمی از این استراتژی آموزشی برای جهانی شدن تحت نفوذ آمریکائیها باشند.
مانند همه برنامههای نفوذ فرهنگی، یک استراتژی انتشار موثر باید مردم منطقه را جدی گرفته و نیازهای آنها را درک کند. در نشریات معروف مانند مجلات، موفقیت یا شکست نهایی هر پروژه به محتوا بستگی دارد. برای مثال، «سلام»( Hi)، یک مجله سبک زندگی خوشنما، به زبان عربی، برای خوانندگان جوان طراحی شده و در سراسر منطقه به فروش میرسد که توسط وزارت امور خارجه آمریکا راه اندازی شده است. تیراژ و سنجش نگرشهای تغییر یافته مسلمانان، موفقیت سلام را برای آمریکائیهاتعیین میکند، اما آنها معتقدند که کاملا واضح است که توانایی آن در جذب خوانندگان نه تنها به هزینه مربوطه آن بستگی دارد، بلکه به توانایی آن در پرداختن به مسائل داغ روز وپوشش دادن آن عرصهها نیز بستگی دارد.
از نظر آمریکائیها مهمترین سهم بالقوه در موفقیت استراتژیک در نفوذ فرهنگی، از طریق کتاب حاصل میشود. مطمئناً توزیع کتابهای انگلیسی با کیفیت بالا در دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی مسلمانان مفید فایده برای غرض آمریکائیاست. اما آنها معتقدند ترجمه کتابهای انگلیسی به زبان های محلی فرصت بیشتری در زمینه نفوذ فرهنگی به جغرافیای اسلامی ایجاد میکند. بنابراین، یکی از ابتکار مهم آنها ایجاد کتابخانه دانش آمریکایی در کشورهای اسلامی است.
ابتکار کتابخانه دانش آمریکایی به دنبال یک برنامه ترجمه گسترده از هزاران کتاب برتر در زمینههای متعدد به عربی و سایر زبانهای منطقه را دنبال میکند. این کتابها از تاریخ و دولت آمریکا گرفته تا جامعهشناسی عمومی، اقتصاد، تجارت و علوم سخت و.. را در برمیگیرد. این کتابها در کتابخانهها و سایر مراکز آموزشی توزیع شده و همچنین از طریق شرکای محلی آمریکائیها به بازار عرضه میشوند. آنها همچنین در پاتوقهای آمریکایی و مراکز مطالعات آمریکایی مستقر شده و در دسترس همه دانشگاهها و دبیرستانها قرار میگیرند.
اگر چه در ابتدا برنامههای ترجمه کتاب در تعداد کمی از کشورها مانند اردن و مصر آغاز شد و از نظر وسعت جهان اسلام کوچک بود و بیشتر بر روی کتابهای محبوب مربوط به ایالات متحده متمرکز شده بودند و در توزیع نیز محدود بودند اما از نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند. نکته مهم این است که هر چند هزینههای ترجمه هر کتاب (به طور متوسط کمتر از 5000 دلار) با در نظر گرفتن مزایای ترجمه برای دستگاه نفوذ فرهنگی آمریکا بسیار معقول بود. البته هزینههای حق امتیاز، تولید و توزیع نیز وجود داشت. ولی به دنبال سرمایه گذاری مشترک با بخش خصوصی در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی برای کاهش هزینههای خویش بودند. آنها معتقدند ترجمه 1000 کتاب در سال به ایجاد یک کتابخانه دانش آمریکایی مهم کمک میکند و میتواند تأثیر و نفوذ فرهنگی پایداری بر کیفیت آموزش محلی و همچنین بر برداشت مسلمانان از ایالات متحده داشته باشد.